تاریخ انتشار:
آینده چین در سال ۲۰۱۳
سال پیشرو میتواند زمان تغییرات عمده در همه چیز باشد.
1- عملکرد کمتر بانکها
به خاطر تامین سرمایه مجدد و رشد سریع اقتصادی چین بانکهای این کشور در طول دهه گذشته وضعیت بسیار خوبی داشتند. اما با کندی سرعت اقتصاد دو مشکل بزرگ پدیدار میشود: مقدار زیاد وامهای غیرمفیدی که هنگام بسته محرک سال 2009 اعطا شدند و حجم زیاد محصولاتی که توسط سرمایهگذاران خرد به منظور دستیابی به سود بیشتر و مدیریت ثروت خریداری شدهاند. این شرایط ممکن است بانکهای چین را به وضعیتی دچار کند که گریبانگیر بانکهای غربی در مراحل اولیه بحران مالی جهانی شده بود. امسال میتواند شروع تحولات بنیادی باشد که سالها به طول میانجامد. اکثر بانکها متوجه میشوند که باید در جستوجوی مدلهای تجاری و اقتصادی تازه باشند چراکه نرخ رشد از نرخ بازگشت سرمایه بالاتر میرود و نرخهای مصرف سرمایه هم پایدار نیستند. با توجه به روندهای کنونی بانکها باید در پنج سال آینده 3/1 تریلیون یوان به سرمایه خود اضافه کنند. چالشی که اکثر بانکها از مدیریت آن عاجز هستند حرکت از راهبردهای «جذب مشتری» و «رشد به هر قمیت» به سمت راهبردهای متمرکز بر سود است. برندگان نهادهایی هستند که علاوه بر خدمترسانی خوب به مشتریان و بهبود تواناییهای عملکردی خود روشی
عاقلانهتر در خطرپذیری اتخاذ میکنند. به عنوان مثال هماهنگی با تصمیمات کمیسیون نظارتی بانکی چین میتواند روشی راهبردی در آینده باشد.
2- افزایش 100 درصدی قیمت گوشت و مرغ
عرضه داخلی گوشت در سالهای اخیر کمتر شده است. چین به تنهایی 50 درصد گوشت جهان را مصرف میکند و تقاضای فزاینده برای پروتئین از حد فراتر رفته است. در جولای 2011 قیمت گوشت به دلایلی مانند خروج تدریجی دامداران از بازار از سال 2010 و شیوع بیماری در میان دامها در اوایل سال 2011 به میزان 57 درصد بالا رفت. این اتفاق ممکن است یک بار دیگر و در مقیاسی بزرگتر اتفاق بیفتد. چراکه مزارع کمبهره هستند و نظام عرضه هم هنوز بسیار ابتدایی است. واردات هم برای پر کردن این شکاف کافی نیستند. فشار روانی ناشی از بحرانهای امنیت غذایی اخیر میتواند به احتکار محصولات جایگزین و افزایش قیمت آنها منجر شود. تشکیل زنجیره غذایی بهتر نیز زمانبر خواهد بود.
3- تشدید اعتراضات داخلی
در ژوئن 2007 معترضان بومی موفق شدند مقامات را وادار کنند تا از طرح ساخت یک کارخانه شیمیایی در شیامن عقبنشینی کنند. از آن زمان و به دنبال اعترضات، تعداد دیگری از پروژههای شیمیایی پس گرفته شد، به تعویق افتاد و یا اصلاح شد. تعداد این قبیل پروژهها در نیمه دوم سال 2012 دو برابر شد. جوامع محلی دوست ندارند این قبیل کارخانهها در نزدیکی آنها احداث شوند. از آنجایی که فرآیندی رسمی برای مشروعیت دادن به سرمایهگذاریهای پیشنهادی در یک منطقه وجود ندارد مردم مدتها اعترضات پرسر و صدا سر میدهند و از توانایی رسانههای اجتماعی بهره میبرند. آنها فهمیدهاند که دولت ناچار است یا به زور وارد عمل شود یا مصالحه کند و یا از نظر خود برگردد. انتظار میرود در سال 2013 اعتراضات محلی علیه احداث کارخانههای آلاینده و یا ادامه کار کارخانههای موجود شدت گیرد. ترس از آسیب بیشتر به سلامت و محیط زیست به سادگی احساس تمایل به رشد اقتصادی را مغلوب میکند و دولتهای محلی بیش از پیش وادار به عقبنشینی خواهند شد.
4- هزینه بیشتر برای زیرساختارها
فرودگاه پکن سال گذشته پذیرای بیش از 80 میلیون مسافر بود. چین بزرگترین شبکه بزرگراهی و قطارهای سریعالسیر جهان را دارد و شش بندر این کشور از بنادر شلوغ جهان هستند. با وجود این هزینههای زیاد تهیه امکانات اولیه نشان میدهد چین باید زیرساختارهای حمل و نقل خود را گسترش بیشتری دهد. بیشتر مقامات دولتی نهتنها این واقعیت را درک کردهاند بلکه عقیده دارند این کار باید هرچه زودتر انجام گیرد. چین از نظر تعداد فرودگاههای دارای باند مناسب بسیار عقبافتاده است. این کشور 425 فرودگاه دارد. در حالی که برزیل 713 و ایالات متحده 5194 فرودگاه دارند. 44 شهر بزرگ چین با جمعیتی بالغ بر یک میلیون نفر هنوز وسیله حمل و نقل عمومی به جز اتوبوس ندارند. زنجیره عرضه محصولات کشاورزی هم بسیار ابتدایی است. مهمتر از همه آنکه اکثر جمعیت شهرهای بزرگ فاقد محل سکونت مناسب هستند و فرآیند بازسازی خانههای ساکنان کنونی شهرها حتی به نیمه نرسیده است. کار ساخت و ساز حوزه بسیار بزرگی دارد چراکه بیشتر منازل مسکونی که در دهه 1980 ساخته شدند کیفیت پایینی داشتند و اکنون به پایان عمر خود رسیدهاند. سرمایهگذاری در بخش تولید هم افزایش مییابد. صنایع
تولیدی سرمایهبر چین سود زیادی تولید میکنند و سرمایهگذاری در فناوری در تمام بخشها باعث افزایش بهرهوری میشود هرچند شاید این خبر خوبی برای اشتغال نباشد. مخارج زیرساختارها باعث میشود رشد اقتصادی در سال 2013 تداوم یابد و بخش بزرگی از این رشد در جهت مناسب صورت میگیرد. با وجود این کارایی سرمایه در بسیاری از پروژهها هنوز از سطح جهانی پایینتر است.
5- رقابت در اینترنت و ورشکستگی خردهفروشان خیابانی
رقابت در فروش آنلاین باعث خروج خردهفروشان زیادی از حوزه تجارت میشود. در گذشته رشد اقتصادی همه بازیگران را زیر سایه خود میگرفت اما وضعیت عوض شده است. در شهرهای طبقه دوم و سوم چین که هنوز خردهفروشی نوین ساختار مناسبی ندارد فروشندگان آنلاین از نظر محصولات و قیمت برتری بیشتری دارند. به خاطر هزینههای پایین توزیع و عدم تحمیل هزینه تحویل محصولات الکترونیکی مانند گوشی همراه بر مشتریان، خردهفروشان اینترنتی چین به سرعت در حال نفوذ در میان خانوارهای طبقه متوسط هستند. این خردهفروشان علاوه بر قیمت پایین مزایای دیگری مانند تحویل در منزل، آسانی نظام پرداخت پول و توانایی پس دادن سریع و بدون تشریفات محصولات را به مشتریان خود میدهند. در حال حاضر فروشندگان آنلاین به سرعت در حال شکلگیری هستند هر چند که برای بسیاری از آنها این کار مدل متفاوتی از تجارت است که نیازمند مهارتهای اجرایی و حضور پیچیده در اینترنت است. عواملی که آنها باید کسب کنند.
شرکتهای «علیبابا» با بیش از 150 میلیارد دلار فروش در سال 2012 و بیش از 60 درصد افزایش فروش نمونه قابل ملاحظهای از این خردهفروشان هستند. امسال سهم فروش آنلاین پوشاک و کالاهای الکترونیکی بیشتر میشود. شاید خردهفروشان عمدهای که مکانهای خاص خود را دارند و بخشی از مجموعههای بزرگتر هستند تا مدتی بتوانند ضعف عملکردی خود را پنهان کنند اما در نهایت مجبور میشوند مانند برخی شرکتهای چندملیتی از بازار چین خارج شوند.
6- ملاحظهکاری طبقه متوسط
مدتها رایج بود که فرزندان رهبران چین در خارج از کشور تحصیل میکردند. اکنون تعداد بیشتری از طبقه روبه رفاه جامعه این روند را پی گرفتهاند. در چهار سال گذشته شمار دانشآموزان چینی در مدارس شبانهروزی بریتانیا و ایالات متحده سه برابر شده است. بسیاری از این مدارس میتوانند کلاسهای خود را فقط با دانشآموزان چینی پر کنند. والدین نهتنها تمایل دارند به فرزندان خود الگویی غیر از آموزش مبتنی بر حفظ کردن رایج در مدارس چین ارائه دهند بلکه فکر میکنند در صورت تغییر نظام آموزشی فرزندانشان از قبل گزینههای دیگر را امتحان کردهاند. صاحبان تجارت خصوصی فرصت پیدا میکنند تا با سرمایهگذاریهای بینالمللی و خرید شرکت در کشورهای دیگر این گزینهها را در اختیار خانوادههای خود قرار دهند. کشورهایی مانند استرالیا، کانادا و سنگاپور در مقابل چند میلیون دلار سرمایهگذاری اقامت دائم میدهند و بسیاری از چینیها از این فرصت استفاده میکنند. شاید آنها در خارج از کشور گزینههای زیادی برای تنوع سرمایه نداشته باشند اما خرید ملک یکی از این گزینههاست. چینیها هماکنون دومین مالکان خانههای مجلل لندن هستند. این نوع تحول در جامعه چین تا
مدتها ادامه خواهد یافت.
7- سرمایهگذاری تیمهای فوتبال اروپا در لیگ چین
لیگ برتر چین که در اختیار دولت است سال گذشته عملکرد خوبی داشت اما این لیگ نمیتواند تواناییهای بالقوه خود را بروز دهد مگر آنکه طرفداران مطمئن شوند بازیها بیطرفانه هستند و بازیکنان و مربیان پیشرفت میکنند. چین در رشتههای دیگر به ویژه ورزشهای المپیکی از مربیان و ورزشکاران خارجی بهره برده است اما در مورد فوتبال هنوز این اتفاق نیفتاده است. رهبری جدید قصد دارد تا در برنامه اصلاحات خود لیگ برتر چین را خصوصی و از سرمایهگذاری خارجی استقبال کند. این برنامه به مالکان تیمها اجازه میدهد تا کل درآمدهای حاصل از باشگاه ورزشی را دریافت کنند. تیمهای بینالمللی از کشورهای اروپایی در تیمهای برتر چین سرمایهگذاری میکنند و بازیکنان بین تیمهای چینی و اروپایی مبادله میشوند.
8- سرمایهگذاری در بخش کشاورزی
در چین جرقههای کوچک ناگهان به شعله تبدیل میشوند. به عنوان مثال سرمایهگذاریهای نامحدود در کالاهای تجاری و محصولات عمده کشاورزی در سال 2013 به اوج خود میرسد. تراز تجاری چین در محصولات کشاورزی با 40 میلیارد دلار کسری مواجه است که هر سال 50 درصد رشد میکند. این تحول بیانگر تقاضای فزاینده چین برای غلات به منظور تغذیه دامهای فراوان خود است. صنعت کشاورزی این کشور قادر نیست به این نیاز پاسخ دهد. هماکنون چین دومین واردکننده برنج و جو و دهمین خریدار ذرت است. شرکتهای چینی صدها هزار هکتار زمین را در آرژانتین و قزاقستان برای تولید دانههای سویا اجاره کردهاند. سرمایهگذاران همچنین به میوهها و سبزیجاتی چشم دوختهاند که در چین کمیاب هستند. این امر تنها از جانب بخش دولتی نیست. بسیاری از کارآفرینان خصوصی چین که در حوزههای املاک و فناوری موفق بودهاند اکنون گام بزرگ بعدی خود را در بخش کشاورزی برمیدارند. سرمایهگذاری در خارج از چین جذابیت بیشتری پیدا کرده است نهتنها به دلایلی که قبلاً گفته شد بلکه به خاطر تنوع جغرافیایی داراییها و اجتناب از هزینههای زیادی که در زنجیره غذایی داخلی چین دیده میشود. به عنوان مثال
در چند ماه گذشته گروه ژونگفو از بخش املاک شانگهای به سرمایهگذاری 728 میلیون دلاری در یک پروژه نیشکر در غرب استرالیا روی آورد تا داراییهای خود را تنوع بخشد. علاوه بر این، در کنفرانس ماه دسامبر پکن شرکتهای خصوصی چین با مدیران ارشد اجرایی شرکتهای غذایی آمریکا و نمایندگان دفتر کشاورزی دولت مذاکره کردند تا روشهای افزایش سرمایهگذاری چین در کشاورزی آمریکا را مورد بحث قرار دهند.
9- ورشکستگی شهرهای درجه سوم
شهرهای چین به فروش زمین وابستهاند. در بسیاری از موارد 30 تا 50 درصد از درآمد ناخالص آنها از این راه تامین میشد. اما عرضه زمینهای مناسب به سازندگان نمیتواند همیشه ادامه داشته باشد. برخی شهرها به ویژه آنهایی که در مناطقی قرار دارند که بخش تولید روبه افول است شاهد کاهش ارزش زمینهای خود هستند. آنها این ابزار تامین مالی پروژههای خود را از دست میدهند. نمونههای اخیر نشان میدهند شهرداریها دچار مشکل شدهاند. بدون کمک دولت مرکزی آنها نمیتوانند از عهده هزینههای خود برآیند. تداوم اعطای وام به شرکتهای دولتی فقط این مشکل را تا زمانی کوتاه به تاخیر میاندازد.
10- حذف تعطیلات ملی
شاید این بیشتر یک امید باشد تا انتظار. 15 سال پیش و هنگامی که ساختار تعطیلات اجباری کنونی به اجرا درآمد، وضعیت اقتصادی چین بسیار متفاوت بود. در آن زمان عقیده غالب آن بود که بدون تعطیلات اجباری، کارگران از حق تعطیلات محروم میشوند و نمیتوانند پساندازهای خود را خرج کنند. درست است که صدها میلیون چینی در طول تعطیلات سال جدید به مسافرت رفتند اما اکنون نسبت به گذشته تعداد کمتری از افراد از شهرستانهای کوچک به شهرهای بزرگ مهاجرت میکنند بنابراین افراد کمتری توانایی سفر دارند. از این نظر چین با آن دسته از کشورهای اروپایی که در دهه 1970 تعطیلات را اجباری کردند تفاوتی ندارد. امروزه تعطیلات اجباری باعث میشود زیرساختارهای کشور با بار بیش از حد مواجه شوند. بنابراین مردم زیادی ترجیح میدهند در خانه بمانند و پولی برای سفر و خدمات مرتبط با آن خرج نکنند. طبقه متوسط اکنون نسبت به گذشته بسیار راحتتر میتوانند زمان تعطیلات خود را انتخاب کنند. در گذشته شرکتهای دولتی و خصوصی از الزامات قانونی برای تعطیلات پیروی نمیکردند. اما در عصر رسانههای اجتماعی حتی کارگران کارخانه میتوانند افراد خاطی را معرفی کنند و باعث شرمندگی
آنها شوند. تعطیلات اجباری به تدریج اهمیت خود را از دست میدهند و به خاطر فقدان دلیل زیربنایی، وجود آنها کمرنگتر شده و شاید به طور کلی حذف شوند.
دیدگاه تان را بنویسید