۳۰۰ دشت کشور در معرض بحران است
متهم کیست؟
ایران سرزمینی است که در هزاران سال گذشته، دورههای خشکسالی و ترسالی را که شکل عادی و طبیعی چرخه آب در هر سرزمین است همواره تجربه کرده و کشاورزان بومی این سرزمین گویی با بهرهگیری از تجربه پدران خود، همواره توانستهاند آب زیرزمینی را به کار گیرند اما از نرخ پایداری سفرههای زیرزمینی فراتر نروند.
به دشتی که «گرچال» باشد به نام
بیامد ز پی مردم نیکنام
کمربسته کوههای سترگ
به آبشخورش مرغ و میش است و گرگ
این دو بیت شعر، توصیفی است که فردوسی، شاعر بلندآوازه ایرانی، از یکی از قدیمیترین دشتهای ایرانزمین میکند: «دشت گرچال» که هماکنون در میان عامه مردم به «دشت هویج» معروف است و ییلاقی است خوش آب و هوا در کناره لواسانات تهران و شاهان قاجار از آن برای تفرج و گردش استفاده میکردند و گفته میشود که کشت هویج در آن رواج داشته و امروز اثری از هویجکاری نیست و به جای آن درختهای گیلاس است که خودنمایی میکند.
گرچه دشت هویج، نزدیکترین دشتی است که میتوان به پایتخت هشت میلیون نفری ایران یافت؛ اما ایران دشتهای پرآوازهتری نیز دارد که از آن میان میتوان به دشت گرگان و ترکمنصحرا، دشت شوشتر خوزستان، دشت ارژن فارس یا دشت قزوین و لار و تبریز و مغان اشاره کرد که هر یک داستان خود را دارد و اکوسیستمی طبیعی و پهناور برای جانوران و ساکنان آن بوده است. چنان که میگویند روزگاری در دشت لار، شیر ایرانی زندگی میکرده و هماکنون منقرض شده است. یا دشت ارژن که خود تامینکننده بخش مهمی از محصولات غذایی ایران است. اما شاخصه عمده این دشتها، که به اشتراکی جداییناپذیر مبدل شده است؛ وجود آب است. عمده این دشتها در کنار دریاچهها و در جوار رودخانههای مهم و بزرگ و پرآب ایران بنا نهاده شدهاند. در واقع با تکیه بر آب بوده که آبادانی دشتها محقق شده است. هر چند که هماکنون حال و روز مناسبی نداشته باشند. اما دشتها در ایران آنقدر مهم و استراتژیک هستند که بدون آنها بیگمان امنیت غذایی ایران در معرض تهدید قرار میگیرند.
حال که پدیده خزنده خشکسالی در ایران رو به بحرانی درازمدت آورده است؛ یک سوال مهم پیش روی محققان و کارشناسانی است که در سخنرانیها و مصاحبههایشان، با لحنی هشدارآمیز از امکان بروز فاجعه فرونشست دشتها سخن میگویند: متهم بروز چنین شرایطی کیست؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید نگاهی به گذشته انداخت و اینکه چرخه آب چگونه متولد میشود و به چه صورتی بازتولید آن در طبیعت صورت میگیرد؟
شروع افت
ایران سرزمینی است که در هزاران سال گذشته، دورههای خشکسالی و ترسالی را که شکل عادی و طبیعی چرخه آب در هر سرزمین است همواره تجربه کرده و کشاورزان بومی این سرزمین گویی با بهرهگیری از تجربه پدران خود، همواره توانستهاند آب زیرزمینی را به کار گیرند اما از نرخ پایداری سفرههای زیرزمینی فراتر نروند. استفاده از سفرههای زیرزمینی به گونهای که لطمهای به سفرههای زیرزمینی نزند؛ یک «هنر» است که با ابزار بسیار هوشمندانهای در تاریخ ایران انجام گرفته است. این ابزار، همان «قنات» است که هنری است ابداعی ایرانیها که خیلی خوب مشکل تبخیر آب در سرزمین گرم ایران را متوجه شدند و خیلی زود قنات را به یک الگو برای توسعه بومی زمینهای کشاورزی تبدیل کردند. بنا به استناد مستشرقین، ایران کهنترین تمدن آبی دنیاست و این را پژوهشهای باستانشناسی در نظرآباد کرج و یافت شدن سفالهایی با نقش محصولات کشاورزی و با عمر 10 هزارساله تایید میکند. آب در ایران ارزشی بسیار بالا داشته است و برای بهکارگیری آن مردمان این سرزمین، درخشانترین اشکال بهرهبرداری از منابع را ابداع کردند. اختراع چرخ چاه ایرانی برای چاهکنی
یا قنات که بدون گذشتن از مرز پایداری سفرههای زیرزمینی آب، که سه هزار سال پیش در ایران آغاز شده است؛ نشاندهنده این موضوع است که حداقل از آن زمان قدر آب بیشتر دانسته شده است. این شرایط تا همین 50 سال پیش هم ادامه داشت و بیش از 40 هزار قنات، برداشت آب زیرزمینی برای استفاده از آب شرب و کشاورزی را میسر میساخت و توسعه پایدار بخش کشاورزی با بهرهبرداری پایدار از آب سفرههای زیرزمینی را رقم میزد. چرا که آبراهههای قنات، هرگونه تبخیر آب را که در سرزمین ایران حکم طلا را دارد ناممکن میساخت و در سالهای خشکسالی نیز تا مرز پایداری سفرههای زیرزمینی میشد از آن آب برداشت کرد. بدین گونه بود که با وجود افزایش پی در پی جمعیت، هیچگاه سطح آبهای زیرزمینی کاهش پیدا نکرد. تا اینکه دهه 40 خورشیدی از راه رسید و ایران وارد دورهای جدید از توسعه اقتصادی شد. حفر چاههای عمیق برای تزریق منابع آبی به زمینهای کشاورزی که حال کوچکتر نیز شده بود از همین دهه آغاز شد. همزمان با تحولات توسعهگرایانهای که در آن دوران وجود داشت؛ تجربهای جدید نیز به نام سدسازی به انقلاب نصفه و نیمهصنعتی ایران اضافه شد. به گفته برخی کارشناسان، مرگ
سفرههای زیرزمینی آب، از همین نقطه آغاز شده است. جایی که جریان دوگانه رودخانههای پرآب ایران دچار اختلال میشود. هم جریان بیرونی و هم جریان زیرزمینی آن که سفرههای آب زیرزمینی را تغذیه میکند. حال افت سفرههای زیرزمینی ایران سالهاست که ادامه دارد. گفته میشود از سال 88 به بعد، سفرههای آب زیرزمینی سالانه شش میلیارد مترمکعب افت داشته است. فقط تصور کنید که سالانه شش میلیون مترمکعب از آبهای زیرزمینی در دشتهای حاصلخیز ایران کاسته شود. چه اتفاقی میافتد؟ در این شرایط پیشبینی خشکیدن دریاچهها و تالابها چندان دور از دسترس نیست. به گفته برخی پژوهشهای مستقل، امروز دشتهایی در ایران وجود دارد که به سبب افت سفرههای زیرزمینی آب تا 20 تا 30 متر و گاه بیشتر، افت خطرناک سطح زمین را در پی دارد.
وضعیت امروز
هماکنون 609 دشت در ایران وجود دارد که به گفته قائممقام وزارت نیرو، وضعیت حدود 300 دشت «بحرانی» است. این در شرایطی است که از ابتدای مهرماه سال 92 تا پایان شهریورماه امسال، وضعیت بارندگی در کشور هشت درصد کاهش پیدا کرده و در 23 استان کشور، میزان نزولات جوی، نسبت به سال قبلتر از آن منفی بوده و فقط در هشت استان بارندگیها مثبت بوده است. ضمن اینکه در سال آبی گذشته 7/42 میلیون مترمکعب «روانآب» وجود داشته که در مقایسه با سال آبی 92-91، «نصف» شده است.1 با این اوصاف، نمیتوان وضعیت خوشایندی را برای سفرههای آب زیرزمینی پیشبینی کرد. به ویژه آنکه سازمان زمینشناسی نیز به تازگی گزارشهایی از فرونشست زمین در برخی از نقاط پایتخت به وزارت نیرو ارائه کرده است. در حال حاضر تمام مشکلات کنونی دشتهای کشور و افت سطح آبهای زیرزمینی در آنها، به بخش کشاورزی ربط داده میشود و کشاورزانی که از شیوههای مدرن آبیاری استفاده نمیکنند متهم اصلی افت منابع «استاتیک» آب هستند. این منابع آبی، حکم طلا را برای دشتها دارد. برای توجیه این اتهام نیز گفته میشود که 70 درصد آب برداشتشده در یک کشور، در بخش
کشاورزی مصرف میشود و این میزان در ایران 90 درصد است. اما آیا مدیریت کلان آب در ایران، آنگونه که باید به وظایف خود پرداخته است که حال، متهمان اصلی افت آب سفرههای زیرزمینی در دشتهای کشور و احتمالاً فرونشست دشتها در آینده نزدیک، فقط دستهای از کشاورزانی باشند که سالهاست از یک روش برای آبیاری استفاده میکنند و راه دیگری را به آنها نشان ندادهاند؟
پینوشت:
1- خبرگزاری مهر، هشتم مهرماه 1393
دیدگاه تان را بنویسید