تاریخ انتشار:
نوسان نفت و طلا حول مرزهای روانی
پرواز بورس در آرامش بازارهای داخلی
هفته گذشته در حالی به پایان رسید که بورس تهران روند صعودی خود را با شتاب تندتری ادامه داد و توانست همچنان یکهتاز بازارهای داخلی باشد. در شرایطی که دلار تقریباً میانه کانال ۳۶۰۰تومانی نوسانات محدودی را تجربه کرد و سکه نیز با بازه نوسان کمتر از ۲۰ هزارتومانی همراه بود.
هفته گذشته در حالی به پایان رسید که بورس تهران روند صعودی خود را با شتاب تندتری ادامه داد و توانست همچنان یکهتاز بازارهای داخلی باشد. در شرایطی که دلار تقریباً میانه کانال 3600تومانی نوسانات محدودی را تجربه کرد و سکه نیز با بازه نوسان کمتر از 20 هزارتومانی همراه بود. از سوی دیگر، بازارهای سهام جهانی وضعیت رکودی خود را ادامه دادند که با تقویت تقاضای طلا توانست فلز زرد را بالای سطح روانی مهم 1100 دلاری حفظ کند. در بازار نفت اما، سطح 30دلاری نوعی مرکز ثقل شده است که با افزایش فاصله از آن، قیمتها بار دیگر به این سمت حرکت میکنند. هرچند نشانههایی از کاهش بیشتر قیمت نفت و تثبیت در کانال 20دلاری به چشم میخورد، اما حمایت این مرز تاکنون مانع از پایداری در سطوح کمتر از 30 دلار شده است.
پایان یک ژانویه طلایی
اونس جهانی در حالی به استقبال دومین ماه سال میلادی میرود که توانسته است خود را به کانال 1100دلاری برساند. در سایه افزایش نسبی قیمتهای جهانی نفت، امیدواری به رشد اقتصادی در آمریکا و افزایش ریسکپذیری برای خرید، خریداران طلا توانستهاند با عبور از حصاری که چند هفتهای در آن گرفتار بودند، تسلط نسبی بر بازار فلز زرد پیدا کنند. شاید آنچه بیش از هر چیز به این امر کمک کرده است، در ابهام قرار گرفتن تصمیم آتی فدرال رزرو برای افزایش نرخ بهره این بانک باشد که پیشتر و در ماه دسامبر، بخشی از وعده خود را عملی کرده بود. حالا اما با پیچیده شدن وضعیت اقتصاد چه در ایالات متحده و چه در دیگر اقتصادهای تاثیرگذار جهان، بعید نیست بانک مرکزی این کشور اقدام خود را برای افزایش نرخ بهره کمی به تاخیر بیندازد. این موضوع، بیش از همه، معاملهگران طلا را خشنود خواهد کرد و میتوانند به پشتوانه تضعیف شدن نسبی شاخص دلار، در میدان خرید اونس با سرعت و جرات بیشتری بتازند.
پس از اینکه در اولین هفته ژانویه طلا توانسته بود مرزشکنی کرده و خود را به بالای 1100 دلار در هر اونس برساند، به مدت دو هفته در محدودهای بین 1070 تا 1100 دلار در نوسان بود. سردرگمی معاملهگران از این نوسانها باعث شده بود این بازار در این مدت تا اندازهای جذابیت خود را از دست داده و از کانون توجه معاملهگران خارج شود. به خصوص، کاهش بیسابقه قیمت نفت و افت آن به زیر 30 دلار در هر بشکه عاملی بود که طلا برای معاملهگران و فعالان اقتصادی در اولویتهای نخست توجه قرار نداشته باشد. با وجود این، چندین عامل رفتهرفته باعث شد فلز زرد بار دیگر به صدر خبرها بازگردد. یکی از مهمترین این عوامل را شاید بتوان به کاهش شدید قیمت نفت نسبت داد که ابتدا و به طور مستقیم تاثیر کاهشی در بازار طلا گذاشته بود. اما کاهش قیمت نفت، به طور جدی در هفتههای اخیر بر بازارهای اروپا و آمریکا تاثیر منفی گذاشته و اقتصاد این کشورها را با خطر «ضدتورم» و بازگشت رکود مواجه کرده است. در حالی که مقامهای سیاستگذار اقتصادی در نیمکره غربی دنیا خود را برای بهبود شاخصها آماده میکردند، کاهش قیمتهای انرژی سبب شده عامل مداخلهگری پیشبینینشده در این
اقتصادها ظهور پیدا کند که در غالب موارد این مداخله به سود این کشورها نیست. بسیاری از این کشورها با نرخهای بهره نزدیک به صفر در نظام پولی خود روبهرو هستند و عامل محرک انبساطی کاهش نرخ بهره دیگر برای این اقتصادها قابل استفاده نیست. در این حین، در صورتی که عاملی بیرونی بر کاهش هر چه بیشتر تورم فشار وارد آورد، سیاستگذاران پولی دچار چالش خواهند شد و میبایست به دنبال ابزارهای دیگری غیر از نرخ بهره باشند. غیر از این، به خصوص در ایالات متحده وضعیت شرکتهای فعال در حوزه نفت و گاز با کاهش قیمتهای اخیر دچار بحران شده و بسیاری از اینها به توقف فعالیت خود یا کاهش شدید آن اقدام کردهاند. تضعیف صنعت نفت و گاز در آمریکای شمالی امری است که به طور آشکار اثر خود را بر بازار سرمایه این کشور منعکس ساخته است و سبب شده انگیزهای برای کوچ نقدینگی از این بازار به بازارهای دیگر به وجود بیاید. از جمله، بازار طلا به عنوان فلزی گرانبها و محسوب به عنوان کالایی امن، در این میان جذاب شده است و توانسته بخشی از این نقدینگی را جذب کند. آنطور که پایشگران این بازار بیان میدارند، در روزهای اخیر به خصوص با وجودی که شاخصهای اقتصادی
جذابیت چندانی برای خرید یا فروش طلا همراه خود ندارند، اما اقبال معاملهگران به خرید طلا بیشتر شده، و این نوید روزهایی بهتر برای این فلز گرانبها را در سال 2016 میدهد. در هفتهای که گذشت، طلا توانست به بیشترین قیمت خود در سه ماه اخیر برسد و زمینه را برای صعودی شدن پایدار بازار فراهم کند. با اینکه انبوهی از شاخصها نظیر شاخص اعتماد مصرفکننده در ایالات متحده منتشر شد و افزایش آن تاثیر نسبی روی بازارها گذاشت، مهمترین خبر پیش روی بازار، نشست دوروزه اعضای فدرال رزرو در روزهای 26 و 27 ژانویه است که میتواند لحن گزارش پایانی آن به حرکت معاملهگران سمت و سو دهد.
از نظرگاه تحلیلگران تکنیکال، حالا که اونس توانسته از سد 1110 دلار بگذرد، مهمترین مقاومت پیش روی خود را محدوده 1125-1120 دلار میبیند که بار اول نیز در هفته گذشته نتوانست از آن عبور کند. با اینکه همین عقبنشینی اخیر کمی از نیروی پیشران خریداران کاسته است، اما تثبیت قیمت جایی بالاتر از 1110 دلار در هر اونس میتواند تکانه لازم برای حرکات بعدی این گروه از بازار را حفظ کند. به خصوص، طلا توانسته است خود را به بالای میانگین 100 روزه خود ارتقای جایگاه دهد و این خبر مثبت دیگری برای خریداران تلقی میشود. در سوی مقابل، در صورتی که بار دیگر اونس به کمتر از 1100 دلار فروکاسته شود، روند کلی نزولی که ماههاست بر بازار طلا حاکم شده، تشدید خواهد شد و امکان آن بیش از پیش خواهد بود که در ماههای آینده قیمت کمینه جدیدی در کمتر از 1045 دلار برای هر اونس طلا به ثبت برسد.
حکایت بازار پرسوز و گداز نفت
زمانی که قیمت روی تابلو به کمتر از 27 دلار برای نفت پایه آمریکا رسیده بود، گمانههای بسیاری از نفت کمتر از 20 دلار یا حتی نفت 10دلاری از اینسو و آن سوی به گوش میرسید. مشابه این موضوع برای هر بازاری که وارد محدودههای ممنوعه شده و از حریمهایی عبور کند، اتفاق افتاده و در آینده نیز اتفاق خواهد افتاد. نزدیک پنج سال پیش زمانی که اونس جهانی طلا به بالای 1900 دلار رسیده بود، بسیاری دم از اونس 2500 دلاری یا 3000 دلاری میزدند. در بازار داخلی، سال 91 هنگامی که قیمت ارز برای اولین بار به نزدیک 3800 تومان رسید، عده زیادی چه در میان معاملهگران و چه از افراد عادی جامعه صحبت از دلار 4000 تومانی، 5000 تومانی یا حتی 7000 تومانی میکردند و عددهایی هضمناشدنی پیشبینی میکردند. این طبیعی است که در هر بازاری که از حدود پیشبینیپذیر خارج میشود و رفتارهای غیرمترقبهای را از خود بروز میدهد، معاملهگران و دیگر پایشگران بازار، قدرت تحلیل خود را به طور نسبی از دست میدهند و سطوح قیمتی را پیشبینی میکنند که پیش از آن حتی به ذهن خود راه نمیدادند. نفت نیز از این قاعده مستثنی نبوده و چه هنگامی که بالای 120 دلار معامله میشد
و چه در حضیض اخیر، شاهد پیشبینیهای عجیب و غیرقابل باور بوده است. در این میان اما عدهای پیشبینی میکردند که با توجه به هزینههای ثابت و متغیر تولید نفت برای تولیدکنندگان عمده، قیمت این ماده در بلندمدت نخواهد توانست در سطوحی کمتر از 30 دلار تثبیت شود. در کنار این موضوع که در ذهن معاملهگران طلای سیاه وجود دارد، عامل دیگری در هفته گذشته باعث شد قیمتهای زیر 30دلاری دوام نداشته باشد و معاملهگران انگیزه کافی برای خرید یا پوشش موقعیتهای پیشتر اخذشده فروش خود داشته باشند. سنگینترین توفان در بیش از نیم قرن اخیر بخشهایی از آمریکای شمالی را درنوردید و بارش برف در بعضی مناطق ایالات متحده رکوردهای 100 ساله خود را جابهجا کرد. این امر باعث افزایش فعالیت پالایشگاهها در این کشور و تقاضای سوختهای فسیلی شد که در وضعیت فعلی تقاضا در بازار انرژی برای این بازار غنیمت به شمار میرود. در سایه این تقاضا، قیمت هر بشکه نفت پایه آمریکا به بالای 32 دلار در هر بشکه رسید تا کمی از محدوده خطرناک 20 دلاری دور شده باشد. با وجود این، بسیاری همچنان سایه سنگین عرضه شدید بر این بازار را عاملی میپندارند که افزایشهای فعلی را
موقتی ساخته، و بار دیگر آن را در مسیر کاهشی قرار خواهد داد. با این حال، در صورتی که از نحوه حرکت قیمتها و رفتار معاملهگران بوی بیتمایلی به کاهش به کمتر از کمینه فعلی استشمام شود، هیچ بعید نیست که قیمت به سمت محدوده 35 تا 40 دلار، یعنی جایی که بسیاری حد تعادلی نفت تا سال 2017 میپندارند، هدایت شده و حرکت تحکیمی خود را آغاز کند.
نشانههای سرگیجه از بازار آتی نفت
با وجود آنکه نوسانات اخیر در بازار نفت حول سطح 30دلاری رقم میخورد و از حمایت این سطح حکایت دارد، اما چندگانگی زیادی میان معاملهگران این بازار به چشم میخورد. در بازار آتی (Futures) نفت، معاملهگران بیشترین قرارداد در قیمتهای زیر 25 دلار بر بشکه نفت را ثبت کردهاند که بیانگر نگاه خرسی آنها به بازار نفت است. بررسیهای «رویترز» نشان میدهد با رکود در بازار نفت، روند قیمتها با موقعیتهای کوتاه (short یا فروش در بازار آتی) معاملهگران آتی رابطه نزدیکی از ابتدای سال 2015 پیدا کرده است. به طوری که با افزایش خالص تعداد موقعیتهای کوتاه (تفاضل موقعیتهای کوتاه و بلند (long یا خرید)) قیمتها در بازار نفت نیز مسیر نزولی پیدا میکنند. بنابراین، رسیدن تعداد موقعیتهای کوتاه به بیشترین مقدار تاریخی خود نگرانی جدی درباره احتمال ریزش نفت به سطح زیر 30 دلار ایجاد میکند.
از سوی دیگر، شاخص VIX برای معاملات نفت که به نوعی بیانکننده «ناپایداری» قیمتهاست به اوج تاریخی خود از زمان بحران جهانی رسیده است. موضوعی که هرچند میتواند به علت قیمتهای پایین نفت باشد (در قیمتهای پایین، نوسانات دلاری کم به صورت درصدی خیلی بالا نشان داده میشوند. مثلاً دو دلار در قیمتهای 30 دلاری حدود 7 /6 درصد است، اما در قیمت 100 دلار تنها دو درصد خواهد بود)، اما باید در نظر داشت که افزایش این شاخص بیان میکند پیشبینی واحدی نسبت به آینده بازار نفت وجود ندارد. در واقع، معاملهگران قیمتها در بازه بزرگی را برای نفت پیشبینی میکنند و قراردادهای خود را بر اساس آن میبندند. این رنج گسترده باعث میشود شاخص VIX افزایش یابد که به معنای ناپایداری قیمتها در یک بازار است. موضوعی که به وضوح طی هفتههای اخیر در این بازار مشاهده میشد (رشد 21 درصدی دوروزه نفت خام آمریکا در دو هفته گذشته و افت و خیزهای بیش از چهار-پنج درصدی روزهای اخیر).
دو سیگنال متفاوت از رکود
به دنبال برخی آمار ضعیف از اقتصاد جهانی و به ویژه بازارهای نوظهور با محوریت چین، نگرانیهایی درباره وقوع بحران اقتصادی دیگری به وجود آمده است. در این میان، برخی نسبت به کاهش رشد اقتصادی آمریکا در سهماهه چهارم 2015 ابراز نگرانی کردهاند. مسالهای که در کنار ضعف اقتصادی چین و اثرات مربوط به تقویت شاخص دلار، موجب ریزش بازارهای سهام آمریکایی شده است. کارشناسان نسبت به این گمانهزنی موضعگیری واحدی ندارند و برخی آن را عملی و برخی اغراقشده میدانند.
بانک مریل لینچ آمریکا (Bank of America Merrill Lynch) در گزارشی که اخیراً منتشر کرده بر اساس واکنش بازارها به دو نتیجه نسبتاً متفاوت رسیده است. در نخستین بررسی مشاهده میشود حدود 1 /5 میلیارد دلار سرمایه به سمت اسناد خزانه و اوراق قرضه دولتی در آمریکا تزریق شده است و همزمان، سرعت خروج سرمایه از بازارهای پرریسک به بیشترین مقدار در 12 ماه اخیر رسیده است. به طوری که در هفت هفته متوالی، حدود پنج درصد کل داراییهای تحت مدیریت بازارهای پرریسک خارج شده است. بنابراین، استراتژیست بانک مریل لینچ آمریکا، معتقد است خروج سرمایه از داراییهای پرریسک به اوراق دولتی شتاب زیادی پیدا کرده است که بیانگر انتظار شرایط «رکودی» است. همچنین، در بازار بدهی اقتصادهای نوظهور نیز سرمایههای بسیاری در حال خروج است که رکوردهایی را نیز به همراه داشته است. بنا بر گزارش این بانک، خروج سرمایه به صورت دومینویی در حال انجام است، ابتدا بازار بدهی اقتصادهای نوظهور و در مرحله بعد بازارهای پربازده (پرریسک) بودند که با خروج سرمایه مواجه شدند.
گرچه عملکرد بازار اوراق بدهی بر انتظار رکود میان فعالان تاکید دارد، اما بازار سهام چنین مسالهای را نشان نمیدهد. در واقع، خروج سرمایه صندوقهای سهام حدوداً هفتهای 5 /3 میلیارد دلار بوده است که کمتر از 3 /0 درصد داراییهای تحت مدیریت آنهاست. رقمی که به معنای هراس بازار سهام و احتمال وقوع بحران نیست. به هر حال، نشانههای موجود حاکی از آن است که اقتصاد جهانی با مشکلات مهمی درگیر است که سال سختی را پیش روی بازارها و اقتصادهای مختلف خواهد گذاشت.
پایان آرام هفته پرهیجان بورس
بورس تهران هفته گذشته در ادامه مسیر صعودی خود توانست رکوردهای جدیدی را جابهجا کند و پس از 14 ماه وارد کانال 71 هزار واحدی شود. به این ترتیب، در مجموع هفته 7 /6 درصد رشد را تجربه کرد و با حجم بالای معاملات همراه شد. با این حال، نکتهای که به ویژه از اواسط هفته گذشته به چشم میخورد غلبه هیجان میان معاملهگران این بازار بود. به عبارت دقیقتر، معاملاتی که داشت بر پایه منطق و ایجاد تفکیک میان سهام مختلف انجام میشد به رشدهای دستهجمعی و حرکتهای موجسواری تبدیل شد. به عنوان مثال در معاملات سهشنبه شاهد رشد 11 /3درصدی شاخص بورس بودیم که با احتساب دامنه نوسان پنج درصدی سهام، رشد پنجدرصدی شاخص کل زمانی محقق میشود که همه سهمها در بیشینه مجاز خود نوسان کنند و حجم معاملات آنها به حجم مبنای شرکتها برسد. بنابراین، رشد بیش از سه درصدی شاخص بورس تهران بسیار کمنظیر و نشاندهنده رشد تقریباً عمومی قیمت سهام بود.
موضوعی که در نگاه نخست نگرانی را میان کارشناسان ایجاد میکند که سهامداران بدون تحلیل وارد معاملات شدهاند و سرمایه آنها بدون آنکه هوشمندی خاصی نشان دهد وارد سهام مختلف میشود. تاریخ عملکرد بازارها نشان میدهد «پول غیرهوشمند» هیچگاه پایدار نبوده و در نهایت منجر به تغییر روند قیمتها میشود. بر این اساس، آخرین روز معاملاتی هفته گذشته با تعدیل نسبتاً مناسب قیمت سهام همراه شد که این امیدواری را ایجاد کرد که احتمالاً رفتار هیجانی سریعتر از آنچه ممکن بود به overshoot منتهی شود فروکش کند. به هر حال باید منتظر ماند و دید در هفته جاری معاملهگران بورسی میتوانند تحلیل را به جای هیجان چاشنی معاملات خود کنند یا خیر. اصلاحاتی که در قیمت سهام ممکن است روی دهد کاملاً طبیعی بوده و نباید هیجان در جهت منفی تکرار شود تا بتوان رونقی مداوم و با شیب منطقی در مسیر صعودی را تجربه کرد.
باج برجام به دلار
معاملهگران اسکناس سبز دلار دیماه را به عنوان یکی از معدود ماههای کاهشی در یک سال اخیر از سر گذراندند و در حالی وارد ماه یازدهم سال شدند که دولت یازدهم همچنان و پس از برجام نیز گامی برای تکنرخی کردن ارز و برچیدن بازار غیررسمی دلار به طور آشکار برنداشته است. دلار در هفته پایانی دیماه در سایه خبرهای برجام کاهشی در حدود 100 تومان داشت و البته، این کاهش قیمت نیز خیلی زود خنثی شد. قرار گرفتن دلار «پسابرجام» در همان کانال 3600 تومانی که پیش از اجرایی شدن برجام نیز در آن قرار داشت باعث شده معاملهگران این بازار اینک در خرید اعتماد به نفس بیشتری داشته باشند و چشم به فتح کردن قلههای جدیدی بدوزند. با اینکه در هفته گذشته دلار در میانه کانال 3600تومانی و حوالی 3650تومان نوسان میکرد، اما معاملهگران نوسانگیر این بازار به استحکام سطوح حمایتی 3600 تومان و 3620 تومان باور پیدا کردهاند و بعید نیست دیگر قیمتها به کمتر از این سطوح کاهش نیابد. به گفته این معاملهگران، حتی خبری چون اجرایی شدن برجام، لغو رسمی تحریمها و فعال شدن بانکها در نقل و انتقالات بینالمللی هم نتوانست از پس دیوار 3600 تومانی دلار برآید و قیمت
این ارز را زیر این سطح تثبیت کند. همچنان که خرید دلار در کمتر از 3600تومان جذاب بوده است، برای معاملهگران سکه نیز سطوح قیمتی کمتر از 920 هزار تومان در هفتههای اخیر جذابیت داشته و قیمت این کالای طلایی نیز نتوانسته در کمتر از این مرز تثبیت شود. البته، در رشد قیمت سکه در هفته اخیر افزایش قیمت طلای جهانی نیز نقش بسزایی ایفا کرد و صعود سکه به بالای 950 هزار تومان را میتوان مرهون صعود اونس به بالای 1110 دلار دانست. سکه بهار آزادی با ثبت قیمتهایی حوالی 960 هزار تومان، در آستانه عبور از این مقاومت قرار گرفته است و در صورتی که بتواند در محدوده فعلی، جایی بین 940 تا 950 هزار تومان تثبیت شود، گام نخست را برای فرار از حصار کانال 900 هزارتومانی برداشته است. در صورتی که حرکت اونس به سمت 1150 دلار با حرکت نرخ ارز داخلی به سمت 3700 تومان توام شود، دور از ذهن نخواهد بود که سکه سراسیمه به سمت محدوده 980 تا 990 هزار تومان هجوم بیاورد که دروازهای برای ورود به قیمتهای بالاتر از یک میلیون تومان به شمار میرود. در سوی مقابل، در صورتی که اونس نتواند بالای 1100 دلار دوام بیاورد و دلار آزاد نیز در محدودهای کمتر از 3630 تومان
نوسان کند، احتمال فراوانی وجود دارد که حباب منفی قیمت سکه بار دیگر شکل گرفته و تشدید شود و ارقامی کمتر از 920 و حتی 910 هزار تومان برای آن ثبت شوند.
دیدگاه تان را بنویسید