شناسه خبر : 7628 لینک کوتاه

جامعه‌شناسی زندگی دوران سالخوردگی در ایران

تلاشی برای دستیابی به سالمندی سالم

یکی از بزرگ‌ترین تغییرات جمعیتی در قرن بیستم پیرشدن جمعیت است. این عامل سبب خواهد شد تا تعداد سالمندان از ۶۰۰ میلیون در سال ۲۰۰۰ به دو میلیارد نفر تا سال ۲۰۵۰ افزایش یابد.

عالیه شکربیگی /مدیر کارگروه جامعه‌شناسی سالمندی

یکی از بزرگ‌ترین تغییرات جمعیتی در قرن بیستم پیرشدن جمعیت است. این عامل سبب خواهد شد تا تعداد سالمندان از 600 میلیون در سال 2000 به دو میلیارد نفر تا سال 2050 افزایش یابد. سازمان بهداشت جهانی سالمندان را در کشورهای جهان سوم افراد بالای 60 سال تلقی می‌کند. موضوع سلامتی و ارتباط آن با افزایش سال‌های زندگی در عصر حاضر چالش‌های فراوانی را به‌وجود آورده است.
افزایش طول عمر انسان‌ها و اضافه شدن جمعیت سالمندان یکی از دستاوردهای قرن 21 بوده و سالخوردگی جمعیت پدیده‌ای است که برخی از جوامع بشری با آن روبه‌رو شده یا خواهند شد. سالمندی در تمامی جوامع به عنوان یک مساله‌ مهم مطرح است. درکشور ما نیز با توجه به روند و هرم جمعیتی، برنامه‌ریزی برای ارائه هرگونه خدمات، نیازمند شناخت نیازهای واقعی سالمندان است. رشد سریع سالمندی جمعیت و توجه به نیازهای آنان طی دهه‌های اخیر توجه بسیاری از اهل نظر را جلب کرده است. در این ارتباط سه موضوع سالمندی، سلامت و جامعه ضمن اینکه ارتباط تنگاتنگی با هم دارند، تاثیر بسیاری بر یکدیگر می‌گذارند. به دنبال تغییراتی که در ساختار جمعیت، ساختار اجتماعی، خدمات بهداشتی و درمانی و نظایر آن پدید آمده است، موضوع سالمندی نیز ظاهر شده یا در حال ظهور است. اگر‌چه موضوع یادشده، قبلاً در کشورهای صنعتی تجربه شده است و آنها آشنایی طولانی با این پدیده دارند، اما جوامع کمتر‌توسعه‌یافته، تجربه زیادی در این خصوص ندارند. سالمندان در این جوامع نیاز به خدمات ویژه مانند درمان، مستمری و حقوق بازنشستگی، مراقبت‌های ویژه و... دارند، عموماً این خدمات در اختیار آنها قرار نمی‌گیرد. این در حالی است که سالمندان در مقایسه با گروه‌های سنی جوان‌تر جامعه نیاز به خدمات بهداشتی و پزشکی بیشتری دارند. بنابراین از دیدگاه جامعه‌شناسی و مددکاری اجتماعی، جمعیت سالمند نیاز به بررسی مجدد، سرمایه‌گذاری کافی و نظایر آن دارد.
موضوعاتی چون سلامت، تغذیه، حفاظت از مصرف‌کنندگان سالمند، مسکن و محیط زیست، خانواده، رفاه اجتماعی، تامین درآمد، اشتغال، آموزش، سرمایه اجتماعی و... هر یک در جای خود سهم مهمی در سلامت سالمندان در جامعه دارند. اولین اجلاس جهانی سالمندی نیز که درسال 1982 در «وین» اتریش برگزار شد، تاکید فراوانی بر موارد یاد‌شده داشت. دومین اجلاس جهانی سالمندی نیز که در سال 2002 در «مادرید» اسپانیا برگزار شد، بررسی پیشرفت‌های اجلاس اول را در دستور کار خود قرار داد تا بتواند طرح‌های علمی موثری در آستانه قرن بیست‌ویکم برای حفظ سلامت سالمندان در جوامع مختلف طراحی و تدوین کند. پدیده جهانی شدن سالمندی خود نیز توجه بسیاری از محافل علمی و دانشگاهی را به خود جلب کرده و متعاقباً تدوین آثارعلمی و آکادمیک مختلف در زمینه‌های سالمندشناسی به ویژه در کشورهای صنعتی تدوین شده است. از دیدگاه جامعه‌شناسی و همچنین بر اساس برآوردهای به عمل آمده ضمن اینکه نسبت سالمندان در بسیاری از کشورهای رو به توسعه طی نیم‌قرن اخیربه دو برابر افزایش یافته است، در عین حال، بسیاری از مسوولان برنامه‌ریزی و تعیین بودجه در سطح ملی و حتی سطوح پایین‌تر منطقه‌ای و محلی، در خصوص تامین نیازهای سالمندان تمهیدات لازم را در نظر نگرفته‌اند. این وضعیت به ویژه در شرایط اقتصادی و اجتماعی عصر جدید، فقر آنها را مضاعف کرده است. این عوامل رابطه بین فقر و سالمندی را در جوامع رو به توسعه تشدید و وخیم‌تر می‌کند. کشورهای جهان سوم عموماً به خاطر فقر مالی در خانواده‌ها و همچنین محدودیت در خدمات عمومی و دولتی، به سهولت نمی‌توانند نیازهای سالمندان را از نوع خدمات درمانی، نیازهای غذایی و نظایر آن تامین کنند. فرآیند شهرنشینی از دیگر مباحثی است که به اشکال مختلف بر جوامع گوناگون تاثیر گذاشته است. به دنبال شهرنشینی ابتدا فضای جغرافیایی کشور گسترش یافت و متعاقب آن فاصله مربوط به سکونت افراد نیز بیشتر شد. چنین فضای جغرافیایی و گسترش فاصله‌های بیشتر خود موجبات کاهش ارتباطات را نیز فراهم آورد. در چنین شرایطی سالمندان بیشتر از گروه‌های اجتماعی متضرر شدند به این معنا که نسل جدید و فرزندان آنها در شرایط جدید تحت شرایط شهری-صنعتی با آنها فاصله گرفتند. پیامد چنین پدیده‌ای کاهش سرمایه اجتماعی آنان در خانواده بود و حمایت‌های عاطفی، اقتصادی و اجتماعی آنان کاهش یافت و در مواردی دیگر فرسایش سرمایه اجتماعی سالمندان در خانواده‌ها با سپردن آنان به سرای سالمندان به عینیت رسید در حالی که بنا به اظهارات پاتنام، رسیدن به سرمایه اجتماعی، نیازمند شبکه‌های روابط اجتماعی همراه با اعتماد متقابل است. سرمایه اجتماعی یک رویکرد چند‌بعدی است که چهار مقوله آن یعنی مشارکت اجتماعی، سطح اختیارات، آگاهی اجتماعی و اعتماد و تقابل مهم است.
کوهن و سیمه از دیگر صاحب‌نظران سرمایه اجتماعی معتقدند که سرمایه اجتماعی، رفاه (فردی و اجتماعی)، عزت نفس، رضایت از زندگی و سلامت رفتاری را در میان سالمندان بهبود می‌بخشد و سالمندان را آماده می‌کند تا با مشکلات گوناگون و استرس‌های زندگی مقابله کنند. بنابراین یافتن یک راه مناسب برای توسعه و تقویت سرمایه اجتماعی در میان سالمندان، دارای اهمیت است. دوران سالمندی به منزله تولدی دوباره برای فرد محسوب می‌شود و نیازهای او در این دوران نسبت به اطرافیان بیشتر می‌شود و از طرفی احساس تنهایی او در این دوران، اگر از حمایت اجتماعی و عاطفی خانواده‌اش برخوردار نباشد، او را دچار افسردگی می‌کند. بیماری‌هایی از قبیل آلزایمر، سالمند را به مثابه کودکی که نیازمند حمایت دیگران است بیشتر از هر دوران دیگری از زندگی‌اش به دیگران وابسته‌تر می‌کند. با نگاهی دقیق، علمی وعینی به آمارها و زندگی روزمره متوجه افزایش جمعیت سالمندی در ایران می‌شویم، بدون اینکه برای نیازهای سالمندان ازطرف دولت، جامعه دانشگاهی و مراکز پژوهشی برنامه‌ریزی دقیق‌ شده باشد. البته تحقیقات در مراکز پژوهشی پزشکی درباره مسائل فیزیولوژی و جسمی سالمندان صورت گرفته است، اما به لحاظ رویکرد جامعه‌شناسانه درباره این موضوع، بسیار کم کارشده و تقریباً می‌شود گفت که حوزه جامعه‌شناسی سالمندی، حوزه‌ای نو و بکر در ایران است.
آشنا شدن با «جامعه‌شناسی سالمندی» به ویژه از سوی گروه‌های سنی جوان و دانشجو، به آینده‌نگری و برنامه‌ریزی برای آنها بسیار کمک می‌رساند. درحالی که کشورهای صنعتی به‌خوبی این پدیده را مدیریت می‌کنند و همواره در مسیر سامان‌دهی و سرمایه‌گذاری‌های لازم دریغ نمی‌ورزند، در جوامع در حال توسعه نیز روبه‌رو شدن با این پدیده اجتناب‌ناپذیر است. به همین خاطر، خلأ اطلاعاتی در خصوص این گروه در این جوامع باید به سرعت جبران شود و این میسر نمی‌شود مگر به یاری دو بازوی علمی و اجرایی دانشگاهیان و سیاستگذاران و مسوولان مرتبط با این مساله‌ و با پژوهش‌های لازم و آماده‌سازی آثار و اطلاعات دقیق، بتوان برای این جمعیت بازنشسته به معنای عام آن، زندگی رضایت‌بخش و بانشاطی را زمینه‌سازی و فراهم کرد. برای دستیابی به ساختار اجتماعی مناسب، یعنی تعاملات اجتماعی با ثبات بین این جمعیت، نظام خانواده، نظام آموزش و پرورش، نظام مراقبت‌های بهداشتی و...، همگی مسوولیت‌هایی بر عهده دارند که تاکنون نتوانسته‌اند با یک کار جمعی به توانمند‌سازی سالمندان در رویارویی با مشکلات خاص دوران سالمندی کمک کنند. تلاش جامعه‌شناسی سالمندی بر این است تا ساختارهای اجتماعی-فرهنگی تاثیرگذار بر این پدیده را شناسایی کند و بتواند دو مفهوم سرمایه اجتماعی و رفاه اجتماعی را در تعاملات سالمندان در سازمان‌های دست‌اندرکار عملیاتی سازد. دکتر محمدتقی شیخی می‌گوید: «جامعه‌شناسی سالمندی یا به عبارتی دقیق‌تر «سالمندشناسی» از دو زاویه به موضوع می‌نگرد، اول اینکه سالمند شدن چگونه بر فرد تاثیر می‌گذارد و دوم اینکه چگونه این جمعیت سالمند نیز جامعه را تغییر می‌دهد (خواهد داد). با افزایش نسبت سالمندی، تعمیم خدمات اجتماعی، اقتصادی و رفاهی بین آنها نیز از ضرورت‌های اجتناب‌ناپذیر است.» جامعه‌شناسی سالمندی تاکنون کمتر در ایران مطرح و به آن پرداخته شده است، در شرایطی که سالمندان عموماً در معرض بسیاری از مخاطرات قراردارند و روبه‌رو شدن با پدیده سالمندی برای انسان اجتناب‌ناپذیر است و روزی همه ما با آن روبه‌رو خواهیم شد، لذا با پی بردن به عوامل زمینه‌ای در این خصوص، می‌‌توان امنیت بیشتری برای آنها و برای سال‌های سالمندی خود فراهم کرد و امیدواریم بتوانیم با همکاری جامعه علمی و دانشگاهی با علاقه‌مندی به برگزاری سمینارها، سخنرانی‌ها، برقراری تعاملات علمی با سازمان‌های دولتی و خصوصی دست‌اندرکار و سیاستگذار، نقد و معرفی کتاب‌های منتشر‌شده و انجام پژوهش‌هایی در این مورد دست یابیم، به ارائه راهکارهایی در این مورد پرداخته تا آنجا که نسل‌های سالمند آتی در دوره بازنشستگی و خروج از مسوولیت‌های رسمی و عرفی، از کیفیت زندگی بهتر و بالاتری برخوردار شوند و ایده «سالمندی سالم» و «افزایش سرمایه اجتماعی سالمندی» روزی در جامعه ما به منصه ظهور برسد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها