تاریخ انتشار:
چرا نباید به پیشی گرفتن درآمد مالیات از نفت خوشبین بود؟
سراب کاهش اتکا به نفت
اعلام خبری مبنی بر سبقت درآمدهای مالیاتی کشور از درآمد نفتی که گفته شده است در طول ۵۰ سال گذشته برای نخستین بار رخ داده است، موضوع چندان قابل اهمیتی برای اقتصاد ایران محسوب نمیشود. درست است که روی کاغذ درآمد مالیاتی از درآمد نفت در اقتصاد کشور افزایش یافته اما باید توجه کرد چه عامل یا عواملی باعثشده است که این اتفاق رخ دهد.
اعلام خبری مبنی بر سبقت درآمدهای مالیاتی کشور از درآمد نفتی که گفته شده است در طول 50 سال گذشته برای نخستین بار رخ داده است، موضوع چندان قابل اهمیتی برای اقتصاد ایران محسوب نمیشود. درست است که روی کاغذ درآمد مالیاتی از درآمد نفت در اقتصاد کشور افزایش یافته اما باید توجه کرد چه عامل یا عواملی باعث شده است که این اتفاق رخ دهد.
در سالهای اخیر به علت تشدید تحریمهای اقتصادی شاهدیم درآمدهای نفتی کشور به شکل بیسابقهای کاهش یافته است. در مقابل درآمد مالیاتی در غیاب درآمد نفتی با رشد مواجه شده است. در حالی که این رشد حاصل تلاش در جهت افزایش درآمدهای مالیاتی نیست.
چون درآمد نفتی کشور با افت سنگینی مواجه شده است، طبیعی است که دیگر منابع درآمدی که در رتبههای بعد از درآمد نفت قرار دارند، از آن پیشی بگیرند.
اگر درآمد مالیاتی در زمانی که درآمد نفتی رو به رشد بود بیشتر میشد و به عبارت دیگر درآمد مالیاتی از درآمد نفتی سبقت میگرفت، در این صورت این موضوع بسیار حائز اهمیت و جزو افتخارات اقتصاد ایران محسوب میشد که سرانجام پس از سالهای طولانی موفق شده است تحولی در اقتصاد ایجاد کند که نهتنها درآمد مالیاتی با رشد چندبرابری مواجه شود بلکه از وابستگی اقتصاد ایران به نفت بکاهد.
اما وقتی درآمد مالیاتی در نبود درآمد نفتی، پیشی میگیرد این امر طبیعی است و نباید نسبت به آن دلخوش کنیم و بگوییم وابستگی اقتصاد ایران از نفت در حال کاهش است.
مالیات همواره در رتبه بعد از نفت در منابع درآمدی اقتصاد ایران قرار داشته است و با توجه به اینکه حجم بالایی را شامل شده است و در مقابل درآمد مالیاتی نمیتوانست با درآمد نفتی رقابت کند.
حتی افزایش درآمد نفتی رابطه مستقیم بر درآمد مالیاتی دارد. هرگاه درآمد نفتی افزایش یابد در مقابل درآمد مالیاتی هم رشد کرده است. چرا که درآمد مالیاتی به درآمد نفتی وابستگی دارد.
اتفاقاً در چند سال اخیر که درآمد نفتی کشور بر اثر تحریمها و اکنون نیز بر اثر ریزش قیمت نفت در سطح جهانی کاهش یافته است بر درآمد مالیاتی نیز اثر منفی گذاشته است.
تاکید دارم که در سالهای اخیر حتی درآمدهای مالیاتی کشور نهتنها رشد نداشته است بلکه از کاهش درآمد نفتی هم آسیب دیده است. کاهش درآمد نفتی به معنای کاهش واردات است. در شرایطی که با کاهش واردات درآمدهای مالیاتی از طریق عوارض پایین میآید یا تولیدات کارخانهها و شرکتها بر اثر کمبود مواد اولیه دچار افت میشود و این مساله بر درآمد مالیاتی اثر مستقیم دارد.
از طرف دیگر، آمارها نشان میدهد درآمد اشخاص حقوقی هم نسبت به سال گذشته کاهش یافته است. این موضوع نیز بر درآمد مالیاتی اثر دارد. این عوامل از کمبود منابع ناشی از درآمد نفت رخ داده است. با این اوصاف چگونه میتوان مدعی شد که درآمد مالیاتی رشد داشته است.
پس اگر اعلام میشود که درآمد مالیاتی از درآمد نفتی سبقت گرفته است به این مفهوم است که درآمد نفتی به شکل بیسابقهای کاهش یافته است که در این شرایط درآمد مالیاتی بیشتر از نفت شده است.
در حال حاضر بهرغم اینکه دولت بر جایگزین کردن درآمد مالیاتی به جای درآمد نفتی تاکید دارد اما در عمل توفیقی به دست نیاورده و زیرساختهای لازم در این زمینه فراهم نشده است. یا سیستم مالیاتی کشور بهبود نیافته و پایههای مالیاتی تغییر نکرده است. در این شرایط نهتنها در زمینه درآمد مالیاتی رشد نداشتهایم بلکه با افت هم مواجه شدهایم. به هر شکل آمارها نشان از کاهش درآمد مالیاتی به نسبت سالهای گذشته دارد.
در تمام دنیا پایه اصلی مالیات بر درآمد است. بر این اساس افراد جامعه بر حسب درآمدی که دارند باید مالیات پرداخت کنند. اما وقتی در وضعیتی قرار میگیریم که اقتصاد در رکود فرو رفته است و کمبود منابع مالی وجود دارد، نمیتوان ارزش افزوده در جامعه ایجاد کرد، در آن صورت با کاهش سطح درآمدها از درآمد مالیاتی نیز کاسته خواهد شد.
به این نکته هم توجه داشته باشیم که دولت در این وضعیت اقتصادی که سطح درآمدها کاهش یافته است، نمیتواند از این طریق پایه مالیاتی را افزایش دهد چرا که این مساله باعث ایجاد فشار به مردم میشود.
در زمینه مالیات بر ارزش افزوده هم باید گفت در شرایطی که اقتصاد با رکود شدید مواجه است نمیتوان روی این نوع مالیات هم حسابی باز کرد. روند مالیات در این بخش نیز کاهنده است. متاسفانه به علت وابستگی شدید اقتصاد ایران به نفت و این تصور که درآمد نفتی همیشه پایدار است و هیچگاه این نوع درآمدها را از دست نخواهیم داد بر موضوع درآمد مالیاتی پایدار کار نشده است و در این زمینه همیشه دچار غفلت شدهایم.
درست است که بخش عمده درآمد مالیاتی باید از داد و ستدهای مردمی ایجاد شود اما این مساله نیز به درآمد نفتی بستگی دارد. در حال حاضر شاهدیم در نبود درآمدهای نفتی فضای کسب و کار کشور نیز در رکود فرو رفته است و تا زمانی که درآمد نفتی رشد نکند نمیتوان به رونق فضای کسب و کار در اقتصاد ایران امید داشت.
بنابراین اگر میخواهیم درآمد مالیاتی را جایگزین درآمد نفتی کنیم باید برای ایجاد درآمد مالیاتی پایدار برنامهریزی کنیم. این موضوع هم در گرو ایجاد زیرساختها و بهبود سیستم مالیاتی کشور و بستن تمام راههای فرار مالیاتی در اقتصاد ایران است.
به این نکته توجه کنید که در کشوری مانند آلمان 95 درصد هزینههای دولت از طریق مالیات تامین میشود. این در حالی است که در ایران در حالت ایدهآل در سالهای گذشته 30 درصد هزینههای دولت از طریق مالیات تامین شده است. به عبارت دیگر بالغ بر 70 تا 80 درصد هزینههای دولت به درآمد نفتی وابستگی دارد. در این شرایط با افول درآمد نفتی طبیعی است که دولت در تمام هزینههای خود با مشکل حاد مواجه شود که به همین سادگی نمیتوان درآمد 30درصدی مالیات را جایگزین درآمد 70 تا 80درصدی نفت کرد.
باید بپذیریم مادامی که در اقتصاد ایران به فکر راهحلهای مقطعی هستیم و برای بلندمدت برنامهریزی نداریم در نتیجه با کاهش درآمدها به یکباره با چالشهایی مواجه میشویم که اقتصادمان در شرایط بحرانی قرار میگیرد.
بنابراین اگر دولت به فکر این است که درآمد مالیاتی به معنای واقعی افزایش یابد و از درآمد نفتی پیشی بگیرد باید برای بلندمدت برنامهریزی داشته باشد. از طرف دیگر ساختار اقتصاد ایران معیوب و بیمار است، باید به طور کامل این بیماری تشخیص داده شود و بر اساس علائمی که این بیماری دارد برای آن نسخه پیچید. نه اینکه یکشبه تصمیم بگیریم و راهکارهای مقطعی برای بند آوردن تب بیمار ارائه دهیم. درست است که چند روزی تب بیمار پایین میآید اما همچنان مساله اصلی بر سر جای خود است و آن بیمار بهبودنیافته هر لحظه ممکن است با وضعیت بدتری مواجه شود.
در نتیجه برای آنکه درآمدهای مالیاتی افزایش یابد و دولت بر این نوع درآمد تکیه کند باید درآمدهای پایدار برای دولت ایجاد شود. درآمد نفتی هیچگاه درآمد پایدار محسوب نمیشود. تکیه اقتصاد ایران به درآمد نفتی امروز تبعات خود را نشان داده است و نتیجه آن رکود سنگینی است که کل اقتصادمان را دربر گرفته است.
درآمد پایدار برای دولت به این معنی است که نباید مالیات منفی حاصل شود. نمونه آن مالیات منفی پرداخت یارانه است. دولتی که در پرداخت یارانه نهتنها مالیات نمیگیرد بلکه منابع درآمدی خود را بین مردم توزیع میکند. لذا گام جدی در افزایش درآمد مالیاتی دولت قطع یارانههای بیموردی است که تاکنون دولت بار آن را به دوش کشیده است.
درست است که سالهاست دولت بر حذف یارانهها از اقتصاد تاکید دارد اما تاکنون موفقیتی در این زمینه کسب نکرده و راه را بیراهه رفته است.
به هر شکل امیدواریم دولت یازدهم با توجه به حاکم کردن انضباط مالی بر اقتصاد ایران و سر و سامان دادن به قانون مالیاتهای مستقیم که قرار است از ابتدای سال 1395 اجرایی شود و بازنگری بر قانون مالیات بر ارزش افزوده زمینه برای بهبود سیستم مالیاتی کشور و تقویت زیرساختها را فراهم کند، اگر این اتفاق رخ دهد میتوان امیدوار بود که بهتدریج درآمد مالیاتی رشد خواهد کرد و به جایی خواهیم رسید که دیگر درآمد مالیاتی در رتبه اول درآمدهای دولت قرار گیرد.
دیدگاه تان را بنویسید