تاریخ انتشار:
آیا مردم راضی به شکلگیری خودروسازی دولتی دیگری هستند؟
وازکتومی خودرو
ایرانخودرو و سایپا هم دوقلویند؛ عزیز هم هستند، البته فقط برای پدرشان و نه دیگران؛ مردم کوچه و خیابان اتفاقاً اصلاً دل خوشی از این دوقلوهای نازپرورده ندارند و همواره بیواهمه و بهشدت، این حس منفیشان را نیز به اطلاع پدر دوقلوها رساندهاند. پدر اما با وجود همه گلهها و شکایتها و تمام بیمهریها و بد و بیراه مردم به فرزندانش، نمیتواند دست از آنها بردارد، زیرا جگرگوشههایش هستند آنقدر دوستشان دارد که به خاطر آنها جلوی همه بایستد.
دوقلوها معمولاً عزیزند؛ هم برای پدرشان و هم برای فک و فامیل و دوست و آشنا و مردم کوچه و خیابان.
با این حال اگر پای بچه سومی به میان بیاید، او شاید دوستداشتنیتر شود و حسادت آن دوتای دیگر را حسابی برانگیزد، چه آنکه با آمدن فرزند جدید، دوقلوها دیگر مانند گذشته در کانون توجه قرار نمیگیرند و بیشتر حواسها به سمت سومی میرود.
ایرانخودرو و سایپا هم دوقلویند؛ عزیز هم هستند، البته فقط برای پدرشان و نه دیگران؛ مردم کوچه و خیابان اتفاقاً اصلاً دل خوشی از این دوقلوهای نازپرورده ندارند و همواره بیواهمه و بهشدت، این حس منفیشان را نیز به اطلاع پدر دوقلوها رساندهاند. پدر اما با وجود همه گلهها و شکایتها و تمام بیمهریها و بد و بیراه مردم به فرزندانش، نمیتواند دست از آنها بردارد، زیرا جگرگوشههایش هستند آنقدر دوستشان دارد که به خاطر آنها جلوی همه بایستد.
پدر دوقلوهای جاده مخصوص هرچند برخی انتقادها از فرزندانش را میپذیرد، اما هرگز زیر بار بد و بیراه مردم کوچه و خیابان نمیرود؛ البته میپذیرد که بچههایش نازپرورده بار آمدهاند و هنوز راه رفتن درستوحسابی هم بلد نیستند، ولی باز هم از آنها دفاع میکند و به اصطلاح هوایشان را دارد. با این حال، از آنجا که تکه پرانی مردم به دوقلوها پایانی ندارد، پدر بهتازگی تصمیمی جدید گرفته؛ تصمیمی که بهت خیلیها را برانگیخته و البته دوقلوها را نیز شاکی کرده است. «فرزند سوم»؛ بله، پدر دوقلوها فیلش دوباره یاد هندوستان کرده و میخواهد یادگاری دیگر از خود به جا بگذارد. ظاهراً گوشش هم به حرف مردم بدهکار نیست و برای این کار دلیل دارد. دلیلش اما چزاندن دوقلوهای نازپروردهاش است و میخواهد از این راه، بر آنها سخت بگیرد و یادآوری کند که اگر به خود نجنبند و روی پایشان نایستند، سرمایهاش را صرف بچه سوم خواهد کرد. این تهدید به هیچوجه خوشایند دوقلوها نیست و اصلاً راضی نیستند اتاقشان را با یکی دیگر تقسیم کنند. اصلاً همینها بودند که طی این سالها با مظلومنمایی، نگذاشتند پای بچه سوم به خانهشان باز شود؛ اما حالا پدر تصمیم خود را گرفته و
سفتوسخت پای میراثخور سوم ایستاده است. مردم کوچه و خیابان هم اگرچه مخالف فرزند سوم نیستند، اما از آنجا که میترسند این یکی نیز مانند آن دوتای دیگر نازپرورده از آب دربیاید، نمیخواهند پدر صاحب بچه جدیدی شود. آنها میگویند، اگر «پدر» به دنبال تنبیه دوقلوها و راه انداختن آنهاست، راهش بچه آوردن نیست، بلکه بهتر است بیشتر برای تربیت فرزندانش وقت بگذارد و اجازه دهد آنها راهشان را پیدا کنند. برای پدر اما کمی سخت است این دست برداشتن از دوقلوهایش؛ چه آنکه عمری طولانی و هزینهای گزاف صرفشان کرده و حتی گاه با قلمدوش کردن، اجازه نداده راه بروند و سختی مسیر را تجربه کنند. برای پدر سخت است فرزندانش را از خانه بیرون بیندازد و چتر حمایتش را از سرشان بردارد؛ اگر راه گم کردند و تاریکی و سرمای شب و گرما و شلوغی روز را تاب نیاوردند و از بین رفتند، چه؟ آن وقت چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ آن وقت همینها که میگویند بگذار دوقلوها روی پای خودشان بایستند، پدر را به بیرحمی و سنگدلی متهم نمیکنند و رو از او برنمیگردانند؟ پدر از همه اینها میترسد و چون نمیخواهد داغ دوقلوهایش را ببیند و چند سال دیگر حسرت همین بچههای نازپرورده را
بخورد، زیر بار حرف مردم نمیرود و همچنان آنها را در خانه و زیر پر و بال خود نگه داشته است.
حالا هم که به فکر بچه سوم افتاده، نیتش خیر است و میخواهد از این راه، دوقلوهایش را مرد بار بیاورد، اما آیا فقط نیت خیر کافی است؟ قطعاً نه.
از وقتی که حرف بچه سوم بر سر زبانها افتاده، مردم نگران شدهاند که مبادا این یکی نیز مانند آن دوتای دیگر مایه دلآزردگی آنها شود. آنها از خود میپرسند مگر دوقلوها با آن دبدبه و کبکبه چه کردهاند که این یکی کاری کند؟ اصلاً از کجا معلوم که سومی هم مثل دوقلوها نازپرورده از آب درنیاید؟
مردم در کوچه و خیابان این را هم از خود میپرسند که آیا بهتر نیست «پدر» خود را وازکتومی کند تا برای همیشه هوس بچهدار شدن از سرش بیرون برود؟ هر چند این روزها کسی حق بچهدار نشدن ندارد، بچه نداشتن نوعی جرم است، اما قطعاً کسی بابت «وازکتومی این پدر» بر او خرده نخواهد گرفت و جریمهاش نخواهد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید