خبری که شایعه بود، اما نگرانی بیپایانی داشت
هراس موزه از قیم خصوصی
سیاستهای کلی اصل۴۴ قانون اساسی سالهاست که امکان خصوصیسازی را در بخش اقتصاد مهیا کرده است، اشتیاق بیپایان به مبحثخصوصیسازی حالا رفتهرفته به بخشهای دیگری از پیکره زیرمجموعههای اقتصادی هم راه یافته یا حداقل زمزمههایی به گوش میرسد.
سیاستهای کلی اصل44 قانون اساسی سالهاست که امکان خصوصیسازی را در بخش اقتصاد مهیا کرده است، اشتیاق بیپایان به مبحث خصوصیسازی حالا رفتهرفته به بخشهای دیگری از پیکره زیرمجموعههای اقتصادی هم راه یافته یا حداقل زمزمههایی به گوش میرسد. بخش اعظمی از اقتصاددانان امروز جامعه ایران حامی خصوصیسازی هستند و حتی در عرصه فرهنگ و هنر هم این نسخه را راهی برای برونرفت از رخوت و رکود میدانند. زمزمه خصوصیسازی اما اینجا در عرصه فرهنگ بیش از آنکه نویدبخش رونق باشد و خبر از حضور متخصصان این حوزه بر راس اداره امور بدهد هراس به دل متخصصان این حوزهها میاندازد. این روزها با انتشار خبری در رسانهها با عنوان احتمال واگذاری موزه هنرهای معاصر به بخش خصوصی جنجالهای بسیاری به پا شده است. در خبری مبهم و کوتاه خبرگزاریها نوشتند که موزه هنرهای معاصر به بنیاد فرهنگی هنری رودکی واگذار میشود، تصمیمی که به نظر پشت درهای بسته گرفته شده بود و بیش از هر چیز نگرانی ایجاد میکرد. این در حالی است که بر اساس تعریفهای موجود از خصوصیسازی قرار است سازمانهای غیردولتی و مردمنهاد آستین بالا بزنند و رخوت و رکود را از سیمای بخش فرهنگ
بزدایند و دولت هم ناظر باشد. اما این همه نگرانی از کجا میآید؟ هراس هنرمندان از خصوصیسازی موزه هنرهای معاصر به عنوان مامنی برای بزرگترین گنجینه از هنر معاصر جهان در خاورمیانه بیش از هر چیز هراس از دستدرازی و به تاراج رفتن است. در واقع پیش از آنکه نگرانی از نگاه کالایی و کالاسازی فرهنگی وجود داشته باشد عدم اطمینان از تضمین و ضمانت برای حراست از گنجینه و داراییهای موزه در اولویت قرار دارد. در همین روزهایی که موزه هنرهای معاصر دولتی است هراس همیشگی از آسیب دیدن و گم شدن و سوءاستفاده از گنجینهای که در معرض نمایش نیست وجود دارد، حالا بسیاری نگراناند که با خصوصیسازی این نظارت و محافظت نیمبند شکنندهتر هم بشود. از آنسو برخی معتقدند موزه هنرهای معاصر و داراییهایش بخشی از اموال عمومی است و حالا با واگذاری آن به بخش غیردولتی به نوعی اموال مردم به غیر از آنها بخشیده میشود. از آن سو در حال حاضر شأن و مقام موزه هنرهای معاصر به عنوان یکی از قطبهای قابل اعتنا در حوزه هنرهای تجسمی بالاتر از آن است که زیر نظر بنیاد تازهتاسیسی همچون بنیاد رودکی اداره شود. این در حالی است که با بالا گرفتن اعتراضها وزارت فرهنگ
و ارشاد این واگذاری را شایعه دانست و تکذیبش کرد. اما معمای اداره و نظارت بخش فرهنگ در ایران هر روز پیچیدهتر میشود، درست در حالی که هنرمندان و دستاندرکاران از نظارتهای دولتی و اعمال سلیقهها گله میکنند، در مواجهه با گزینه خصوصیسازی و واگذاری به بخشهای غیردولتی هم نگرانی دوچندانی دارند. نگرانی که حاکی از بیاعتمادی به بخش خصوصی است؟ تجربه واگذاریها به بخش خصوصی در سه دهه گذشته اغلب تلخکامی را به همراه داشت و بس، حالا چطور میتوان به این بخش خصوصی که از همان ابتدای کار خبر حضورش اینچنین پنهان و با شایعه همراه بود، اعتماد کرد. این موزه شامل جامعترین و مهمترین گنجینههای هنر مدرن از پس از جنگ جهانی دوم تا پیش از دهه ۱۹۸۰ میلادی در خارج از اروپا و آمریکای شمالی است که شامل کارهای مهمی از جنبشهای هیجاننمایی انتزاعی، پاپ آرت، مینیمالیسم، مفهومی و فوتورئالیسم میشود. در گنجینه دائمی موزه بیش از چهار هزار اثر ارزشمند از نخبگان هنرهای تجسمی ایران و جهان نگهداری میشود که نزدیک به ۴۰۰ عدد از آنها ارزش استثنایی دارند. ارزش آثار موزه در حدود 5 /2 میلیارد دلار برآورد میشود.
دیدگاه تان را بنویسید