تاریخ انتشار:
ارزیابی دوقلوهای «برتن وودز»
برگزاری اجلاس پاییزه(سالانه) صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی(نهادهای دوقلوی «برتن وودز») در روزهای اخیر، میانه مهرماه ۱۳۹۲، در واشنگتن دیسی(محل استقرار این دو نهاد) و حضور هیاتهای بلندپایه کشورمان در این اجلاس فرصتی تازه برای بازنگری و بازاندیشی در سیر تکاملی این دو نهاد طی ۶۷ سال گذشته و انتظارات ایران از عضویت در آنها فراهم میآورد.
تاکید بر حضور فعال و تاثیرگذار ایران در عرصه بینالمللی و پرهیز از سیاست صندلی خالی
با توجه به رویکردهای اعلامی و اعمالی کشورمان، حضور فعال و تاثیرگذار ایران در نهادهای بینالمللی از اهداف راهبردی کشور است و سیاست صندلی خالی در ارتباط با مجامع جهانی و تصمیمسازیهای بینالمللی (یا انزوای خودخواسته بینالمللی) هرگز در کشورمان جایی نداشته است. اما نکته مهم آن است که پیشنیازها، مهارتها و دانش و تجربه لازم را برای حضور فعال و تاثیرگذار در عرصه بینالمللی از جمله نهادهای مالی بینالمللی (به جای حضور تشریفاتی یا دنبالهروی ناگزیر از سیاستهای قدرتهای اقتصادی سیاسی) به درستی بشناسیم و به آنها مجهز باشیم.
تقویت دیدگاههای رسمی با پژوهشهای مستقل
ارزیابیها و مطالب مرتبط با کارکرد نهادهای مالی بینالمللی (از جمله صندوق بینالمللی پول) در ایران عمدتاً به فضای رسمی اداری محدود بوده و چندان که باید مورد بررسی دانشگاهیان و پژوهشگران اقتصادی کشورمان قرار نگرفتهاند. در حالی که در کشورهای دیگر، از جمله چین، برزیل، هند و روسیه برخورد به مراتب فعالتری با موضوع ملاحظه میشود. در مطالعات و گزارشهای دفتر ارزیابی مستقل خود صندوق نیز ملاحظات کارشناسی و دیدگاههای انتقادی برخی کشورها انعکاس یافته است. به طور خلاصه، در ورای مطالب رسمی وبگاه صندوق یا ترجمههای ارائهشده در وبگاه نهادهای رسمی کشورها، از نگاه صاحبنظران مستقل تاملات و پرسشهای گوناگونی در این باره مطرح هستند که توجه بیشتری را میطلبند.
سخن اصلی این نوشته آن است که انتظارات منطقی از عضویت کشورمان در صندوق چیست و چقدر برآورده شده است؟ در مورد پرسشها و بحثهای زیر چه ارزیابی مستقلی با نگاه و اندیشه ایرانی و با رویکرد بیشینهسازی منافع ملی در کوتاهمدت و بلندمدت وجود دارد؟ دیدگاههای کارشناسی و تحلیلی بانک مرکزی (به عنوان نهاد رسمی متولی موضوع) و یا برآیند دیدگاههای اقتصاددانان کشور در این زمینه کدام است؟ پاسخ سنجیده و واقعگرایانه به اینگونه پرسشها میتواند به حضور فعالتر، روابط بهتر و همچنین تامین بهتر انتظارات کشورمان در حوزه مالی بینالمللی کمک کند.
نهاد مالی بینالمللی یا شرکت سهامی قدرتهای اقتصادی
عملکرد صندوق در انجام هرکدام از وظایفش طی نیمقرن اخیر چگونه بوده و چه نقاط قوت و ضعف مشخصی داشته است؟ دیدگاهها و تصمیمهای صندوق بیشتر رنگ و بوی سیاسی دارند یا اقتصادی؟ در فرآیند سیاستگذاری و تصمیمسازی صندوق، نفوذ کشورهای گروه 20 (عمدتاً گروه 7) در مقایسه با 180 کشور دیگر عضو صندوق چگونه است؟ اگر تعیین کشورهای گروه 20 بر اساس اندازه اقتصادی کشورها و ایران هفدهمین اقتصاد جهان از لحاظ اندازه تولید ناخالص داخلی (بر مبنای برابری قدرت خرید) است، علت عدم حضور ایران در گروه 20 چیست؟ تاکنون تسهیلات مالی صندوق بیشتر به کدام کشورها و با چه اهداف اقتصادی و سیاسی اعطا شده است؟ بهرهبرداری ایران از کمکهای مالی و فنی و مشورتی صندوق در مقایسه با دیگر کشورها چگونه بوده است؟ علت حضور فوری کارشناسان صندوق بلافاصله پس از تغییر نظامهای سیاسی برخی کشورها (مانند وضعیت کشورهای استقلالیافته آسیای میانه پس از فروپاشی اتحاد شوروی در دهه 1990 یا پس از تحولات اخیر مصر) و ارائه کمکهای مالی و فنی معتنابه چیست؟ چرا همیشه مدیرعامل صندوق اروپایی (بیشتر فرانسوی) و قائممقام وی همیشه آمریکایی است (رئیس بانک جهانی نیز همیشه آمریکایی است)؟
ارائه کمکهای فنی در جهت رشد کشورهای عضو
مدلهای مناسب و الگوهای موفق توسعه اقتصادی از دید صندوق کداماند؟ از زمان تاسیس صندوق (1945) تاکنون آیا یک کشور توسعهنیافته توانسته با کمک صندوق (اعم از مالی و فنی) به باشگاه توسعهیافتهها وارد شود؟ کدام کشورها با استفاده بیشتر از کمکهای فنی و آموزشی صندوق مسیر توسعه را هموار کردهاند؟ برای رشد و توسعه اقتصادی 50 کشور آفریقایی، صندوق در نیم قرن اخیر چه رهاوردی داشته؟ کدام کشورها توانستهاند با نسخهپیچی کارشناسان صندوق از فقر و توسعهنیافتگی و دور باطل بیکاری و تورم نجات یابند؟ کدام کشورها از اجرای توصیههای اقتصادی صندوق پشیماناند؟ اقتصادهای موفق دنیا با کمک و مدیریت کارشناسان وطنی از گرفتاریها رهیدهاند یا به مدد کارشناسان بیگانه و مدلهای اقتصادی غیربومی صندوق؟
نظارت صندوق بر کارکرد اقتصادی کشورهای عضو
صندوق کدام نظارت دوجانبه یا چندجانبه را در مورد کشورهای سهامدار بزرگ صندوق، مانند آمریکا و انگلیس، اعمال کرده است؟ در دوره پیش یا پس از بحران مالی چه توصیههای سیاستی اقتصادی به اینگونه کشورها داشته و چقدر مورد اعتنای آنها قرار گرفته؟ کارشناسان صندوق که در زمان تحریمهای یکجانبه، بخوانید جنگ اقتصادی نیز اصرار به دریافت اطلاعات کشورها (از جمله اطلاعات محرمانه) دارند، چقدر در حل مسائل و چقدر در ایجاد مسائل مشارکت دارند؟ چرا بسیاری از صاحبنظران و آزاداندیشان جهان صندوق (و بانک جهانی) را ابزار سلطه قدرتها و اجماع واشنگتنی و جهانیسازی میدانند؟ ارزیابیهای کشورهای گروه «بریکس» (شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) و کشورهای گروه 24 در مورد کارکرد صندوق و نقش نظارتی آن چیست؟
پیشبینی یا مهار بحرانهای مالی بینالمللی یا منطقهای
چرا صندوق در پیشبینی بحرانهای مالی بینالمللی، مثل رکود بزرگ سال 2008 و بحران آسیایی 1997، و مهار آنها ناتوان بوده است؟ آیا در آینده باز هم دهها بحران مالی غیرقابل پیشبینی در کشورها اتفاق خواهد افتاد و هر بار صندوق را هم مانند دیگران شگفتزده خواهد کرد (آیا صندوق هم مثل نهادهای پولی و مالی کشورهای در حال توسعه صرفاً در پیشبینی «گذشته» مهارت دارد)؟ اگر پیشبینی بحرانهای اقتصادی دشوار است، در دورههای پسابحران و مهار پیامدهای نامطلوب صندوق چه گلی بر سر اقتصاد کشورهای مربوطه زده است؟
نقش «اسدیآر» به عنوان پول بینالمللی
با سلطه کامل دلار بر بازارهای پولی جهانی، بود و نبود اسدیآر چقدر اهمیت دارد؟ وقتی اسدیآر هیچ وجود خارجی ندارد و صرفاً پولهای مسلط جهانی، همچون دلار، قابل نگهداری برای ذخایر ارزی کشورها و قابل خرج کردن در بازارهای جهانی هستند، اسدیآر چه دردی از کشورهای عقبمانده دوا میکند؟
نقش صندوق در ارتباط با تحریمهای مالی یکجانبه و بیسابقه برخی کشورهای عضو علیه سایر اعضا
صندوق در مقابل تحریمهای مالی یکجانبه برخی اعضای صندوق علیه سایر اعضا، مانند تحریمهای یکجانبه مالی و بانکی ضدایرانی، چه موضعی دارد؟ در برابر بلوکه کردن ذخایر ارزی کشورها نزد بانکهای کشورهای پیشرفته، صندوق چه نظرات صریح اعلامشدهای دارد؟ برای تسهیل پرداختهای بینالمللی کشورهای مورد تحریم یکجانبه (یا ذخایر باخته) چه قدمهای جدی فراتر از تعارفات برداشته است؟ در خصوص سونامی اقتصادی و پولی ایران در سال1391 که همراه با افت شدید رشد اقتصادی و افزایش شدید سطح قیمتها (از جمله جهش 200 درصدی نرخ ارز یا کاهش شدید ارزش پول ملی) بود، صندوق چه نسخهای پیچیده و از دید مسوولان اقتصادی کشور چقدر قابل اجرا بوده است؟
نسبت حق رای ایران و کشورهای توسعهنیافته در صندوق
ایران با حدود نیم درصد (62/0 درصد) حق رای و حتی گروه هفت کشوری ایران جمعاً با حدود دو درصد (26/2 درصد) از کل حق رای صندوق، در مقایسه با حق رای 17 درصدی آمریکا و حدود 30 درصد حق رای بلوک اروپاییها، چه حرفی برای گفتن در تصمیمهای مهم صندوق دارد؟ «درصد» حق رای ایران در صندوق در مقایسه با کشورهایی چون ونزوئلا و عربستان طی 50 سال اخیر چقدر کمتر یا بیشتر شده و تغییرات حق رای نسبی سایر کشورها در این مدت چگونه بوده؟ همه کشورهای عضو در حال توسعه با هم بیش از 150 کشور دارای سهمهای بسیار جزیی چه حرفی برای گفتن در صندوق دارند؟ هیاتهای نمایندگی کشورهای در حال توسعه در صندوق یا اجلاسهای سالیانه صندوق، علاوه بر حفظ ارتباطات بینالمللی، چگونه میتوانند به بهبود جایگاه این کشورها در صندوق کمک کنند؟
همگرایی درونگروهی در کشورهای گروه ایران در صندوق
در خود گروه ایران در صندوق چقدر همگرایی وجود دارد؟ مراکش که عضو همگروه ایران در صندوق است ولی سه سال قبل روابط سیاسیاش را کاملاً با ایران قطع کرده تا چه زمانی در گروه ایران خواهد بود؟ پاکستان، الجزایر، تونس و افغانستان که دیگر اعضای همگروه ایران در صندوق هستند با ایران روابط بهتری دارند یا با کشورهای متمایل به آمریکا؟ چنانچه ساختار این گروه در صندوق به هم بریزد، ایران برای وضعیت آینده گروه خود چه سناریوهایی را بررسی کرده؟ اگر گروههای بانفوذ صندوق تصمیم به کاهش تعداد 24 کرسی هیات مدیره صندوق بگیرند (که در گذشته نیز بارها این موضوع مطرح شده است)، با توجه به اینکه گروه ایران از لحاظ جمع حق رای نزدیک به مرز حذف (یا در رتبه 22 حق رای گروههای 24گانه) قرار میگیرد، ایران چه تدابیری برای حفظ کرسی قدیمی خود در هیات مدیره اندیشیده است؟ راهبرد پنجساله و 10ساله ایران در این زمینه چیست؟
منابع:
1- فهرست حق رای کشورهای عضو در وبگاه صندوق(http://www.imf.org/external/np/sec/memdir/eds.aspx)
2- وبگاه دفتر ارزیابی مستقل در صندوق(http://www.ieo-imf.org/ieo/pages/ieohome.aspx)
دیدگاه تان را بنویسید