دستاوردهای سفر رئیسجمهور به پاکستان به روایت علی اوسط هاشمی
خط لوله صلح عیدانه روحانی به نواز شریف
اراده دو دولت بر این استوار شد که سطح روابط تجاری را به پنج میلیارد دلار افزایش دهند و با امضای یک سند راهبردی پنجساله و نقش دادن به بخشهای خصوصی و اتاقهای بازرگانی دو کشور، امکان تحقق آن را میسر کنند.
اولین قرعه سفر رئیسجمهور روحانی در سال 95 به خارج کشور، به نام پاکستان افتاد. او درست در روزهای ابتدایی سال جدید، چمدان خود را بست و به دعوت نواز شریف، نخستوزیر این کشور راهی اسلامآباد شد. سفری که اگرچه دو روز به طول انجامید، اما بهطور قطع آثار مثبتش، سالهای سال اقتصاد این دو همسایه را تحتالشعاع قرار دهد. همه چیز در سفر روحانی مورد مذاکره قرار گرفت، از پروژه خاک خورده «خط لوله صلح» گرفته تا حفظ و ارتقای امنیت «منطقه بحرانزده خاورمیانه». استاندار سیستان و بلوچستان این بار اما، در کنار اشارات ظریفی که به دیپلماسی تهدید همراه با آیندهنگری حسن روحانی دارد، همه چیز را راجع به روابط تجاری ایران و پاکستان و توافقاتی که در سفر اخیر دولت و فعالان اقتصادی به پاکستان صورت گرفت، بازگو میکند. تجارت فردا، گزارش سفر حسن روحانی را از زبان
علی اوسط هاشمی، منتشر میکند.
از آنجا که سفر هیات ایرانی به پاکستان در روزهای ابتدایی سال جدید انجام شد و فرد شماره یک دولت هم ریاست آن را بر عهده داشت، با توجه به شرایط سیاسی فعلی منطقه، اهمیت این سفر چطور ارزیابی میشود؟
البته این سفر را صرفاً از نظر سیاسی نباید مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. پاکستان پرجمعیتترین کشور همسایه ایران بوده و نزدیک به 190 میلیون نفر جمعیت دارد که در کنار این، بیش از 900 کیلومتر مرز مشترک زمینی و فضای دریایی میان دو کشور، زمینهساز همکاری جدی است. پاکستان نیز در شرایط سخت حاکم بر سرزمینهای اسلامی که تنش در آن قوی است و برخی نیز به دنبال بحرانآفرینیهایی نیز هستند؛ همواره مواضع اصولی در مقابل منافع ملی و آنچه در منطقه میگذرد، داشته و میتواند در مجموع زمینهساز یک رابطه برگرفته از باور و اعتقاد را با ایران رقم زند و پایهگذار توسعه و شکلگیری مواضع مشترک در سطح منطقه با کشورمان باشد، ضمن اینکه مرزهای فرهنگی و اقتصادی هم میان دو کشور بسیار قوی بوده و رای و نظر مردم برجسته است؛ بنابراین دو دولت به تاسی از این رابطه مردمی، وظیفه دارند که بتوانند سطح روابط همهجانبه را میان یکدیگر عمق
دهند. علاوه بر این دو کشور ایران و پاکستان نیز در کنار سایر کشورهایی که میل به صلح و کاهش تنشهای منطقهای دارند، میتوانند حرکت مهم و باارزشی شکل دهند که آرا را به هم نزدیکتر کرده و منادیان صلح منطقه و مدافعان حق و حقیقت باشند تا به مسیر تنشزدایی در منطقه کمک کنند. اینها میتواند از جمله مباحث بسیار مهمی باشد که خوشبختانه به همه ابعاد آن چه در عرصههای سیاسی، فرهنگی یا اقتصادی و امنیتی در این سفر پرداخته شد؛ ضمن اینکه شرایط بعد از برجام نیز، نزدیکی دو کشور ایران و پاکستان را مساعد کرده بود تا موانعی که میتوانست زنگارهایی بر اهداف ملی دو کشور باشد زدوده شده و میل به توسعه روابط در ابعاد مختلف در نشستها و مجالس دولتی و نشست بین گروههای اقتصادی بخش خصوصی موج زند. دو کشور بر این باورند که جمع شدن آنها در کنار سایران در منطقه، میتواند خود تولید امنیت کرده و زمینهای شود تا به راحتی هر کسی به خود اجازه ندهد که خلقکننده بحران در این جغرافیا شود. این ادبیات در دیدار وزرا و مقامات ارشد دو کشور وجود داشت و امید است با ممارست و استمرار بخشیدن به این گونه جلسات، فصل قشنگی از روابط دوجانبه را گشوده و از ظرفیت
دو کشور در توسعه اقتصادی و تجاری بهره بریم.
نظیر این اراده سیاسی را میتوان در حوزه اقتصادی دو کشور هم مشاهده کرد؟
اراده دو دولت بر این استوار شد که سطح روابط تجاری را به پنج میلیارد دلار افزایش دهند و با امضای یک سند راهبردی پنجساله و نقش دادن به بخشهای خصوصی و اتاقهای بازرگانی دو کشور، امکان تحقق آن را میسر کنند. این کار دشواری نیست؛ چرا که هم پاکستان ظرفیتهای فوقالعادهای دارد که میتواند مورد استفاده ایران قرار گیرد و هم این کشور به منابع گاز، برق و انرژی ایران نیاز جدی دارد. پس دو کشور به خوبی میتوانند در عصری که دنیا در مسیر تغییر و ترقی قرار گرفته، در توسعه زیرساختهای خود نقش داشته باشند. هیچ کشوری هم برای پاکستان به منظور تامین منابع مورد نیاز خود، سهلتر و در دسترستر از ایران نیست و فرصت همسایگی ایران توانمند، برای پاکستانیها در این بخش میتواند موثر و کارساز باشد. در نهایت لازمه بودن در مسیر توسعه، امنیت پایدار است، نه امنیتی که فقط در مرز ما با پاکستان وجود داشته باشد؛ بلکه کل منطقه را دربر گیرد. مرز ایران و پاکستان یکی از امنترین مرزهاست و از این سو، پاکستان دغدغهای ندارد؛ ایران نیز باید با حضور بیشتر پاکستان،
بخشی از نگرانیهایی را که نسبت به آلوده شدن خاک این کشور در نقشآفرینی اشرار و گروهک وجود دارد پاک کرده و یک نوع پاکستان پاک در مجاورت خود داشته باشیم. اراده دولت و فرماندهان نظامی این کشور بر این استوار است که اجازه ندهند مرز مشترک دو کشور به یک تهدید تبدیل شود؛ چرا که آینده این را برنمیتابد و ظرفیت منطقه نیز بیش از این تاب بحران را ندارد؛ پس باید بحرانزدایی را مبنای کار قرار داد. تا به امروز سیاست دولت پاکستان نیز بر این استوار بوده و در مورد یمن و سوریه نیز، این کشور مرز خود را راحت در اختیار مطالبه کشورهایی که در خلق بحران نقش داشتهاند، قرار نداده و امیدواریم در آینده نیز همینطور باشد و توان مردمان و دولت دو کشور در راه منافع ملی مشترک و آرامش و صلح در منطقه بسیج شود.
به هر حال آقای روحانی با شعار صلح و امنیت، به عنوان رئیسجمهور انتخاب شدند، اکنون هم برای امنیت منطقه، شاید ایران و پاکستان بتوانند با همکاری، فصل جدیدی از آرامش در منطقه را رقم زنند. چقدر میتوان به این امیدوار بود و این نقش را پررنگ دید؟
برای خود پاکستان نیز آثار تهدید نمایان است و این کشور، خسارتهای زیادی در راه حرکتهای تروریستی و عملیات انتحاری داده، بنابراین این چیزی نیست که ما اثرات سوء نقشهای حاصل از بحرانآفرینیهای جدید را برای پاکستان تشریح کنیم، چرا که خود در این مسیر، زیان سنگینی دیده و امری کاملاً روشن است که اگر اراده بر بودن در مسیر تحول این کشور و کمک به بهبود وضعیت زیستی ملت است، شرطش این است که از همافزایی بین دولتها برای کاهش این نوع ناآرامیهای بحرانزا در سطح منطقه استفاده شود. نواز شریف نیز بر این موضع اصرار داشت که مثلث ایران، افغانستان و پاکستان شکل گیرد و سه کشور موضع خود را به شکل واحد و متحد در جهت رفع تهدیدهای خسارتزای منطقه تقویت کنند. آقای روحانی نیز خوشبختانه به دلیل جایگاه رئیسجمهوری و سابقه ریاست شورای عالی امنیت ملی، از عهده پرداختن به این مباحث
از موضع تهدید همراه با آیندهنگری، به زیبایی برآمده و مباحث را به گونهای مطرح میکند که دستاوردهای برجام و قدرت ایران در تعاملات جهانی و متقاعد کردن جهان به پارهای از رفتارهای غیرمنطقی، زمینه این را مستعد کند که سایر کشورهای منطقه درس بگیرند. همانطور که نواز شریف، عنوان کرد اقدام اعجازبرانگیز آقای ظریف در تعامل بسیار طاقتفرسا با جهانیان، زمینه سربلندی را برای دولت ایران به دنبال داشته و غالب شدن به این فشار، پیامی به پاکستان دارد که چرا این کشور نتواند با الگوی فوق، مشکل تاریخی خود را با هندوستان حل کند. نخستوزیر یک کشور همسایه بر این باور بود که امروز این مدل مذاکره حتی برای کشورهای منطقه هم پیام دارد. یعنی الگوی ایران در مذاکره قدرتمند و بر اساس منافع ملی با غرب، امروز الگوی منطقه است و فراتر از آنچه در این جغرافیا در حال شکلگیری است، عمل شود. به هرحال امروز پاکستان از یک سو نگرانیهای خاص خود را با هندوستان دارد و تجربه ملی ما در عرصه بینالمللی، امروز یک سرمایه و پشتوانه برای دولت این کشور در جهت برونرفت از وضعیت اختلافی خود با دولت هند است. از سوی دیگر، نقش ایران در امر مستشاری و موضع فعال در
جهت بحرانزدایی در منطقه و کمک به کشورهایی را که مورد هجمه برخی قدرتها قرار گرفتهاند نمیتواند نادیده بگیرد، لذا توانمندیهای ایران، خود یک سرمایه منطقهای است و کشورهایی که آگاه به این امر هستند، به نوعی دوست دارند که در این راه شراکت کرده تا در آینده بتوانند از آن بهتر استفاده کنند. نقشی که دولتی مثل ترکیه در مباحث منطقهای پیش گرفت و آثار و خسارتی که از این طریق بر او وارد شد، تجربهای برای کشورهای دیگر شده که به قیمت آسیبزا کردن منافع ملی خویش، وارد دریایی نشوند که شناگر خوبی در آن نیستند. پایان رفتارهایی که حاصل برآورد درست نباشد، غرق شدن است. امروز دیگر عصر غرق شدن نیست؛ چرا که تجارب، عیان و آشکار در معرض دید، قضاوت، برآورد و انتخاب راه قرار گرفته است و کشورها به راحتی خود را در مهلکهای نمیاندازند که پایان آن، یک اتمام شکننده و خسارتبار ملی باشد. باید به این اندیشید که ما شریک جنگ نیستیم؛ بلکه مامور دور کردن بحران شدهایم، پس باید فهم این نقطه را در منطقه گسترش داد. البته پاکستان نیز چند حرکت ارزنده از خود نشان داد و به دنبال این بود مناقشهای را که امروز عربستان با ایران شعلهور کرده فرو
بنشاند و همکاری جمعی ایران و عربستان در این مساله، منجر به خاموش شدن آتش این بحرانها شود. این چراغ قشنگی است. پاکستان به این نتیجه رسیده که ضمن اینکه به بحران ورود نکرده، آشتی را برقرار سازد و خرده مباحث و اختلافات حاصل از نقش قدرتها در منطقه او را اسیر و آسیبپذیر نکند، این یک پرچمداری زیباست و نشان میدهد این کشور به دنبال این است که بتواند صلح، آشتی و دوستی را پیش برد. این یک مشی منطقی است. ما نیز چنین روشی را در پیش گرفته و به دنبال این نیستیم که قدرت خود را به رخ کشورهای اسلامی بکشیم، بلکه به عنوان یک کشور اسلامی باید با هم اجماع داشته و بحران را از جغرافیای اسلام دور کنیم و به مردمان خود عزت ببخشیم.
اشاره به برجام داشتید، به هرحال علاوه بر مزایای سیاسی که این اتفاق برای کشور داشته، بعد اقتصادی این موضوع نیز برای کشورهای دنیا بسیار حائز اهمیت است که با ایران رابطه اقتصادی داشته باشند، آنطور که بخش خصوصی از سفر رئیسجمهور بازگو کردند، اشتیاقی از سوی تجار و مقامات این کشور برای همکاری با ایران دیده میشود. نمود همکاری اقتصادی ایران و پاکستان در این سفر چه بود؟
به هر حال پیشاهنگ توسعه روابط تجاری و اقتصادی با پاکستان، بخش خصوصی است و دولتها تسهیلگر هستند تا مسیری هموار پیش روی تجار و بازرگانان قرار گیرد و مطلوب مدنظر دو کشور حاصل شود. پتانسیل مردمی دو کشور، خود دولت را در ظرفیتسازی هماهنگ میسازد. از جمله اتفاقات خوبی که در این سفر رخ داد؛ ارتقای پایانه رسمی سیستان به سه پایانه بود؛ یعنی ایجاد پایانههای رسمی «پیشین» و «ریمدان» در این سفر مورد توافق قرار گرفت. حال وظیفه ما این است که هماهنگی لازم را برای نهایی کردن این موضوع در قالب کمیسیون مشترک دو کشور انجام دهیم و کار را عملیاتی کنیم. این نکته بسیار مهمی است؛ چون ما هنوز حتی ناوگان هوایی هماهنگ و قوی با هم نداریم. از گذشته هم
بانکی بین دو کشور نبوده که معاملات و مبادلات تجاری را هدایت کند؛ اما در این سفر با تاکید رئیسجمهور و اجابت نوازشریف قرار بود سند همکاری یک هفته بعد از سفر، نهایی شود؛ اما با تاکید نخستوزیر پاکستان، یک روز پس از دیدار رسمی با آقای روحانی، میان روسای بانک مرکزی دو کشور به امضا رسید و بر اساس آن قرار شد شعبه بانک ملی در پاکستان و یک شعبه هم از بانک پاکستانی در تهران دایر شود. این یک حرکت بسیار زیبا بود. مکمل بودن دو بندر شهیدبهشتی چابهار و گوادر پاکستان نیز مورد تاکید قرار گرفت و بر روی توسعه خط ریلی نیز مذاکره شد که خود ظرفیتی ایجاد میکند که با تکمیل شبکه ریلی چابهار به زاهدان، ارتباط خود را برای اتصال به شبکه ریلی پاکستان توسعه دهیم و این کار برای پاکستان نیز ارزشمند است که از شبکه ریلی ایران، برای اتصال به سه پایانه رسمی در غرب و شمال غرب ایران و حتی اتصال به اروپا بهره گیرد. به نظر من آغاز خوبی برای همکاریهای اقتصادی بود و حتی در پروژه گاز نیز، نخستوزیر این کشور اعلام کرد هیچ راهی ندارد که گاز شمال کشور را از ایران تامین کند. به همین دلیل وزرای نفت با هم مذاکراتی داشتند و به زودی هیاتی از پاکستان به
ایران میآید تا زمینه نهایی کردن این پروژه مهم را فراهم کنند و شاهد انتقال گاز به پاکستان باشیم. ورود انرژی، یک اقدام ماندگار اقتصادی در عرصه ملی دو کشور است. با عنایت به اینکه وجود پنج باند فرودگاه در استان سیستان یک ظرفیت عالی است، امیدواریم امسال پنجمین فرودگاه را عملیاتی کنیم. از همه مهمتر، بحث گردشگری است که در این بخش، اتفاقات خوبی را میتوان پایهگذاری کرد؛ چرا که 190 میلیون جمعیت در مجاورت ما، پتانسیل خوبی است، ایرانیها هم میتوانند با استفاده از ظرفیت و زیباییهای استان سیستان، به پاکستان و عمان سفر کنند.
اشاره به پروژه خط لوله صلح کردید. طی سالهای گذشته اختلافات زیادی همواره بین ایران و پاکستان در این زمینه وجود داشته است. چقدر میتوان به عملیاتی شدن این پروژه امیدوار بود؟
بخشی از این اختلافات را باید حاصل شیطنتهای منطقهای دانست. واقعیت این است که برخی کشورها خواستار عدم شکلگیری روابط روان ایران با کشورهای منطقه و همسایه هستند؛ اما منافع ملی کشورها اینجا تعیینکننده است. امروز این فهم به خوبی در دولت پاکستان وجود دارد که منافع ملی خود را به گرد و غبارهای ناشی از مباحث رقابتی، نفروشد. این درک وجود دارد که کسی منافع ملی کشور خود را فدای مطالبات و خواست دیگران نمیکند. امروز مردم پاکستان از کمبود انرژی رنج میبرند و توسعه صنعتی این کشور در سایه کمبود گاز است، اگر این گاز وارد پاکستان شود، بسیاری از مطالبات مردمی که روی میز دولت این کشور است، پاسخ داده میشود. نکته دیگر این است که سایه تحریم بر این پروژه هم نشسته بود و عامل سوم هم رقابت بازار بود که بالاخره در این رقابت، برخی به دنبال امتیاز گرفتن بیشتر از هم هستند. ولی پاکستانیها میدانند هیچ خطی امنتر از خط لوله صلح نیست و هیچ مزیتی
مطمئنتر از بادوامی جاری بودن این گاز نیست. به هرحال ایران قطب گاز دنیاست و هیچ کشوری ذخیره گازی ایران را ندارد. اگر قرار است معاملهای هم از سوی فردی صورت گیرد یا یک بنای خاص توسعهای پایه گذاشته شود، باید به این نکات توجه کرد. به نظر من پاکستانیها هم به این نتیجه رسیدهاند و نواز شریف هم تامین گاز کشورش را به دو بخش تقسیم کرده که یک بخش از آن از قطر میآید و بخش دیگری را از ایران تامین میکند. به نظر من این پروژه به زودی به نتیجه خواهد رسید.
در سفر آقای روحانی، رسانههای غربی اخباری مبنی بر این منتشر کردند که رئیسجمهور ایران اولین سفر کاری خود در سال 95 را بدون دستاورد به پایان رساند. این موضعگیری از کجا نشات میگیرد؟
همین صدا گواهی بر موفقیت دولت جمهوری اسلامی ایران است. این را باید تجربه کرده باشیم که هر جا صدای منفی بلند شد، نشان از یک قدرت و موفقیت است. صدای دشمن نمیتواند مبنای قضاوت قرار گیرد. قضاوت اصلی، اقبال دو دولت نسبت به یکدیگر است. وقتی دولت ایران به کشوری میرود که نخستوزیر استقبالکننده است و کار بدرقه رسمی نیز به رئیسجمهور این کشور سپرده شده؛ این نشان برجستهای از عشق، تکریم و اشتیاق است؛ ضمن اینکه بخش خصوصی صدای دیگری از صدای دولت است و صدای این بخش در پاکستان این بود که زمینهها برای توسعه روابط اقتصادی بهتر شده و امکان گره خوردن عمیقتر این دو بخش فراهم است. رسانههای غربی به نقاط قوت ایران نپرداختند؛ لذا آنچه بر متن روابط دو کشور سایه انداخته، مهم است نه آنچه حاصل گرد و غبار و دشمنی است.
دیدگاه تان را بنویسید