حسن روحانی، سال کاری خود را با چانهزنی تجاری با همتای پاکستانی خود آغاز کرد
آغاز چانهزنی تجاری
مرد شماره یک پاستور، سفرهای خارجی سال جدیدش را با پاکستان شروع کرد. سفری دو روزه که بر سر دستاوردهایش اما، حرف و حدیثهای زیادی مطرح شد؛ چراکه این سفر، به مذاق برخیها در دنیا خوش نیامده است.
مرد شماره یک پاستور، سفرهای خارجی سال جدیدش را با پاکستان شروع کرد. سفری دو روزه که بر سر دستاوردهایش اما، حرف و حدیثهای زیادی مطرح شد؛ چراکه این سفر، به مذاق برخیها در دنیا خوش نیامده است. رسانههایشان را تحریک کردهاند تا تنها با دید منفی به این سفر پراهمیت و البته استراتژیک برای دو کشور بنگرند؛ در حالی که حسن روحانی، ششم فروردینماه سال 95 و درست در آغازین روز کاری سال نو، راهی اسلامآباد شد تا با مقامات پاکستانی، در زمینه روابط دوجانبه، همکاریهای منطقهای و توسعه داد و ستدهای تجاری دیدار و گفتوگو کند. کنداکتور مذاکرات روحانی در این سفر را البته فهرستی رنگارنگ و متنوع در حوزههای مختلف تشکیل داده بود. از امضای شش سند همکاری تجاری و مذاکره در مورد خط لوله صلح گرفته تا گسترش و توسعه همکاری بنادر چابهار و گوادر. همه چیز بر بستر توسعه همکاریهای تجاری بنا شده و روسای جمهور دو کشور قصد کردهاند ظرف مدت چهار سال، حجم تجارت دوجانبه را از یک میلیارد و 200 میلیون دلار کنونی به پنج میلیارد دلار بالغ کنند. اما آنچه بیشتر از همه در این سفر خودنمایی میکرد، تلاش در جهت به فرجام رساندن طرح خط لوله صلح که گاز ایران را به پاکستان و هند خواهد رساند بود تا افزون بر منافع اقتصادی که برای دو کشور به ارمغان خواهد آورد، گامی مهم برای تقویت صلح و دوستی بین سه کشور باشد. شاهدان و همراهان سفر روحانی، از اشتیاق بیسابقه پاکستانیها برای برقراری روابط تجاری با ایران میگویند و بر این باورند که تجار این کشور هم تمام تلاش خود را به کار بستهاند تا از قافله سرمایهگذاران خارجی در ایران به خصوص در فضای جدید پس از برجام، عقب نمانند. البته مهمتر از همه اینکه پاکستانیها هم برای نفت ایران دندان تیز کردهاند. پیش از سفر رئیسجمهور ایران به کشورشان بود که به صراحت اعلام کردند میتوانند از ایران نفت ارزان بخرند و از طریق صادرات برنج خود به فروشنده، میلیونها دلار ارز به دست آورند. پس با یک حرکت استراتژیک، سهم خود را از بازار ایران خواهند گرفت. هر چه باشد، همه این مذاکرات و بگومگوها اما باید به تجارت دوجانبه پنج میلیارددلاری برسد. تجارتی که هماکنون یک میلیارد و 200 میلیون دلار است و تا همین چند سال پیش، به زور پای خود را به مرز 400 میلیون دلار رسانده بود. اما اکنون دو طرف خیز برداشتهاند تا بتوانند راه صعود را در پیش گیرند. صعودی که البته هیچگاه پیشینه مثبتی نداشته است. واقعیت این است که روابط اقتصادی ایران و پاکستان با وجود دارا بودن مرزهای خاکی مشترک، هیچگاه گرم توصیف نشده است و نوعی از اجبار در روابط سیاسی دو طرف، موجب قطع نشدن کامل روابط اقتصادی بوده است و شاید این کار سخت دولت حسن روحانی باشد که این روابط را بتواند با برخی ریزهکاریهای دقیق و ظریف افزایش دهد. اکنون حتی پاکستان با دارا بودن امتیاز الحاق به سازمان جهانی تجارت، بازیهای تعرفهای بسیاری را با کالاهای وارداتی از ایران در میآورد و به راحتی اجازه نمیدهد که کالاهای ایرانی پایشان به بازارها و بازارچههای این کشور باز شود. قبل از تحریم و بعد از آن هم، رویکردهای تجاری پاکستان و ایران تقریباً مشخص بوده است. پاکستان خواهان واردات انرژی از ایران است و در قبال آن میخواهد برنج و مرکبات به کشورمان صادر کند. شاید هم موقعیت ژئوپولتیک و جغرافیایی پاکستان امکان امتیازگیری اقتصادی را برای این کشور فراهم میکند. البته ایران هم نیازی به امتیاز دادن به پاکستان ندارد بنابراین تلاش جدی برای گسترش روابط اقتصادی با این کشور انجام نداده است. در یک جمله باید گفت تاکنون اراده سیاسی چندانی برای گسترش روابط اقتصادی بین ایران و پاکستان وجود نداشته است و این بار، رئیس دولت یازدهم است که میتواند پرونده بیتفاوتی تجاری ایران و پاکستان را یک بار برای همیشه به نقطه پایان نزدیک کند.
دیدگاه تان را بنویسید