تاریخ انتشار:
بررسی چالشهای دیپلماتیک ایران در سال ۱۳۹۵ در میزگردی با حضور سفرای سابق ایران در سوریه و مالزی
شکوفایی اقتصادی مستلزم هوشمندی در سیاست خارجی
دو دیپلمات پیشین وزارت امور خارجه این بار رو در روی هم نشستند تا در مورد وضعیت دیپلماسی ایران در سال ۱۳۹۵ باهم به گفتوگو بپردازند. آنان در این میزگرد از فرصتها سخن گفتند و چالشهای پیشروی ایران ۹۵ که به جهان سلامی دوباره کرده و شرایط بدون تحریم را تجربه کرده است، بررسی کردند.
برای آغاز بحث میخواستم این پرسش را طرح کنم که فکر میکنید در سال جدید مهمترین فرصتهایی که در عرصه دیپلماسی در برابر ایران قرار خواهد گرفت چیست؟
قاسم محبعلی: برجام و اجرای آن مهمترین اتفاقی است که در سال 1394 رخ داده است. ایران با قدرتهایی مذاکره کرد که حدود 90 درصد قدرت نظامی جهان را در اختیار داشتند. حجم وسیعی از تجارت جهانی در اختیار این کشورهاست. به گونهای که اقتصاد اتحادیه اروپا 20 درصد و اقتصاد چین 12 تا 13 درصد بوده و اگر اقتصاد آمریکا را اضافه کنید متوجه میشوید بالای 60 درصد اقتصاد جهان در اختیار این کشورهاست. به همین دلیل میتوان گفت ایران با بخش بزرگی از اقتصاد و تجارت و قدرت نظامی جهان توافق کرده است. این توافق یک فضای گسترده را برای ایران فراهم کرد که آثار آن را باید در دو مجموعه بزرگ امنیتی و اقتصادی جستوجو کرد. این موضوع که برجام چطور باید اجرا شود یک پروژه مشترک بوده که هشت سال ادامه دارد. از سوی دیگر برجام آثار سیاسی و امنیتی به دنبال دارد همچنان که ریاستجمهوری ایران، بعد از سالها سفری به فرانسه و ایتالیا داشته و توافقات بزرگ اقتصادی را انجام دادند. به موازات ملاقاتهای متعدد، تحریمها برداشته شده و قطعاً بسیاری انتظار دارند که به زودی آثار برداشته شدن این تحریمها را در اقتصاد ایران مشاهده کنند. اتفاق بسیار مهم دیگری که در سال 1394 رخ داد و آثار گستردهای بر تحولات سال 1395 برجای خواهد گذاشت، انتخابات مجلس بود. به هر حال چشمهای نگران تحلیلگران و صاحبنظران جهانی متوجه انتخابات مجلس بود. این نگرانی وجود داشت که مبادا مجلس پرحاشیه در ایران تشکیل بشود که با توجه به نتایج انتخابات، این نگرانی از بین رفت. این مجلس یکطرفه نبوده و هیچ گروه سیاسی با توجه به نظر کارشناسان، دارای اکثریت آرا نیست. از سوی دیگر، شما در سال آینده اتفاق بسیار مهمی همچون برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را در پیش دارید. این انتخابات، تنها انتخابات داخلی آمریکا نیست بلکه آثار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به دنبال دارد. تجربه 20 سال اخیر ایران نشان داده اینکه چه کسی در راس کار قرار بگیرد از اهمیت زیادی برخوردار است. اینکه جرج بوش در راس قرار بگیرد یا بیل کلینتون یا باراک اوباما، تفاوت بسیار زیادی دارد. البته تندروهای آمریکا دوست داشتند تندروها در ایران وارد مجلس بشوند که نتایج انتخابات آنها را متعجب کرد. با این اتفاقات تصور میکنم در سال آینده رفتوآمد دولتمردان جهان به ایران افزایش یابد.
قاسم محبعلی: برجام و اجرای آن مهمترین اتفاقی است که در سال 1394 رخ داده است. ایران با قدرتهایی مذاکره کرد که حدود 90 درصد قدرت نظامی جهان را در اختیار داشتند. حجم وسیعی از تجارت جهانی در اختیار این کشورهاست. به گونهای که اقتصاد اتحادیه اروپا 20 درصد و اقتصاد چین 12 تا 13 درصد بوده و اگر اقتصاد آمریکا را اضافه کنید متوجه میشوید بالای 60 درصد اقتصاد جهان در اختیار این کشورهاست. به همین دلیل میتوان گفت ایران با بخش بزرگی از اقتصاد و تجارت و قدرت نظامی جهان توافق کرده است. این توافق یک فضای گسترده را برای ایران فراهم کرد که آثار آن را باید در دو مجموعه بزرگ امنیتی و اقتصادی جستوجو کرد. این موضوع که برجام چطور باید اجرا شود یک پروژه مشترک بوده که هشت سال ادامه دارد. از سوی دیگر برجام آثار سیاسی و امنیتی به دنبال دارد همچنان که ریاستجمهوری ایران، بعد از سالها سفری به فرانسه و ایتالیا داشته و توافقات بزرگ اقتصادی را انجام دادند. به موازات ملاقاتهای متعدد، تحریمها برداشته شده و قطعاً بسیاری انتظار دارند که به زودی آثار برداشته شدن این تحریمها را در اقتصاد ایران مشاهده کنند. اتفاق بسیار مهم دیگری که در سال 1394 رخ داد و آثار گستردهای بر تحولات سال 1395 برجای خواهد گذاشت، انتخابات مجلس بود. به هر حال چشمهای نگران تحلیلگران و صاحبنظران جهانی متوجه انتخابات مجلس بود. این نگرانی وجود داشت که مبادا مجلس پرحاشیه در ایران تشکیل بشود که با توجه به نتایج انتخابات، این نگرانی از بین رفت. این مجلس یکطرفه نبوده و هیچ گروه سیاسی با توجه به نظر کارشناسان، دارای اکثریت آرا نیست. از سوی دیگر، شما در سال آینده اتفاق بسیار مهمی همچون برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را در پیش دارید. این انتخابات، تنها انتخابات داخلی آمریکا نیست بلکه آثار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به دنبال دارد. تجربه 20 سال اخیر ایران نشان داده اینکه چه کسی در راس کار قرار بگیرد از اهمیت زیادی برخوردار است. اینکه جرج بوش در راس قرار بگیرد یا بیل کلینتون یا باراک اوباما، تفاوت بسیار زیادی دارد. البته تندروهای آمریکا دوست داشتند تندروها در ایران وارد مجلس بشوند که نتایج انتخابات آنها را متعجب کرد. با این اتفاقات تصور میکنم در سال آینده رفتوآمد دولتمردان جهان به ایران افزایش یابد.
محمدعلی سبحانی: ایران در سال گذشته برجام را اجرا کرد. این نکته را نباید فراموش کرد که در جریان هر مذاکرهای بده و بستان وجود دارد. شما امتیازی داده و امتیازی گرفتهاید. این امتیازات برگشتناپذیر هستند. امکان برگشت برجام وجود ندارد. بهتر است خاطرهای در مورد برگشتناپذیر بودن توافقات بگویم. سال 1382 و زمانی که رئیس دولت اصلاحات دیداری با حسنی مبارک، رئیسجمهور مصر داشت مقرر شد من به عنوان مدیرکل خاورمیانه وزارت امور خارجه، در چارچوب این مذاکرات سفری به مصر داشته باشم و شرایط ایجاد رابطه را بررسی کنم. یکی از موضوعات مورد بحث کمپ دیوید بود. مقرر شد دولت مصر این جمله را بگوید که کمپ دیوید به تاریخ پیوسته است. این نکته به تایید دولت مصر رسید و آقای احمد ماهر این نکته را بیان کرد. من به خاطر دارم که معاون وزیر امور خارجه این نکته را خارج از مذاکرات رسمی اعلام کرد که اگر ما بخواهیم از کمپ دیوید خارج شویم باید صحرای سینا را به اسرائیل واگذار کنیم. همان زمان
من گفتم هدف ما این است که جنبه روانی ایجاد رابطه بین دو کشور فراهم شود. این نکته را باید همواره مدنظر قرار دهید که شما نمیتوانید چیزی را که دادید پس بگیرید. به همین دلیل تلاش برخی از نمایندگان مجلس برای توقف اجرای برجام اشتباه است. در سطح منطقهای، متاسفانه اتفاقات بدی رخ داده است. قطع رابطه ایران و عربستان یکی از بدترین اتفاقاتی بود که برای منطقه رخ داد. به هر حال این اتفاق در شرایطی رخ داد که ایران به دنبال اجرای برجام فضای خوبی را تجربه میکرد. امیدوارم در سال جدید این مشکل حل شود. به هر حال چیزی که من به صورت شخصی دنبال خواهم کرد این است که مجلس جدید قانونی را وضع کند که یکبار برای همیشه موضوع حمله به سفارت حل شود. به هر حال همه میدانند که حمله به سفارت به ضرر کشور و ملت بوده است.
شما پیشبینی کردید که در سال جدید ترافیک مقامات عالیرتبه کشورهای دیگر به ایران بیشتر شود. به نظر شما باید چگونه رفتار و شرایط را مدیریت کرد که کشور ما بتواند از شرایط موجود نهایت بهره را ببرد؟
قاسم محبعلی: آقای سبحانی به درستی اشاره کردند که دیپلماسی یک موضوع دوطرفه است. سیاست خارجی برای موفقیت در گام نخست نیاز به تعاملپذیری دارد تا بتواند با دیگران تعامل کند. این تعامل بر اساس منافع دوطرفه انجام میشود. به هر حال هر کشوری یک منافعی دارد. هیچگاه نمیتوان به کشوری امر کرد که بهتر است منافع خودش را نادیده بگیرد. نکته مهم این است که چطور این منافع، در نقاطی که با هم مشترک است، همافزایی پیدا کند. در این صورت این منافع در خدمت توسعه کشور به کار گرفته میشود. سیاست خارجی باید مشخصاتی داشته باشد. در گام نخست باید هزینههای ملی را کاهش بدهد. به هر حال، سیاستهای امنیتی و نظامی ارزش افزوده اقتصادی ندارد. دوم اینکه در خدمت منافع ملی بوده و در نهایت به توسعه کشور کمک کند. همه کشورها در سیاست خارجی دنبال این هستند که این سه حالت را برای کشورشان ایجاد کنند. این موضوع برای کشور ما که در حال حاضر رکود اقتصادی 10ساله را تجربه میکند اهمیت زیادی پیدا میکند کما اینکه بسیاری از پروژههای نفت و گاز متوقف شده بود. از سوی دیگر سرمایهگذاری در ایران انجام نمیشد. بدتر اینکه، اتحادیه اروپا در آن زمان نهایت سطح گفتوگو با ایران را معاون وزارت امور خارجه تعیین کرده بود. به همین دلیل نه وزیری وارد ایران شد و نه وزیری را از ایران پذیرفتند. از سوی دیگر تجارت با ایران متوقف شد. بدین ترتیب ایران به عنوان یک بازار بکر، دستنخورده باقی ماند. ارزیابی وزیر نفت ما این است که کشور به 200 میلیارد دلار برای توسعه در صنایع نفت و گاز در طول پنج سال آینده نیاز داشته و باید آن را در این حوزه سرمایهگذاری کند. این نیاز در حالی است که وزارت نفت در حال حاضر حدود 50 هزار میلیارد تومان کسری داشته و بدهکار دولت است که این به دلیل پرداخت یارانههاست. یکی از مسائل سرمایهگذاران در مناسبات اقتصادی این است که ارزیابی جامع و درستی از شرایط کشور مقصد داشته باشند. دوم اینکه این نکته را مشاهده کنند که روند موجود در ایران روندی پایدار است یا موقتی. برخی از کشورها مانند اسرائیل و... تلاش دارند این موضوع را القا کنند که تغییرات صورتگرفته در ایران امری موقتی است. به همین دلیل بسیاری از کشورها دنبال این هستند تا این ارزیابی را داشته باشند که آیا این روند دائمی است یا غیردائمی؟ اگر این تغییرات سیاست پایداری باشد در آن صورت وارد مناسبات تجاری با ایران خواهند شد. به عبارت دیگر تنها سفرهای سیاسی اهمیت ندارد بلکه کشورها باید به این نتیجه برسند که در یک فاصله زمانی یکساله میتوانند روابط خود را با ایران گسترش دهند. این روابط باید قابلیت پیشبینیپذیری داشته باشد. در چنین شرایطی نگاهی به ساختار سیاسی کشور دارند. اگر کشور دموکراتیک باشد، بهتر میتوان این کشورها را ارزیابی کرد. در این شرایط، نیروهای سیاسی به راحتی فعالیت کرده و به همین دلیل بهتر میتوان شرایط را ارزیابی کرد. در این وضعیت شرکت بزرگ مانند پژو و... وارد قرارداد با ایران میشوند. این سرمایهگذاری چون زمانبر بوده و گاه 10 تا 15 سال طول میکشد چنین کشورهایی باید بتوانند آینده ایران را پیشبینی کنند. درست نیست که ایرباس با ایران قرارداد ببندد اما بعد که دولتی جدید سرکار آمد اعلام کند ما اصلاً ایرباس نمیخواهیم. به همین دلیل با دقت اتفاقات ایران را دنبال میکنند. به همین دلیل من تصریح کردم که انتخابات مجلس ایران، نگاه به ایران را عوض کرد. این انتخابات موجب شد کشورهای دیگر این برآورد را داشته باشند که ساختار مجلس میتواند به پیشبرد اهداف دولت کمک کند. در این مرحله، سوال مهمی که مطرح میشود این است که آیا دولت توان این را دارد که چهار سال آینده، قدرت خود را تداوم ببخشد. نگاه کارشناسان این است که با وجود مجلس و دولت تا شش سال آینده، یک ثبات اقتصادی وجود دارد. این دو مجموعه را اگر کنار هم بگذاریم متوجه میشویم این دیدارها و امضای تفاهمنامهها برای اجرا نیاز به بسترسازی دارد. مهمترین بسترسازی این است که آنها اطمینان پیدا کنند که شرایط موجود دائمی بوده و با نظر یک شخص یا گروه خاص متوقف نمیشود. به شرط تحقق این مهم باید منتظر ماند تا آثار عملی اجرای برجام بر روی اقتصاد ایران خودش را نشان دهد. در غیر این صورت این احتمال وجود دارد که همه چیز به نقطه صفر بازگردد.
قاسم محبعلی: آقای سبحانی به درستی اشاره کردند که دیپلماسی یک موضوع دوطرفه است. سیاست خارجی برای موفقیت در گام نخست نیاز به تعاملپذیری دارد تا بتواند با دیگران تعامل کند. این تعامل بر اساس منافع دوطرفه انجام میشود. به هر حال هر کشوری یک منافعی دارد. هیچگاه نمیتوان به کشوری امر کرد که بهتر است منافع خودش را نادیده بگیرد. نکته مهم این است که چطور این منافع، در نقاطی که با هم مشترک است، همافزایی پیدا کند. در این صورت این منافع در خدمت توسعه کشور به کار گرفته میشود. سیاست خارجی باید مشخصاتی داشته باشد. در گام نخست باید هزینههای ملی را کاهش بدهد. به هر حال، سیاستهای امنیتی و نظامی ارزش افزوده اقتصادی ندارد. دوم اینکه در خدمت منافع ملی بوده و در نهایت به توسعه کشور کمک کند. همه کشورها در سیاست خارجی دنبال این هستند که این سه حالت را برای کشورشان ایجاد کنند. این موضوع برای کشور ما که در حال حاضر رکود اقتصادی 10ساله را تجربه میکند اهمیت زیادی پیدا میکند کما اینکه بسیاری از پروژههای نفت و گاز متوقف شده بود. از سوی دیگر سرمایهگذاری در ایران انجام نمیشد. بدتر اینکه، اتحادیه اروپا در آن زمان نهایت سطح گفتوگو با ایران را معاون وزارت امور خارجه تعیین کرده بود. به همین دلیل نه وزیری وارد ایران شد و نه وزیری را از ایران پذیرفتند. از سوی دیگر تجارت با ایران متوقف شد. بدین ترتیب ایران به عنوان یک بازار بکر، دستنخورده باقی ماند. ارزیابی وزیر نفت ما این است که کشور به 200 میلیارد دلار برای توسعه در صنایع نفت و گاز در طول پنج سال آینده نیاز داشته و باید آن را در این حوزه سرمایهگذاری کند. این نیاز در حالی است که وزارت نفت در حال حاضر حدود 50 هزار میلیارد تومان کسری داشته و بدهکار دولت است که این به دلیل پرداخت یارانههاست. یکی از مسائل سرمایهگذاران در مناسبات اقتصادی این است که ارزیابی جامع و درستی از شرایط کشور مقصد داشته باشند. دوم اینکه این نکته را مشاهده کنند که روند موجود در ایران روندی پایدار است یا موقتی. برخی از کشورها مانند اسرائیل و... تلاش دارند این موضوع را القا کنند که تغییرات صورتگرفته در ایران امری موقتی است. به همین دلیل بسیاری از کشورها دنبال این هستند تا این ارزیابی را داشته باشند که آیا این روند دائمی است یا غیردائمی؟ اگر این تغییرات سیاست پایداری باشد در آن صورت وارد مناسبات تجاری با ایران خواهند شد. به عبارت دیگر تنها سفرهای سیاسی اهمیت ندارد بلکه کشورها باید به این نتیجه برسند که در یک فاصله زمانی یکساله میتوانند روابط خود را با ایران گسترش دهند. این روابط باید قابلیت پیشبینیپذیری داشته باشد. در چنین شرایطی نگاهی به ساختار سیاسی کشور دارند. اگر کشور دموکراتیک باشد، بهتر میتوان این کشورها را ارزیابی کرد. در این شرایط، نیروهای سیاسی به راحتی فعالیت کرده و به همین دلیل بهتر میتوان شرایط را ارزیابی کرد. در این وضعیت شرکت بزرگ مانند پژو و... وارد قرارداد با ایران میشوند. این سرمایهگذاری چون زمانبر بوده و گاه 10 تا 15 سال طول میکشد چنین کشورهایی باید بتوانند آینده ایران را پیشبینی کنند. درست نیست که ایرباس با ایران قرارداد ببندد اما بعد که دولتی جدید سرکار آمد اعلام کند ما اصلاً ایرباس نمیخواهیم. به همین دلیل با دقت اتفاقات ایران را دنبال میکنند. به همین دلیل من تصریح کردم که انتخابات مجلس ایران، نگاه به ایران را عوض کرد. این انتخابات موجب شد کشورهای دیگر این برآورد را داشته باشند که ساختار مجلس میتواند به پیشبرد اهداف دولت کمک کند. در این مرحله، سوال مهمی که مطرح میشود این است که آیا دولت توان این را دارد که چهار سال آینده، قدرت خود را تداوم ببخشد. نگاه کارشناسان این است که با وجود مجلس و دولت تا شش سال آینده، یک ثبات اقتصادی وجود دارد. این دو مجموعه را اگر کنار هم بگذاریم متوجه میشویم این دیدارها و امضای تفاهمنامهها برای اجرا نیاز به بسترسازی دارد. مهمترین بسترسازی این است که آنها اطمینان پیدا کنند که شرایط موجود دائمی بوده و با نظر یک شخص یا گروه خاص متوقف نمیشود. به شرط تحقق این مهم باید منتظر ماند تا آثار عملی اجرای برجام بر روی اقتصاد ایران خودش را نشان دهد. در غیر این صورت این احتمال وجود دارد که همه چیز به نقطه صفر بازگردد.
محمدعلی سبحانی: سال 1395، به دنبال اجرای برجام ما یک روابط اقتصادی و بینالمللی فعالی خواهیم داشت. با توجه به انتخاباتی که برگزار شد، وضعیت بسیار بهتری فراهم شد. با مشارکت گسترده مردم مجلسی به دور از جنجال شکل گرفت. این مجلس تاثیر بسیار مهمی دارد. اول اینکه این مجلس اعتماد به نفس دولت را بالا برده و برخلاف شعار بسیاری از افراد افراطی میتواند برنامه بلندمدت ششساله را تنظیم کند. با تشکیل این مجلس اعتبار بینالمللی ایران افزایش یافته و این اطمینان در خارج از مرزهای ایران به وجود میآید که ایران کشوری نیست که خیلی مشکل داشته باشد. به هر حال ایران مجلسی دارد که با دولت همراهی و همکاری میکند. به همین دلیل سال پیشرو برای سیاست خارجی ما بسیار پربار است. سیاست خارجی ایران در سال 1395، در جهت جلب سرمایه و اطمینانبخشی گامهای بلندی بر خواهد داشت. ایران به توفیقاتی خواهد رسید که موجب میشود مشکلات ما حل شود. مدیریت صحنه سیاست خارجی به عوامل متعددی وابسته است. اگر شما این نکته را بپذیرید که سیاست خارجی استمرار و تداوم سیاست داخلی است؛ دولت به جای اینکه اولویت خود را در مسائل فرامرزی
قرار دهد لازم است اولویت خود را حل مشکلات داخلی تعیین کند. در این صورت جذب سرمایههای خارجی ایرانیان و حتی جذب سرمایههای سرگردان در داخل کشور تنها با یک طراحی جامع محقق میشود. امکان ندارد که شما بخواهید سیاست خارجی توسعهگرا و برونگرا داشته باشید و در برابر سیاستی متناقض را در درون دولت دنبال کنید. اگر میخواهید در این زمینه موفقیت کسب کنید باید تحلیل درستی از جهان داشته باشید. در حال حاضر کشور وضعیت خطرناکی را در اقتصاد پشتسر گذاشته است به همین دلیل باید توجه کرد که سیاست خارجی در خدمت منافع سیاست داخلی قرار بگیرد. شما در مسائل سیاست داخلی باید توجه کافی را اعمال کنید که بهانهای را ایجاد نکنید که بخواهید جواب پس بدهید. مسائلی از جمله تناقضات در سیاست داخلی از جمله مواردی است که چالش ایجاد کرده و دولت را در عرصه بینالمللی با مشکل مواجه میکند. اگر بتوان در داخل کشور شرایطی فراهم کرد تا این سوراخ و نقص بزرگ بسته شود، بسیاری از این مشکلات مرتفع خواهد شد. به هر حال این موضوع را مدنظر قرار دهید که ارائه گزارشهای متعدد از ایران گاه موجب نگرانی جامعه جهانی شده و بسیاری از کشورها را در ایجاد رابطه با ایران
مردد میکند. به هر حال ایجاد ذهنیتهای منفی در سطح جهانی اجازه نمیدهد که کشورها برای ایجاد رابطه با ایران پیشقدم شوند.
چه تدابیری باید به کار گرفت که بتوان از امکانات تازهای که در طول یک سال آینده، از نظر اقتصادی در اختیار ایران قرار میگیرد بهتر استفاده کرد؟
محمدعلی سبحانی: به نظر من بهتر است زمینهسازی شود تا از امکاناتی که در دوران پسابرجام ایجاد میشود، ایران استفاده بیشتری را ببرد. اگر من مدیر یک واحد اقتصادی بودم یک گروه کارشناسی تشکیل داده و از آنها میخواستم این موارد را بررسی کنند که چطور میتوان از زمینههای موجود که در دوران پسابرجام در اختیار آن واحد اقتصادی قرار گرفته است، استفاده بیشتری را برد. این واحد مدیریتی باید فرصتهای جدید پیشرو را به خوبی رصد کند وگرنه نمیتواند از این امکانات استفاده کند. باور من این است که باید یک بخش به مدیریت اقتصادی ما اضافه شود. البته در بخشهایی این نکته مورد توجه قرار گرفته و حتی جاهایی که من خودم مشاوره میدهم این نکته را لحاظ کردم. بنگاههای اقتصادی و موسسات مالی کشور در طول 10 سال گذشته عادت کردند که با شرایط گذشته کار کنند در حالی که باید خود را با شرایط موجود وفق دهند. این نکته واقعیت دوران پسابرجام است که باید مورد توجه قرار بگیرد. به هر حال فروش با واسطه و عدم بهرهگیری از خدمات سفارش آنلاین، موجب شده که کنار آمدن با شرایط موجود اندکی سخت باشد. در چنین شرایطی گروههای فسادی شکل گرفتند که تلاش دارند منافع خود را همچنان تامین کنند به همین دلیل همچنان اجازه نمیدهند سیستمهای موجود در کشور به حالت قبل برگشته و خود را با این شرایط جدید وفق دهند. اقتصاد ایران به دلیل قرارگیری در انحصار برایش بسیار سخت و دشوار است که رقابتی خرید کرده و رقابتی محصول خود را بفروشد. بسیاری از کشورها در حال رصد بازار ایران بوده و تلاش دارند تا از این بازار به نفع خود بهره بگیرند. با این حال کشوری همچون چین از وضعیت موجود ناراضی است. به هر حال در طول سالهای گذشته توانسته است کالاهای بنجل خود را از طریق غیررسمی در ایران به فروش برساند. چین و تا حدودی هند از این شرایط رضایت نداشته و دوست دارند شرایط موجود ادامه پیدا نکند. به همین دلیل شرایط ایجادشده در دوران پسابرجام باید هوشمندانه مدیریت شود تا در نهایت بتواند به سود کشور تمام شود. در این شرایط باید اجازه داد تمام امکانات به سوی ایران سرازیر شود اما آن گروهی که برای مدیریت پسابرجام فعالیت میکند باید این موضوع را بررسی کند که چطور میتوان زمینه لازم را برای بهرهگیری از این شرایط فراهم کرد. از همین رو من پیشبینی میکنم سال آینده سال حساس و دشواری برای سیاست خارجی بوده و در این دوران باید تلاش تکتک افراد، برای جبران آسیبهای واردشده افزایش یابد. شما این نکته را نباید فراموش کنید که سیاست خارجی و اقتصاد، سیاست داخلی و سیاست خارجی و... به هم پیوسته هستند و در عین حال من بر این باورم که سال 1395 سالی است که سال شکوفایی اقتصاد ایران و سیاست خارجی محسوب شده و باید از این شرایط به نحو احسن استفاده کرد.
شما به دستاوردهای دولت در حوزه فرامنطقهای و مذاکرات برجام اشاره کردید با این حال بسیاری در مورد موقعیت ایران در منطقه ابراز نگرانی کرده و بر این باور هستند که ایران در منطقه دستاوردی نداشته به گونهای که تعدادی از کشورهای منطقه علیه ایران موضع گرفتند، به نظر شما چرا مذاکرات برجام در منطقه تکرار نشد؟
قاسم محبعلی: انتخابات انجامشده در ایران، پیامهای مهمی داشت. انتخابات خبرگان و مجلس اهمیت بسیاری داشت. فارغ از اینکه چه کسانی وارد مجلس شدند، میتوان به اهمیت انتخاب آقای هاشمی در انتخابات خبرگان اشاره کرد. ایشان نماد حل و فصل مسالمتآمیز موضوعات و ایجاد رابطه بهتر با غرب، منطقه و عربستان سعودی هستند. به همین دلیل این انتخاب این پیام را به منطقه و جهان مخابره کرد که ایران به دنبال حل و فصل مشکل و ایجاد رابطه بهتر با منطقه است. این در حالی بود که بسیاری از رقبای ایشان عکس این سخنان را مطرح میکردند. شما اگر به سخنان برخی افراد توجه کنید متوجه میشوید که چه مواضعی دارند. این دو موضع متفاوت درست در برابر هم قرار میگیرد. مهمتر اینکه شما با انتخاب افراد در قالب انتخابات خبرگان و... متوجه میشوید که مردم چه انتخابی دارند و میخواهند کدام روش در کشور اجرا شود. انتخاب مردم ایران بهبود سیاست خارجی، امنیت در منطقه، بهبود روابط با کشورهای همسایه است. در مجلس هم درست همین اتفاق افتاد. افرادی که به لیست امید در تهران و شهرستانها رای دادند (البته شهرستانها به دلیل وجود برخی از عوامل
اندکی ارزیابی متفاوت میشود) هدفشان تحقق حق شهروندی و دموکراسی در داخل و تعامل در سیاست خارجی و بهبود روابط با کشورهای دیگر بود. دولت و وزارت امور خارجه باید از این فرصت نهایت بهره را ببرند. تا زمانی که مناسبات ما با همسایگان ما بهبود نیافته است نباید انتظار داشته باشید که کشورهای دیگر با ما رابطه خوبی داشته باشند.
دولت وظیفه دارد خواست مردم در سیاست خارجی را مورد توجه قرار داده و به آن تن بدهد. از سوی دیگر این نکته را مدنظر قرار بدهید که در منطقه با چند بحران از جمله بحران تروریسم روبهرو هستیم. در کل دنیا این اتفاق نظر وجود دارد که باید با تروریسم مقابله کرد و آن را از بین برد. روسیه و آمریکا توافق کردند که علیه داعش و جبهه النصره در سوریه متحد شوند. سر خیلی چیزها با هم اختلاف دارند کمااینکه در مورد سوریه هم اختلافنظر دارند اما در مورد اینکه داعش و جبهه النصره نباید به قدرت برسند با یکدیگر اختلافی ندارند. ما و سایر کشورهای منطقه هم در این مورد اختلافی با هم نداریم. همه باید به هم کمک کنند تا این تهدید برطرف شود زیرا این گروه تهدیدی برای همه به شمار میرود. وجود این تهدیدات در منطقه ایران و کشورهای همسایه باید از بین برود به هر حال کمپانیهای بزرگ از ناامنی میترسند همچنان که سرمایه را به بره تشبیه کردند که تا صدای تق بیاید فرار میکند. به همین دلیل باید تلاش کرد موضوع سوریه در یک سال آینده به سرانجامی برسد تا رنج و آلام مردم پایان یابد و از سوی دیگر به ثبات برسد. در حال حاضر موضوع مهم این نیست که چه کسی قرار است
در سوریه حکومت کند مهم این است که این کشور روی آرامش را ببیند. در عراق هم باید مدلی پیاده شود تا تمام گروههای عراقی در حکومت دخالت داده شوند. در صورتی که این کشورها روی آرامش را ببینند که همه این حس را داشته باشند که در حکومت شریک هستند، وضعیت سامان مییابد. در شرایطی که مرتب اخباری حاکی از حمله داعش و ... به گوش میرسد، این سوال مطرح میشود (در این شرایط که کشورهای همسایه وضعیت ملتهبی دارند) که آیا امکان دارد ما خانهای امن در منطقه داشته باشیم. به خصوص اینکه دنیای امروز به هم پیوسته بوده و برای تحقق توسعه باید ثبات و آرامش به وجود بیاید.
آقای محبعلی راهکار شما برای حل این بحران در منطقه خاورمیانه چیست؟
قاسم محبعلی: تمام کشورهای خاورمیانه از این وضعیت متضرر شده و دنبال آرامش و امنیت در منطقه هستند. ایران لازم است در این حوزه نقش خود را ایفا کند. سیاستهای ما باید متناسب با خواست جهانی باشد. برای روشنتر شدن مطلب، مثالی از انرژی هستهای میزنم. در شرایط گذشته، چون رویکرد ما متناسب با خواست جهانی نبود از سوی جهان پذیرفته نشد و ما تحریم شدیم. اعمال سیاست یکطرفه در سوریه و عراق بیفایده است. به هر حال امنیت یک موضوع دستهجمعی بوده و همه تلاش دارند امنیت خود را حفظ کنند.
خب در حال حاضر که دولت تغییر کرده است چرا همچنان سیاستهای گذشته به کار گرفته میشود؟
قاسم محبعلی: بهرغم موفقیت دولت آقای روحانی در مذاکرات هستهای، از خیلی موضوعات در مسائل منطقهای غفلت شد. متاسفانه وزارت امور خارجه به این نکته توجه نکرد که نمیتوان مساله هستهای را از مسائل منطقهای تفکیک کرد. وزارت امور خارجه در رابطه با سوریه، عراق و... غفلت کرد و در نهایت به موضوع هستهای پرداخت. در حالی که هر دو مورد باید توسط دولت مدیریت و راهبری میشد. امکان ندارد بخشی از سیاست خارجی توسط بخشی به جز دولت مدیریت شود.
در کل این ارزیابی را دارید که مدیریت منطقه از دست وزارت امور خارجه در رفته است؟
قاسم محبعلی: بله، اما دو انتخاباتی که در ایران برگزار شد این پیام را مخابره کرد که باید بار دیگر مدیریت منطقه به دولت بازگردد. افرادی که طرفدار این عقیده بودند در مجلس رای نیاوردند. مسائل منطقهای باید در اختیار دولت قرار بگیرد تا طبق مناسبات بینالمللی مشکلات عربستان، یمن و لبنان را برطرف کند. در این مناسبات باید منافع ما دیده شود. نمیشود یک سفارتخانه در تهران، مورد حمله قرار بگیرد اما همچنان انتظار داشته باشیم رابطه به صورت عادی و دوستانه تداوم یابد. این مشکلات باید حل و فصل شود. دولت وظیفه دارد این مسائل را حل کند. برای شکلدهی رابطه خوب با منطقه، باید روابط متقابلی مبتنی بر احترام و منافع متقابل بین کشورهای منطقه شکل بگیرد. به عبارت دیگر هم عربستان منافع و احترام ما را مدنظر قرار دهد و هم ما منافع و احترام عربستان را مورد توجه قرار دهیم. بالاخره عربستان همچون ما در کشورهای منطقه منافعی دارد. شما نمیتوانید این ارزیابی را داشته باشید که تنها یک گروه دارای منافع است. ایران باید وارد یک بستر منطقهای برای مذاکراتی همچون مذاکرات هستهای شود و منافع طرف گفتوگو را به رسمیت
بشناسد. در این صورت مشکلات منطقهای حل میشود اما در غیر این صورت نمیتوان به حل مشکل امیدوار بود. رویکرد دولت باید این باشد که ما خواستار امنیت در منطقه هستیم و نمیخواهیم هیچ کشوری بیثبات باشد. ما طرفدار فروپاشی هیچ کشوری در منطقه نیستیم. ایران مخالف تروریسم بوده و دنبال توسعه و پیشرفت همه کشورهای منطقه به خصوص کشورهای کوچک آسیبپذیر همچون قطر و کویت و آذربایجان است. اگر سیاستی اعمال شود که به این کشورها آرامش و اطمینان خاطر بدهد ضمن جذب این کشورها به سوی ما، مانع از جذب این کشورها به سوی کشورهای دیگر میشود.
آقای سبحانی، آقای محبعلی تاکید کردند که موضوع سوریه باید در اسرع وقت به سامان برسد، به نظر شما امکان تحقق این موضوع در یک سال آینده وجود دارد؟
محمدعلی سبحانی: آقای محبعلی مبانی یک ارتباط خوب منطقهای را ترسیم کردند. هر کارشناس خوب سیاست خارجی این نکات را تایید میکند. در یک منطقه همه باید هوای هم را داشته باشند. اگر قرار است جلوی آلودگی هوا گرفته شود همه باید از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند. در یک منطقه ما باید به مدلی از روابط بدون جنگ و خصومت دست پیدا کنیم. اگر قرار است همه کشورها به توسعه دست پیدا کنند، حتماً به محیط آرام و سالم نیاز دارند. در سال 2003 با سقوط صدام یک چهره مشکلساز از منطقه خارج شد. مردم امیدوار شدند که در این کشور دموکراسی حاکم میشود. این دموکراسی تحت تاثیر دو عامل فرقهگرایی و قومگرایی محقق نشد. برخی گروهها به جای اینکه به دنبال پروسه ملتسازی باشند، به دنبال منافع قومی و جناحی خود رفتند. نتایج این رویکرد در سال گذشته خود را نشان داد همچنان که به دنبال بسترهای ایجادشده شهر موصل در اختیار داعش قرار گرفت. داعشیهای بیهویت، هویت خود را از اختلافات و تعصبات گرفته بودند. با این حال مردم موصل در برابر داعش مقاومت نکردند. اگر شما مشکل عراق را بررسی کنید متوجه میشوید که نوری مالکی نخستوزیر عراق
نتوانست ضمن مدیریت خوب با مردم عراق تفاهم کند. به همین دلیل زمانی که داعش وارد شد بهقدری بد عمل کرده بود که محبوبیت خود را در بین مردم از دست داد. این امر سبب شد بسیاری از مردم دودستی شهر را تقدیم داعش کنند. این واقعیت را باید قبول کرد که هیچکس جلوی داعش مقاومت نکرد. اولین نیاز ما در عراق این است که با سیاستهای فرقهگرایانه و تروریسم مبازره کنیم. در سوریه، زمینهای از شکافهای قومی و مذهبی وجود دارد. این مساله به بهار عربی برمیگردد که در واقع یک فریاد آزادیخواهانه بود که در برابر دیکتاتوری شکل گرفت. در جهان عرب بسترهای شکلگیری توسعه سیاسی و دموکراسی وجود نداشت. به همین دلیل گروههای اقتدارگرا و دموکراسیخواهانی که فاصله زیادی با انقلابیون ابتدایی داشتند در بدو امر از این شرایط سوءاستفاده کردند. در نهایت با موجسواری بر شرایط مسلط شدند. در سوریه شکافی ایجاد شد که به تروریسم فرصت بروز داد. به نظر من ایران لازم است سیاست دولت را به صورتی تنظیم کند تا بتواند این شرایط را سر و سامان دهد. نکته مهم این است که ایران تا پیش از مذاکرات وین برای حل مشکل سوریه در هیچ جلسهای شرکت نمیکرد. سیاست ایران کاملاً جدای
روند حاکم در منطقه بود. ایران به این نکته توجه نداشت که در صورت عدم حضور کسی وجود ندارد که بخواهد حرف ما را بزند و صدای ما شنیده نمیشود. خوشبختانه ایران در نشست اخیر فعالانه حضور یافت. با رویکرد دیپلماتیک ایران، عربستان در حال حاضر بسیار منزوی شده است چون به عنوان مانع پیشبرد مذاکرات از او نام برده شده است.
در منطقه ما طیف وسیعی از عوامل تاثیرگذار وجود دارد. در منطقه شمال عراق مسائل قومی بسیار شدت یافته است. رابطه بین ترکیه-عراق، ایران-ترکیه، ایران-سوریه و ایران با کردها آنقدر پیچیده شده است که در حال حاضر چشمانداز روشنی وجود ندارد. من بعید میدانم که در یک سال آینده مساله سوریه حل شود اما در عین حال به یک اصل ظریف باید توجه کرد که این اصل همانا حاکمیت یک سیاست خارجی است. البته این به آن معنا نیست که سایر عوامل دخالت نکنند بلکه باید مدیریت سیاست خارجی در دست وزارت امور خارجه باشد. به نظر من بهتر است روش برجام را در منطقه اجرا کرد. در این صورت با یک برداشت مشترک تحت مدیریت وزارت امور خارجه میتوان مشکل را حل کرد. مهمتر اینکه در هیچ جلسهای نباید غایب بود و در جهت گسترش نفوذ ایران باید جدی بود. سوم اینکه باید به مدلی همانند برجام پایبند بود تا امنیت به وجود بیاید. در غیر این صورت باید اعلام کرد که در نهایت تاسف باید منتظر فجایع منطقهای همچون تجزیه و افزایش جنگهای داخلی باشیم.
مهمترین اولویتها در عرصه دیپلماسی در سال 1395 از دید شما چیست که در یک سال آینده باید در دستور کار دولت و مجلس قرار بگیرد؟
قاسم محبعلی: سیاستهای یکجانبه و یکطرفه جواب نداده و باید این سیاست بازنگری شود. این انتقادی است که به رویکرد دولت وارد است. مجموعهای از بازیگران در عرصه منطقهای، ملی و جهانی وجود دارد. در سیاست خارجی دولت نماینده بوده و باید یک سیاست واحد به کار گرفته شود. شما نمیتوانید چند سیاست را به صورت همزمان اجرا کنید. به عبارت دیگر این سیاست باید مورد تایید همه بازیگران ملی باشد. دولت باید با تمام نیروهای سیاسی گفتوگو کرده و در مورد یک سیاست به اجماع برسند. متاسفانه در کشور ما سیاستهای متعدد و متناقضی وجود داشته که هزینههایی را به کشور تحمیل میکند. اگر شما با دولت آمریکا وارد مناقشه شدید نباید انتظار داشته باشید کمپانیهای بزرگ وارد مذاکره اقتصادی با شما بشوند. چین بزرگترین روابط اقتصادی را با آمریکا دارد و هیچگاه حاضر نیست از تجارت 600 تا 700 میلیارددلاری به خاطر ایران صرفنظر کند. مجلس باید به دولت ماموریت بدهد تا برنامهای را برای حل این مشکل در نظر بگیرد؛ همانگونه که برجام را اجرایی کرد باید این مدل را در منطقه اجرا کند. به عبارت کلی حل و فصل مناسبات آمریکا به موقعیت منطقهای و مناسبات اقتصادی ما کمک میکند. شما اگر از مردان نفتی بپرسید حتماً به شما خواهند گفت که همه کمپانیهای بزرگ مرتب این سوال را مطرح میکنند که آینده روابط شما با آمریکا چه خواهد شد. منسجم کردن سیاست خارجی مهمترین اولویت دولت بوده و در این مسیر باید در مورد مناسبات ایران با آمریکا تدابیری لحاظ کرد.
محمدعلی سبحانی: دولت باید از همسویی مجلس بهره گرفته و روابط خارجی خود را بهبود ببخشد. من گمان میکنم این مجلس، مجلس مناقشه نیست و نمیتوان این مجلس را به سوی مناقشه سوق داد. به هر حال وقتی مجلس وارد مناقشه سیاسی شود در برابر روابط خارجی مانع ایجاد میکند. به نظر من این مجلس بیشتر ملی است و کمتر درگیر مسائل سیاسی میشود. این رویکرد در ائتلاف بین اصولگرایی و اصلاحطلبی هم مشاهده شده و مردم با دقت گزینه اعتدالی مورد نظر را انتخاب کردند. به هر حال سیاست خارجی ما از این انتخابات منتفع شده و مجلس و دولت باید همدیگر را یاری برسانند تا بتوانند سیاست خارجی فعالی داشته باشند. این انتخابات نشان داد که مردم در سیاست داخلی و خارجی دنبال مدارا هستند. این امیدواری وجود دارد که فضای داخلی باز شده و در سیاست خارجی هم حمایت از برجام و سیاست منطقهای فعال است.
قاسم محبعلی: انتظار همه جهانیان این است که ایران یک سیاست خارجی عقلگرا و تعاملی را با دنیا تنظیم کند. اجرای این سیاست به بهبود رابطه ایران و آمریکا کمک میکند. از سوی دیگر حضور افراد عقلگرا و معتدل را در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا تقویت میکند.
دیدگاه تان را بنویسید