تاریخ انتشار:
آیا صنعت فولاد ایران قابلیت رقابتپذیری در بازارهای جهانی را دارد؟
پیشبینی رشد نسبی
فولاد ایران برای حضور در بازارهای جهانی بهعنوان یک محصول با پتانسیل بالقوه بالا شناخته شده است که بخشی از آن به سبب کیفیت مواد اولیه، تکنولوژی مناسب و توانمندی نیروی انسانی است. بخش دیگر آن مرهون تلاش شرکتهای بزرگ فولادسازیایران بهواسطه حضور پررنگ در بازارهای جهانی نظیر اروپا و آسیا در دو دهه گذشته و شناساندن برند فولاد ایران در این بازارهاست. اما پتانسیلهای فولاد ایران در شرایط کنونی رقابت در بازار بهتنهایی ایجاد مزیت رقابتی نمیکند و علاوه بر آن، موضوع رقابتپذیری در صنعت فولاد ایران در شرایط کنونی بهعنوان شرط کافی مطرح است.
فولاد ایران برای حضور در بازارهای جهانی بهعنوان یک محصول با پتانسیل بالقوه بالا شناخته شده است که بخشی از آن به سبب کیفیت مواد اولیه، تکنولوژی مناسب و توانمندی نیروی انسانی است. بخش دیگر آن مرهون تلاش شرکتهای بزرگ فولادسازیایران بهواسطه حضور پررنگ در بازارهای جهانی نظیر اروپا و آسیا در دو دهه گذشته و شناساندن برند فولاد ایران در این بازارهاست. اما پتانسیلهای فولاد ایران در شرایط کنونی رقابت در بازار بهتنهایی ایجاد مزیت رقابتی نمیکند و علاوه بر آن، موضوع رقابتپذیری در صنعت فولاد ایران در شرایط کنونی بهعنوان شرط کافی مطرح است.
در حال حاضر شرکتهای فولادساز ایرانی باید تمرکز خود را بر مزیت هزینه گذاشته و بهای تمامشده خود را کاهش دهند. هرچند در سالهای گذشته استراتژی «تمایز» میتوانست برای شرکتها مزیت رقابتی ایجاد کند، ولی در شرایط کنونی به دلیل حضور تهاجمی کشورهای تولیدکننده از جمله چین در بازارهای صادراتی، باید با ابزار کاهش هزینه به همراه ایجاد تنوع و تمایز وارد جنگ اقتصادی شد.
دولت بهعنوان یک نیروی عمده، همواره در رقابتپذیری موثر و مطرح است. دولت میتواند با مداخله خود و اعمال قوانین و مقررات بر رقابتپذیری تاثیر مثبت و حتی منفی داشته باشد. سیاستهای پولی، مالی و بازرگانی و قوانین مالیاتی، سیاستهای حمایتی، سیاستهای اداری و تشکیلاتی، قوانین مربوط به صادرات و واردات، نرخ ارز، وضع تعرفه، تعرفه ترجیحی و... از جمله بارزترین عوامل تاثیرگذار بر رقابتپذیری بنگاهها، صنایع و کشورها هستند و امروزه در بازار کنونی فولاد، دولتها با استفاده از سیستمهای اقتصادی نامبرده، بازارهای صادراتی مختلف را از طریق مشوقها و بستههای حمایتی با صادرکنندگان خود فتح کرده (در بسیاری از کشورها از جمله چین در شرایط کنونی، صادرات 100 میلیون تنی محصولات فولادی مرهون مشوقها و جوایز صادراتی دولت این کشور است) یا با استفاده از سیاستهای فوق از صنایع داخلی خود در برابر حملات اقتصادی رقبا در قالب وضع تعرفه حمایت میکنند.
بنابراین نقش دولت در هر دو حالت فوق، یک نقش بیبدیل است و در تمام اقتصادهای دنیا حتی اقتصادهای آزاد آمریکا، اروپا، روسیه، چین و هند دولتها در حال اجرای این نقش هستند.
حضور در بازارهای بینالمللی از طریق صادرات، منجر به کاهش اثرات تلاطمهای احتمالی اقتصاد ملی بر بنگاهها، بهبود و ارتقای کیفیت محصولات و خدمات و تامین منابع ارزی لازم میشود. اهمیت این صادرات خصوصاً در سال گذشته که بازار داخلی متاثر از رکود بود، مشهود و به نوعی نجاتدهنده بخش فولاد کشور و مانع از ایجاد بحران شد. نکته قابل توجه در سال 94 حضور در بازار هدف اروپا و ایجاد ارتباط پایدار بین تولیدکنندگان داخلی و مصرفکنندگان اروپایی است. دلیل این حضور موفق را میتوان در کیفیت محصولات و در ارتباط موثر با مشتریان دانست.
در دوران پسابرجام و گشایشهای ایجادشده، توسعه فضای اقتصادی و تسهیل در صادرات قابل پیشبینی است، هر چند ممکن است تهدیدات ناشی از واردات محصولات، تولیدکنندگان را به چالش بکشد.
در راستای تداوم و توسعه سیاستهای اقتصادی دولت با نگرش صادراتمحور، لازم است اقدامات مختلفی از سوی بنگاههای تولیدی و دولت انجام پذیرد. تولید محصولات کیفی و با ارزش افزوده بالاتر، افزایش انعطافپذیری در تولید محصولات متناسب با خواست مشتریان، شناخت صحیح بازارهای هدف و پیشبینی آن، مدیریت موثر بر تجهیزات، سرمایه و نیروی انسانی و ارتقای بهرهوری در بنگاهها، کاهش هزینهها و تولید با قیمت قابل رقابت، توجه به بستهبندی مناسب، ارتباط موثر و پایدار با مشتریان و توجه به الزامات و مسوولیتهای اجتماعی در سطح ملی و بینالمللی برخی از مهمترین ضرورتهای عملکردی در سطح بنگاهها هستند. کمک در رقابتپذیر کردن تولید داخلی از طریق ارائه تسهیلات ارزانقیمت برای سرمایه در گردش بنگاهها، تخصیص یارانه تولید، حمایت از تولید داخل در مقابل واردات از طریق وضع تعرفه، تثبیت نرخ حاملهای انرژی، ارائه مشوقهای صادراتی، حمایت در پروژههای سرمایهگذاری و توسعه کمی و کیفی بنگاهها از دیگر اقداماتی است که دولتها میتوانند انجام دهند.
دیدگاه تان را بنویسید