بررسی رکود در صنعت فولاد ایران و جهان در گفتوگو با فریال مستوفی و انریکه گرزونه
مسیریابی فولاد
انریکه گرزونه: شرایط تولید فولاد در دنیا متفاوت است. اکنون موفقترین و بیشترین سرمایهگذاری در حوزه خودروسازی و کشتیسازی انجام میشود. فریال مستوفی: قیمت نفت با فولاد رابطه مستقیمی دارد و هر زمانی که نفت کاهش مییابد، قیمت مواد معدنی و فولاد هم افت میکند و اینها همزمان با هم پیش میروند.
رکود بازار مواد معدنی در دنیا استراتژی بسیاری از تولیدکنندگان را در سالهای پیشرو تغییر داده است. این رکود که پیشبینی میشود تا سال 2018 ادامه پیدا کند، باعث شده بسیاری از معادن و بزرگان صنایع معدنی دنیا با چالشهای جدید مواجه شوند. این وضعیت گرچه ناشی از سیاستگذاریهای افزایش تولید و صادرات چین به وجود آمده اما برخی از فعالان صنایع معدنی دنیا توانستهاند مسیر تولیدشان را از این بیراهه پیدا کنند. از آنجا که صنعت استراتژیک فولاد یکی از مهمترین صنایعی است که در هر کشوری سبب رشد و توسعه صنعتی میشود، این روزها سناریوهای متفاوتی در خصوص مشکلات و سبک تولید فولاد در ایران مطرح میشود. به همین دلیل تجارت فردا در میزگردی با حضور فریال مستوفی به عنوانی یکی از تامینکنندگان منابع مورد نیاز برای هفت طرح فولادی و انریکه گرزونه قائممقام شرکت تنوا ایتالیا به زوایای این موضوع پرداخته تا برای ایران نیز همانند بزرگان این صنعت مسیریابی در بازار فولاد هموار شود. گرزونه بر این باور است که ایران میتواند سبک تولید خود را در تولید فولاد تغییر دهد و در زمینه تولید فولادهای خاص و ورقهای گالوانیزه که در خودروسازی
کاربرد دارد، ورود پیدا کند. از نظر او طبق پیشبینیها در سالهای آینده نیاز به فولادهای ساختمانی همچنان وجود دارد و افزایش خواهد یافت. مستوفی و گرزونه هر دو بر این باورند که جریان رکود بازار تا دو سال آینده ادامه خواهد داشت اما در این مدت باید ایران بر توسعه زیرساختهای تولید، صادرات و ارتقای تکنولوژی تولید تمرکز کند.
برای شروع میزگرد بهتر است ابتدا تصویری از بازار فولاد داشته باشیم. بازار فولاد مبتلا به رکودی جهانی شده و بسیاری از مواد معدنی دنیا تحت تاثیر سیاستگذاری چین و افت قیمتها در بازارهای جهانی قرار گرفته است. به نظرتان این رکود تا چه زمانی ادامه خواهد داشت و صنعت فولاد ایران برای گذر از این بحران باید چه استراتژیای داشته باشد؟
انریکه گرزونه: خیلی دوست داشتم مدیر امور تجاری شرکت تنوا هم در این میزگرد حاضر بود و در خصوص مسائل تجاری و تکنیکال اظهار نظر میکرد اما به دلیل اینکه ایشان در ایتالیا جلساتی در خصوص امور شرکت داشتند، سعی میکنم بازار فولاد جهان و ایران را از این منظر (به جای ایشان) مورد بررسی قرار دهم. همانطور که اشاره کردید یکی از دلایل عمده رکود صنایع فولاد ناشی از رکود اقتصادی چین است که اغلب بازارها را تحت تاثیر قرار داده است. همین موضوع سبب شده صنعت فولاد و چشمانداز محصولات فولادی در دنیا امیدوارکننده نباشد. در حال حاضر چین ظرفیتی حدود یک میلیارد تن دارد اما
از این میزان ظرفیت در حدود 600 میلیون تن فولاد تولید میکند که چنین تولیدی ناشی از رکود در این کشور است. در حال حاضر کارخانههای خودروسازی آمریکا و اروپا به شکل مطلوبی در حال تولید هستند و در کارخانههایی هم که با کیفیت بالا تولید دارند، گویای این است که میل سرمایهگذاری در این کشور بالاست. اما در اروپا همانند ایران وضعیت فولادهای ساختمانی مانند تیرآهن و میلگرد در حالت رکود است. فکر میکنم بهتر است در ایران به دلیل اینکه سرانه مصرف فولاد کمتر از سرانه مصرف فولاد کل دنیاست، میزان تولید فولاد افزایش یابد و بازار مصرف این تولیدات میتواند در صنعت ساختمان و فولادهای با کیفیت بالا در خودروسازی باشد. سرانه مصرف فولاد در دنیا 300 تا 400 کیلو است و در ایران با نزدیک به 80 میلیون جمعیت تقریباً باید 30 میلیون تن نیاز داخلی افزایش یابد.
خانم مستوفی به عنوان یکی از کسانی که تامین مالی تعدادی از هفت طرح فولادی را بر عهده گرفتهاید و اینکه در تامین مالی پروژههای فولادی ایران ایفای نقش داشتهاید، وضعیت بازار فولاد و مواد معدنی را زیر سایه این رکود جهانی چطور میبینید؟
ف فریال مستوفی: همانطور که در همایش فولاد و معدن سخنرانان آمریکایی، اروپایی و چینی گفتند، در صنعت فولاد تا سال 2018 رکود جریان دارد. در چنین فضایی برای فولادسازان تغییر سبک تولید از فولادهای ساختمانی به صنعتی حائز اهمیت قرار گرفته که دلیل آن هم افزایش تولید چین و صادرات آن است زیرا تمامی معادلات تولید شرکتها را به هم زده است. چین صادرات صد میلیون تن به تمام دنیا را در کارنامه خود دارد و در این جریان محصولات فولادی ارزان خود را روانه بازارهای دیگر کرده است. به همین دلیل است که بقیه کشورها نمیتوانند با وجود قیمتشکنی چین و پایین بودن قیمت در این بازار به رقابت بپردازند. در سایه این رکود تقاضا برای فولاد کاهش پیدا کرده و طبق پیشبینیها این جریان تا سال 2018 ادامه خواهد داشت. در این میان چین هم قرار است تولیدش را تا حدود 100 تا 150 میلیون تن کاهش دهد. زیرا
تولید فولاد در چین حدود یک میلیارد تن ظرفیت دارد. در سالهای گذشته نزدیک به 800 میلیون تن تولید کرده و الان به تدریج قصد دارد تا حدود 150 میلیون تن تولید خود را کاهش دهد. از سال 2012 میزان رشد اقتصادی چین افول پیدا کرده و از سویی رشد متغیرهای کلان اقتصاد این کشور نیز همراستا با افت رشد اقتصادی کاهش یافته است. همین موضوع تاثیر بسیاری در صنعت فولاد کشورها گذاشته و همانطور که میبینیم در صنایع معدنی دیگر مانند سنگآهن، قیمتها به شدت افت پیدا کرده است. اما میتوان گفت قیمت نفت با قیمت فولاد رابطه مستقیمی دارد و هر زمانی که قیمت نفت کاهش مییابد، قیمت مواد معدنی و فولاد هم افت میکند و اینها همزمان با هم پیش میروند. البته باید گفت برخی خوشبینیها نسبت به برخی مواد معدنی دیگر وجود دارد. به طور مثال در بین فلزات پایه، فلز روی امیدوارکنندهتر از بقیه فلزات پایه است. با توجه به اینکه طی سالهای اخیر کاهش عظیمی در ذخایر روی در تمام نقاط دنیا ایجاد شده است عرضه روی در سالهای آینده با محدودیتهای جدی مواجه میشود، چندین معدن بزرگ روی به دلیل تخلیه ذخایر در سالهای 2015 و 2016 از گردونه تولید خارج میشوند و
پیشبینی میشود بازار جهانی دچار کسری خواهد شد و این کسری از سال 2014 آغاز شده است. از آنجا که روی فلزی است که برای توسعه صنعتی مهم است لذا مصرف آن رو به افزایش است و تقاضای جهانی روی از عرضه آن پیشی خواهد گرفت و در مقایسه با دیگر فلزات صنعتی در آینده رو به رشد خواهد بود.
سالهای گذشته نیز در نیویورک جلسهای با حضور پیتر مارکوس، بنیانگذار ورلد استیل داینامیک آمریکا که در همایش ایران نیز حضور داشت، به عنوان «نجات فولاد» برگزار شد که در آن تحلیلهایی از چشمانداز بازار فولاد مطرح شد. گرچه پس از این جلسه صنعت فولاد در اغلب کشورها سرپا نگه داشته شد و حتی میزان تولید بالا رفت و همه از این وضعیت خوشحال بودند اما اغلب فعالان این عرصه میدانند که مسیر قیمت فولاد در بازار همیشه روند سینوسی داشته است. حال میبینیم در این دوره رکود چین نقش تعیینکنندهای دارد. طی دو سال گذشته میزان تولید فولاد چین بیشتر از بقیه کشورها بوده است. در حالی که یکسری از محصولات چین با کیفیت بالایی در این مدت به تولید نرسیدهاند. با این حال میتوان پیشبینی کرد با بهبود قیمتها دوباره کارخانههای فولاد راهاندازی میشوند و برخی تولیدکنندگان بزرگ از تولید فولادهای معمولی به سمت فولادهای خاص حرکت میکنند. به نظرم وضعیت بهتر میشود و رشد متعادلی را در صنعت فولاد خواهیم داشت. وضعیت تولید چین هم این امید را میدهد که در سالهای آینده تولید فولادهای خاص خود را با کیفیت بالاتری ارائه کند.
تولید فولادهای خاص و آلیاژی این روزها برای صنعت فولاد ایران هم پیشنهاد میشود. تا جایی که مسعود نیلی مشاور اقتصادی رئیسجمهور ایران با توجه به تعمیق رکود در صنعت ساختمان و پروژههای عمرانی کشور پیشنهاد دادهاند که باید تولید در کارخانههای فولاد از «فولاد ساختمانی» به «فولاد صنعتی» تغییر جهت پیدا کند. این اقتصاددان حتی پیشنهاد داده با توجه به سیاستهای دولت در واقعی کردن قیمت انرژی بهتر است صنایع فولاد به سمتی حرکت کنند که از هزینههای خود بکاهند و بهرهوری تولید را بالا ببرند. آقای گرزونه با توجه به اینکه شرکت تنوا فولادهای خاص هم به تولید میرساند، به نظر شما این تغییر استراتژی در صنعت فولاد ایران قابل تحقق است؟ در دنیا نیاز به فولادهای صنعتی چقدر احساس میشود؟
با توجه به رکود مالی در غرب و تاثیر سیاستگذاری اقتصادی چین بر اقتصاد جهان، بازار جهانی نیز یک افولی را تجربه کرده و این موضوع قیمت فولاد را هم در بازار تحت تاثیر قرار داده است. اما از آنجا که در ایران انواع محصولات فولادی مانند بیلت، بلوم، تختال، شمش، میلگرد و تیرآهن برای مصارف ساختمانی به تولید میرسد، با توجه به رکود
بازارها شاید این طور برداشت شود که تولید فولاد بیشتر از نیاز آن است و بسیاری از فولادسازان درصدد این باشند که خطوط تولیدشان را از شمش و تختال تغییر دهند. اما با توجه به اینکه برای هر یک نفر مصرف فولاد 200 کیلو در سال تخمین زده شده، با توجه به نیاز بازار در آینده که پیشبینی میشود افزایش یابد، نگاهی در میان مدیران صنعتی ایران حاکم شده مبنی بر اینکه باید تولید فولاد را سالانه به بیش از 40 میلیون تن رساند که این فرضیهای کاملاً درست است. زیرا بازار ایران به این میزان فولاد نیاز خواهد داشت و برای دستیابی به آن باید ظرفیت تولید خود را در سالهای آینده افزایش دهد. شاید در مقطع کنونی این طور به نظر نرسد اما در آینده چنین خواهد شد. در کشورهای نیمهصنعتی مثل ایران میزان نیاز به محصولات فولاد بیشتر از اینها خواهد بود. ایران میتواند در آینده با میزان تولیدی که دارد 70 درصد تولیدات خود را مصرف کند و 30 درصد مازادش را برای صادرات به کشورهای همسایه آماده کند. در گپ و گفتی که با یک فعال عرصه ساخت و ساز داشتم متوجه شدم، تعداد پروژههای ساختمانی نسبت به سالهای گذشته کاهش پیدا کرده اما پیشبینی میکنم با توجه به افزایش
رشد جمعیت ایران و توسعه زیرساختها نیاز به فولادهای ساختمانی همچنان وجود دارد. زیرا ایران برای تقویت حمل و نقل ریلی و ساخت و سازهای آیندهاش فولاد میخواهد. اما ایران میتواند در حوزه فولادهای آلیاژی هم پررنگ باشد. «تنوا» قصد دارد فعالیت خود را در ایران با ثبات بیشتری انجام دهد حتی یک دفتر نمایندگی در ایران داشته باشد. ما تجربه تولید فولادهای خاص و با تکنولوژی بالا را داشتهایم و یکسری ورقهای گالوانیزه مورد نیاز در صنعت خودروسازی را به تولید میرسانیم. بنابراین با ورود صنعت فولاد ایران به عرصه فولادهای خاص کاملاً موافق هستم زیرا خود شرکت تنوا این کار را انجام داده و تغییر رویه در فولادهای ساختمانی، یکی از اقدامات تنوا بوده است. در حال حاضر تنوا یک کارخانه مخصوص تولید ورقهای گالوانیزه در خودروسازی دارد و برای شرکتهای خودروسازی بیامو، شورولت، کرایسلر و... ورق تولید میکند و آنها را از این لحاظ تامین میکند.
در فصل جدید اقتصادی و انعقاد قراردادها هم این موضوع در نظر گرفته شده است. ما باید به خارجیها تاکید کنیم که قصد از همکاری صرفاً خرید نیست و سرمایهگذاریها باید به صورت مشترک باشد و انتقال فناوری هم باید باشد. این فناوری هم میتواند در زمینه فولادهای آلیاژی باشد. در برنامه ششم توسعه کشور هم تاکید بر آن بوده که ما باید تلاش کنیم جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی میسر شود. گرچه فاینانس هم میتوانیم در پروژهها داشته باشیم اما باید هدف عمدهمان را در جذب سرمایه مستقیم خارجی و انتقال تکنولوژی بگذاریم تا صادرات کالاهای غیرنفتیمان افزایش یابد. چرا که باید سعی کنیم اقتصادمان از وابستگی به نفت جدا شود. اگر در تفاهمنامهها سرمایهگذاری مستقیم نباشد، مسلماً هدف عمدهمان که ارتقای کیفیت تولید فولاد است، برآورده نمیشود. در واقع اگر به سراغ تامین مالی پروژهها برویم، که الان در برخی از تفاهمنامهها قضیه تامین مالی دیده میشود و شراکت منظور نیست، به نظر من اشتباهی بزرگ است. زیرا هیچ دلیلی ندارد که ما به صورت انحصاری با شرکتهایی که تامین مالی میکنند بدون شرکت در مناقصه و مزایدهای قرارداد ببندیم. الان تامین مالی در
کشورهای اروپایی و خود چین برای یک شرکت خاص نیست و تامین مالی از طریق فاینانس میتواند برای هر شرکتی باشد. بنابراین میتوانیم با دقت بیشتری در این قراردادها سرمایهگذاریها را به سمت تولید فولادهای آلیاژی سوق دهیم.
ایران ظرفیت بالایی در معادن و فلزات دارد به خاطر همین هم هست که شرکت تنوا در این سالها یاد گرفته است که حضور خود را در بازار فولاد ایران فعالتر کند. نکته دیگر این است که شرکت تنوا ایتالیا در عین حال که طی این سالها در بسیاری از پروژههای مهم فولادی حضور داشته شرکت کمتر شناختهشدهای در ایران محسوب میشود.
شرکت تنوا ایتالیا همان شرکت ایتالین پیاندتی (P&T) است که طراحی و تامین تاسیسات کارخانه فولاد مبارکه را انجام داده است؟
بله، شرکت تنوا خدمات مهندسی ارائه میکند و در دو رشته فولاد و معدن فعالیت دارد. این شرکت از سال 1970 در ایران به عنوان شرکت ایتالین پیاندتی فعالیت داشته است و در سال 1990 خصوصی شد. اگر به سالهای گذشته برگردیم، میبینیم که ایتالین پیاندتی در مبارکه و فولاد خوزستان فعالیت داشته است. با خصوصی شدن شرکت بخشی از آن به عنوان شرکت تنوا نام گرفت که چندین شرکت زیرمجموعه هم دارد. در واقع این شرکت ایتالیایی از سال 1970 در ایران فعالیت داشته و در سال 1990 ایتالین پیاندتی خصوصی شد و به شرکت تنوا تبدیل شد. البته همچنان دنباله اسم تنوا ایتالین پیاندتی است و پروژههایی که تنوا در ایران انجام داده است شامل پروژههای فولادی در مبارکه، مشهد، کرمان، تبریز، میانه و یزد است. در حقیقت در شش پروژه هفت طرح فولادی شرکت تنوا حضور دارد. تجهیز و تامین کورههای قوس الکتریکی را برعهده دارد و فعالیت شرکتهایشان در امور تجهیزات و کورههای این واحدهاست. اما خدمات تنوا در ایران فقط مهندسی
نیست و تجهیزات هم هست. با استفاده از همین خدمات ظرفیت فولاد مبارکه با بازسازی کورهها از دو میلیون و 400 هزار تن به هفت میلیون تن رسیده است. اغلب زیرساختهای کارخانههای فولاد تحت لیسانس تنوا انجام شده است.
پس در همکاریهای فولادی ایران و این شرکت ایتالیایی، تنوا سرمایه نمیآورد و فقط تکنولوژی تولید فولاد را به ایران منتقل میکند؟
در واقع هیچ شرکتی سرمایهگذاری مستقیم نکرده و معمولاً سرمایه نمیآورد. کل شرکتها به عنوان پیمانکار بودهاند و برخی شرکتها فاینانس کردهاند. هیچ شرکت خارجی در صنعت فولاد ایران و معدن سرمایهگذاری مستقیم نکرده و اغلب شرکتها به عنوان پیمانکار بودهاند. این پیمانکاری از طریق کارفرما بوده و به وسیله فاینانس صورت گرفته است. حتی شرکت دانیلی نیز سرمایهگذاری مستقیم نمیکند و درصدد این است که واحدی در ایران برای ساخت قطعات یدکی احداث کند که تا زمان عملیاتی شدن آن هنوز مانده است. تاکنون هیچ کدام از این شرکتها در عرصه فولادسازی ایران برای سرمایهگذاری مستقیم نیامدهاند. زیرا سرمایهگذاری مستقیمی که تا الان داشتیم حجم کمی بوده است. اغلب پروژهها به صورت فاینانس انجام شده است. در حالی که میشنویم که دولت مدام میگوید سرمایهگذاری از طریق فاینانس انجام شده در حالی که فاینانس اصلاً سرمایهگذاری نیست. پروژههایی که به صورت فاینانس انجام شده، به معنای این است که وامی برای
پیشبرد پروژه تامین شده است و این منابع مالی باید به تامینکننده بازگردد. حالا چه پروژه تعریفشده سوددهی داشته باشد چه نداشته باشد! وام آن باید پرداخت شود.
شرکت تنوا در زمان تحریمها هم ایران را ترک نکرد و در ایران ماند و با بسیاری از شرکتهای فولادی ایران همکاری و فعالیت خود را ادامه داد. این همکاری با وجود مشکلات نقل و انتقالات پولی جریان داشت. به دلیل اعتمادی که به ایران داشت. گرچه در ایتالیا دانیلی با تنوا رقیب است اما در یک تکنولوژی احیای مستقیم به خصوص با هم جوینت ونچر دارند که در آن با هم همکاری میکنند. که در این پروژه تمام خدمات مهندسی و اساسی را تنوا انجام میدهد. یعنی کار اصلی با تنواست.
منظورتان این است که شرکت دانیلی در این پروژه به صورت پیمانکار عمل میکند؟
گرزونه: بله، دانیلی به عنوان یک پیمانکار است و ماشینآلات و تجهیزات را تامین میکند. از سویی تنوا مغز متفکر مجموعه است و تکنولوژی را برعهده دارد.
خانم مستوفی یک شرکت ایرانی با چه پشتوانه بیمهای میتواند در تامین فاینانس این پروژهها شرکت کند؟
اغلب شرکتهای تامینکننده فاینانس، شرکتهای بیمهای دولتی بینالمللی هستند که این پروژهها را تحت پوشش بیمهای قرار میدهند که ساچه ایتالیا، کوپاس فرانسه، هرمس آلمان و سایناشور چین معروفترین آنهاست. اینها زمانی که پوشش بیمهای میدهند، بانکهای آن کشور تامین مالی پروژه را انجام میدهند. اما این پوشش بیمهای برای یک شرکت به خصوص نیست و هر کدام از شرکتهای مشخصشده ایتالیایی میتوانند با ایران کار مشترک داشته باشند و شرکت بیمهای آن کشور پروژه را پوشش مالی خواهد داد. به طور مثال اخیراً طی دیداری که با مقامات ساچه داشتهام به من گفتهاند هر زمان که اعلام کنم قصد دارم با کدام شرکت ایتالیایی همکاری کنم، پوشش بیمهای ساچه برایم امکانپذیر است. از آنجا که بخشی از قرارداد ششونیم میلیارد یورویی پروژههای فولادی است، امیدوارم جذب سرمایه واقعی محقق شود و اغلب پروژههایمان با تامین فاینانس راهاندازی نشوند. هر کدام از قراردادها فرقی نمیکند در حوزه برق، ریلی و بندری باشد مهم سرمایهگذاری مستقیم است که باید
انجام شود. اگر سرمایهگذاری خارجی از طریق فاینانس باشد، به نظرم دلیلی برای انعقاد تفاهمنامه وجود ندارد.
آقای گرزونه نکتهای که اخیراً در خصوص صنعت فولاد مطرح شده این است که آقای بندتی مدیرعامل شرکت دانیلی در همایش فولاد و معدن دنیای اقتصاد اعلام کرد که واحدهای فولادسازی این شرکت چهارشیفته کار میکنند و تولید دارند. این موضوع نشان میدهد هنوز در بازار فولاد امیدواری وجود دارد. گرچه برخیها این مساله را بازاریابی و یک نوع تبلیغات حرفهای از سوی این شرکت برای جذب در بازار و صنعت ایران میدانند، به نظرتان این چهارشیفته کار کردن چه پیامی میدهد؟
در خصوص صحبتی که آقای بندتی داشتند، نظر خاصی ندارم. اظهارات ایشان قابل احترام است. اما در دنیا شاید به تعداد کمی کارخانههای جدیدالتاسیس در صنعت فولاد داشته باشیم و کارخانههایی که الان فعال هستند، در حال بازسازی خود هستند و این بازسازی را در راستای ارتقای کیفیت تولیدات خود پیشه کردند و بر اساس آن مصرف انرژی خود را کاهش میدهند. اما همین واحدها مدام درصدد بازیابی انرژی و رعایت ملاحظات محیط زیستی هستند و بیشتر در این زمینه تمرکز کردهاند تا با تکنولوژیهای جدید فولاد را صنعتی پاک حفظ کنند. الان به نظرم اغلب شرکتهای فولاد به دلیل کاهش تولید دچار مشکل
شدهاند و درصدد کاهش هزینه تولید خود هستند.
کشورهای اروپایی در صنایع انرژیبرشان چه استراتژیای در پیش گرفتهاند و آیا میتوان گفت اروپا به دلیل انرژیبر بودن این صنایع در تلاش است تا این صنایع مهم را وارد کشورهای دیگر کند و خود در زمینههای دیگر سرمایهگذاری کند؟ همانطور که معادن زغالسنگشان رو به تعطیلی است. به نظر میرسد آنها به همین دلیل قصد دارند وارد خطوط سواحل جنوبی ایران شوند و صنایع آلومینیوم و فولاد را توسعه بخشند.
اروپا در زمینه تامین انرژی نیروگاههای بسیاری داشته و در ایتالیا کارخانههایی که تامین سوختشان از طریق زغالسنگ بوده به شدت کاهش پیدا کرده است. نیروگاههایی که زغالسنگ مصرف مواد اولیهشان بوده، تعطیل شدهاند و در تامین گاز تمرکز صورت گرفته است. در حالی که با توجه به قرار گرفتن ایتالیا روی گسلهای زلزله و بخارهای کوه آتشفشانی سعی میشود از طریق انرژیهای تجدیدپذیر و سیستمهای سولار خورشیدی تامین انرژی صورت گیرد، ایتالیا کارخانه آلومینیوم ندارد و در کشورهای دیگر دنیا قرار است این کارخانهها را تاسیس کند. اما کارخانههایی که اصلاح ورقهای آلومینیومی تخصصی انجام میدهند همچنان در ایتالیا وجود دارند. فقط
تولید آلومینیوم در ایتالیا انجام نمیشود. کارخانه آلومینیومی در ایتالیا بوده که سالانه 10 میلیون تن تولید میکرده که به دلایل محیط زیستی تعطیل شده و صنعتگران درصدد هستند با در نظر گرفتن انرژیهای پاک و تجدیدپذیر این کارخانه را باری دیگر احیا کنند.
بیشتر تحلیلگران و مدیران فولادی ایران معتقدند عمر سرمایهگذاری در صنعت فولاد و طرحهای صنعتی به سر آمده است. آیا در اروپا و آمریکا هم چنین نگاهی وجود دارد؟
شرایط تولید فولاد در دنیا متفاوت است. در برخی بازارها رونق و در برخی رکود است. اکنون موفقترین و بیشترین سرمایهگذاری در حوزه خودروسازی و کشتیسازی انجام میشود. حتی میتوانم برای ایجاد رونق در بازار فولاد ایران سرمایهگذاری در تولید لولههای بدون درز را پیشنهاد بدهم. الان میتوان سرمایهگذاری خوبی در زمینه تولید این محصولات فولادی انجام داد چرا که مواد اولیه آن ارزان است. در اروپا یکی از پیشبینیهایی که برای قیمت نفت میشود این است که احتمال دارد قیمت نفت به زیر 20 دلار برسد. البته امیدوارم این اتفاق نیفتد اما در مقطع کنونی باید در زمینه فولادهای باکیفیت سرمایهگذاریهای بسیاری انجام شود. زیرا اکنون که برای تولید این محصولات فولادی به اندازه کافی فولاد خام وجود دارد، بهتر است این سرمایهگذاری در شرایطی که نفت در پایینترین قیمت است، انجام شود. چندی پیش در آمریکا کنفرانسی با مضمون حیات فولاد برگزار شد و برخی متصور شدند که قیمت
فولاد در ثبات است اما پس از آن یکباره بهای فولاد افت پیدا میکند، از اینرو میتوان متوجه شد که در تمام دنیا فولاد مسیر قیمتی بالا و پایین دارد. یعنی در کل دنیا در خصوص قیمت فولاد تعادلی رخ نداده است.
خانم مستوفی عمر سرمایهگذاری در صنعت فولاد ایران را چطور میبینید؟
ورود و رقابت دولت و نهادهای شبهدولتی به زمینههای سرمایهگذاری تولیدی و تصدیگری با هدف کسب سود و منافع رویه پسندیدهای در اقتصاد کشور وجود نداشته و تنها به اتلاف منابع ملی منجر شده است. بنابراین و بهویژه در زمینه ایجاد زیرساختها، دولت موظف است با تمرکز در زمینه احداث و راهاندازی خدمات عمومی در حوزه راهسازی، پلسازی، واحدهای تولید بالادستی از یکسو و تسهیل مسیر سرمایهگذاری و سوق دادن بازارهای پولی و مالی به مسیر تولید و ایجاد جذابیت اقتصادی در فعالیتهای تولیدی به مدد بخش خصوصی واقعی در روند فراهم آوردن زیرساختهای مناسب برای ایجاد بیشترین گشایش و ورود سرمایههای خارجی برآید.
با توجه به اینکه ایران منابع بسیاری در زمینه زغالسنگ دارد و یکی از کارخانههای بزرگ فولادسازی کشور از روش کوره بلند استفاده میکند، برای فولادسازی ایران چه پیشنهادی میدهید؟
در گذشته در آمریکا همواره از روش کوره بلند استفاده میشده و میزان تولید فولاد با این روش به پنج میلیون تن میرسیده اما پس از مدتی به دلیل تبعات زیستمحیطی ناشی از استفاده از زغالسنگ و سیاه شدن شهر، فولادسازان به ناچار تغییر روش دادهاند و این تکنولوژی را کنار گذاشته و به سمت کوره قوس الکتریکی حرکت کردهاند که در آن استفاده از آهن اسفنجی و آهن قراضه به لحاظ محیط زیست بیشتر توجیهکننده است. ایران تولید آهن اسفنجی دارد، از اینرو باید با توجه به قیمت پایین گاز برای تولید فولاد از کورههای قوس الکتریکی استفاده کند اما برای اینکه در مصرف آب و برق صرفهجویی شود باید تمام جوانب آن را در نظر بگیرد زیرا ارتقای تکنولوژی در این صنعت افراد توانمند، نیروی انسانی و منابع گاز میخواهد که ایران همه این پتانسیلها را دارد. با این حال رکود در بیشتر بازارهای جهانی حاکم است. اما در برخی بازارها رکود وجود دارد و در برخی دیگر شواهدی
از رکود پیدا نیست. زیرا این امر به سیاستگذاریها و روند تولید و بازار کشورها وابسته است. به عنوان مثال صنعت فولاد در آمریکا شرایط مناسبی دارد و در بازار فولادهای ساختمانی و باکیفیت بالا توانسته سیاستگذاریهای مطلوبی کند اما در آمریکای لاتین وضعیت تولید فولاد زیاد جالب نیست چرا که شرکتهای فولادی شرایط بحرانی دارند.
تا اینجای بحث به این نکته رسیدیم که صنعت فولاد ایران راههای نرفته بسیاری دارد و میتواند برای سرمایهگذاری و ورود به عرصه تولید فولادهای آلیاژی آماده شود. از سویی سیاستگذاریهای جهانی عرصه فولاد را مورد بررسی قرار دادیم. حال سوال اینجاست که با توجه به تدوین طرح جامع فولاد که قرار است تا 10 سال آینده به تولید 55 میلیون تن دست یابیم، چه اقداماتی باید برای توسعه صنعت فولاد و ارتقای کیفیت تولیدات انجام شود؟
روشن است که در شرایط کنونی برای تامین منابع به سرعت باید موانع و محدودیتهای مراودات بانکی را برطرف کرد و فضا را برای بخش خصوصی با استفاده از ابزاری چون فاینانس و یوزانس به عنوان موثرترین ابزار جذب تسهیلات اعتباری بانکی فراهم کرد. البته ایجاد زمینههای تقویت توان فعالان اقتصادی برای استفاده از دیگر ابزار مرسوم مانند بیع متقابل و... نیز از دیگر راهکارهای متصور در این خصوص است. از سویی با توجه به الزامات قوانین بالادستی که به ویژه در مفاد قانون بهبود مستمر محیط کسب و کار وجود دارد و با توجه به موازین، مقررات و اختیارات ناشی از قانون اتاقهای بازرگانی موثرترین و کارآمدترین راهکار در
این خصوص را میتوان به ضرورت ایجاد و فعالسازی مراکزی برای ارائه خدمات مشاوره، آموزش و تبادل تجربیات و اطلاعات ویژه فعالان اقتصادی در بدنه پارلمان بخش خصوصی جستوجو کرد، به نظر من راهاندازی کمیتهها و فعالیتهای کمیسیونهای تخصصی با موضوع تسهیل سرمایهگذاری خارجی به همراه ارائه و انتقال اطلاعات مفید برای طرفین خارجی و داخلی به صورت توامان در قالب این ساز و کار بهترین روش برای پاسخگویی به این نیاز مهم بخش خصوصی با رویکرد توانمندسازی فعالان این حوزه است که خوشبختانه اقدامات اولیه در این خصوص با پشتیبانی و حمایت موثر مدیران ارشد اتاق بازرگانی انجام شده است. از سویی سفر رئیسجمهور به ایتالیا و فرانسه، دستاورد خوبی که به نظرم داشت، ترمیم تصویر بد ایران بود که طی سالهای گذشته، به دلیل تبلیغاتی که علیه ایران شده بود، تصویر بدی از ایران در دنیا نشان داده شده بود و با سفر آقای روحانی به اروپا این تصویر ترمیم شد. با این حال غربیها دیدند که ایرانیان فرهنگ غنی دارند و قدری چهره روابط عوض شده است. از سویی آقای روحانی در این دو سفری که حضور داشت قدری به بخش خصوصی توجه کرد و فعالان این بخش رئیسجمهور را همراهی کردند.
ایشان شخصاً علاقهمند هستند که بخش خصوصی ایران توانمند شود. اما با این حال ما این تمایل را در نگاه برخی دولتمردان نمیبینیم و همانطور که خود آقای روحانی در سخنرانیهایشان اظهار کردهاند، این افراد میزها را دودستی چسبیدهاند و برای بخش خصوصی موانع ایجاد میکنند. در همایش فولاد و معدن که اخیراً برگزار شد، آقای نهاوندیان هم آمدند و تقویت بخش خصوصی را مورد تاکید قرار دادند.
قراردادهای جدید فولادی را چطور میبینید؟
تفاهمنامههایی که در سفر رئیسجمهور به ایتالیا و فرانسه امضا شد، با برخی از آنها شخصاً موافقم. مانند تفاهمنامههایی که با شرکت ایرباس امضا شد. چرا که ما ناوگان بسیار فرسودهای داریم و نیاز به نوسازی این ناوگان کاملاً حس میشد و هر زمانی که ایرانیها طی این سالها سوار هواپیماها میشدند، در امنیت جانی تردیدی وجود داشت. در دنیا دو شرکت بزرگ هواپیمایی وجود دارد؛ شرکت هواپیمایی ایرباس و دیگری بوئینگ. که جای خوشحالی دارد ایران با یکی از این دو قرارداد خرید منعقد کرده و باری دیگر سراغ توپولف روسیه نرفته است. با ایرباس نمیتوان به لحاظ تکنولوژی و امنیت مخالفت کرد. تفاهمنامههایی هم که به صورت اجاره به شرط تملیک به دلیل اینکه الان منابع مالی نداریم، به خوبی تنظیم شده است در واقع این کار مسوولان است که قرارداد را به صورت برد-برد انجام دهند و زیر بار هر شرطی نروند. به همین دلیل امیدوارم قراردادهای فولادی تعریفشده در این تفاهمنامهها نیز بیشتر به سمت جذب سرمایه مستقیم باشد و از طریق فاینانس پروژهها تامین مالی نشود.
فرصتی برای بازار فولاد ایران به وجود آمده که میتواند با بهرهمندی از ظرفیتهای خود بازارهای صادراتی خود را در منطقه افزایش دهد، محصولات جدیدی را برای صادرات تولید کند و تقاضا را هم به نوعی تحریک کند. اروپا مدلهای مختلف را در صنعت تعریف کرده است و کارخانههای تاسیسشده ویژگیهای منحصر به فرد خود را دارند. توانستهایم بازیگر موفقی در بازار فولادهای خاص و ورقهای مخصوص صنعت خودرو باشیم. این روزها فناوریهای اتوماسیون حائز اهمیت است و رعایت ملاحظات زیستمحیطی قابل توجه قرار گرفته است. ایران هم باید با توجه به منابع آبی محدود و محیط زیست حساس خود به این ملاحظات بپردازد و تا میتواند از بزرگان این صنعت مشاوره بگیرد. ایران روزهای سخت و پتانسیلهای بسیاری در حوزه فولاد دارد و باید با پیشرفتهترین تجهیزات فولادی خود کورههای جدیدی را احداث کند تا پاسخگوی نیاز خود در سالهای آینده باشد. در حوزه خودروسازی اروپا ورقهای گالوانیزه باکیفیتی به تولید رسیده است و تلاش شده کیفیت محصولات ارتقا پیدا کند. ایران میتواند صرفهجویی در انرژی را آغاز کند و میزان بهرهوری در کورههای کارخانههای خود را بالا ببرد و همانند اروپا
با استفاده از اطلاعات روز مشکلات تولید خود را برطرف کند. در سال 2018 وضعیت بازار فولاد بسیار بهتر خواهد شد زیرا به دلیل افزایش قیمت فولاد و مسیر صادرات چین وضعیت امیدوارکنندهتر میشود. از سویی ایران منابع گازی بسیار دارد و میتواند محصولات فولادی را با بهترین تکنولوژیها تولید کند. گرچه ایران نباید فقط در زمینه تولید فولاد در محصولات مصرفی متمرکز شود و باید قدم به عرصه ارزشافزوده هم بگذارد. ایران میتواند در صنعت هواپیمایی و لولههای خاص و مطرح هم ورود پیدا کند. مطمئن باشید تقاضا برای فولاد وجود دارد زیرا قرار است تا 10 سال آینده تولیدتان به 55 میلیون تن افزایش یابد.
دیدگاه تان را بنویسید