همه به کتابفروشیها شلیک میکنند
معافیت مالیاتی کتابفروشیها، تیتری تبلیغاتی است که هر مسوول جدیدی در دولتهای مختلف با آن ژست فرهنگی میگیرد. تیترهای خبری این ۱۰ سال را که بررسی کنید، پر است از خبرهای قطعی شدن معافیت مالیاتی کتابفروشیها و تلاش و اصرار مسوولان بر اجرایی شدن آن. ولی در عمل این کتابفروشان هستند که اگر مالیات ندهند به ضررشان است و با جریمه و افزایش مالیات مواجه خواهند شد.
معافیت مالیاتی کتابفروشیها، تیتری تبلیغاتی است که هر مسوول جدیدی در دولتهای مختلف با آن ژست فرهنگی میگیرد. تیترهای خبری این 10 سال را که بررسی کنید، پر است از خبرهای قطعی شدن معافیت مالیاتی کتابفروشیها و تلاش و اصرار مسوولان بر اجرایی شدن آن. ولی در عمل این کتابفروشان هستند که اگر مالیات ندهند به ضررشان است و با جریمه و افزایش مالیات مواجه خواهند شد.
خیلی ساده است در گوگل کلمه معافیت مالیاتی کتابفروشیها را جستوجو کنید، صدها تیتر به نقل از مسوولان مختلف در دولتهای این چندساله نتیجه جستوجویتان است که هرکدام هم اصرار دارند این بار این مساله یعنی معافیت مالیاتی کتابفروشیها قطعی و لازمالاجراست. ولی حرف آخر را ممیز مالیاتی میزند که میگوید همه اینها حرف است و باید مالیات بدهید. جالب اینجاست که هیچ گونه هم نمیتوانی ثابت کنی که کتابفروشیهای کوچک درآمدی ندارند و دارند از جیب هزینه میکنند تا خود را نگه دارند. مساله برای کتابفروشیها دیگر درآمد نیست، ما برای ماندن و تعطیل نشدن میجنگیم! اما در این میان همه به کتابفروشیها شلیک میکنند! برگزاری نمایشگاههای کتاب به بهانههای مختلف و تخفیفهایی که ناشران برای کسب نقدینگی میدهند کتابفروشیها را از رونق و رمق انداخته است، مردمی که دیگر به هزار دلیل، کمتر کتاب میخرند و میخوانند چراغ کتابفروشیها را کمسو کردهاند، حرف مسوولان وزارت ارشاد با عمل سازمان امور مالیاتی زمین تا آسمان فرق میکند. حرف آخر را ممیز مالیاتی میزند و کتابفروشیها چارهای جز پرداخت مالیات ندارند. کتابفروشیها به عنوان ویترین و
پیشخوان نشر میخواهند بمانند ولی ذرهذره آب میشوند. در این زمینه، کلی هم مصاحبه و گفتوگو با کارشناسان انجام شده است و دستاندرکاران مطلبها نوشتهاند و همه متفقالقولند و بر معافیت مالیاتی کتابفروشیها اصرار دارند و دلایل مستند میآورند و تاکید دارند بر رفع ایرادهای قانونی برای اجرایی کردن این قانون. و این وسط، مسوولان فقط و فقط حرف میزنند، مصاحبه میکنند و ژست فرهنگی میگیرند که «اگر کتابفروشیها از بین بروند نشر ما از بین خواهد رفت» و خبر تیتر میکنند که بالاخره با تلاش فلانی کتابفروشیها از پرداخت مالیات معاف میشوند، ولی در عمل همه به کتابفروشیها شلیک میکنند!
این دور و تسلسل ادامه دارد همراه با حرفهای تکراری و آخرین بهانه اینکه کتابفروشیها باید از وزارت ارشاد مجوز داشته باشند. کسی نیست بگوید برادر من، کتابفروشی که طبق قانون از اتحادیه خود جواز دارد، شما بروید قانونتان را اصلاح کنید. چهار دولت هشتم و نهم و دهم و یازدهم با این همه ژست فرهنگی هنوز نتوانستهاند یک مساله را که خودشان هر سال در بوق و کرنا میکنند، حل کنند. حرف و درد دل زیاد است، ناله از گلولههای دیگری که به سوی کتابفروشیها شلیک میشود هم زیاد است، ولی بعضی وقتها یک تیر شاید تیر خلاص باشد. با این همه ما ایستادهایم چرا که خودمان انتخاب کردهایم، کتابفروشی کار دل است و دل هزینه دارد!
دیدگاه تان را بنویسید