نباید رایزنی برای منافع شخصی و صنفی در اتاق بازرگانی را نادرست بدانیم
اتاق بازرگانی پاتوق است
به طور کل مخالف استفاده از واژه مطلوب برای ساختار اتاق بازرگانی هستم. فکر میکنم همیشه یک حالت ایدهآل را تعریف میکنیم و این حالت ایدهآل باعثمیشود که قدر وضعیت فعلی را کمتر بدانیم. اتاقهای بازرگانی در درجه اول یکسری اتحادیههای صنفی و پلتفورم برای تبادل آرا و برقراری ارتباط و مثلاً دفاع از منافع جمعی و گروهی هستند.
به طور کل مخالف استفاده از واژه مطلوب برای ساختار اتاق بازرگانی هستم. فکر میکنم همیشه یک حالت ایدهآل را تعریف میکنیم و این حالت ایدهآل باعث میشود که قدر وضعیت فعلی را کمتر بدانیم. اتاقهای بازرگانی در درجه اول یکسری اتحادیههای صنفی و پلتفورم برای تبادل آرا و برقراری ارتباط و مثلاً دفاع از منافع جمعی و گروهی هستند. در شکل فعلی اتاق بازرگانی طبیعی است که بسیاری از فعالان اقتصادی ایران، کسبه، کسانی که مطابق با تعریف سنتی بازرگان نبوده یا کارت بازرگانی ندارند و در فعالیتهای اتاق شرکت نمیکنند جزو اتاق بازرگانی در نظر گرفته نشوند. بنابراین نمیتوان اتاق بازرگانی را مدافع منافع آنها دانست. ولیکن در شکل حقیقی موضوع این است که در یک دهه گذشته اتاق بازرگانی توانسته است از رکود درآمده و از شکل جمعی که به شدت تحت تاثیر دولت و دولتمدار بوده تبدیل به گروهی شود که نگرانیهای بخش خصوصی را به دولت منعکس میکند. این اتاقها در چند سال اخیر علاوه بر نگرانیهای خود برای بخش خصوصی غیرسیاسیتر و بیشتر بر روی مطالبات اقتصادی و مطالبی که به بخش خصوصی واقعاً کمک میکند متمرکز شده است. از این جهت به نظر من اتاق قابل تحسین
است. از نظر من اتاق بازرگانی برای همین ویژگی که در حال حاضر داراست قابل به کار بردن واژه مطلوب است. از نظر من اتاقهای بازرگانی تا حد بسیار زیادی حاصل ویژگیهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی یک جامعه است به خصوص در مورد نهادهای اجتماعی این حرف بسیار صدق میکند. نمیشود گفت چون در آلمان اتاقهای بازرگانی فلان کار را میکنند باید اتاق بازرگانی ما هم عیناً همان کار را انجام دهد. باید این نکته را مد نظر قرار داد که کشور آلمان یک اقتصاد دیگر، یک جامعه دیگر و یک دینامیک دیگر بوده که با ایران بسیار متفاوت است. من فکر میکنم روند توسعه اتاقهای بازرگانی در ایران بسیار مناسب بوده و در چند سال اخیر اتاقهای بازرگانی همانطور که اشاره کردم غیرسیاسی شدهاند و سعی کردهاند حرفهای خود را فارغ از دعواهای سیاسی بزنند. آنها بر روی منافع اقشار و اعضای خودشان تمرکز میکنند و این دستاورد ستودنی برای آنهاست.
با توجه به تقسیمبندیهای مطرح شده درباره اینکه در اتاق بازرگانی برخی به دنبال رایزنی برای منافع شخصی، برخی به دنبال رایزنی برای منافع صنفی و برخی به دنبال رایزنی برای اصلاح ساختار اقتصاد ملی هستند باید بگویم این مرزبندیها در هر سازمانی وجود دارد. نهتنها در اتاق بازرگانی بلکه در هر انجمن و هر اتحادیه صنفی یکسری به دنبال منافع خود بوده و یکسری سعی دارند نقش رهبر اجتماعی را بازی کنند و منافع گروهی را تامین کنند. یکسری نیز معتقد هستند جایگاه آنها ابزاری است برای تغییر اصلاحات اقتصادی در کشور. البته برای تغییر ساختار اقتصادی کشور طبیعی است که توجیهات، استدلالات و تبلیغات سیاسی مطابق با همین ادعاها جلو رود لذا برای همین فکر میکنم طبیعی است رایزنی برای منافع شخصی و صنفی را نادرست بدانیم.
از نظر من هر کس که میگوید اتاق بازرگانی خوب اتاقی است که افراد دنبال منافع شخصی در آن نیستند در واقع به دنبال حذف رقبای خود است. مطرح کردن این موضوع از سوی برخی افراد میتواند به بهانه منافع شخصی آنها باشد یا شاید تعریف اتاق بازرگانی را نمیدانند. حتی ممکن است اینطور فکر کنند که شنوندگان آنها این تعریفها را نمیدانند! در هر اتاق بازرگانی عدهای همیشه دنبال منافع شخصی خود هستند. این یک واقعیت است که فعال اقتصادی و حتی قصاب و بقال هیچوقت به خاطر عشق به مردم به ارائه خدمات نمیپردازند. اتاق بازرگانی هم از این قاعده مستثنی نیست. کسی که عضو اتاق بازرگانی است، فعال اقتصادی یا بازرگان است که به دنبال منافع شخصی و سودمندی خود هم هست و این اصلاً موضوع نکوهیدهای نیست. این اشکال از سیستم ارزشی ما، از باورهای جامعه و از باورهای کلیشه در جامعه است که منافع شخصی را بد میداند لذا میشود حدس زد که کسانی که به دنبال حذف کردن فعالان اقتصادی هستند افرادی هستند که از این بهانه استفاده میکنند و بیشتر از همه دنبال منافع شخصی خود هستند.
اعضای اتاق بازرگانی حق دارند و میتوانند و باید دنبال منافع شخصی خود باشند اگر غیر از این باشد که اسم آن را میگذارند اتحادیه راهبها.
130 سال است اتاق بازرگانی در ایران شکل گرفته است. از سال 1332 یک اقتصاد متکی به نفت در ایران به وجود آمده است. از سال 1330 و حدود 60 سال رانتخواری به عنوان بخشی از رفتار اقتصادی در جامعه ایران درآمده است و زمانی که دولت بیشترین سرمایه و بیشترین امکانات و اصلیترین منبع درآمد ارزی کشور را در انحصار خود دارد هر آدم خیرخواهی در ایران بخواهد کاری بکند ناچار باید از دولت کمک بخواهد. من نمیدانم چرا در قانون همیشه نهادها موظف به ارائه نظرات خود به دولت هستند؟ کاش قانونی بود که بر اساس آن دولت را موظف به مشورت با اتاق بازرگانی میکرد تا ما امروز ناچار نشویم اتاق بازرگانی را زیر سوال ببریم.
وظیفه اتاق بازرگانی به لحاظ اخلاقی، قانونی و شرعی در درجه اول مثل هر اتحادیه دیگری این است که در وهله اول نظرات کارشناسی خود را ارائه کند. اتاق به عنوان بزرگترین نهاد بخش خصوصی در هر کشور وظیفه ملی و گستردهتری دارد و از آن نفع میبرد. وظیفه اتاق این است که از تجارت آزاد، گسترش بخش خصوصی و رقابت در جامعه حمایت و دفاع کند. این موضوع در اقتصاد معوجی مطرح شده است. اقتصاد ایران اقتصاد توسعهیافته آمریکا یا حتی اقتصاد ترکیه نیست که اتاق بازرگانی یک اتحادیه از بازرگانان باشد و همه بازرگانان و همه فعالان اقتصادی خودشان را موظف به عضویت در آن اتاق بدانند. اتاق بازرگانی ایران در یک اقتصاد نفتی فعالیت میکند و در 30 سال گذشته هیچ پروژهای بدون پول نفت به نتیجه نرسیده است.
اتاق بازرگانی در شرایط فعلی بهترین کاری را که میتواند بکند، انجام میدهد. من به عنوان یک ناظر بیرونی نمیدانم دعواهایی که در اتاق بازرگانی درگرفته است از کجا آمده و زیاد در جریان آن نیستم. شاید این اختلافات یک تحول است، شاید گام بعدی در تکامل اتاق. ولی به نظر من اتاق بازرگانی در شرایط فعلی دارد خوب کار میکند. وقتی در اول دوره سازندگی حرف از خصوصیسازی شد آن حرف کفر بود. وقتی از دهه 70 حرف از حمایت از کارآفرینی شد، کارآفرینها، کارفرما خطاب میشدند. حتی واژه کارآفرین کمتر از 10 سال است وارد ادبیات شده است. برای همین نمیشود از این اتاق توقع داشت که شقالقمر کند. اتاق بازرگانی پاتوق است. چه اشکالی دارد؟ جایی که یکسری آدم که میدانند به تنهایی نمیتوانند ادامه دهند و بقایشان به تنهایی میسر نیست، کنار هم جمع شدهاند. این تعریف هر نهاد اجتماعی است.
اگر تعریف اتاق بازرگانی را در این بدانیم که تشکلی است که اعضا در آن به دنبال رایزنی برای اصلاحات ساختار اقتصاد ملی هستند پس در این صورت باید اتاق را یک فرقه یا یک گروه از مثلاً آدمهایی که از دنیا گذشتهاند، بدانیم. شما چه توقعی از یک بازاری یا از یک بازرگان دارید که بیاید بگوید من منافع خودم را در درجه دوم قرار میدهم و منافع دیگران را مقدم بر منافع خودم قرار میدهم و سپس امیدوارم که در این وضعیت ادامه حیات اقتصادی من هم ممکن و میسر باشد؟ افرادی که در اتاق بازرگانی هستند به واسطه پرستیژ اجتماعی و سیاسیشان و به واسطه فعالیتهای معمول در اوقات خود و همچنین همراستایی منافعشان با فعالان اقتصادی به خوبی با منافع اکثر بخش خصوصی ایران همراهی داشتهاند. حداقل در سالهای اخیر موفق بودند که سخنگوی بخش خصوصی باشند ولی اگر موضوع این است که با طرح این مساله افراد فعلی هیاترئیسه یا اعضای فعلی اتاق بازرگانی تغییر کنند یا هدف این است که در ترکیب اتاق بازرگانی و هیاترئیسه آن تغییراتی ایجاد بشود به نظر من یکسری آدم میخواهند جای یکسری آدم دیگر بنشینند و این موضوع بهانه شده است. سال 1285 در ایران انقلاب مشروطه رخ داد
یعنی نزدیک به بیش از 108 سال پیش. همانطور که کسی که در شهرستانی برای انتخاب نماینده خود در مجلس شورای اسلامی اقدام میکند تا آن نماینده برای آن شهرستان امکانات و تسهیلات بیشتری تهیه کند، یکی از محورهای فعالان اقتصادی هم برای انتخاب نماینده خود در اتاق بازرگانی بر همین اساس است. یک عضو اتاق بازرگانی از اعضای هیات نمایندگان و هیاترئیسه خود در اتاق بازرگانی میخواهد برای حمایت از اعضای خود به طور خاص و برای تسهیل فعالیت فعالان اقتصادی به طور عام فعالیت کند.
دیدگاه تان را بنویسید