ایالات متحده به رشد پنجدرصدی برای احیای اقتصاد خود نیاز دارد
خروج چه کسی از کدام بحران؟
پنج سال از شروع بحران اقتصادی میگذرد. سالهایی که کابوس بسیاری از مردم دنیا خصوصاً در اروپا و ایالات متحده شدند و احتمالاً خاطرات بد آنها به این زودیها پاک نخواهد شد.
پنج سال از شروع بحران اقتصادی میگذرد. سالهایی که کابوس بسیاری از مردم دنیا خصوصاً در اروپا و ایالات متحده شدند و احتمالاً خاطرات بد آنها به این زودیها پاک نخواهد شد. اما مدتی است حداقل گزارشهای اقتصادی و سخنگوی دولتهای مختلف، خبر از بهبود و تمام شدن بحران میدهند. این اخبار تا چه حد به واقعیت نزدیک است؟ مردم عادی به چه میزان این خروج از بحران را احساس میکنند؟ بررسیها نشان میدهد حداقل در آمریکا، اکثریت مردم چنین حسی ندارند. آنها همچنان وضعیت اقتصادی خود و کشور را «ضعیف» توصیف میکنند. احتمالاً حداقل دو یا سه سال دیگر لازم است که بهبود واقعی در اقتصاد حاصل شود. البته از دید اداره آمار ایالات متحده و حتی اقتصاددانان مستقلی که آغاز و پایان چرخههای اقتصادی را معین میکنند. بحران آغازشده در سال 2008 رسماً در ژوئن 2009 پایان یافت. اما این تاریخ به معنای چیست؟ اگر بحران 2008 را یک زخم در نظر بگیریم، ژوئن 2009 تاریخی است که خونریزی متوقف شده و روند کند و زمانبر بهبود آغاز شده است. مشکل اینجاست که به نظر میرسد این روند به شدت کند است. از تاریخ ژوئن 2009 فعالیتهای اقتصادی شروع به افزایش کردند. روند کاهشی میزان تولیدات کارخانهای متوقف شد. فروش خودرو افزایش یافت. قیمت مسکن بعد از رسیدن به کمترین قیمتها در تاریخ، دوباره شروع به افزایش کرد و بازار سهام حیات مجدد یافت. اما اوضاع اقتصادی کدام بخش از مردم هنوز بهبود نیافته است؟ در جریان بحران اقتصادی، حدود 9 میلیون فرصت شغلی در ایالات متحده از بین رفت که بیش از نیمی از آنها مشاغل موسوم به یقه آبی (بیشتر کارهای یدی بدون نیاز به تخصص خیلی خاص) بودند. بخش ساختمان که بیشترین این دسته مشاغل را در خود جای داده بود هنوز احیا نشده است. در واقع حتی همان تعداد شغلی که در جریان بحران از دست رفت هنوز بازسازی و مجدداً احیا نشده است و البته به این رقم، باید تعداد تازهواردان به بازار کار را که طی این پنج سال به بازار وارد شدهاند، اضافه کنیم. در ماه آوریل 2014 بنا به آمار رسمی 5/3 میلیون نفر در ایالات متحده بیش از شش ماه متوالی بیکار بودهاند (بیکاری بیش از شش ماه به دلیل اثرات بلندمدتی که بر زندگی فرد خواهد داشت مورد توجه است. کسانی که بیش از شش ماه بیکار بمانند احتمال کمتری دارد پیشنهاد کار جدید دریافت کنند و احتمال زیادی دارد حتی مسکن و جای خواب خود را از دست بدهند). بالاترین نشانه بهبود در اقتصاد آمریکا، در بخش سهام ایجاد شده است. بخشی که اکثریت جامعه نهتنها در آن سهمی ندارند که شغلی خصوصاً در رده مشاغل یقهآبی ایجاد نمیکند. برای آمریکاییهای متوسط، بخش اعظمی از ثروت آنها، خانه یا آپارتمانی است که در آن زندگی میکنند و عدم بازگشت بخش مسکن به قبل از بحران، برای آنها به این معنی است که اوضاع اقتصادی همچنان نامناسب است و آنها همچنان فقیرتر از چیزی هستند که قبل از سال 2008 بودند. طبق محاسبات اقتصاددانان مستقل، ایالات متحده به رشدی چهار تا پنجدرصدی در سال نیاز دارد تا بتواند به اوضاع پیش از بحران بازگردد. در سالهای گذشته بالاترین نرخ رشد دو درصد بوده و خوشبینانهترین پیشبینی برای رشد امسال سه درصد است. حتی اگر در نظر نگیریم که سود همین رشد هم بیشتر به نفع اقلیت ثروتمند است، باز هم ایالات متحده راه طولانی پیش رو دارد.
دیدگاه تان را بنویسید