تاریخ انتشار:
بیمه بیکاری بر اشتغال چه اثری میگذارد؟
تجربه دیگران
بیمه بیکاری مبلغ ماهانهای است که دولت یا سازمانهای قانونی به افراد بیکار پرداخت میکنند. این مبلغ با توجه به سیاستهای هر کشور تعیین میشود.
بیمه بیکاری مبلغ ماهانهای است که دولت یا سازمانهای قانونی به افراد بیکار پرداخت میکنند. این مبلغ با توجه به سیاستهای هر کشور تعیین میشود. بیمه بیکاری به میزانی است که تامینکننده حداقل نیازهای اساسی فرد بیکار یا همتراز با حقوق دریافتشده فرد بیکار در زمان اشتغالش باشد. اما میزان و مدت زمان پرداخت بیمه بیکاری محل بحث بسیاری از اقتصاددانان بوده است. موافقان و مخالفان بیمههای بیکاری با استفاده از مطالعات تجربی و نظریات اقتصادی مثبت یا منفی بودن تاثیرات این سیاست بر روی بازار کار کشورهای مختلف را نشان دادهاند. طرفداران سیاستهای حمایتی از بیمه بیکاری را میتوان در دسته طرفداران مکتب کینز یا همان اقتصاددانان طرف تقاضا و مخالفان آن را طرفداران مکتب نئوکلاسیکی (طرف عرضه) قرار داد. این دستهبندی میتواند به فهم استدلالهای مطرحشده از سوی هر دو گروه کمک کند.
اقتصاددانان طرف تقاضا معتقد هستند با پرداخت بیمه بیکاری میتوان تقاضا برای خرید کالاها و خدمات مصرفی را تا حدودی ثابت نگه داشت یا حداقل از کاهش چشمگیر آن در شرایط بحران اقتصادی جلوگیری کرد. از منظری دیگر، با پرداخت بیمه بیکاری افراد بیکار از پذیرفتن شغلهایی با درآمد پایینتر از حداقل حقوق قانونی و شرایط سخت امتناع خواهند کرد. در نتیجه با پرداخت بیمه بیکاری میتوان از افزایش مشاغل غیررسمی و تنزل سطح مزد جلوگیری کرد. اقتصاددانان کینزین معتقد هستند در شرایطی که اکثر افراد جامعه شغلی در اختیار دارند، میتوان با جمعآوری مالیات از افراد شاغل منابع مالی لازم برای پرداخت بیمه بیکاری را تهیه کرد و در شرایط افزایش بیکاری از همان منابع استفاده کرد تا از اضافه کردن بار اضافی به بودجه دولت ممانعت شود. این سیاست در بسیاری از کشورهای جهان از جمله چین و سوئد در حال اجراست.
اما مخالفان پرداخت بیمه بیکاری معتقد هستند با پرداخت بیمه بیکاری، افراد انگیزه خود را برای یافتن شغل جدید از دست میدهند و به تعداد افراد بیکار در بلندمدت افزوده میشود. بر اساس مکتب نئوکلاسیک، انسانها به صورت ذاتی علاقهای به کار کردن ندارند و فقط در شرایطی که نیاز مبرم به پول وجود داشته باشد یا درآمد حاصل از کار باعث افزایش سطح رفاه شود، افراد به جستوجوی کار میپردازند. در نتیجه از این منظر پرداخت بیمه بیکاری میتواند مانعی برای رسیدن به نقطه تعادل بهینه عرضه و تقاضا در بازار کار باشد. در سال 1985 در ایالت ایلینویز آمریکا، برای یافتن تاثیر پرداخت بیمه بیکاری بر روی افراد بیکار مقرر شد تا به افراد یک گروه که در کمتر از 11 هفته شغل دیگری پیدا کنند، 500 دلار به عنوان پاداش داده شود اما برای تعداد مشابه در گروه دیگر هیچ پاداشی درنظر گرفته نشد. در پایان این مطالعه (Mankiw, 2007) میانگین بیکاری در گروه اول 3/17 هفته و برای گروه دوم 18 هفته بود. در نتیجه بیکاری بلندمدت به میزان هفت درصد کاهش یافت. تحقیق دیگری در کشور آلمان (Kerbs and Scheffel, 2012) که دارای دولت رفاه با حمایتهای اجتماعی بالاست، نشان
داد بعد از تغییرات گسترده در قانون بیمههای بیکاری و کاهش مدت پرداختی مقرری و مبلغ بیمه بیکاری در سال 2005 میزان افراد بیکار در بلندمدت 2/1 درصد کاهش یافت. افزایش سطح رفاه افراد شاغل، کاهش سطح رفاه بیکاران و کاهش دستمزد حقیقی کارمندان از دیگر اثرات این سیاست در آلمان بوده است. نگاه ابزاری به کارگران به عنوان یکی از عوامل تولید که اخیراً رواج بسیار زیادی در میان اقتصاددانان پیدا کرده است، منجر به تغییر سیاستهای حمایت اجتماعی دولتها و بالاخص دولتهای غربی شده است، اما هر دو تحقیق مورد اشاره نشاندهنده تاثیر ناچیز سیاستهای اعمالشده بیمه بر نرخ بیکاری است. برخلاف نظریه اقتصاددانان نئوکلاسیک، شغل برای انسانها فقط منبع درآمد یا وسیلهای برای افزایش رفاه نیست، بلکه داشتن شغل به انسانها اعتبار اجتماعی و حس مفید بودن میدهد. تاثیرات گسترده بیکاری بر روی افزایش نرخ طلاق، اعتیاد، جرم و جنایت از نظر علمی و عملی مسالهای غیرقابل انکار و ثابت شده است. به همین دلیل بیکاران، بهرغم دریافت بیمه بیکاری، علاقهمند به یافتن شغل هستند و تداوم دوران بیکاری، عموماً نه به دلیل دریافت بیمه، بلکه به علت عدم امکان یافتن شغل
است. با وجود گسترش نظریات نئولیبرالی از دهه 1980 به بعد و تاکید این دیدگاه بر کارایی ساز و کار بازار و مخالفت با بیمه بیکاری، در بسیاری از کشورهای جهان بیمه بیکاری همچنان از اهمیت بالایی برخوردار است.
مشخصههای بیمه بیکاری چند کشور
مشخصههای بیمه بیکاری در کشورهایی مانند سوئد، آلمان، آمریکا و چین نشان میدهد آمریکا با پرداخت کمترین مدت بیمه بیکاری سعی در تشویق افراد بیکار برای یافتن شغل جدید دارد، اما بیکاری در این کشور در سال 2010 معادل 63/9 درصد بوده است . در حالی که مدت پرداخت بیمه بیکاری در کشور سوئد که دارای اتحادیههای کارگری بسیار قوی است، بین 5/6 تا 15 ماه با توجه به مدت اشتغال و وضعیت فرد بیکار (تاهل، فرزند و سن) متغیر است. همچنین دورههای آموزشی مجانی برای بالا بردن سطح مهارت فرد بیکار از دیگر امکانات بیمه بیکاری در این کشور است. نرخ بیکاری در کشور سوئد 36/8 درصد است. اما کشور آلمان با پرداخت درازمدت بیمه بیکاری به همراه برنامههای آموزشی گوناگون برای بالا بردن سطح مهارت افراد و همچنین کمک برای پیدا کردن شغل جدید، در مقایسه با دیگر کشورهای اروپایی موفق شده نرخ بیکاری را در حد پایینتری (1/7 درصد) نگه دارد. سیاست پرداخت بیمه بیکاری در چین بعد از اصلاحات اقتصادی در سال 1978 به کلی تغییر یافت و به مرور زمان به سمت سیاستهای لیبرالی، با حمایت اجتماعی پایین متمایل شد. میزان پرداخت بیمه بیکاری در چین یک سال است که منابع مالی آن
از طریق دولت (سهم بیشتر) و مالیات دریافتی از کارفرمایان (سهم کمتر) تامین میشود. میزان بیمه بیکاری برابر با حداقل حقوق قانونی است که بر اساس هزینه حداقل کالاها و خدمات برای تامین نیازهای اصلی زندگی محاسبه میشود. مساله مهم دیگر این است که بیشتر افراد شاغل در بخش خصوصی مشمول حق بیمه بیکاری نیستند و در نتیجه اکثر افراد دریافتکننده بیمه بیکاری شاغلان قبلی موسسات و کارخانههای دولتی هستند. درصد پایین بیکاری در چین (1/4 درصد) صرفاً مربوط به نرخ بیکاری در مناطق شهری است که بسیاری از آنها نیز فاقد قرارداد کار یا شاغل در بخش غیررسمی هستند. لازم به ذکر است که 45 درصد جمعیت چین همچنان در مناطق روستایی زندگی میکنند. در آلمان و سوئد که تشکلهای کارگری و کارفرمایی قدرتمند در فرآیند مذاکره شرایط کار، از جمله بیمه بیکاری را تعیین میکنند، با وجود پرداخت بیمههای بیکاری طولانیتر، نرخ بیکاری بالا نیست. از یک سو ارزش کار در زندگی اجتماعی، داشتن شغل را به فعالیتی در جهت تامین کرامت انسانی مبدل کرده و از سوی دیگر گفتمان مبتنی بر مشارکت اجتماعی و اهمیت نهادهای سهجانبه از تحمیل بار بحران اقتصادی بر دوش گروهی که در ایجاد
بحران نقشی نداشتهاند، جلوگیری به عمل آورده است.
دیدگاه تان را بنویسید