تاریخ انتشار:
بررسی تغییرات احتمالی در وضعیت تجارت خارجی ایران پس از توافقات هستهای
رقابت آمریکا و اروپا
مذاکرات اخیر اهمیت بسیاری چه در حوزه سیاست و چه در حوزه اقتصادی داشته است. آقای ظریف و تیمشان در این مذاکرات بسیار زحمت کشیدند. از طرفی هم مقام معظم رهبری امسال را سال همدلی، همفکری، مساعدت، یکپارچگی و یکی بودن با دولت اعلام کردند که این فرمایشات را ما روی چشممان میگذاریم و با دولت هم همگام، همدل و همکار میشویم.
مذاکرات اخیر اهمیت بسیاری چه در حوزه سیاست و چه در حوزه اقتصادی داشته است. آقای ظریف و تیمشان در این مذاکرات بسیار زحمت کشیدند. از طرفی هم مقام معظم رهبری امسال را سال همدلی، همفکری، مساعدت، یکپارچگی و یکی بودن با دولت اعلام کردند که این فرمایشات را ما روی چشممان میگذاریم و با دولت هم همگام، همدل و همکار میشویم. میتوانیم بگوییم بعد از سی و چند سال از انقلاب اسلامی دریچه غرب توسط خود غربیها باز شد. این مذاکرات که تقریباً 15 تا 17 روز طول کشید از هر نظر بااهمیت بود. شش وزیر خارجه وقت گذاشتند و در راستای مذاکراتی که با وزیر امور خارجه ما و تیم ایشان داشتند دریچه خوبی را گشودند. ما از خداوند میخواهیم نتیجه مذاکرات بر اساس آن چیزی که صحبت شده به نتیجه برسد. ظاهراً از 10 روز آینده اولین جلسه بعدی پس از مذاکرات لوزان آغاز میشود و پس از سه تا چهار ماه به توافق کاربردی و کتبی میرسیم. انشاءالله این توافقات تاثیر زیادی داشته و آرامشی در همه بازارهای ما به وجود میآید. شاهد هستیم که بورس و بازار ارز پس از مذاکرات لوزان فعال شده است. البته بازار ارز فعال شده و قیمتها در نوسان است ولی حرکتهای اقتصادی پس از
مذاکرات آغاز، صادرات از سر گرفته شده و صادرکنندگان از 15 فروردین پشت میزهایشان نشسته و کار صادرات را آغاز کردهاند. صادرات حرکت خود را ادامه داده مخصوصاً پتروشیمیها فعالیتشان پس از پایان تعطیلات نوروزی وسیعتر شده است. همچنین میعانات گازی در حال صدور است و برنامهریزی کردهایم برای سال 1394 حداقل 20 درصد افزایش حجم صادرات داشته باشیم. در سال 1393 حدود 50 میلیارد دلار صادرات داشتهایم و برنامهریزی کردهایم که صادرات را در سال جاری از این میزان فزونی بخشیم و به 60 میلیارد دلار برسانیم. اما در تجارت خارجیمان دو مشکل داریم که در اصل چالش به حساب میآید. چالش اول همان تحریمهاست که در مورد روابط بانکیمان هنوز وجود دارد و صادرکنندگان و واردکنندگان به سختی کار نقل و انتقال پول را انجام میدهند. البته روابط بانکی ما در راستای واردات از کشورهایی مثل چین و هند آسان است چون آنجا پول داریم و از محل آن پولی که داریم میتوانیم کالا بیاوریم ولی از کشورهای دیگر سخت است و گشایش اعتبار میسر نیست لذا باید پول را با تیتی یا حواله تلگرافی بفرستیم و به فروشندهها اعتماد کنیم که این کار سختی است. پس چالش اصلیمان در تجارت
خارجه چه صادرات و چه واردات مساله بانکی است. در مورد چالش داخلی هم باز مساله بانکی مطرح است. یعنی نوعی تحریم داخلی علیه صادرکنندگان و واردکنندگان از سوی بانکهایمان اعمال میشود. بانکها برای صادرات تنخواه لازم را نمیدهند برای واردات هم اعتبار لازم را. در حال حاضر بانکها در بخش خصوصی و دولتی هر دو طلبکار هستند و طلبهایشان را نمیتوانند وصول کنند. زمانی که بانکها نتوانند طلبهایشان را وصول کنند قدرت مالی آنها کاهش مییابد که در نهایت این موضوع باعث میشود نتوانند حرکت خود را توسعه دهند. ما این مشکل را در مساله داخلی خود داریم. اگر این دو مشکل در عرض سه ماه آینده توسط دولت خودمان حل بشود یا اولین نتیجه مذاکرات برداشتن تحریم بانکی باشد ما سال بسیار پرفعالیت و حرکت به سمت رونق را خواهیم داشت.
اگر توافق انجام شود مرز واردات ما به 70 میلیارد دلار و مرز صادرات هم به 60 میلیارد دلار میرسد. همچنین اگر تحریم نفتی را بردارند رونق زیادی در اقتصاد شکل میگیرد. در حال حاضر صادرات نفت ایران بسیار محدود است و تنها یک یا چند کشور آسیایی را دربرمیگیرد. به اروپا نمیتوانیم نفت صادر کنیم به آمریکای جنوبی هم به سختی این کار انجام میشود. تصور کنید در حال حاضر نفت ایران تنها به کشورهای آسیایی مثل چین، هند، کره جنوبی و... صادر میشود. به عبارتی میتوان گفت صادرات نفت ایران تنها به آسیای شرقی است. البته گاهی محمولههایی را در خلیجفارس هم میفروشیم. به هر حال صادرات نفت ایران از مرز یک میلیون بشکه در روز تجاوز نکرده و این میزان برایمان بسیار کم است. با توجه به تنزل قیمت نفت که در حدود 52 دلار است حتی اگر یک میلیون بشکه هم در روز بتوانیم صادر کنیم با قیمت 52 میلیون دلار برایمان بسیار کم است. ما حداقل به روزی 80 تا 90 میلیون دلار فروش نفت نیاز داریم تا درآمد سالانه ما به 30 تا 35 میلیارد دلار برسد. در این شرایط نتیجهگیری از مذاکرات اثر زیادی دارد.
در مورد صادرات هم قبلاً گفتهام و الان هم میگویم صادرات ما بر اساس نرخ حول و حوش 3200 تومان حفظ میشود اما اگر قیمت تمامشده داخلی به خاطر تورم و افزایش هزینهها افزایش یابد حتی با این نرخ هم نمیتوان صادرات داشت. البته خود دولت در این افزایش هزینهها سهم بزرگی دارد یعنی دولت است که آب، برق، نان، تامین اجتماعی و... را گران میکند. پس عامل اصلی گرانی خود دولت است. این گرانیها روی قیمت تمامشده کالاهای صادراتی اثر میگذارد بنابراین اگر کالای صادراتی بخواهد افزایش و ارز بخواهد تنزل قیمت پیدا کند صادرات ما صدمه میبیند. پس ما حتماً از دولت میخواهیم مرز ارز را از 3200 تومان پایینتر نیاورد که با 3200 تومان به سختی میتوانیم صادراتمان را حفظ کنیم و اگر از 3200 تومان بالاتر برود صادراتمان قطعاً فزونی پیدا میکند. در این شرایط اگر توافقات هم انجام شود و بازارهای جهانی در اختیار ایران قرار بگیرد باز هم با این نرخ ارز صادرات مقرونبهصرفه نیست. اگر بازار را پیدا کنیم باید فشار بیاوریم تا قیمت تمامشده داخلی واقعی شود. اگر ما به سمت توافق با غرب برویم قیمتها باید پایین بیاید. قیمتهای داخلی راه را برای واردات
کالاهای ساختهشده باز میکند، این در حالی است که وارداتمان هزینهبر شده است چون ما نمیتوانیم پول را بیاوریم. حتی برای صادرات ما میخواهیم پول را از کشوری بیاوریم پنج، شش درصد خرج دارد که بچرخانیم و بیاوریم و به ریال تبدیلش بکنیم. اگر مذاکرات به نتیجه برسد و تحریمهای بانکیمان برداشته بشود همه این هزینهها از بین میرود و ما مستقیم میتوانیم با هر بانک دنیا کار کنیم.
البته در مورد آمریکا موضوع متفاوتتر از روابط با اروپاست. اگر آمریکایی تحریم را بر ندارند روابط ما با آنها به جایی نمیرسد. اولین قدم را باید خود آمریکا بردارد. این تحریمها چهار قسمت است؛ تحریم سازمان ملل، تحریم اروپا، تحریم آمریکا و تحریم کنگره چهار قطعنامه است که هر چهارتای آنها باید با یک قطعنامه از بین برود. در اولین قدم به نظر من اروپاییها تحریمشان را برمیدارند. به اعتقاد من اروپا باید چشمهایش را باز کند و حواسش را جمع کند زیرا آمریکا دارد سرش را کلاه میگذارد. تقریباً آمریکا اروپاییها را پشت در میگذارد که خودش زودتر به ایران بیاید. آمریکاییها شروع به فعالیت در راستای واردات خودرو کردهاند. اولین تحریمی که میخواهند بردارند خودرو است. اروپاییها باید در سه کار پیشقدم شوند. اول اینکه تحریمها را بردارند، مسیر خطوط کشتیرانی ما را باز کنند و کشتیهای خودشان را بفرستند و نقل و انتقال پول کالای صادراتی را تسهیل کنند. من اجناس زیادی به آلمان میفرستم ولی آلمان نمیتواند به ایران پول بدهد. من پول آلمان را باید سه چهار جای دنیا که نمیتوانم اسمش را ببرم بچرخانم تا بالاخره بتوانم به یک جایی برسانم که
بتوانم تبدیل به ریال کنم. باعث این موضوع تحریمهای اروپاییهاست و موضوع ربطی به سازمان ملل ندارد.
در مورد آمریکا هم وضع فرق میکند. تا زمانی که تحریمها برداشته نشود روابط با آمریکا اصلاً به نفع ما نیست بلکه به ضرر ماست. برای چه باید با آمریکا رابطه برقرار کنیم تا زمانی که تحریمها همچنان پابرجاست؟ اگر آمریکا تحریمهای خود را بردارد اولین قدم تاسیس اتاق مشترک ایران و آمریکا و دعوت از هیاتهای آمریکایی است. در مورد رابطه با آمریکا ما باید فکری برای حفظ منافعمان کنیم. منافع ما در این است که تحریمها برداشته شود و رقابت تجارتی کنیم. رفاقت تجارتی غیر از رفاقت سیاسی است. ما میتوانیم با سیاست کاری نداشته باشیم ولی در تجارت و صنعت در مبادلات با همدیگر دوست باشیم. میتوانیم از آمریکا گندم بیاوریم ولی باید تحریمها برداشته شود. اینکه ما از آمریکا کالا وارد کنیم ولی نتوانیم پول آن را پرداخت کنیم چه فایده دارد؟ بنابراین این کشور باید خودش برای لغو تحریمهایی که اعمال کرده است پیشقدم شود سپس بلافاصله اروپا هم پیشقدم خواهد شد. باید با یک قطعنامه اثرات چهار قطعنامه قبلی که در مورد تحریم علیه ماست ملغی شود. ما در کنار دولت هستیم و واقعاً به عنوان بخش خصوصی آمادگی کامل داریم که هر نوع مشورتی به دولتمان بدهیم.
دیدگاه تان را بنویسید