شاخصها در روند بازار سهام دخالتی ندارد
نوشدارو بعد از اغمای بورس
ورود شاخصهای جدید در بازار سرمایه را میتوان یکی از کارکردهای مثبت مدیریت بورس قلمداد کرد.
ورود شاخصهای جدید در بازار سرمایه را میتوان یکی از کارکردهای مثبت مدیریت بورس قلمداد کرد. بهکارگیری شاخصهای متنوع برای محاسبه بازار به نوعی اطلاعات شفافتری در اختیار سهامداران میگذارد تا بتوانند تحلیلهای مناسبتری از روند حرکت هریک از سهمها داشته باشند. البته نباید تصور کنیم این شاخصها میتوانند بر حرکت و جهتدهی بازار تاثیرگذار باشند. عموماً شاخصها در روند بازارها دخالتی ندارند. شاخصها و نماگرها همچون دماسنج در هر بازاری عمل میکنند. در تعریفی دیگر میتوان نماگر و شاخصهای بورس را به آمپرهای خودرو در حال حرکت تشبیه کرد. در حقیقت افت و خیزهای بازار را نشان میدهند تا بر اساس آن تحلیلگر بتواند با استخراج اطلاعات کلی از روند بازار نمای حرکت هر سهم را ترسیم کند. هر چه شاخص و نماگرها درست و اصولی تعریف شوند علامت مناسبتری از جهت بازار به فعالان در آن بازار ارائه میکنند. اگر محاسبات شاخصها همراه با ایرادها یا نظرات فردی باشد مطمئناً جهتگیری تحلیلگران بازار دچار ایراد و مشکل خواهد شد، ایرادهای اعلامی از سوی شاخصها و نماگرها فعالان بازار را به تصمیمگیری خطا سوق میدهد. شاخص در روند بازار تغییری
ایجاد نخواهد کرد و این موضوع یک اصل جهانی به حساب میآید.
شاخص بورس اوراق بهادار تهران در سال 1369 اقدام به محاسبه و انتشار شاخص قیمت برمبنای عدد پایه 100 و با نام TEPIX کرد که این شاخص، نماگر تغییرات قیمت کل بازار بوده و به صورت میانگین وزنی محاسبه میشد. این شاخص در آن زمان حدود 50 شرکت را دربر میگرفت و در صورتی که نماد شرکتی بسته بود یا برای مدتی معامله نمیشد، قیمت آخرین معامله آن در شاخص لحاظ میشد و تعداد سهام منتشره شرکتها، معیار وزندهی در این شاخص بود که این امر منجر به تاثیر بیشتر شرکتهای بزرگ در شاخص میشد.
تا اینکه سالهای بعد شاخص TEDPIX در بازار سهام سرمایه ایجاد شد. این شاخص شامل بازده ناشی از افزایش ارزش سهام و سود نقدی تقسیمی مرتبط با سهام است. این شاخص با این توجیه که در خارج از کشور تنها شاخص نقدی وجود دارد ولیکن به دلیل اینکه شرکتهای فعال در بازار سهام ایران سود حداکثری در مجامع تقسیم میکنند و باید سود نقدی هم علاوه بر تغییر قیمتی سهام در شاخص لحاظ شود، آغاز به کار کرد.
به صورت فنی این موضوع درست و قابل قبول است اما اشکال این موضوع در جایی است که سود تقسیمی در مجامع به صورت نقدی برای سرمایهگذاران قابل دریافت نبود و شرکتها سود را بهطور میانگین شش ماه آینده پرداخت میکنند و این درحالی رخ میداد که بازدهی به صورت نقد و به لحظه در شاخص اعلام میشد اما آن چیزی که عاید سرمایهگذار میشد رقمی نسیه برای شش ماه آینده بود، بهطور کل این عدد تورم شاخص را به همراه داشت.
تورم شاخص همواره برآیند مثبتی را از بازار منفی بازگو میکرد که بهطور کلی میتوان گفت به صورت همافزا اگر نماگر اشتباه باشد تصمیمگیران اقتصادی به اشتباه خواهند افتاد. در آن زمان در ظاهر بازدهی بورس در محدوده 200 تا 400 درصد بود اما در واقعیت این موضوع عملی نشد که در پی آن در بازار منفی مطالبات سرمایهگذاران به سمت تغییر دامنه نوسان و حدهای نوسانی در کنار تعویض و افزایش شاخصها حرکت کرد.
در حالی که مدیریت سابق بورس به دنبال ایجاد برخی شاخصها همچون شاخصهای فعلی بود و کارهای بسیاری در این مورد انجام داد اما برای بهکارگیری شاخصهای جدید وقفه حدود شش سال ایجاد شد با این حال مدیریت فعلی شاخصهای جدید را به بازار سرمایه آورد. این موضوع در حالی عملی شد که بازار سهام و بورس به سمت اجرای دیگر مطالبات سرمایهگذاران بازار سهام و بورس رفته است. از مطالبات انجامشده میتوان به تغییر دامنه نوسان برای شرکتهای بزرگ در راستای افزایش نقدشوندگی و ایجاد شاخصهای بیشتر برای پایش بهتر بازار اشاره کرد.
در حال حاضر شاخص قیمت ارزشی-وزنی که همچون شاخص کل است، مورد استفاده قرار میگیرد که از این شاخص میتوان به عنوان شاخص درست و صحیح نام برد، در واقع اگر سود نقدی شرکتها را از سال 1387 تاکنون محاسبه کنید و از شاخص کل خارج کنیم به عدد فعلی این شاخص و شاخص واقعی بازار خواهیم رسید. شاخص قیمت ارزشی-وزنی قابلیت دارد تا مبنای اصلی فعالیت فعالان بازار سهام و بورس باشد اما نباید از شاخصهای دیگر غافل شد زیرا این شاخصها آمار و اطلاعات مفید دیگری را به فرد ارائه خواهد کرد.
در مورد شاخص قیمت وزنی میتوان گفت این شاخص در بازار از ریزش شدید سهام و شاخص جلوگیری خواهد کرد بهطور مثال زمانی که در بازار بلوکی ایجاد میشود از ریزش بیشتر قیمت سهم جلوگیری خواهد کرد که در پی آن از ریزش شدید شاخص جلوگیری خواهد شد. در این شاخص با توجه به میانگین حسابی به میدان حساب خواهند رفت و به وزن و ارزش شرکت در بازار توجهی نخواهد شد.
در کنار شاخصهای مورد بحث، شاخصی به نام شاخص کل وزنی وجود دارد که شباهت بسیاری به شاخص قیمت وزنی دارد و در این شاخص توجهی به ارزش شرکت نمیشود. تمام شرکتها در این شاخص در مبنای یک قرار داده میشوند و با این تفاسیر درصد تغییرات مورد محاسبه قرار میگیرد.
بهطور کلی میتوان گفت شاخص قیمت وزن و کل وزنی به دنبال میانگین حسابی شرکتهای حاضر در بازار سرمایه هستند، فعالیت این شاخصها به گونهای است که کاری به ارزش شرکتها ندارند و برای این شاخصها تعداد شرکتها مهم است.
حال با بازگویی شاخصهای جدید میتوان بازار را بهطور مثال مورد بررسی قرار داد، بهطور مثال زمانی که شاخص کل و شاخص ارزشی-وزنی منفی و دو شاخص دیگر مثبت باشد میتوان این طور برداشت کرد که بازار نتوانسته بر سهامهای بزرگ غلبه کند و سهمهای کوچکتر بازار بهتر خریده میشوند، حال میتوان گفت دقیقاً شاخصها آگاهیدهنده بازار سهام و بورس در نقش یک مکمل است.
به نظر میرسد سال آینده دیگر نباید به دنبال افزودن شاخص بود زیرا مساله بازار سهام و بورس در سال 1394 شاخصهای بورس نیست، مساله اصلی سال آینده بازار سهام و بورس رفع محدودیت بازار و معاملات بازار همچون بازگشایی نمادها و تغییر دامنه نوسانات در راستای حرکت بهتر سهامهاست که با توجه به عملکرد سازمان بورس این سمت و سو در برنامههای این سازمان قابل لمس است.
در مجموع میتوان گفت بورس همچون خودرویی است که به نشانگرهای مورد نیاز خود دست یافته که بر روند حرکتی تغییری ایجاد نخواهد کرد. روند حرکتی بورس زمانی تغییر خواهد کرد که شرایط عمومی اقتصاد که متاثر از روند مذاکرات با 1+5، کاهش سود بانکی و رونق فضای اقتصاد است، تغییر کند. شاخصها معلول شرایط خواهند بود، نه علت آن که اگر جاده پیش روی اتومبیل بورس تغییر کند شاخصها و نماگرها اطلاعات متفاوتی را بیان خواهند کرد.
در حال حاضر بازار بورس و سهام به شدت درگیر مذاکرات و نتایج آن شده در صورتی که بازار سرمایه و اقتصاد ایران نباید تا به این میزان به مذاکرات گره میخورد. در حال حاضر میتوان گفت اگر مذاکرات به نتایج مثبت دست یابد فضای کسب و کار و سود بانکی در روند مثبت خود قرار خواهد گرفت. در حال حاضر اقتصاد کشور درگیر تردید، بیخبری و عدم تصمیمگیری است و حتی اگر مذاکرات با نتایج شکست همراه باشد نمیتواند تاثیر بدی بر اقتصاد داشته باشد زیرا قیمتها و شرایط اقتصادی به پایینترین میزان یا به اصطلاح کف قیمتها رسیده است، اما به ثمر رسیدن مذاکرات این قابلیت را دارد تا برای آینده با توجه به شرایط ایجادشده تصمیم مناسب اتخاذ شود.
پیشبینی میشود در سال آینده بازار سرمایه همچنان شاخص قدیمی در کنار شاخصهای جدید را حفظ کند. همانطور که گفته شد نمیتوان در مورد خروج برخی شاخصهای فعلی نظر قابل قبولی ارائه کرد زیرا خبری از شرایط فکری آن زمان وجود ندارد و از نظر علمی کار مناسبی صورت گرفته اما توقع میرفت هرچه زودتر از این شاخصهای مناسب استفاده میشد. البته مشکلی در عملکرد شاخصها وجود ندارد. از این رو باید به سمت سر و سامان دادن ذات بازار و و محیط اقتصادی حرکت کرد، اما نباید از تغییر دامنه نوسان غافل شد زیرا با افزایش دامنه نوسان سهامها سریعتر به سمت نقدشوندگی پیش خواهند رفت و صف خرید و فروش کمتری در بازار ایجاد خواهد شد، موضوع اعلامشده در مورد تغییر دامنه نوسان یکی از انتظارات فعالان بازار بورس و سهام است.
دیدگاه تان را بنویسید