تاریخ انتشار:
بازارها تیرماه پر افت و خیز را پشت سر گذاشتند
دلار «نیمهتکنرخی» شد
نخستین ماه از فصل داغ تابستان در بازارهای مالی کشور نیز پشت سر گذاشته شد و عمده بازارها تحرکاتی جدی را تجربه کردند. عمده این نوسانات قیمتی که در بازارهای مزبور رقم خورد ناشی از بیم و امیدهای مربوط به مذاکرات هستهای میان کشورمان و اعضای 1+5 بود. این موضوع که در نیمه دوم تیر به اوج خود رسیده بود، پس از دستیابی به توافق هستهای با واکنش دوفازی بازارها همراه بود. همانطور که انتظار میرفت، ابتدا بازارها با شوکهای قیمتی مواجه شدند، اما در ادامه به سرعت هیجانات مربوط فروکش کرد. در شرایط کنونی با حذف ابهامات اصلی مربوط به بحث فعالیتهای هستهای کشورمان به نظر میرسد از این پس آنچه تعیینکننده روند بازارها باشد مباحث واقعی اقتصاد کشور است.
ترمز در آخرین روزهای ماه پررونق بورس
همانطور که پیشبینی شده بود، به دنبال توافق هستهای، بورس تهران شانس نخست رونق در میان بازارهای مالی کشور است. امیدواری به رونق وضعیت اقتصادی در شرایطی که قیمتها در بازار سهام به سطوح معقولی رسیده بودند، همگی شرایط را برای یک رشد قابل توجه فراهم کرده بود. در این میان، در یک ماه اخیر، شاخص بورس توانست رشد ششدرصدی را به ثبت برساند و بهترین عملکرد را در میان بازارهای مالی کشور تجربه کند. این در حالی بود که اواسط ماه، دماسنج بازار توانسته بود کانال 69 هزار واحدی را نیز فتح کند. در این مدت، بسیاری از شرکتها بازدهی قابل توجهی را کسب کردند و این موضوع سبب شد پس از اعلام توافق هستهای، شاهد اصلاح قیمتها طی روزهای پایانی تیر باشیم.
به عبارت دقیقتر، اعلام توافق هستهای در ظهر سهشنبه 23 تیر کاملاً مطابق انتظارات معاملهگران بود و در نتیجه پس از آن توجه بازار سهام به متغیرهای بنیادی بازار سهام جلب شد. در این شرایط مشاهده میشود بازار سهام از نظر بنیادی وضعیت چندان دلچسبی ندارد و در نتیجه نمیتوان رشد مداوم قیمتها را انتظار داشت. هرچند بعید به نظر میرسد که دوران رکودی و فرسایشی بورس تهران مجدداً تکرار شود، اما نباید انتظار داشت یک روند صعودی بیوقفه و بدون اصلاح قیمتی را شاهد باشیم.
به عنوان مثال وقتی به وضعیت شرکتها در مجامع سالانه نگاه میکنیم یا گزارشهای سهماهه نمادهای بورسی بررسی میشوند، هیچ کدام ویژگی قابل توجهی برای عرضه ندارند و در بهترین حالت به جای تعدیل منفی، عدم تغییر پیشبینی سود مشاهده میکنیم. این امر سبب میشود معاملهگران وضعیت بازار سهام در کوتاهمدت را چندان مناسب ارزیابی نکنند. بنابراین، کسب سودهای نسبتاً مناسب (حدوداً 15 تا 30 درصد در یک ماه اخیر در میان صنایع پیشرو بازار) باعث میشود بسیاری از سهامداران بورسی تصمیم به فروش بگیرند. علت اصلی این امر، نبود نگاه بلندمدت میان سهامداران است که باعث میشود نتوانند به علت خوشبینیهای موجود در اقتصاد کشور، سهام خود را نگه دارند.
در واقع، گرچه بسیاری از شرکتها، به ویژه در گروههایی مثل خودرو، حمل و نقل، لیزینگ، پتروشیمیها و بانکها نسبت به آینده سودآوری خود امیدوار هستند، اما واقعیات فعلی بیانگر نکته دیگری است. در نتیجه عدم اطمینانی که به طور کلی و به ویژه در دوران دولت قبلی نسبت به فضای کسب و کار کشور وجود دارد، اجازه نمیدهد بسیاری از سرمایهگذاران نگاه میانمدت و بلندمدت به سرمایهگذاری خود داشته باشند. پیش از این نیز بسیاری از کارشناسان به ریسکهای سرمایهگذاری پس از توافق هستهای اشاره کردند که از جمله آن مسائلی است که اکنون بنگاههای اقتصادی کشورمان با آنها درگیر هستند. به هر حال انتظار میرود بورس تهران بتواند وضعیت متعادلی را در آینده داشته باشد و با اتمام مجامع سالانه و بازیابی وضعیت شرکتها از رکود خارج شویم. بنابراین، نباید از افتهای قیمتی اخیر نگران بود، بلکه باید این رفتار را به فال نیک گرفت، زیرا مانع از شیوع رفتار هیجانی در بازار سهام و ایجاد حبابهای قیمتی شده است.
تغییر کانال در بازار ارز
از سوی دیگر، بازار ارز نیز با تحرکات جدی در یک ماه اخیر و به ویژه دو هفته اخیر همراه بود. به این ترتیب، قیمت دلار که مدتها نوساناتی کمتر از 10 تومان و روند متعادلی را داشت، تغییرات گستردهای را بین کانالهای 3100 تا 3300تومانی طی یک ماه اخیر تجربه کرد. به دنبال خوشبینی به مذاکرات هستهای بازار ارز نیز با کاهش تقاضا مواجه شده بود و در نتیجه اواسط تیرماه قیمت هر دلار آمریکا از کانال 3300 تومان به 3200 تومان کاهش یافت و برای چند روز در این کانال نوسانات آرامی را تجربه کرد.
اما یک روز پس از توافق هستهای، قیمتها در بازار ارز با افت شدیدی مواجه شد و حتی به قیمتهای کمتر از 3200 تومان نیز رسید. در این شرایط، بلافاصله هیجانات در بازار ارز فروکش کرد و قیمتها مسیر صعودی در پیش گرفتند. به عقیده کارشناسان قیمتها در بازار ارز در سطوح بسیار پایینی قرار دارند و افت بیشتر آنها توجیه زیادی ندارد. در این میان، اظهارات رئیسکل بانک مرکزی نیز مبنی بر اینکه حدود 10 ماه زمان برای تکنرخی کردن نیاز است تاکید میکند افت بیشتر قیمت دلار چندان منطقی نباشد. بنابراین، تعادل نسبی قیمتها در محدوده 3300-3200تومانی میتواند سناریوی محتمل بازار ارز باشد.
دو روز تعطیلات عید فطر ابتدای هفته بلافاصله با تصویب قطعنامه شورای امنیت درباره پرونده هستهای ایران در روز دوشنبه همراه شد و این، تا اندازهای قیمت ارز را در بازار داخلی کنترل کرد. دلار که پس از اعلام توافق ایران و 1+5 با حرکت صعودی و مخالف جهت انتظاری خود همه را غافلگیر کرده بود، در محدوده 3220 تا 3250 تومان فعلاً نوسان متعادلی دارد. به خصوص با گفتههای مقامهای مسوول در بانک مرکزی مبنی بر تکنرخی کردن قیمت ارز در ماههای آتی، این واهمه نزد سفتهبازان بازار دلار وجود دارد که بازارشان چندی دیگر از سکه میافتد و برای همین دست به خریدهای سنگین نمیزنند. با وجود این، همچنان با توجه به فضای خوف و رجایی که درباره وضع توافق ایران و غرب وجود دارد و در نظر گرفتن موضوعاتی نظیر تصمیم کنگره آمریکا یا مجلس شورای اسلامی، و نیز اینکه بهرغم اتمام مذاکرات هستهای هنوز تحریمی لغو نشده و دلاری وارد کشور نشده، اندک انگیزههایی برای خرید دلار میان معاملهگران باقی مانده است. به خصوص با توجه به کاهش اخیر قیمت نفت و واهمه از کمبود دلارهای نفتی کشور در بازار، نمیتوان بازار را برای خرید و افزایش قیمت دلار بیانگیزه دانست.
با تمام این اوصاف، فضای غالب بر بازار ارز به خصوص پس از توافق هستهای کاهشی است و بیشتر صحبت از نرخهایی است که بانک مرکزی امکان دارد در آن اعداد بخواهد ارز را تکنرخی کند. به لحاظ تحلیل تکنیکی، سطح 3150 تا 3180 تومان حمایت بسیار مستحکمی است که فروشندگان تاکنون حتی با دو بار حمله، موفق به عبور از آن نشدهاند. با توجه به شیبی که بانک مرکزی قیمت ارز مبادلهای را افزایش میدهد و نرخ ارز آزاد کنونی، این محدوده قیمتی در حوالی 3150 تومان نیز برای تکنرخی کردن ارز توسط بانک مرکزی میتواند ایدهآل باشد. با این اوصاف میتوان اینطور نتیجه گرفت که قیمتهای کنونی فاصله کمی تا قیمت ارز تکنرخی آینده دارند.
فرود اضطراری اونس
روز دوشنبه هفته پیش، چینیها و هنگکنگیها در حالی موتور بازار جهانی طلا را روشن کردند که قیمت هر اونس این فلز برای اولین بار پس از پنج سال، در محدوده 1130 دلار تثبیت شده بود. عبور قیمت طلا از باند حمایتی 1130 تا 1150 دلار میتوانست برای معاملهگران معانی زیادی به دنبال داشته باشد و از اینرو بود که بسیاری، «حد ضرر» معاملاتی خود را در جایی پایین این باند قرار داده بودند. شکست این سنگر حمایتی، راه را برای ریزش قیمت به کانال هزاردلاری اونس باز میکرد و از این جهت یک فشار فروش و تحریک حد ضررهای قرار داده شده میتوانست حرکتی دومینووار ریزشی در بازار طلا ایجاد کند. این اتفاق افتاد و در بامداد دوشنبه به وقت تهران، ظرف کمتر از پنج دقیقه هر اونس طلا از قیمت پایانیاش حوالی 1132 دلار، تا 1086 دلار سقوط کرد و تعداد کثیر «استاپها»ی قرار داده شده در پایین حمایت 1130دلاری اونس یک به یک فعال شدند. در واقع، چنان که بسیاری نیز اینگونه تحلیل میکنند، در مواقعی که تجمعی از دستورهای پیشفرض قرار داده شده در سطح یا باندی از قیمت قرار داده شده است، معاملهگران «سیستماتیک» با شناسایی و علم به این موضوع و تحریک این دستورها،
قیمت را به سمت دلخواه خود هدایت میکنند. از اینروست که برخی مقصر حرکتهای دفعی و هیجانی در بازار پربازیگر طلا را معاملهگران خردهای میدانند که بازیچه معاملهگران بزرگ و سیستماتیک میشوند.
سطح 1150دلاری اونس، چه بگوییم به خاطر محدوده طلایی 618 /0درصدی فاصله بین کف تا سقف معتبر بازار، و چه به خاطر ابعاد روانی این حمایت، در برابر شکسته شدن بسیار مقاومت کرد. اما سیل اخبار ضد طلایی که در اواخر هفته روانه بازار شد این حمایت را درهم شکست. با بازآرایی کابینه یونان و تصویب بسته اعتباری پیشنهادی اروپا به این کشور توسط پارلمان، امید برای بقای این کشور در یورو بیشتر شد؛ و اینکه حتی پارلمان آلمان نیز رای به تلاش برای حفظ یونان داد. در نتیجه، با اندک نوری که از میان ابرهای ابهامآفرین در سرنوشت یورو مشاهده شد، طلا بین اروپاییها تقاضای کمتری به عنوان کالای امن در شرایط نامطمئن پیدا کرد. اخبار رسیده از چین نیز به این کاهش تقاضا دامن زد و از آمارها اینطور به نظر میرسد که خرید طلای چین، که از همه کشورهای دنیا بیشتر است، نسبت به سالهای گذشته در سال 2015 کمتر خواهد بود. غیر از دو سرزمین کهن یونان و چین اما مهمترین عامل پسران قیمت طلا، فضایی است که بر بازار این فلز در آمریکا حاکم شده است. در آخرین صحبتهای جنت یلن، رئیس فدرالرزرو، بار دیگر به قریبالوقوع بودن افزایش میزان نرخ بهره اشاره شد و این به
معنای تقویت ارزش دلار و در مقابل افت ارزش کالاها از جمله طلاست. به نظر میآید، طلا تا زمانی که این افزایش نرخ بهره در آمریکا تحقق پیدا نکند، با بیم این واقعه حرکت نزولی خود را ادامه خواهد داد و حتی چنان که برخی تحلیلگران میپندارند، تجربه قیمتهایی کمتر از هزار دلار برای هر اونس نیز نباید دور دیده شود. الگوهای نموداری نیز این موضوع را تایید میکنند و به خصوص دو الگوی مثلث فعال شده در نمودار حرکت قیمت را به سمت اهدافی بین 950 تا هزار دلار بسیار محتمل نشان میدهند.
سکه ناگزیر
در هفتهای که گذشت، بازنده بازی اونس-دلار در داخل کشور سکه بود. ابتدا همراه با دلار توانست از کف قیمتی خود برخیزد و مجدداً افزایش یابد، سکه نیز برای ساعاتی کانال 900 هزارتومانی خود را پس گرفت. با وجود این، شکسته شدن حمایت قوی 900 هزارتومانی موضوعی بود که این افزایش قیمت را میتوان تنها به بازگشت به عقبی موقتی تفسیر کرد؛ بازگشتی که حالا حمایت 900 هزارتومانی به یک مقاومت قوی تبدیل شده بود. با توقف صعود دلار، ریزش اونس جهانی تشدید شد و به خصوص، روز دوشنبه با آغاز به کار بازارهای جهانی، معاملهگران سکه با اونسی مواجه شدند که نسبت به آخرین ساعتهای فعالیت جدی بازار داخلی در روز چهارشنبه هفته قبل از آن، بیش از 50 دلار کاهش یافته بود. از اینرو، سکه بار دیگر وارد جدالی با حمایت 860 هزارتومانی خود شده است؛ سنگری که اگر از دست برود تا کف قیمتی سال 1392 یعنی 810 هزار تومان یک حمایت دیگر، آن هم محدوده 830 تا 840 هزار تومان باقی میماند. البته باید به خاطر داشت که الگوی نموداری که در سکه فعال شده میتواند به راحتی این حمایت را درهم بشکند و هدف این الگو را جایی در کانال 700 هزار تومان دنبال کند. به طور دقیقتر الگوی
مثلثی که داخل نمودار سکه نقدی دیده میشود و پیشتر فعال شده است، هدفی در محدوده 740 تا 750 هزار تومان دارد که هر چند این قیمتها امروز دور از ذهن هستند، شاید قیمت جهانی فلز زرد با سقوط بیشتر آنها را روی تابلوی صرافیها محقق کند.
اما در بازه یکماهه، در بازار سکه هر دو عامل اثرگذار، یعنی قیمت دلار در بازار آزاد و همچنین قیمت اونس طلا در بازار جهانی بر قیمتها فشار وارد کردند. به این ترتیب اواخر ماه گذشته، قیمتها در این بازار در کانال 800 هزارتومانی تثبیت شدند و هر سکه طرح جدید چهارشنبه هفته گذشته 867 هزار تومان معامله میشد. این امر سبب شد بازار سکه افت 5 /5درصدی را در یک ماه گذشته به ثبت برساند. این موضوع در شرایطی رخ داد که اونس طلا در بازار جهانی از سطح 1200دلاری فاصله زیادی گرفت و حتی اواخر هفته گذشته به کمتر از 1100 دلار نیز رسید. این ریزش سنگین در بازار اونس طلا با مقاومت جدی سکه مواجه شد؛ به طوری که 23 تیر، حباب منفی سکه (کمتر بودن قیمت بازاری از ارزش ذاتی) پس از حدود 50 روز معاملاتی تغییر علامت داد و روز چهارشنبه، قیمت سکه حدوداً 20 هزار تومان بیشتر از ارزش ذاتی خود معامله شد. در این شرایط، با توجه به ثبات نسبی در بازار ارز و همچنین نبود چشمانداز روشن به بازار اونس طلا انتظار میرود حباب مثبت سکه پایداری زیادی نداشته باشد و به آهستگی تخلیه شود.
دوربرگردان ایران سر راه نفت
گمان میرفت که نفت در ماه ژانویه کف قیمتی خود را به ثبت رسانده و بازار بازگشت کرده است. اما توافق 14 جولای ایران و قدرتهای جهانی موضوعی بود که معادلات را تغییر داد و مسیر بازار نفت را برگرداند. لغو تحریمهای اقتصادی ایران از جمله تحریم فروش نفت این کشور که قریبالوقوع است، موضوعی است که بازار نفت با کاهش قیمت از آن استقبال میکند. غیر از حدود 20 میلیون بشکه نفتی که ایران برای فروش آماده دارد، کمترین تا بیشترین پیشبینیها از این حکایت میکند که با لغو تحریمها و بازگشت ایران به بازار نفت، چیزی بین 200 تا 700 هزار بشکه در روز به عرضه نفت تا پایان سال 2015 افزوده میشود. حتی طبق اظهار نظر وزیر نفت کشور آقای زنگنه، تولید نفت ایران تا سال آینده میتواند به 7 /4 میلیون بشکه در روز برسد که حاکی از افزایش بیش از یک میلیون بشکهای صادرات نفت در روز است. اما چنان که گفته شد تعبیر این افزایش تولید و فروش توسط ایران توسط معاملهگران بازار نفت، کاهش قیمت هر بشکه این کالا در وضعیت مازاد عرضه کنونی است. به گفته تحلیلگران، با ورود نفت ایران به بازار در شرایط کنونی، قیمت نفت این ظرفیت را دارد که تا بشکهای 40 دلار
برای نفت پایه آمریکا کاهش یابد. بازار نفت از همان روز توافق به استقبال این کاهش قیمت پیشبینیشده رفت و هر بشکه نفت تگزاس به مرز 50 دلار هم رسید. با وجود این، هم خود مرز 49، 50دلاری قیمت نفت آمریکا و هم سطوح مختلف حمایتی که در کانال 40 دلار وجود دارند ریزشهای بیشتر را برای قیمت طلای سیاه دشوار میکنند. همچنین، کند بودن فرآیند بازگشت ایران به بازار نفت و به موازات آن بهبود وضعیت تقاضای انرژی و بالاخص نفت در سال جاری که در گزارش ماه اخیر اوپک نیز به آن اشاره شده، موضوعاتی هستند که میتوانند جلوی کاهش هرچه بیشتر قیمت را بگیرند. در مقابل، با عملیاتی و بهصرفه شدن چاههای شیل بیشتری در آمریکای شمالی در قیمتهای کنونی، فشار بیشتری بر سمت عرضه بازار وارد میآید که نهایتاً شاید قیمت تعادلی تا پایان سال میلادی برای هر بشکه نفت آمریکا جایی بین 45 تا 50 دلار باشد.
دیدگاه تان را بنویسید