دستمزد گروههای مختلف دانشگاهیان در کشورهای متفاوت چه تغییری کرده است؟
دستمزد ۲۰۱۵
همواره یکی از مهمترین سوالات افراد برای انتخاب رشته دانشگاهی و سپس ادامه تحصیل در آن میزان درآمد هر رشته بوده است.
همواره یکی از مهمترین سوالات افراد برای انتخاب رشته دانشگاهی و سپس ادامه تحصیل در آن میزان درآمد هر رشته بوده است. اما فارغ از بازار کار رشتههای مختلف دانشگاهی، یکی از مقاصد شغلی اکثر رشتهها، ادامه تحصیل تا مقاطع عالی و نهایتاً به عضویت هیات علمی درآمدن یا پژوهش کردن در آن رشته خاص بوده است. دهههاست که این مقصد شغلی به ویژه در کشورهای اروپایی غربی و آمریکای شمالی همواره از جذابیت خاصی برخوردار بوده است. یکی از دلایل این امر بهطور قطع میزان حقوق دریافتی افراد در این موقعیتهاست. موسسهای تحت عنوان اینومیکس، همهساله پژوهشی در این زمینه انجام میدهد. مخاطب اصلی این پژوهشها افراد شاغل در رشتههای اقتصاد و فاینانس هستند. اما بعضاً از سایر رشتههای دانشگاهی نیز آمارهایی کاربردی به دست میدهد. علاوه بر این افراد میتوانند در وبسایت این موسسه با ثبت موقعیتهای شغلیشان، به نوعی به کاریابی هم بپردازند. در ضمن اطلاعات مربوط به همایشها، رویدادهای مهم و مرتبط با دنیای آکادمیک اقتصاد نیز از این طریق قابل دسترسی است. اما چیزی که بیش از همه توجه دانشگاهیان را به خود جلب میکند، گزارشهای کوتاه اما کاربردی است که
این موسسه انتهای هر سال میلادی منتشر میکند. در این نوشتار به بررسی این گزارش حقوق در سال 2015 پرداختهایم.
روششناسی گزارش
موسسه اینومیکس مطابق معمول هر سال، یک نظرسنجی از طریق پرسشنامهای آنلاین طی ماههای فوریه و می 2015 انجام داد که روی سایت این مرکز قرار داده شده بود، سایتی که بیش از 150 هزاربار در ماه توسط دانشگاهیان و حرفهایهای بازار کار از 120 کشور دنیا، بازدیدکننده دارد. به علاوه پرسشنامه یادشده، از طریق شبکههای اجتماعی نیز به انتشار درآمد و و برای تعدادی از افراد آکادمیک در موسسههای منتخب نیز از طریق ایمیل ارسال شد. بدین ترتیب دادههای جمعآوریشده از سراسر دنیا، گزارش حقوق و دستمزد سال 2015 را پدید آوردند.
درمجموع، 834 پاسخدهنده از 92 کشور در این نظرسنجی شرکت کرند. تمامی جوابهایی که در تحلیل پیش رو مورد استفاده قرار گرفته، مربوط به افراد مشغول به کار بوده است که اکثر آنها در حال حاضر در دانشگاهها اشتغال دارند. این افراد از دانشجویان تازهوارد دوره دکترا تا استادان باتجربه و برجسته را شامل میشوند. این مساله از آن جهت اهمیت دارد که در نظرسنجی سال قبل، متوسط سن پاسخدهندگان 40 سال بود در حالی که امسال این افراد سن بالاتری دارند و اساساً گروه سنی 46 تا 55 سال سهم بیشتری در مقایسه با سال گذشته را به خود اختصاص داده است. از همین رو میتوان نقش پررنگتری را برای شغلهای بلندمرتبهتر در گزارش امسال انتظار داشت. به عبارت دیگر اکثر پاسخدهندگان، استادتمام، دانشیار یا استادیار هستند. برخلاف سال قبل که اکثریت این افراد را دانشجویان دکترا تشکیل میدادند، امسال سهم آنها تنها 9 درصد است. همانند سال قبل، تعداد زیادی از کشورها از پنج قاره جهان در نمونه مورد بررسی گنجانده شدهاند. بنابراین میتوان به خوبی حقوقهای آکادمیک را میان طیف گستردهای از کشورها با یکدیگر مقایسه کرد. البته این مطالعه، هزینههای زندگی در هریک از
کشورهای مذکور را در تحلیل خود لحاظ نکرده است.
اکثریت کسانی که درفضای آکادمیک کار میکنند، در رشته «اقتصاد» مشغولاند. این موضوع پیشینه اینومیکس و مخاطبان سنتی آن را انعکاس میدهد. همچنین دربین پاسخدهندگان، بخش قابل توجهی از شاخههای مرتبط با اقتصاد از قبیل فاینانس و حسابداری، مدیریت، و مدیریت کسب و کار یافت میشود. البته شاخهها و رشتههای دیگر مانند علوم انسانی، مهندسی، و ریاضیات نیز در این طبقهبندی آورده شدهاند که نشان از هدف اصلی اینومیکس جهت فراهم کردن اطلاعات برای تمامی رشتههای دانشگاهی دارد. سوالات به منظور دریافت بینش از بازار کار به گونهای طراحی شده بود که که هم دیدگاههای شاغلان فعلی و هم شاغلان بالقوه را دربرگیرد. پاسخدهندگان، میبایست مجموعهای از سوالات را درباره وضعیت شغلی، رشته و میزان حقوقشان جواب میدادند.
هنگام مطالعه این گزارش، یادآوری این نکته بسیار حائز اهمیت است که تمامی این اطلاعات، بر مبنای خوداظهاری شاغلان در سراسر دنیا گردآوری شده است. درضمن، همانطور که اشاره شد، حقوقهای گزارششده، عواملی از قبیل هزینههای زندگی و خطاهای احتمالی در پاسخدهی را درنظر نمیگیرند.
ویژگیهای جمعیتی
در نظرسنجی امسال، طیف گستردهای از گروههای سنی مشارکت داشتهاند. بزرگترین گروه در نمونه ما با سهم 35 درصد، مربوط به شاغلان 36 تا 45ساله بوده است. گروه بزرگ بعدی نیز 25 تا 35سالهها بودهاند که 29 درصد نمونه ما را تشکیل میدهند.
علاوه بر تنوع سنی، از نظر فراگیر بودن محل سکونت نیز، کشورهای مختلفی در این نظرسنجی شرکت داشتهاند. 50 درصد پاسخدهندگان ما در حال حاضر ساکن اروپای غربی هستند. حدوداً 12 درصد از آنها در یکی از مناطق اروپای شرقی، آسیا و آمریکای شمالی سکنی گزیدهاند. گروه کوچکتری نیز معادل شش درصد در آمریکای مرکزی و جنوبی زندگی میکنند. پنج درصد از پاسخدهندگان در آفریقا و دو درصد باقیمانده هم در استرالیا و اقیانوسیه روزگار میگذرانند.
مشخصات شغلی
یکی از سوالات مهمی که از شرکتکنندگان در نظرسنجی پرسیده شد، موقعیت شغلی فعلیشان بود. بزرگترین گروه را در این مورد استادتمامها تشکیل میدادند که سهمی معادل 24 درصد داشتند. پس از آن، 17 درصد دانشیار و 16 درصد استادیار بودند. پژوهشگران با 15 درصد، گروه بزرگ بعدی در این مطالعه بودند. دانشجویان دکترا 9 درصد از نمونه ما را شامل میشدند، در حالی که هفت درصد نیز در دوره پسادکترا مشغول بوده و شش درصد هم فقط مدرس بودند. نهایتاً گروهی معادل پنج درصد نیز به شاغلان بخش خصوصی اختصاص داشت، و یک درصد باقیمانده هم شغل دیگری داشتند که در بالا قید نشده بود. از لحاظ نوع کارفرما، اکثر پاسخدهندگان یعنی 76 درصد از آنها، در حال حاضر در موقعیتهای دانشگاهی فعالیت میکنند، که نشان از شغلهای آکادمیک سنتی در نظرسنجی امسال دارد. این در حالی است که 11 درصد از مشارکتکنندگان، در پژوهشگاهها مشغول کارند و پنج درصد نیز در بخشهای سه دولت فعالیت میکنند. همچنین تعداد کمی از پاسخدهندگان نیز در سایر بخشها مشغول هستند، بدین شرح که سه درصد از آنها در سازمانهای مردم نهاد یا سازمانهای
بینالمللی، دو درصد در شرکتهای بخش خصوصی، دو درصد در شرکتهای مشاوره، و یک درصد نیز در بانکها کار میکنند.
رشته دانشگاهی
سوال دیگر این نظرسنجی به رشته دانشگاهی افراد مربوط میشد. اکثریت قابل توجهی از پاسخدهندگان یعنی 76 درصد از آنها در رشته اقتصاد مشغولاند که در واقع مخاطبان اصلی گزارش اینومیکس محسوب میشوند. سایر رشتههایی که شرکتکنندگان در آنها مشغولاند را میتوان این گونه دستهبندی کرد. حدوداً یکچهارم (26 درصد) از کسانی که رشتهشان اقتصاد نبود در شاخه فاینانس فعالیت میکردند، 12 درصد دیگر این افراد نیز به رشته مدیریت اشتغال داشتند.
و اما میزان حقوق
مهمترین چیزی که شرکتکنندگان باید به آن پاسخ میدادند، میزان حقوق سالانه فعلیشان به دلار آمریکا بوده است. دادههای این قسمت بر اساس سن و سال و نیز موقعیت شغلی پاسخدهندگان دستهبندی شدهاند.
قاره اروپا
در منطقه اروپای غربی، حقوق متوسط با سن رابطهای مستقیم دارد یعنی هرچه سن بالاتر میرود، حقوق نیز بهطور متوسط افزایش مییابد. این رقم درمورد مسنترین گروه تقریباً دو برابر جوانترین گروه سنی مورد بررسی ما بوده است. به عبارت دیگر، گروه سنی 25 تا 35 سال سالانه بهطور متوسط 52 هزار دلار درآمد داشتند در حالی که این رقم برای مسنترین گروه سنی، یعنی 66 تا 75 سال به 94 هزار دلار میرسید. همچنین افزایشی قابل توجه در حقوق بهطور متوسط، در بین دو گروه سنی 36 تا 45 و 46 تا 55 سال مشاهده شد. حقوق متوسط در همه گروههای سنی، در شرق و جنوب شرقی اروپا، به طرز قابل توجهی کمتر از همتای غربیاش است. جالب آنکه رشد حقوق میان مسنترین و جوانترین گروه سنی در این منطقه، تنها 30 درصد است. بهطور کلی نیز در این کشورها، همبستگی کمتری میان افزایش سن و افزایش حقوق در مقایسه با اروپای غربی وجود دارد.
قاره آمریکا
متوسط حقوق، در آمریکای شمالی بسیار بیشتر از سایر مناطق دنیاست. برای مثال افراد در گروه سنی 36 تا 45 سال در این منطقه، بهطور متوسط سالانه 81 هزار دلار حقوق میگیرند که 35 درصد بیشتر از دریافتی همین گروه سنی در اروپای غربی است. همچنین در اینجا یک رابطه مستقیم میان سن و درآمد نیز مشاهده میشود که نشان میدهد این افزایش درآمد نیز زودتر از اروپای غربی رخ میدهد. بهطور دقیقتر، گروه سنی یادشده، 35 درصد بیش از گروه سنی جوانتر از خود یعنی 25 تا 35 سال حقوق میگیرند. به علاوه در آمریکای شمالی، یک افزایش حقوق قابل توجه برای مسنترین گروه سنی یعنی 66 تا 75 سال قابل مشاهده است. به عبارت دیگر این گروه سنی 25 درصد بیشتر از افراد 56 تا 65ساله درآمد دارند.
میزان متوسط حقوق افراد در آمریکای مرکزی و شمالی را میتوان بین اروپای غربی و شرق و جنوب شرقی اروپا جای داد. در اینجا نیز یک رابطه مستقیم میان سن و درآمد ردیابی شده است. رشد حقوق در این منطقه روندی تقریباً ملایم دارد بهطوری که بین گروه سنی 25 تا 35 با گروه سنی 36 تا 45 افزایشی 44درصدی را شاهد هستیم. این رشد برای گروه سنی بعدی، یعنی بین 36 تا 45 یا 46 تا 55 رقمی معادل 39 درصد است. متاسفانه به دلیل تعداد کم شرکتکنندگان در این منطقه، اطلاعاتی از میزان حقوق افراد بالای 56 سال در دست نیست.
قاره آسیا
همانند سایر نقاط، نتایج مربوط به آسیا نیز رابطه مستقیم میان سن و حقوق را تایید میکنند، با این تفاوت که دو گروه سنی مسن در این نظرسنجی، تقریباً درآمدی مشابه دارند، یعنی هم 46 تا 55سالهها و هم 56 تا 65ساله بهطور متوسط سالانه 50 هزار دلار حقوق میگیرند. همچنین باید توجه داشت که اگرچه متوسط حقوق در آسیا در مقایسه با سایر مناطق، با مقدار کمتری آغاز میشود (19 هزار دلار برای گروه سنی 25 تا 35 سال) اما این مقدار بهطور متوسط سریعاً افزایش یافته و برای گروه سنی بعدی یعنی 36 تا 45 سال به 32 هزار دلار میرسد.
قاره آفریقا
در آفریقا برای آن دسته از گروههای سنی که دادهها در دسترس بودند میتوان گفت جوانترین گروه سنی یعنی 25 تا 35 سال در این قاره سالانه 19 هزار دلار بهطور متوسط دریافت میکند که برابر با میزان دریافتی در آسیا و شرق و جنوب شرقی اروپاست. با وجود این، کاهشی محسوس در متوسط حقوق دو گروه نسبتاً مسن در قاره آفریقا مشاهده میشود. متوسط دریافتی افراد 36 تا 45 سال در این قاره 29 هزار دلار است در حالی که این رقم برای شاغلان در گروه سنی بعدی یعنی 46 تا 55 سال شش هزار دلار کمتر و معادل 23 هزار دلار است.
رابطه حقوق و ردههای شغلی
متوسط حقوقها را بر اساس موقعیت شغلی دانشگاهی و نیز در برخی کشورهای منتخب میتوان بررسی کرد. سوئیس بهترین مقصد ممکن برای دانشجویان دکتراست چرا که میزان پرداختی به آنها، بهطور قابل توجهی از سایر نقاط جهان بیشتر است. یک دانشجوی دکترا در سوئیس بهطور متوسط سالانه 55 هزار دلار حقوق دریافت میکند. رتبه دوم در این رده شغلی، به آلمان اختصاص دارد که در آن افراد در مقطع دکترا سالانه 35 هزار دلار دریافت میکنند. ایالات متحده با 30 هزار و فرانسه با 29 هزار دلار در ردههای بعدی این فهرست جای دارند. اما درنهایت، کمترین دستمزدها در این دسته به کشور هند اختصاص دارد، دانشجویان دکترا تنها پنج هزار دلار به صورت سالانه دریافت میکنند. تفاوت فاحش 11برابری بین صدرنشین و قعرنشین این فهرست قابل تامل است. آمریکا را باید کشوری دانست که بشترین میزان پرداختی را به افراد شاغل در مقطع پسادکترا دارد، این افراد بهطور متوسط سالانه 70 هزار دلار حقوق دریافت میکنند. این رقم در آلمان 58 هزار دلار و در بریتانیا 47 هزار دلار است. پس از این سه کشور نیز سایر کشورهای اروپای غربی قرار
دارند. در اینجا نیز یکی از کمترین متوسط پرداختیها به هند اختصاص دارد. البته در این مورد در نمونه ما، دادهای از کشور سوئیس در دسترس نبود، بنابراین در این فهرست گنجانده نشده است.
دادههای مربوط به میزان حقوق دریافتی استادیارها نشان میدهد ایالات متحده آمریکا در این زمینه نیز پیشتاز است. بر این اساس، استادیارها در این کشور بهطور متوسط سالانه 102 هزار دلار دریافت میکنند. بریتانیا با متوسط دریافتی 87 هزار دلار در رده بعدی قرار دارد. آلمان نیز با 63 هزار دلار در رده سوم جای دارد. ردههای بعدی نیز به ترتیب متعلق به پرتغال، فرانسه، ایتالیا و اسپانیاست. همچنین کمترین میزان حقوق در بین 9 کشوری که دادههای مربوط به این زمینه در آنها جمعآوری شدهاند به ترتیب به لهستان (18 هزار دلار) و هند (12 هزار دلار) اختصاص دارد.
دادههای تطبیقی مربوط به میزان دریافتی دانشیارها در تعدادکشورهای بیشتری در دسترس بود. طبق این دادهها، ایالات متحده آمریکا با 122 هزار دلار در این مورد هم رتبه اول را از آن خود کرده است. بریتانیا با 97 هزار دلار و آلمان با 83 هزار دلار در ردههای بعدی قرار دارند. کشورهایی همچون فرانسه، ایتالیا و اسپانیا با متوسط دریافتی 50 تا 60 هزار دلار در میانههای این رتبهبندی جای میگیرند. در حالی که هند با 21 هزار دلار در ردههای پایینی قرار دارد. اما نهایتاً کمترین میزان دریافتیها در مورد دانشیاران دانشگاهها، به ترتیب به بلغارستان و رومانی اختصاص دارد که سالانه بهطور متوسط کمتر از 20 هزار دلار دریافت میکنند.
در مورد میزان حقوق استادتمامها، باز هم نام آمریکا در صدر دیده میشود. این بار افزایشی قابل توجه هم در مقایسه با دانشیارها قابل مشاهده است. استادتمامها، در ایالات متحده سالانه بهطور متوسط 186 هزار دلار حقوق دریافت میکنند. در این مورد اختلاف آمریکا با کشور بعدی یعنی کانادا نیز قابل ملاحظه است. میزان دریافتی گروه یادشده در کانادا 155 هزار دلار است. استادتمامهای بریتانیایی نیز با 141 هزار دلار در رده سوم پردرآمدترینها قرار دارند. البته آلمانیها هم با 110 هزار دلار در سال، چهارم هستند. در دامنه 50 تا 100 هزار دلار در سال، کشورهای اروپای غربی دیده میشوند. ایتالیا، اسپانیا و فرانسه به ترتیب در این ردهها جای دارند. اما پایینترین ردهها مربوط به کشورهایی است که استادتمامها، کمتر از 50 هزار دلار در سال حقوق میگیرند. این کشورها در نمونه مورد بررسی، عبارتند از مکزیک، هند و رومانی.
و اما نهایتاً میرسیم به میزان حقوق دریافتی پژوهشگران و محققان. جای تعجب ندارد اگر در این قسمت نیز اولین نامی که به آن برمیخوریم، ایالات متحده باشد، آن هم با اختلافی قابل توجه در مقایسه با سایر کشورها. این رقم برای محققان آمریکایی، 125 هزار دلار در سال است در حالی که فرانسه که درجای دوم قرار دارد، تنها 96 هزار دلار به پژوهشگران خود در سال بهطور متوسط پرداخت میکند. اسپانیا با 79 هزار دلار و آلمان با 72 هزار دلار در ردههای بعدی قرار دارند. کشورهایی چون ایتالیا و بریتانیا نیز در زمره حقوقهای پایینتر از 60 هزار دلار در این زمینه هستند.
آمریکا و بریتانیا
در اینجا به بررسی اجمالی تفاوتهای حقوق دریافتی در میان دانشگاهیان آمریکایی و بریتانیایی میپردازیم. تقریباً میتوان گفت روند دریافتیها در ایالات متحده تنها اندکی متفاوت است، جایی که حقوق استادتمامها 600 درصد بیشتر از دانشجویان دکتراست. به علاوه تفاوت مهم دیگری نیز وجود دارد، و آن هم اختلاف 30درصدی حقوق دریافتی در دوره پسادکترا درمقایسه با استادیارهاست.
درمورد استادتمامها و دانشجویان دکترا نیز تقریباً چنین تفاوت دستمزدی وجود دارد، هرچند که میزان دستمزد دریافتی استادتمامها در دو کشور اختلاف قابل توجهی با یکدیگر دارد. اختلاف حقوق دوره پسادکترا با استادیارها در بریتانیا، حدود 40 درصد است. در ضمن دانشیارها نیز بهطور متوسط 20 درصد بیشتر از استادیارها حقوق میگیرند.
روند تغییرات
حال نگاهی میاندازیم به آخرین تغییراتی که در گزارش امسال اینومیکس نسبت به گزارش سال قبل (2014) ایجاد شده است. از آنجا که مقایسه تمام کشورها و مناطق به دلیل کمبود دادهها عملاً امکانپذیر نیست، تنها دو منطقه را برای مقایسه روند زمانی در نظر گرفتهایم. به طور دقیقتر، ابتدا ایالات متحده و کانادا را بررسی میکنیم، سپس به ارزیابی ایرلند و بریتانیا میپردازیم. البته ذکر یک نکته در اینجا ضروری است و آن اینکه این اطلاعات آماری بیشتر به دلیل مقایسه روند تغییرات و آگاهی از بهبود وضع درآمدی دانشگاهیان طی یک سال اخیر ارائه شده است. همچنین به دلیل برخی فقدانهای اطلاعات آماری چه در سال گذشته و چه در سال جاری و نیز متفاوت بودن برخی روشها این دادهها بهتر است در همان منطقه مورد مطالعه خود و تنها نسبت به سال قبل مورد بررسی قرار گیرند. بنابراین نمیتوان با قطعیت گفت آیا مقایسه میزان دریافتی حقوق در آمریکای شمالی و بریتانیا طی دو سال اخیر امکانپذیر خواهد بود یا خیر. هرچند که در قسمت قبل حقوقها را برای دو کشور خاص یعنی ایالات متحده و بریتانیا با یکدیگر مقایسه کردیم اما مقایسه
روندهای چندساله در چند کشور با دادههای فعلی شاید چندان معنیدار به نظر نیاید.
به هر حال با مرور روند دریافت دستمزد در دو کشور آمریکای شمالی یعنی ایالات متحده و کانادا نکات قابل توجهی را میتوان استخراج کرد. برای مثال جالب توجه این است که متوسط حقوق دانشجویان دکترا طی یک سال اخیر تقریباً ثابت و در حدود 27 هزار دلار بوده است. اما در عوض استادیارها در همین مدت افزایشی نسبتاً چشمگیر را تجربه کردهاند. این افراد در سال 2014 به طور متوسط 86 هزار دلار حقوق میگرفتند در حالی که این رقم در سال جاری به 100 هزار دلار افزایش یافته است. در عین حال پایینترین رقم دریافتی برای این قشر در سال گذشته میلادی 25 هزار دلار گزارش شده اما در سال 2015 عدد 65 هزار به عنوان کمترین میزان حقوق به ثبت رسیده است. پردرآمدترین استادیارهای 2014 در آمریکا و کانادا حدوداً 108 هزار دلار درآمد داشتهاند در حالی که این رقم برای سال 2015 به 140 هزار دلار افزایش یافته است. همچنین در مورد حقوق دانشیارها هم در آمریکای شمالی طی یک سال اخیر افزایشی قابل توجه مشاهده شده است. حقوق دریافتی این افراد از 100 هزار دلار در سال گذشته به 119 هزار دلار در سال جاری رسیده است. در ضمن کمترین حقوق دریافتی گزارش شده از سوی دانشیارها در این
منطقه برای سالهای 2014 و 2015 به ترتیب 45 هزار و 85 هزار دلار بوده است. اما صدرنشینهای این قسمت شرایط به مراتب بهتری دارند به طوری که اعداد 180 هزار و 250 هزار دلار را به ترتیب در سال گذشته و سال جاری میلادی گزارش دادهاند.
پس از بررسی آمریکای شمالی نوبت به بریتانیا و ایرلند میرسد. حقوق استادیارها در این منطقه، روندی مشابه همتایانشان در آمریکای شمالی را تجربه کرده است. در واقع از رقم دریافتی 60 هزار دلار در سال 2014 به 76 هزار دلار در سال 2015 رسیده است. کمترین حقوق در دو سال اخیر 45 هزار دلار بوده است حال آنکه بیشترین دریافتی در سال 2014 معادل 108 هزار دلار و در سال جاری 120 هزار دلار گزارش شده است. در مورد دانشیارها نیز این روند افزایشی در بریتانیا و ایرلند صدق میکند. به عبارت دیگر دستمزد این افراد نسبت به پارسال 21 درصد رشد داشته و به حدود 100 هزار دلار رسیده است. در این بخش، پایینترین مقادیر حقوق طی دو سال مورد مقایسه در گزارش به ترتیب 65 هزار و 85 هزار دلار بوده است. این در حالی است که پردرآمدترین دانشیارها در این منطقه در سالهای 2014 و 2015 به ترتیب 108 هزار و 135 هزار دلار حقوق گرفتهاند. در نهایت، استادتمامها در بریتانیا و ایرلند میزان حقوق دریافتیشان را 100 هزار دلار در سال 2014 اعلام کردهاند. اما همین افراد طی یک سال اخیر با افزایش قابل ملاحظهای در این مورد مواجه شده و به طور متوسط درآمدی معادل 127 هزار
دلار کسب کردهاند. اما در سال جاری میلادی، استادان مجرب و پردرآمدترین در این رده توانستهاند حقوقی معادل 200 هزار دلار را دریافت کنند.
جمعبندی
در انتهای این گزارش به نکات مهم این گزارش تحت عنوان یافتههای کلیدی اشاره میکنیم که به نوعی جمعبندی نظرسنجی فوق محسوب میشود. یافتههای کلیدی این گزارش به شرح زیر هستند:
در مورد دانشجویان دکترا، موسسات سوئیسی بالاترین میزان حقوق را بهطور متوسط پرداخت میکنند، که تفاوت قابل توجهی با دیگر موسسات در سایر کشورها دارند.
برای تمامی شغلهای در سطح پسادکترا یا بالاتر، و نیز پژوهشگران، بالاترین پرداختیها در ایالات متحده آمریکا یافت میشود.
در کشورهای اروپای غربی، افزایش حقوق قابل توجهی (28 درصد) بهطور متوسط، بین دو رده سنی 36 تا 45 سال و 46 تا 55 سال مشاهده شده است.
شاغلان در اروپای شرقی و جنوب شرقی، با افزایش سن، افزایش نسبتاً کمی را در حقوقشان شاهد هستند.
افراد 25 تا 35ساله در ایالات متحده، بسیار بیشتر از همسن و سالان خود در سایر کشورها درآمد دارند.
در کشورهای در حال توسعه، مانند کشورهای آفریقا، افزایش مورد انتظار در میزان حقوق با افزایش سن، در گروههای سنی جوانتر یافت شده در حالی که این متغیر برای کارمندان مسنتر با کاهش روبهرو بوده است.
دیدگاه تان را بنویسید