چرخش ثروتمندان جهان به سمت آثار هنری
بازاری جدید برای سرمایهگذاری
به نظر میرسد ثروتمندان جهان، بازاری جدید برای سرمایهگذاری یافتهاند.
به نظر میرسد ثروتمندان جهان، بازاری جدید برای سرمایهگذاری یافتهاند. ریسک بالای اوراق قرضه و سهام یا تکراری بودن آنها، شاید یکی از دلایلی بوده است که ثروتمندان جهان؛ جدید و قدیمی را به سمت این بازار جدید، یعنی خرید و فروش کالاهای هنری با قیمتهایی سرسامآور سوق داده است. روز نهم نوامبر امسال، یک موزه خصوصی که متعلق به میلیاردری چینی است، تابلویی از مودیلیانی را به قیمت 5 /170 میلیون دلار در حراج کریستی خرید. این فقط یک نمونه از خریدهایی است که این روزها در جریان است. در ماه سپتامبر، ساتبی، یکی از بزرگترین رقبای کریستی اعلام کرد حراجی برای آثار هنری ترتیب خواهد داد که در اختیار میلیاردر معروف آلفرد تابمن و رئیس سابق این موسسه بوده است. تابمن که سال جاری و در 91سالگی فوت کرده است، در واقع فعال بخش ساخت و ساز و املاک بوده است اما ارزش تنها بخشی از آثار هنری در اختیار وی که قرار است در حراج عرضه شود، حدود 500 میلیون دلار تخمین زده میشود. ارزش آثار هنری خریداریشده در ماه نوامبر، تنها در شهر نیویورک حدود دو میلیارد دلار بوده است.
اگرچه کارشناسان این بازار در مورد انگیزه ثروتمندان از افزایش فعالیت در این بازار اظهار بیاطلاعی میکنند، اما حداقل میتوان اینطور نتیجه گرفت که اقتصاد بازار کالاهای هنری گرانقیمت، در مقابل بحران اقتصادی مصونیت داشته و به دلیل رکود و رونق اقتصاد جهان، دچار مشکل نمیشود. در واقع احتمال دارد همین موضوع، انگیزه اصلی خریداران این بازار باشد. آنها میتوانند در سالهایی که جهت حرکت اقتصاد جهان هنوز مشخص نیست، با خرید تابلویی گرانقیمت از نقاشی مشهور، دلارهای خود را حداقل تا مشخص شدن وضعیت اقتصاد جهان، در جای مطمئنی نگه دارند. در واقع کلکسیونرهای اصیل، عقیده دارند این خریداران جدید نه تنها علاقهمند و کلکسیونر آثار هنری نیستند، که اصلاً درک خاصی از هنر نداشته و تنها سرمایهگذار هستند. تابلوهای پیکاسو برای آنها همان نقش و مفهومی را دارد که سهام یا اوراق قرضه! اما این عقیدهای نیست که همه با آن موافق باشند. مخالفان استدلال میکنند که این عده، امکانات زیادی برای سرمایهگذاری امن، حتی در بحبوحه ناامنی اقتصادی دارند و اگر بازار آثار هنری را برای این کار انتخاب میکنند، به دلیل عشق آنها به هنر است. استدلالی که چندان
قانعکننده به نظر نمیرسد، داشتن پول لزوماً درک ارزش هنر را در پی نخواهد داشت. پیدایش میلیاردرهای دلاری در چین در سالهای اخیر، به این معنا نیست که آنها درکی از آثار مودیلیانی هم دارند. اگر هم درکی از ارزش این آثار در میان این عده وجود داشته باشد، احتمالاً تنها به دلیل قیمت آنها و افزایش آن در سالهای متمادی است، یعنی همان درکی که از ارزش سهام گوگل و اپل دارند. به هر حال علت هرچه باشد، فعلاً کلکسیونرهای قدیمی باید منتظر بمانند و دعا کنند تا اوضاع اقتصاد جهان به وضعیت عادی برگردد تا آنها بتوانند دوباره به تفریح خاص خود در حراجیها بپردازند.
دیدگاه تان را بنویسید