باشگاه ختافه: هدایتی را نمیشناسیم
نقش احمدینژاد در ماجرای حق پخش تلویزیونی
ورزش ایران در هفتهای که گذشت همچنان تحت تاثیر برگزاری بازیهای آسیایی در اینچئون قرار داشت. شنبه هفته گذشته سرانجام این مسابقات به اتمام رسید و کاروان ورزشی ایران در اوایل هفته از طریق فرودگاه امام خمینی به تهران بازگشت.
ورزش ایران در هفتهای که گذشت همچنان تحت تاثیر برگزاری بازیهای آسیایی در اینچئون قرار داشت. شنبه هفته گذشته سرانجام این مسابقات به اتمام رسید و کاروان ورزشی ایران در اوایل هفته از طریق فرودگاه امام خمینی به تهران بازگشت. ملیپوشان ایرانی موفق شدند در هفدهمین دوره این بازیها ۲۱ مدال طلا، ۱۸ نقره و ۱۸ برنز کسب کنند تا در رتبه پنجم مسابقات قرار بگیرند. درست یک رده پایینتر از بازیهای آسیایی قبلی که در گوانگجو چین برگزار شده بود. البته نباید از یاد برد که کاروان ایران در دوره گذشته این بازیها با 20 مدال طلا بهعنوان چهارمی رسیده بود ولی این دوره با وجود بالا رفتن کیفیت مدالها اسیر درخشش ورزشکاران قزاقستان شد. نکته قابل توجه این دوره از مسابقات درخشش فوقالعاده زنان ورزشکار در مسابقات بود. روزنامه شهروند در همین زمینه نوشت: «بانوان ایرانی در بازیهای آسیایی اینچئون کاری کردند کارستان. شاید روزی که لیست ورزشکاران اعزامی به المپیک آسیایی تنظیم شد هیچکس فکرش را نمیکرد که بانوان ایران بتوانند با کنار زدن رقبای سرسخت خود برای ایران عزیز افتخار بیافرینند ولی شیر زنان ایرانی با تکیه بر همت و غرور خود همه را
غافلگیر کردند و بهترین نتایج تاریخ ورزش بانوان ایران در این مسابقات بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را کسب کردند. نسبت به دوره قبلی مسابقات که ۸۸ ورزشکار زن به گوانگجوی چین اعزام شده بودند، تعداد زنان ایرانی در اینچئون ۳۰ نفر کاهش یافت و در نهایت ۵۸ ورزشکار زن برای رقابت با نمایندگان کشورهای مختلف به کره رفتند. جالب اینکه با وجود کم شدن تعداد ورزشکاران، تعداد مدالها افزایش داشت. زنان ایرانی در سال ۲۰۱۰ یک طلا، چهار نقره و هفت برنز به دست آوردند که در مسابقات سال ۲۰۱۴ به دو طلا، هفت نقره و هفت برنز افزایش پیدا کرد. از مجموع ۵۷ مدال کسبشده توسط ورزشکاران ایرانی در بازیهای آسیایی اینچئون، ۱۶ مدال توسط ورزشکاران خانم به دست آمد که کمتر از یکسوم مدالها را شامل میشود.»
خبر دیگری که در هفته گذشته فضای ورزش ایران را تحت تاثیر قرار داده بود حضور پرسر و صدای علی کفاشیان در شبکه سوم سیما بود. در همین زمینه خبرآنلاین تکههای جالبی از صحبتهای رئیس فدراسیون فوتبال را نقل کرده است: «همانطور که اشتباهی وارد فوتبال شدم، اشتباهی هم رفتم و اقتصاد خواندم! / یک زمانی من مسوول خرید کلانِ کالاهای اساسی برای کشور بودم. سفرهای زیادی میرفتم، کانادا، استرالیا و... که برنج و گندم و کالاهای دیگر میخریدم./ من بامیه و بلال میفروختم. در دوران کودکی این کار را انجام میدادم!/هنوز کسی بهتر از خودم را ندیدم که به خاطرش کنار بروم! /گاهی اوقات برای اینکه بچههای خبرنگار را اذیت کنم، آنها را سرکار میگذارم. مثلاً طرف زنگ میزند و میگوید آقای کفاشیان میدانید به فلان تیم باختیم؟ من میگویم مگر با آن تیم اصلاً بازی داشتیم؟! این را که میگویم، دوستان عصبانی میشوند! /برای آپارتمان کارلوس کیروش 30 میلیون تومان پول پیش دادهایم و هفت میلیون تومان اجاره میدهیم./من با نظر همسرم مخالفم که میگوید باید فوتبال را به متخصصانش بدهم چون فوتبال دارای تخصصهای مختلفی است. فوتبال اقتصاددان میخواهد، کسانی که
کار مارکتینگ کرده باشند یا کارهای فرهنگی. همسرم تحت تاثیر روزنامهها و رسانههاست.»
باشگاه ختافه: هدایتی را نمیشناسیم
در هفته گذشته یکی از خبرهای داغ دیگر بحث خرید باشگاه ختافه اسپانیا توسط حسین هدایتی بود. روزنامه اعتماد در همین زمینه گزارشی افشاگرانه نوشته و همه چیز را نمایشی بیش ندانست: «از گوشه و کنار شنیده میشود که احتمال خرید این باشگاه اسپانیایی از سوی هدایتی خیلی کمرنگ است. حتی بعضی از رسانهها خبری منتشر کردند مبنی بر اینکه شاید در روزهای آتی خبر خرید یک باشگاه آلمانی حاضر در بوندسلیگای یک توسط هدایتی، فوتبال دوستان را شوکه کند؛ اتفاقی که باعث شد ابهامات هم بیشتر شود. طبق اخبار منتشرشده در رسانهها یکی از دو تیم ماینتس یا آینتراخت فرانکفورت گزینههای هدایتی برای خرید سهام بودند. در این میان انتشار خبر سفر محمد خروطی یکی از نزدیکان حسین هدایتی به آلمان برای تماشای بازی این دو تیم در بوندسلیگا و احتمال برگزاری مذاکرات هم در نوع خود جالب توجه بود.» گزارش اعتماد زمانی جالبتر میشد که مصاحبهای از زبان مدیر روابط عمومی باشگاه ختافه هم در این روزنامه چاپ شده بود: «جهت پیگیری میزان صحت خبر خرید باشگاه ختافه از سوی هدایتی با باشگاه ختافه تماس گرفتیم
و سوالاتی را مبنی بر ادعاهای حسین هدایتی مطرح کردیم. پاسخ قاطع مدیر روابط عمومی باشگاه ختافه اما کاملاً برخلاف ادعاهای هدایتی بود و تقریباً در همه موارد آنها را نقض کرد... او به اعتماد گفته است سوالات مطرحشده شما را با دپارتمان حقوقیمان مطرح کردم و اکنون میتوانم تاکید کنم که باشگاه ختافه آقای حسین هدایتی را نمیشناسد و همچنین آقای تونی مونیز، نماینده ما در ایران نیست.»
نقش احمدینژاد در ماجرای حق پخش
بحث قرارداد حق پخش بین سازمان صدا و سیما و فدراسیون فوتبال همچنان نقل محافل ورزشی است. صدا و سیماییها هنوز زیر بار حرف مدیران فدراسیون نرفتهاند و حاضر نیستند رقم پیشنهاد کمشان را افزایش دهند. در این میان هفته گذشته روزنامه فرهیختگان موضوع جالبی را در این باره چاپ کرد. اینکه محمود احمدینژاد هم در ماجرای پرکشوقوس حق پخش نقش داشته است: «توقع کفاشیان البته از دولت و وزارت ورزش این است که در این راه با فدراسیون همراه شوند و حتی رویه دولت قبل اجرا شود، اما این رویه چیست که کفاشیان میخواهد دولت و وزارت ورزش آن را اجرا کنند؟... در اولین جلسه فدراسیون فوتبال و صدا و سیما، نامههایی به نمایندگان صدا و سیما داده میشود که اگر سهمی برای فوتبال در نظر گرفته نشود، باشگاههای ایرانی به ایافسی کاپ که نازلترین سطح رقابتهای باشگاهی آسیا را دارد فرستاده خواهد شد. صدا و سیما با توجه به درآمد بالایی که همان زمان از پخش فوتبال داشت و در اواخر دهه 80، سالی 500 میلیارد تومان آگهی میگرفت، قبول میکند که در قراردادی پنجساله، سالی 18 تا 22 میلیارد تومان به
فدراسیون فوتبال بدهد و فشار کنفدراسیون فوتبال آسیا باعث شد قرارداد حق پخش تلویزیونی امضا شود. اما پول اولین قرارداد هم با فشار از رسانه ملی وصول شد.» عزیزمحمدی به فرهیختگان میگوید: «همان زمان که دیدیم در دادن پول تاخیر میشود، تهدید کردیم که دوربینها را راه نمیدهیم و آنقدر ماجرا جدی شد که محمود احمدینژاد، رئیسجمهور وقت از نیویورک و مقر سازمان ملل با محمد علیآبادی، رئیس وقت سازمان تربیت بدنی تماس گرفته و به او گفته بود دلیل عدم پوشش مناسب سفر من به نیویورک و سازمان ملل، همین ماجرای حق پخش است و نمایندگان رسانه ملی در نیویورک به او گفتهاند که عدم پوشش مناسب سفرش به نیویورک به این ماجرا ربط دارد و بهتر است که فدراسیون و سازمان ورزش کوتاه بیایند.» ظاهراً احمدینژاد گفته بود معادل اولین رقم قرارداد را به فدراسیون فوتبال کمک خواهد کرد تا بلکه پوشش رسانهای تلویزیون از سفر او درست و حسابی باشد. درنهایت فدراسیون فوتبال کوتاه آمد اما همان زمان 18 میلیارد تومان از طرف دولت به فدراسیون کمک شد و احمدینژاد گفته بود که این پول را هزینه کنند تا پول رسانه ملی هم پرداخت شود. این پول بیحساب و کتاب به فدراسیون
فوتبال داده شد و فدراسیون چند ماه بعد اولین پول حق پخش را هم گرفت و ارقام قراردادی را که بسته بود تا پارسال دریافت کرد.
مظنه اجاره ورزشگاه در ایران چند است؟
در حالی که همه نگاهها در اقتصاد فوتبال ایران به مساله دستمزد بالای فوتبالیستها دوخته شده است اما هزینههای جانبی مانند اجاره ورزشگاهها هم در این چند ساله برای مدیران باشگاهها حسابی دردسرساز شده است. روزنامه شرق هفته گذشته گزارشی جالب در این مورد و ریزهزینه اجاره ورزشگاهها در ایران به چاپ رساند: «باشگاههای فوتبال در ایران به خاطر دولتی بودن اکثر آنها، زیانده هستند و پول بسیار کمی از هزینههای سرسامآور اداره یک تیم فوتبال قابل بازگشت است. باشگاههای فوتبال ایران علاوه بر هزینه کردن در مواردی مانند جذب بازیکن و بستن قراردادهای هنگفت با بازیکنان مورد علاقه خود در امور دیگر هم هزینههای زیادی میکنند؛ هزینههایی که کمتر به چشم میآید، اما 30 درصد بودجه یک تیم لیگ برتری را میبلعد؛ هزینههایی مانند برگزاری هر جلسه تمرین، تجهیز کردن کادر پزشکی، تهیه البسه که در موارد کمی اسپانسر هزینه آن را میدهد، هزینه برای اردوی یکروزه قبل از هر بازی و اجاره کردن زمین تمرین و مسابقات که تیمهای دولتی مجبور به پرداخت آن هستند... سپاهان که سالها در
ورزشگاه تختی، 22 بهمن و نقشجهان اصفهان بازی میکرد، به خاطر مشکلاتی که برای این ورزشگاهها به وجود آمد، مجبور شد دست نیاز به سوی رقیب دیرینه خود دراز کند و ورزشگاه فولادشهر را برای بازیهای خانگی انتخاب کند. سپاهان به خاطر سالها حضور در لیگ قهرمانان آسیا، بهطورقطع نقش عمدهای در معروف شدن این ورزشگاه دارد. زردپوشان اصفهانی برای استفاده از این ورزشگاه برای هر بازی حدود 30 میلیون تومان به رقیب دیرینه خود پرداخت میکنند که به قول مسوولان سپاهان این پول بلافاصله برای هر بازی به حساب ذوبآهن ریخته میشود. پرسپولیس و استقلال برای هر بازی 50 میلیون تومان به مجموعه ورزشگاه آزادی پرداخت میکنند. این مبلغ در اول فصل 270 میلیون بود که بعد مشخص شد با پول تبلیغات دور زمین این مبلغ حساب شده و همان 50 میلیون تومان، رقم واقعی است. تیمهای سرخابی برای یک فصل و 15 بازی، 750 میلیون تومان به حساب مجموعه ورزشگاه آزادی واریز میکنند که بالاترین رقم در بین تیمهای لیگ برتری است. در شهر اهواز، فولاد خوزستان و استقلال خوزستان برای هر بازی در ورزشگاه تختی بین 10 تا 15 میلیون پرداخت میکنند. اگر کارهای اجرایی ورزشگاه مانند تهیه
برانکارد، خطکشی زمین، تعویض تورهای دروازه و تهیه آب را باشگاه فولاد و استقلال انجام دهند، این رقم 10 میلیون تومان است، اما اگر تمام این کارها توسط هیات فوتبال استان انجام شود، 15 میلیون تومان است.
برای ورزشگاه غدیر اهواز هم این رقم بین 15 تا 20 میلیون تومان است. اما فولاد و استقلال برای استفاده از این ورزشگاه بهعنوان زمین تمرین قبل از مسابقات هیچ پولی پرداخت نمیکنند.
از آنجا که اکثر بازیهای فولاد در غدیر برگزار میشود، این تیم برای یک فصل بین 225 تا 300 میلیون تومان هزینه میکند. اما استقلال خوزستان که اکثر بازیهای آن در ورزشگاه تختی است بین 150 تا 225 میلیون تومان هزینه میکند.
ورزشگاه تختی که دو فصلی است برگزارکننده بازیهای تیمهای تهرانی به غیر از سرخابیهاست، برای هر بازی از سه تیم راهآهن، نفت تهران و پیکان 35 میلیون تومان دریافت میکند که اگر با دو جلسه تمرین اضافه باشد به 40 میلیون تومان میرسد. این سه تیم به طور متوسط 525 میلیون تومان هزینه میکنند. این رقم برای ورزشگاه اکباتان برای هر بازی 20 میلیون تومان است. رقم قرارداد برای ورزشگاه سایر شهرها که در لیگ برتر نماینده دارند، بسیار کمتر از 10 میلیون تومان برای هر بازی است و بعضیها هم مجانی است.»
دیدگاه تان را بنویسید