تاریخ انتشار:
خرید و فروش ارز در بازار غیررسمی چه ویژگیهایی دارد؟
شیرجه در استخر کمعمق
ساختمان بزرگی که نمای «رومی» دارد و از پایین میدان فردوسی تهران شروع میشود؛ قرار است «مرکز تجارت جهانی ارز» باشد. اما قیمت ارز، ۲۰۰ متر پایینتر تعیین میشود. روبهروی ساختمان سفارت بریتانیا، که از دو سال پیش که برخی افراد خواستند تاریخ را تکرار کنند و از دیوار آن بالا رفتند، تعطیل است. این مکان «پاساژ افشار» نام دارد.
ساختمان بزرگی که نمای «رومی» دارد و از پایین میدان فردوسی تهران شروع میشود؛ قرار است «مرکز تجارت جهانی ارز» باشد. اما قیمت ارز، 200 متر پایینتر تعیین میشود. روبهروی ساختمان سفارت بریتانیا، که از دو سال پیش که برخی افراد خواستند تاریخ را تکرار کنند و از دیوار آن بالا رفتند، تعطیل است. این مکان «پاساژ افشار» نام دارد. یک مرکز خرید صنایع دستی و ارز که تو سری خورده و متروک است. با در و پنجرههای چوبی، دیوارهای آجری کهنه و مغازههایی که رو به تعطیلی است.
معامله دلار، از ساعت 11 صبح مقابل این پاساژ شروع میشود. درست دو سال پس از آنکه قیمت ارز وارد فاز «سفتهبازی» شد و بانک مرکزی برای کنترل بازار از نیروی انتظامی کمک خواست. دو سال پس از آنکه فردی به عنوان «جمشید بسمالله» به مردم معرفی شد و شهرت او حتی از «جمشید مشایخی» بازیگر بنام ایرانی بیشتر شد. دو سال پیش میگفتند «جمشید بسمالله» با ایستادن روی چهارپایهای که روی کنسول وسط دالان ال مانند پاساژ افشار قرار داشت؛ قیمت ارز را تعیین میکرد. بعدها به همراه سه برادر دیگرش داود، مجید و مسعود دستگیر شد؛ اما آن سه برادر هیچگاه شهرت جمشید را پیدا نکردند. درست دو سال پس از جمشید بسمالله است که قیمت ارز باز هم به فضای روانی وارد شده است. دو سال پیش قیمت دلار به هر خبری واکنش نشان میداد، به هر اظهارنظری. به هر صحبتی که بویی از تغییر الگوهای ارزی و اقتصادی به خود داشت. دلار، دارای سه نرخ بود: نرخ شبکه بین بانکی، نرخ مرکز مبادلات ارزی و نرخ بازار غیررسمی. هر کدام این نرخگذاریها، میتوانست قیمت بازار آزاد را با دلالانی که در اطراف پاساژ پرسه میزدند؛ بالا و پایین کند. درست دو سال پس از روزهای داغ دلالی و سفتهبازی
ارز، دلالان به پاساژ افشار بازگشتهاند. این بار با شکل و شمایلی جدید.
الگوی دلالی
روزی که این گزارش نوشته میشود (هشتم دی)؛ قیمت دلار در بازار آزاد 3550 تومان است. دو سال پیش قیمت دلار پس از یک جهش از همین نرخ به سطوح بالاتر تا 3700 تومان نیز پیش رفت. اما نوسان تا همین حد باقی ماند و در روزهای بعد، قیمتها افت پیدا کرد. از زمانی که بانک مرکزی - در زمان ریاست محمود بهمنی - دست به جمعآوری دلارفروشان حاشیه میدان فردوسی و پاساژ افشار با کمک نیروی انتظامی و سازوکارهایی مثل «پلیس مخفی» زد؛ تا حالا، نرخ دلار در بازار آزاد، افزایش اندکی پیدا کرده است. اما با بازگشت دلالانی که بازار را به میل خود حرکت میدهند؛ شاید قیمت ارز در همین شرایط نماند.
الگویی که در بازار غیررسمی ارز تهران به کار گرفته میشود؛ همان الگویی است که در نظام اقتصادی مبتنی برعرضه و تقاضا حاکم است. یک نمودار خطی است: عرضهکننده ارز، صرافیها، دلالان و دست آخر خریدار. در بازار ارز همان شور و هیجانی بر پاست که شبیه آن را میشود در بازارهای مالی پیشرفتهای مثل «والاستریت» پیدا کرد. با این فرق که اینجا ایران است و آنجا آمریکا. کل صادرات ایران و آمریکا و ارزی که از مبادلهها، وارد این کشورها میشود قابل مقایسه نیست. 1500 میلیارد دلار برای آمریکا و نزدیک به 30 میلیارد دلار برای ایران!
توقف تزریق
«بانک مرکزی تزریق ارز به بازار را متوقف کرده است. سابق بر این به محض نوسان جزیی در بازار، از طرف بانک مرکزی، ارز به بازار میآمد و تقاضا را جواب میداد. اما حالا نه. تقاضا هست اما دلار نیست.» این را یک صراف در خیابان فردوسی میگوید. مغازه صرافی او پایینتر از چهارراه استانبول، روبهروی سفارتخانه آلمان است. جایی که متقاضیان ویزا، مقابل یکی از درهای آن صف کشیدهاند و اگر ویزا بگیرند؛ باید دیر یا زود راهی بازار ارز شوند. اما در بیشتر صرافیهای بازار تهران، دلار برای فروش، «وجود خارجی ندارد». صرافیها، با توقف فروش دلار، به دنبال چه چیزی هستند و چه جریانی سمت و سوی بازار ارز را هدایت میکند؟
کشف قیمت
ساختار بازار غیررسمی ارز، مانند بازارهای موازی مثل طلا، بر اساس فعالیتهای «سفتهبازانه» است. در این ساختار، ارز به صورت فیزیکی رد و بدل نمیشود. بلکه همان شیوه رد و بدل کردن «برگههای کاغذ» است که قیمت را تعیین میکند. ساعت 11 صبح، فعالیت دلالان برای مهمترین کار پیش روی بازار آغاز میشود: «کشف قیمت جدید برای دلار». حدود 20 نفر در وسط میدانگاهی مقابل پاساژ افشار ایستادهاند؛ دور تا دور آنها 50 نفر دیگر به زور ایستادهاند و با موبایلهای خود سرگرماند. هر کدام یک هندزفری به گوش دارند و اخبار معاملات را به گوش دو طرف عرضه و تقاضا میرسانند. بالا سر این عده، دور تا دور میدانگاهی مقابل پاساژ هم عده زیادی ایستاده کار را دنبال میکنند. فریادهای اول و دوم که از گلوی دلالان بیرون میآید، نخستین اتفاقها برای «کشف قیمت» میافتد. این پروسه چگونه کار میکند؟
یکی از فعالان بازار ارز توضیح میدهد: «معمولاً ارزی که در بازار خرید و فروش میشود؛ از طرف شرکتهای بخش خصوصی یا پتروشیمیها یا شرکتهای صنعتی و معدنی است که صادرات کالا دارند. این شرکتها ارز به دست آمده از محل صادرات را به بازار میآورند و به دست صرافیها میرسانند. صرافیها هم هر کدام برای خود یک یا چند دلال مقابل پاساژ افشار دارند که البته در طول خیابان فردوسی حدفاصل چهاراه استانبول تا میدان فردوسی پخش هستند. قیمت اولیه از طریق شرکتها به صرافیها اعلام میشود که بر مبنای سود و زیان کار برای این شرکتهاست. صرافیها هم مبلغی را روی قیمت فروش دلار میکشند. به دلال هم میگویند که هر چقدر بالاتر فروختی مال خودت.»
چرخه قیمتگذاری ارز در بازار غیررسمی و شروع یک جریان سفتهبازانه از همین جا آغاز میشود. دلالان در مقابل پاساژ افشار فریاد میزنند و با اصطلاحات خود، قیمت را اعلام میکنند. دو رقم سمت چپ برای قیمت دلار ثابت است. دلالان برای اعلام قیمت خرید یا قیمت فروش دلار، دو رقم سمت چپ را اعلام میکنند: «30 تا دارم، 55 میدم.» این جمله یک معنی دارد: «30 هزار دلار برای فروش آماده است؛ به قیمت هر دلار 3555 تومان.» بر خلاف دو سال پیش، این روزها تک و توک دلالی است که «اسکناس دلار» در دست داشته باشد و تکان تکان دهد. فقط فریاد است که به هوا بلند میشود. قیمت که اعلام شد؛ دلالانی که بالای سکو ایستادهاند، قیمتها را با هندزفریهایی که در گوشی دارند، به خریدار یا فروشنده، «رله» میکنند. خیلی آرام حرف میزنند و هندزفری را تقریباً به لبهای خود چسباندهاند.
شروع سفتهبازی
اگر بخواهید از بازار ارز تهران دلار تهیه کنید؛ نباید به خود زحمت دهید و از صرافیها دلار بخواهید. آنها به شما، اگر آشنایی قبلی نداشته باشید، دلار نخواهند فروخت. 90 درصد صرافیها که جزو فهرست «مجاز»های بانک مرکزی هم هستند، از فروش دلار، طفره میروند و حتی عدهای از آنها با چسباندن دست نوشته «خرید و فروش ارز نداریم» خیال خود را راحت کردهاند. صاحبان صرافیها، در مغازههای خود کنار بخاری نشستهاند و در سرمای خشک و هوای آلوده پایین شهر تهران، این دلالان هستند که همه کار میکنند.
اما شروع سفتهبازی در بازار غیررسمی ارز درست از همینجاست. در شلوغی اطراف سکوهای سیمانی و سنگ مرمر مقابل پاساژ افشار، به یکی از چند ده دلال ارز مراجعه میکنید و میگویید «فلان قدر دلار میخواهید». از این نظر او را انتخاب کردهاید که همین چند ثانیه پیش با صدایی که همه بشنوند فریاد زده بود که «30 تا دارم 55». به او میگویید همه 30 هزار دلار را یکجا خریدارید. اما حتی نگاهتان نمیکند. نیشخندی میزند و میرود آن طرفتر گوشی موبایلش را به کار میاندازد و به صرافی که برایش کار میکند اطلاع میدهد که «3555 تومان برای هر دلار خریدار دارد». از اینجا به بعد صراف است که به دلال، «خط» میدهد. او به دلال دستور میدهد قیمت را بالا ببرد یا اینکه با توجه به تقاضای بازار، کمی صبر کند. دلال بلافاصله قیمت جدیدی اعلام میکند؛ با فریادی بلندتر از فریاد قبلی. یک دلال توی گوشی موبایل خود میگوید «55 امروز،56 فردا.» پس از لحظهای فریاد میزند که «56 امروز،57 فردا» به همین راحتی، یک تومان دیگر به قیمت امروز و فردای دلار اضافه میشود. چون «تقاضا» هست و دلالان، با استفاده از رصد طرف تقاضا، قیمتگذاری میکنند. این پروسه تا یکی دو ساعت
ادامه پیدا میکند. دلالان قیمت را برای خود بالا و پایین اعلام میکنند. فریاد میزنند و از فروش «فلان قدر دلار در ازای فلان قدر ریال» میگویند. اما فقط قیمتگذاری میشود و قیمت است که بالا و پایین میرود. کسی نمیتواند حتی یک دلار بفروشد. در مقابل، هر چقدر دلار که بخواهید میتوانید بفروشید. با کمال میل، هر یک از دلالان حاضرند به «قیمتی عادلانه» و بهروز، بخرند. البته این هم شرط دیگری دارد. دلالان هم اصطلاحات خاص خودشان را دارند. مثلاً وقتی بازار «شل کرده»، دلار میخرند. دلار وقتی «شل» میکند که افت قیمت دارد. این یک شرایط ایدهآل برای دلالان است. میخرند و بلافاصله با نگاهی به «پشت دست» خود، بازار را دقایقی بعد «سفت» میکنند. یعنی قیمت را «رو به بالا میبرند».
معاملات آتی
اما اگر چیزهایی که اتفاق افتاده یا در حال وقوع است تجارب شخصی دلالان باشد و آنچه قرار است در آینده اتفاق بیفتد؛ پیشبینی و قضاوتی باشد که بر اساس تجربیات دلالان صورت میگیرد، باید به یکی از ویژگیهای بازار ارز در تهران هم اشاره کرد: معاملات آتی. مکانیسمی که در بازارهای بزرگ دنیا هم متداول است. یک قیمت برای فردا یا هفته آینده یا ماه بعد تعیین میشود و فروشنده ملزم است که با این قیمت، کالا را در زمان مقرر تحویل دهد. معاملات آتی بخش جداییناپذیر بازار ارز است که در میان فعالان بازار به «شناورفروشی» معروف است. دلالانی که جلوی پاساژ افشار تجمع کردهاند؛ هنگام فریاد زدن و قیمت دادن، دو جور قیمت میدهند. یک قیمت برای زمان حال و یک قیمت برای فردا: «20 تا دارم امروز میدم 50 فردا میدم 55» این جملهای است که چشمانداز بازار را در روز آینده روشن میکند. این جملهای است که خط و ربط اصلی سفتهبازی و رد و بدل شدن «کاغذ» به جای «پول نقد» است. در بازار غیررسمی، حتی یک دلار نیست که به صورت نقدی رد و بدل شود. اما دلالان حتی برای فردا هم قیمت تعیین میکنند. بنابراین اگر کسی بخواهد از فردای قیمتها اطلاع داشته باشد؛ به راحتی
میتواند از میان این فریادها در زمان پایان معاملات، یک معدلگیری از قیمتهای ارائهشده و «شناور» کند و دست به پیشبینی بازار در روز آینده بزند.
چگونگی فروش
یک «سرتیم» در گروه چندنفره دلالان است که اطلاعات صرافیها و موجودی دلارهای آنها را از دلالان میپرسد و روی کاغذ مینویسد. ممکن است از این «سرتیمها» چندین نفر در مقابل پاساژ باشند. کار آنها فقط همین است. آنها انتخاب میشوند تا موجودی ارزی صرافیها را بگیرند و در بانک اطلاعاتی خود ذخیره کنند. تمام این سرتیمها، دست آخر به یک نفر اطلاعات و موجودی خود را اعلام میکنند. موجودی ارزی صرافیها با ذکر نام سرتیم و دلالان و صرافیها، در یک جدول نوشته میشود تا حساب و کتاب دلالان سر جایش بماند. کسی که در نهایت بتواند از این فیلترها بگذرد و به دلال وصل شود و ارز بخرد؛ در واقع از صرافی ارز خرید کرده است. اما به لطف این پروسه پیچیده، قیمتها با قیمت واقعی فاصله دارد. مابهالتفاوت این قیمتها هم به جیب دلال میرود و تا قِران آخر محاسبه و پرداخت میشود.
اما با وجود سفت و سخت بودن این سیستم، گاهی دعوا و جار و جنجال، کار را به کتککاری و برخورد فیزیکی میان دلالها هم میکشاند. بیشتر این دعواها از جایی آغاز میشود که «کشف قیمت» برای معاملات آتی، بهطور دقیق نبوده است. یک دلال کشف قیمت نادرستی برای فردا داشته و وقتی با خریداری مواجه شده که پول خرید را به «قیمت» داده و حالا که فردا شده و باید به وعدهاش عمل کند؛ با قیمت بیشتری مواجه شده است. این دلال یا باید از بازار فرار کند یا مابهالتفاوت را بپردازد. صرافیها میگویند «خیلی از دلالان، پس از دورهای که مذاکرات ایران با 1+5 در جریان بود؛ به دلیل اینکه پیشبینی نادرستی از قیمت دلار پس از مذاکرات داشتند، ضرر کردند و از بازار خارج شدند. چون دیگر حرفشان خریدار نداشت.»
تقریباً در همه جای بازار غیررسمی ارز میتوان دلالانی را دید که با هم جر و بحث میکنند یا حتی دست به یقه شدهاند. برای دعواهای اینچنینی معمولاً «کف بازار» جای مناسبی نیست. دلالان در پیادهرو، با همدیگر تسویهحساب میکنند یا بر سر هم فریاد میکشند و دلالان دیگری هم هستند که برای پادرمیانی به جمع آنها میآیند. بیشتر دلالها جوان هستند و سن و سال زیادی ندارند. اما قدری گشتن و حرف زدن با آنها و آشنا شدن با ادبیاتشان، که عموماً عامیانه و گاه پرخاشجویانه است، این گمان را تقویت میکند که اولویت برای «کشف قیمت» یا حتی «پایین و بالا شدن قیمت ارز» با آنهایی است که «سابقه» بیشتری در کف بازار دارند یا به صرافیهای بزرگتری وصلاند.
فروش دلار دولتی
به نظر نمیرسد واکنش بانک مرکزی به حضور دلالان در اینجا، سکوت محض باشد. چون تک و توک دلالانی هم هستند که وسط میدانگاهی مقابل پاساژ، «ارز دولتی» میفروشند. قیمت ارز دولتی را فریاد میزنند و البته مقادیری که به فروش میرسد بسیار بالاست. مثلاً یکی از دلالان فریاد میزند «200 دارم...» قیمت نمیگوید. اما نام یک بانک را میآورد که مشخص میشود ارز قابل فروش، متعلق به آن بانک است. برخی دلالان هستند که دستگاه کارتخوان مجهز بیسیم در دست دارند که با سیمکارت تلفن همراه کار میکند. این دلالان فقط با کسانی معامله میکنند که بانک صادرکننده کارت، با بانک صادرکننده کارتخوان همسان باشد. روش کار هم فرقی ندارد. شما پول را تحویل میدهی و بعد ارز را چند دقیقه بعد تحویلت میدهند.
بازار کمعمق
اگر گفتههای برخی صرافان مبنی بر سکوت بانک مرکزی در مقابل تحولات بازار غیررسمی را مستند قرار دهیم؛ میتوان متوجه شد که بانک مرکزی از تزریق ارز به بازار خودداری کرده و به تحولات آینده چشم دوخته است. بنابراین شاید کل ارزی که در بازار غیررسمی به فروش میرسد ماهانه به 3میلیارد دلار نیز نرسد. با احتساب اینکه صادرات غیرنفتی ایران تا سطح حدود 30 میلیارد دلار است و شرکتهای پتروشیمی یا صنعتی و معدنی برای تولید محصولات خود به بخشی از ارز به دست آمده در پروسه واردات نیز نیاز دارند؛ میتوان این رقم را کمتر هم کرد. این بازار بسیار «عمق» کمی دارد. چون مبادله ارز در آن عددی بالا نیست. اما آیا باید از همین بازار «کمعمق» ترسید؟ فعالیتهای سفتهبازی در تمام اقتصادهای پیشرفته، پذیرفته شده و بخشی از پروسه خرید و فروش کالاست و بدون آن هیچ کالایی نه خریده و نه فروخته میشود. این روزها، یک میدانگاهی به مساحت کمتر از 100 متر با دلالانی که از بازارهایی چون خودرو و مسکن و بورس ناامید شدهاند؛ قیمت ارز را با همکاری برخی از صرافیها تعیین میکنند. اما پروسه خرید و فروش، در همان میدان کوچک میماند و عمیقتر نمیشود. شاید دلیل سکوت
بانک مرکزی نیز همین باشد.
دیدگاه تان را بنویسید