تحلیل اقتصادی «علی دادپی» از تمایل مردم ایران به کالای رایگان
همه انسانها از کالای مجانی لذت میبرند
علی دادپی، اقتصاددان جوان ایرانی است که در مدرسه بازرگانی دانشگاه ایالتی کلایتون، اقتصاد تدریس میکند. آقای دادپی دانشآموخته دانشگاه صنعتی شریف در مقطع لیسانس است و در موسسه عالی پژوهش در برنامهریزی و توسعه و دانشگاههای ویرجینیا و ویسکانسین(مقطع دکترا) تحصیل کرده است. از او گفتارها و نوشتارهای زیادی در «تجارت فردا» منتشر کردهایم.
علی دادپی، اقتصاددان جوان ایرانی است که در مدرسه بازرگانی دانشگاه ایالتی کلایتون، اقتصاد تدریس میکند. آقای دادپی دانشآموخته دانشگاه صنعتی شریف در مقطع لیسانس است و در موسسه عالی پژوهش در برنامهریزی و توسعه و دانشگاههای ویرجینیا و ویسکانسین (مقطع دکترا) تحصیل کرده است. از او گفتارها و نوشتارهای زیادی در «تجارت فردا» منتشر کردهایم.
هفته گذشته، هنگامی که بلیت سینما رایگان اعلام شد، مردم به طور حیرتآوری به سینماها هجوم بردند. از طرفی در شرایطی که توزیع سبد کالا آغاز شده است، تمایل مردم برای دریافت این اقلام، بار دیگر در شکلگیری صفهای عریض و طویل نمود یافته است. این رفتار البته در مقاطع و شرایط مختلف تکرار شده است؛ بنابراین این گفتوگو را با این پرسش آغاز میکنیم که در علم اقتصاد چه تحلیلی در مورد این رفتار مردم وجود دارد؟
اگر بخواهم در ابتدا موضع خود را در مورد این رفتار مردم اعلام کنم، باید بگویم از نظر من اتفاق متفاوتی با موارد مشابه در کشورهای مشابه جهان روی نداده است. سازماندهی بد و عدم مهندسی مناسب ازدحام جمعیت و نیز برنامهریزی نامناسب برای افرادی که ممکن است از چنین امکاناتی استقبال کنند، چنین صحنههایی را ایجاد کرد. اما اگر بخواهم از منظر علم اقتصاد به تحلیل این موضوع بپردازم، در این فرآیند مصرفکننده از آنچه به دست آورده است میتواند لذت ببرد و احساس رضایت کند؛ نخست کالا، دوم فرآیند تهیه کالا. در هجوم به سینماهای کشور، اول رفتار مردمی را شاهد بودیم که هزینه- فرصت زمانشان بسیار پایین بود و
تنها اضافه کردن چند ساعت فیلم رایگان نقطه تعادلی رفتارشان را دگرگون میکند. در گروه دوم مردمی هستند که از قرار گرفتن در ورای رویدادهای روزمره زندگی لذت میبرند و از این ازدحام و تعامل اجتماعی به نوعی خشنود میشوند. از سوی دیگر هزینه - فرصت سوءاستفاده یا افراط و تفریط در چنین روزی دگرگون میشود و هر مصرفکنندهای به تبعیت از تابع تقاضا و مطلوبیت خود رفتار متفاوتی را در پیش میگیرد. البته در تحلیل این رفتار نمیشود فرض کرد یک کالا همیشه برای مصرفکننده یک سطح غیرقابل تغییر از خشنودی دارد.
چه نسبتی میان درآمد و تمایل افراد برای تهیه کالا و خدمات رایگان وجود دارد؟ این پرسش را از آن جهت مطرح میکنم که ممکن است بسیاری از کسانی که نسبت به این اقلام بینیاز باشند نیز خود را متقاضی دریافت این کالاها نشان دهند.
به عقیده من این پرسش دارای یک پیشفرض است. هر چه درآمد بالاتر باشد قرار است استفاده از خدمات رایگان لذت کمتری داشته باشد. در حالی که این طور نیست. درآمد با تغییر هزینه- فرصت فرآیند تهیه کالا و خدمات باعث میشود برخی افراد در شرایط ازدحام و درگیری سراغ کالای رایگان نروند. اما این به این معنا نیست که این افراد تمایلی به کالا یا خدمات رایگان ندارند. همه انسانها، مستقل از سطح درآمدشان از کالای رایگان لذتی شبیه به دریافت یک هدیه میبرند.
چه دلایلی سبب شده است که مردم ایران چنین اقبالی به این نوع کالا یا خدمت نشان دهند؟ با توجه به اینکه این مطلوبیت در مورد ایرانیان مسبوق به سابقه است، این استنباط به وجود میآید که تمایل به ایستادن در صف و تلاش برای تصاحب این نوع کالا و خدمات تنها مختص ایرانیان است. آیا این رفتار در میان مردم سایر کشورها نیز مشاهده میشود؟
این سوال میتواند موضوع یک تحقیق جامع دانشگاهی باشد و با جمعآوری اطلاعات از طریق توزیع پرسشنامه و ثبت پاسخ مصرفکنندگان به آن پاسخ داد. اما شاید یکی از دلایل شکلگیری این واکنش، تمایل به استفاده از فرصت باشد، ممکن است یکی از دیگر از دلایل آن، وجود این باور ذهنی باشد که مردم از هر قشری باور دارند که همیشه در تنگنا هستند و چنین فرصتهایی به معنای آزادی از چارچوبهای محدودکننده است. در نتیجه باید از این فرصتها نهایت استفاده را ببرند. اما فقط مردم ایران در صف نمیایستند. حتی میتوان گفت مردم ایران نسبت به مردم سایر کشورها تجربه در صف ایستادن به مراتب کمتری دارند. از همین روست که هنوز از ابزارهایی که در اختیار دارند، برای ساماندهی صفهایشان استفاده نمیکنند. جالب است که
در همه نقاط دنیا صف و ازدحام وجود دارد؛ اما در بسیاری از جوامع از ابزار سختافزاری برای هدایت و حفظ نظم این صفها استفاده میکنند. در حالی که در ایران این طور نیست. هنوز در جامعه یک قرارداد نانوشته اجتماعی درباره صف بستن وجود ندارد.
یعنی اگر یک کالای رایگان مثل بلیت سینما به صورت همزمان در تهران و شیکاگو یا لندن و مسکو توزیع شود، مردم (مثل تهران) برای دیدن فیلم رایگان صف میبندند؟
بله، حتماً همین طور است. مردم در شیکاگو یک شب پیش از عرضه تلفن آیفون مقابل فروشگاههای شرکت اپل خوابیدند! مطمئن باشید در سایر نقاط جهان نیز در این گونه مواقع صف شکل میگیرد. اما با این تفاوت که در شیکاگو و لندن از صف به عنوان ابزار جیرهبندی مصرف یک کالا استفاده موثرتری میشود تا در تهران. مردم ما فرقی با بقیه مردم جهان ندارند، همه مردم هر جا که باشند از دریافت کالای رایگان خوشحال میشوند.
ببینید برای مثال، در مناطق شمالی تهران مردم برای دریافت نذری صف تشکیل میدهند. بخشی از این صف را مردمانی تشکیل میدهند که از نظر مالی وضعیت بسیار خوبی دارند. اگر از آنها بپرسید چرا در صف غذای نذری میایستید، میگویند به خاطر برکت غذای نذری و... بنابراین ممکن است این فرضیه رد شود که مردم فقیر بیشتر در صف غذای رایگان یا کالای رایگان میایستند. پس سوال این است که آیا ایستادن در صف کالای رایگان میتواند یک رفتار ناشی از فرهنگ باشد؟
در جامعهای که عیدی یا وجوهی که از سادات و بزرگترهای فامیل دریافت میشود، به عنوان برکت برشمرده میشود، نمیتوان گفت همه اسکناسها دارای یک ارزش هستند. برخی از اسکناسها از برخی دیگر به دلایل مختلف شادیآفرینتر هستند. از طرفی، درآمدهای نفتی باعث شده است تا دولت، این حاکم جامعه نوین ما، کالاهای بیشتری را به مردم هدیه دهد. قطعاً چنین رفتاری روی انتظارات ما تاثیر گذاشته است. ما منتظر کالای رایگان از دولت بوده و هستیم. تحلیل چنین رفتارهایی در حوزه اقتصاد تجربی قرار میگیرد و برای درک آنها باید این نکته را در نظر بگیریم که واحدهای مختلف یک کالا به یک ارزش نیستند.
دیدگاه تان را بنویسید