آیا ایرانیان بیشتر از دیگر مردمان به کالاها و خدمات رایگان گرایش دارند؟
لذت رایگانه
اشتیاق تماشاچیان، سینماها را غافلگیر کرد. ایرانیان، در روز دهم بهمنماه که بلیت سینما رایگان بود، برای تماشای فیلمهای روی پرده، چنان علاقه نشان دادند که حتی دشواریهای ایستادن طولانیمدت در سرما را نیز به جان خریدند.
اشتیاق تماشاچیان، سینماها را غافلگیر کرد. ایرانیان، در روز دهم بهمنماه که بلیت سینما رایگان بود، برای تماشای فیلمهای روی پرده، چنان علاقه نشان دادند که حتی دشواریهای ایستادن طولانیمدت در سرما را نیز به جان خریدند. سالنها گنجایش این تعداد جمعیت را نداشت، بنابراین برخی رضایت دادند، در سالنها با چیپس و پفک در دست، روی زمین به تماشای فیلم بنشینند. البته این تنها سکانس تراژیک روز «آشتی مردم با سینما» نبود. ازدحام و فشار جمعیت، گاه تا جایی پیش میرفت که عدهای زیر دست و پا ماندند و با جراحتهایی بر سر و صورت و احتمالاً بدن، فیلمها را نگریستند. اما اگر از رویدادهای تلخ این روز چشمپوشی کنیم، کسانی را خواهیم یافت که پس از سالها قهر و دوری از سینما، به سالنها پا گذاشته بودند. جان کلام اینکه، عشق ایرانیها به سینما، فرهنگ و هنر ناگهان در این روز فوران کرده و اینگونه سرریز کرد. تصویر صفهای طولانی مردم در مقابل سینماها به عنوان اتفاقی نادر به سرعت در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مخابره شد و این رفتار، تحلیلهای متفاوتی را در پی داشت؛ گروهی به تقبیح آن پرداختند و گروهی دیگر نیز در دفاع از این واکنش مردم، آن
را رفتاری طبیعی و مشابه آنچه در دیگر نقاط جهان رخ میدهد، جلوه دادند. اما این پرونده در «تجارت فردا» نه به قصد دفاع از این رفتار گشوده شده است و نه به نیت مذمت آن؛ بلکه رویکرد علم اقتصاد به «مطلوبیت کالا و خدمات رایگان» را مورد بررسی قرار میدهیم و البته به دنبال آن هستیم که به این پرسش پاسخ دهیم که آیا صرفاً این مردم ایران هستند که به کالاها و خدمات به اصطلاح «رایگان»، چنین اقبالی نشان میدهند؟
سبد کالای مجانی
سه روز پس از اجرای طرح موسوم به «سینما سلام» مردم به نیت دریافت سبد کالا نیز صف بستند. فارغ از انتقاداتی که به این نحوه توزیع یارانه کالایی وجود دارد، بیتردید بخشی از آنان که این روزها تصویر صفهایشان بار دیگر خبرساز شده است، از اقلامی که دولت در این سبد قرار داده بود، بینیاز بودهاند. مردم ایران برای دریافت سبد کالای رایگان چنان تمایلی از خود نشان دادند که موفق شدند، تصاویر صفهای خود را در رسانههای خارجی نیز به ثبت برسانند. جالب اینکه، گروهی از آنها که ساعاتی از این روزهای سرد زمستانی را در صفها سپری کردهاند، ممکن است تاکنون جز برنج ایرانی، رغبتی به برنجهای خارجی نشان نداده باشند. اما چه انگیزهای سبب شده است این گروه از ایرانیان نیز برای دریافت برنج هندی رایگان به مراکز توزیع این کالاها هجوم ببرند؟ توزیع سبد کالای رایگان، خاطره صفهای دهه 1360 را نیز زنده کرد. اما اگر شکلگیری «صف» در این دهه به دلیل محدودیتهای ناشی از جنگ و شرایط حاکم بر کشور، منطقی جلوه میکرد، اکنون در دهه 1390 که -دست کم- بازار کالاهای اساسی زیر سایه واردات با وفور کالا مواجه
است، این صفهای طولانی با چه توجیهی شکل میگیرد؟
ساندویچ مجانی
البته برخی بر این عقیدهاند که اگر در دهه 1360 کمبود کالاهای اساسی مردم را به صفها میکشاند، در سال 1392 نیز «تورم» چنین انگیزهای را در میان مردم ایجاد کرده است. البته گرایش ایرانیان به کالا و خدمات مجانی، تنها به کالاهای اساسی یا خدمات ضروری محدود نمیشود. 29 فروردینماه سال گذشته بود که دولت «محمود احمدینژاد» به بهانه تجلیل از دستاندرکاران تسهیلات سفرهای نوروزی و البته به نیت تبلیغات در آستانه انتخابات ریاستجمهوری، جشنی به صرف «ساندویچ» تدارک دید. اگرچه تعداد میهمانانی که دولت برایشان ساندویچ تهیه کرده بود به 100 هزار نفر نرسید اما چند هزار نفری برای تناول دستپخت مردان دولت، به این ضیافت رفتند و برای گرفتن ساندویچهایی که به سویشان پرتاب میشد، پشت کامیونها به صف ایستادند.
بستنی مجانی
حدود دو هفته پیش از برگزاری این جشن در استادیوم آزادی، مردم برای دریافت بستنی رایگان نیز به «بام تهران» رفته بودند. ماجرا از این قرار بود که یکی از شرکتهای صاحب نام تولید بستنی با تبلیغات گستردهای، وعده داد در روز 13 فروردینماه، بزرگترین بستنی جهان را در توچال تهران به مردم هدیه خواهد داد. این شرکت، اگرچه ساخت بزرگترین بستنی جهان را به روز 12 فروردین ماه تغییر داد، اما به موجب این تبلیغات، هزاران نفر از پایتختنشینان با زحمت، خود را به ایستگاه نخست توچال رساندند تا این بستنی را از نزدیک مشاهده کرده و البته بستنی مجانی میل کنند. بزرگترین بستنی جهان در این روز رونمایی نشد و این شرکت میان مردم بستنی معمولی توزیع کرد. شهروندان تهرانی نیز از این خلف وعده خشمگین شده و علیه این شرکت شعار سر دادند.
غذای مجانی
بیتردید، تمایل به تصاحب کالا و خدمات مجانی مختص طبقه یا قشر خاصی از مردم نیست. تصویر صفهایی که برای تماشای فیلم رایگان، دریافت برنج و تخممرغ رایگان، بستنی مجانی و البته غذای رایگان امتداد مییابد، به مثابه تاییدی بر این ادعاست. این عادت، سالهاست که در میان ایرانیان نهادینه شده است. باید اعتراف کرد که نمیتوان برای این گرایش مردم به کالاها و خدمات رایگان، حد و مرزی تاریخی ترسیم کرد؛ چه، ضربالمثلها و اشعاری که از قرنها پیش به جا مانده، مرزهای هر محدوده تاریخی را مخدوش میکند. یکی از معروفترین رویدادهایی که به این تمایل ایرانیان نسبت داده میشود، حواشی شکلگیری جنبش مشروطه است؛ آنگونه که برخی با کنایه ادعا میکنند، دیگهای پلویی که در سفارت انگلیس برای تامین غذای مشروطهخواهان بار گذاشته شده بود در به ثمر نشستن این جنبش بیتاثیر نبوده است. پس از انقلاب مشروطه عدهای معتقد بودند که دیگهای پلوی سفارت انگلیس در زمان بست نشستن مشروطهخواهان نقشی مهم در به ثمر نشستن «واقعه» انقلاب مشروطه ایفا کرد، البته این تحلیل غیرقابل توجیه است اگر... اگر بخواهیم آن را پایه
اساسی تحلیل انقلاب مشروطه قرار دهیم اما... اما به نظر من دیگهای پلو در به ثمر رسیدن انقلاب مشروطه بیتاثیر نبودهاند.
* «رایگانه» اصطلاحی است که مرحوم دکتر منوچهر فرهنگ ـ دهخدای اقتصاد ایران ـ به عنوان معادل فارسی کلمه سوبسید یا همان یارانه به کار میبرد و به شاگردان و دوستان خود نیز توصیه میکرد که از این اصطلاح استفاده کنند.
دیدگاه تان را بنویسید