ارزش داراییها
شاخص S&P۵۰۰ امسال تا ۳۰ درصد بالا رفت.
شاخص S&P500 امسال تا 30 درصد بالا رفت. این در حالی است که اقتصاد آمریکا تا آن حد بهبود نداشته است. اکنون نرخ سوددهی 25درصدی این شاخص در کل زمان بیسابقه است و از بیشترین مقدار گذشته (5/16 درصد) بسیار فراتر رفته است. افراد عادی هنوز به جمعآوری سهام مشغول نشدهاند اما سرمایهگذاران یکبار دیگر وامهای کلان گرفتهاند تا در بازار سرمایه، سود بیشتری کسب کنند. همانند گذشته بانکهای مرکزی در افزایش ارزش داراییها نقشی اساسی دارند. با کاستن نرخ بهره بانکی تا حد صفر، آنها قصد دارند از طریق ابزارهای غیرمتعارفی مانند آسانسازی کمی(چاپ پول برای خرید اوراق قرضه) و با وعده پایین نگه داشتن نرخ بهره در درازمدت اقتصاد ضعیفشده را به تکاپو وادارند. این نوع بذل و بخشش پولی بیسابقه و بیش از آنچه انتظار میرفت، طول کشیده است. اما این بار این اقدام صحیح است. نرخ بالای بهره میتواند اقتصادهای ضعیف جهان ثروتمند را نابود کند و به کاهش شدید قیمتها منجر شود. با وجود این، به جای سخت کردن شرایط پول، سیاستگذاران باید مطمئن شوند که پول ارزان به سمت سرمایهگذاری بیشتر هدایت میشود نه اینکه باعث افزایش قیمت داراییهای کنونی شود. هر نوع تسهیل در سیاست پولی میتواند با افزایش ارزش داراییها تا حدی به جنبوجوش اقتصادی منجر شود. نرخ بهره پایین به معنای آن است که سود آینده یک بنگاه ارزش بیشتری خواهد داشت. با افزایش عرضه وام مسکن قیمت املاک بالاتر میرود. ارزش بالاتر به نوبه خود باید بنگاهها را به سرمایهگذاری بیشتر تشویق کند، افزایش ارزش مسکن باید مشوق ساختوساز بیشتر باشد و ثروت بیشتر باید مردم را به سمت خرج کردن بیشتر بکشاند. نکته غافلگیرکننده آن است که امروزه سیاست تسهیل پول به ویژه خرید اوراق بهادار، تاثیر بسیار زیادی بر ارزش داراییها گذاشته است؛ اما بر خرج کردن و سرمایهگذاری تاثیری نداشت. هیچ کس دلیل آن را به طور یقین نمیداند. یک دلیل شاید آن باشد که سردرگمی ناشی از بحران مالی هنوز از بین نرفته است و بنگاهها و خانوارها هنوز علاقهمندند به جای خرج کردن بدهیهایشان را کمتر کنند. دلیل دوم ریاضت است. کاهش شدید بودجهها باعث کندی اقتصاد شده و بنگاهها از وجود تقاضای آینده برای محصولاتشان مطمئن نیستند. با گسترش ضعف سرمایهگذاری عدهای از آن نگرانند که این پدیده به ویژگی خاص اقتصاد نوین تبدیل شده باشد. لاری سامرز، وزیر سابق خزانهداری آمریکا میگوید جهان ثروتمند اکنون در حالتی از «رکود سکولار» به سر میبرد که در آن اشتها برای سرمایهگذاری در مقابل تمایل به پسانداز به کمترین میزان خود میرسد. این توضیحات درسهای زیادی در درازمدت دارد. سردرگمیها در نهایت از بین میروند؛ اما رکود سکولار به معنای سرپوشی دائمی بر رشد اقتصادی است. در کوتاهمدت همه بر یک پاسخ اصرار دارند: تیری سهشعبه برای تقویت سرمایهگذاری. اولاً بانکهای مرکزی باید از ابزارهای غیرمتعارف استفاده کنند تا سرمایهها را به جای خرید داراییهای کنونی به سمت سرمایهگذاری در داراییهای جدید سوق دهند. تصمیم اخیر بانک انگلستان برای تمرکز «تامین مالی وامها» به منظور حمایت از وامهای تجاری به جای وام مسکن عاقلانه بود. ثانیاً، سیاستگذاران باید موانع اداری و مالیاتی بر سر راه سرمایهگذاری بنگاهها را حذف کنند. بریتانیا میتواند با آسانسازی مقررات برنامهریزی به ساختوساز رونق دهد و فشارها را از روی قیمت خانهها بردارد. در ایالات متحده اصلاحات مالیاتی میتواند بنگاهها را تشویق کند تا سودهای به دست آمده در خارج از کشور را به منظور سرمایهگذاری به داخل بیاورند. ثالثاً، و از همه مهمتر، دولتها باید سرمایهگذاری عمومی را افزایش دهند. از پلها و جادهها گرفته تا پهنای باند اینترنت، اکثر کشورها نیازمند ارتقای زیرساختارها هستند. حملونقل عمومی بریتانیا با بار سنگین مواجه است. بیشتر لولههای آب در لندن بیش از یک قرن قدمت دارند. از هر هفت پل در آلمان یکی نیازمند تعمیر اساسی است. با وجود این ریاضت باعث شده است بودجههای دولتی کاهش یابند. برنامه توسعه زیرساختارهای بریتانیا که هفته گذشته معرفی شد، میتواند آغازی خوب باشد؛ اما هنوز هم سرمایهگذاری عمومی کافی را شامل نمیشود. سرمایهگذاری عمومی یک اکسیر نیست. ژاپن تلاش بسیاری کرد تا از این طریق از رکود خارج شود. اما همیشه بهترین زمان برای سرمایهگذاری در زیرساختارها هنگامی است که هزینه وام به پایینترین سطح رسیده است. افزایش سرمایهگذاری عمومی باعث تقویت تواناییهای بالقوه اقتصادی در درازمدت میشود و مخارج را در کوتاهمدت افزایش میدهد. اکنون باید به عنوان مهمترین سلاح پیشگیری از حباب از آن استفاده کرد.
دیدگاه تان را بنویسید