تاریخ انتشار:
چگونه آب را به طور بهینه مدیریت کنیم؟
مشکل خشکسالی نیست
بگذارید بپرسیم اگر بازاری واقعی برای آب وجود داشته باشد و کمبود بتواند خود را در قیمت بازار نشان دهد، چگونه معضل آب حتی با وجود خشکسالی قابل حل است؟ وقتی قیمت آب انعکاسدهنده کمبود این کالا باشد، قیمت آن افزایش مییابد.
پاسخ به این سوال که هر کالایی چقدر تولید شود و چگونه توزیع شود، در یک بازار آزاد و با مکانیسم قیمتی، به بهترین شکل مطرح خواهد شد. پیش از این بارها و بارها در مورد صحت این گزاره در این نشریه سخن گفته شده است. هرگاه این مکانیسم قیمتی از بین برود و مداخلهای در آن صورت گیرد، تعادل در تولید و توزیع کالا از بین رفته و در نهایت به دلیل فقدان سیگنال واقعی قیمتی، بازار دچار کمبود یا مازاد میشود. وقتی دولت در بازارها مداخله میکند، هماره باعث چنین آسیبی میشود و جالب آنجاست که دوباره به فکر میافتد چگونه مشکل را حل کند؛ غافل از آنکه خود منشاء معضل است. به نظر نگارنده در مورد مساله آب نیز وضعیت به همین گونه است.
از دید یک فرد غیراقتصادی، معضل آب با عدم اسراف حل خواهد شد و توصیه به غیر از این نیست که در «مصرف آب صرفهجویی کنید». اما یک اقتصادخوانده بر انگیزههای فردی کار میکند. او میداند تنها با تبلیغ و شعار نمیتوان مشکل آب را حل کرد. وی اگرچه میداند که شرایط اقلیمی و خشکسالی موجب شده است این معضل به وجود آید، اما بر این نظر است که در یک چارچوب اقتصادی مناسب برای تولید و توزیع آب، حتی شرایط اقلیمی نیز نمیتواند موجب «کمبود آب» شود.
به عبارت دیگر اگر «کمبود» آب بتواند خود را روی قیمت نشان دهد، آنگاه بازار میتواند این مساله را حل کند. مشکلی که اکنون فرآیند تولید و توزیع آب در ایران دارد آن است که مکانیسم قیمتی عملاً از کار افتاده است. کمبود آب ابداً خود را روی قیمت نشان نمیدهد و در نتیجه تامین آب به معضلی برای کشور تبدیل شده است. به نظر نگارنده، مشکل آب نه شرایط اقلیمی است، که عدم مدیریت صحیح به دلیل فقدان یک بازار آزاد برای تولید و توزیع آب است.
بازار آب
بگذارید بپرسیم اگر بازاری واقعی برای آب وجود داشته باشد و کمبود بتواند خود را در قیمت بازار نشان دهد، چگونه معضل آب حتی با وجود خشکسالی قابل حل است؟ وقتی قیمت آب انعکاسدهنده کمبود این کالا باشد، قیمت آن افزایش مییابد. افزایش قیمت موجب میشود تا مصرفکننده بیدلیل آب را به هدر ندهد و مصرف آب بهینه میشود. اما این تنها فایده وجود بازار آب نیست. هنگامی که بازار آب موجود باشد، تولید آب نیز کاراتر میشود. افزایش قیمت آب در بازاری که بخش خصوصی بتواند در آن مشارکت کند، ایجاد انگیزه میکند تا شرکتها به دنبال ارائه راههایی باشند که به تولید آب مورد نیاز کمک کند. راههایی که شاید امروز حتی ما اطلاعی از آن نداشته باشیم، چرا که این روشها با توجه به انگیزه کسب سود از خلاقیت و تکنولوژی حاصل میشود. مثلاً راهی که امروز به ذهن میرسد، شیرین کردن آب دریاست. فعالیتی که تنها زمانی میتواند اتفاق بیفتد که انگیزه کافی برای شرکت تولیدکننده آب وجود داشته باشد و تا زمانی که قیمت آب در زمان کمبود بخواهد در سطوح نازلی باشد و تغییر نکند، انگیزهای برای استفاده از تکنولوژی و خلاقیت وجود ندارد.
تکنولوژی میتواند بازی را به هم زند. تکنولوژی مرزها و قیودی را که از طرف طبیعت به انسان تحمیل میشود، از بین میبرد و برای تامین آب، نیاز امروز ما استفاده از تکنولوژی است. اما جز در یک فرآیند اقتصادی مبتنی بر مکانیسم قیمتی، تکنولوژی وارد پروسه تولید آب نخواهد شد. مدیریت بهینه آن است که دولت بتواند این فرآیند اقتصادی را تضمین کند. دولت نه قادر است و نه لازم است که خود آورنده تکنولوژی باشد، زیرا اولاً دولت کارایی لازم را ندارد، ثانیاً انگیزه کسب سود را که محور اصلی حرکت شرکتها برای تامین آب است، ندارد و ثالثاً همانطور که گفتیم شرکتهای خصوصی برای کسب سود حاضرند چنان روی تحقیق و توسعه سرمایهگذاری کنند که روشهایی برای تامین آب به دست میآید که شاید امروز به ذهن خطور نکند و در یک بوروکراسی دولتی هیچگاه چنین روشهایی بروز نمییابد.
ایجاد بازاری که بتواند تحولات عرضه و تقاضای آب را نمایان کند، نقشه راهی است که با داشتن آن میتوان بر تمامی مشکلات اقلیمی غلبه کرد. برخلاف نگاه عموم، معضل آب یک مساله کاملاً اقتصادی است و وقتی مدیریت اقتصادی بهینه و صحیحی وجود نداشته باشد، با تغییرات جوی و کاهش بارش و افت آبهای زیرزمینی این عدم مدیریت خود را به طور واضح و شفافتری نمایان میسازد.
ارائه راهکارهایی فنی برای حل این معضل توسط خود دولت، نمیتواند در بلندمدت این مساله را از پیش روی ایرانیان بردارد. اغلب این راهکارها همراه با هزینههای بالایی است که اصولاً بودجهای برای آن وجود ندارد. اما بازگشت به بازار و تضمین وجود آن توسط دولت، راهکاری است که حل مساله را به عنوان پاداشی برای شرکتها و بخش خصوصی درمیآورد و بدین شکل، دولت نیازمند آن نیست که به دنبال بودجهای باشد که در نهایت یا نمیرسد یا آنقدری نیست که به راهکار مورد نظرش برسد.
آب، تبدیل به دغدغهای بلندمدت برای ایران و ایرانی شده است که هر روز که میگذرد این دغدغه پررنگتر میشود و هر سال منطقه و شهری دیگر در قحطی آب فرو میرود. نه میتوان دلخوش به ابر و باد بود و نه میتوان از چارچوب فعلی تولید و توزیع آب توقع برطرف کردن مشکل را داشت. تنها راه، بازگشت به اصول اقتصادی مدیریت این مساله با ایجاد بازاری است که کمبود، خود را در قیمت نشان دهد و هم تقاضا را کاهش دهد و هم پتانسیلی شود برای سرمایهگذاری بر تکنولوژیهایی که میتواند آب مورد نیاز میلیونها ایرانی را تامین کند. هر روز نیز که میگذرد این مساله حادتر میشود و از همین رو باید هماکنون کاری برای آن انجام داد. آیا سیاستگذاران به منطق اقتصادی این مشکل توجه دارند یا میانگارند این مشکل مسالهای فنی است و راهحلش نیز در آن چارچوب است؟
دیدگاه تان را بنویسید