شناسه خبر : 10059 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

سعدی و شاعر - عارفان قرن هفتم چگونه به مفهوم کار و اقتصاد توجه داشتند؟

واعظی معاش‌اندیش یا معاد جوی خلوت‌گزیده

«برو کار می‌کن، مگو چیست کار / که سرمایه جاودانی است کار» شعری است آشنا با گوش ما ایرانیان، که شاید حتی از باب تکرار بیش، آنقدر گوش کودکی‌مان از آن پر شده که دیگر نه چندان اثر و خاصیتی از آن بر جای مانده.

«برو کار می‌کن، مگو چیست کار / که سرمایه جاودانی است کار» شعری است آشنا با گوش ما ایرانیان، که شاید حتی از باب تکرار بیش، آنقدر گوش کودکی‌مان از آن پر شده که دیگر نه چندان اثر و خاصیتی از آن بر جای مانده. باری، با همه این بی‌توجهی ما ایرانیان به نصایح شیخ اجل، تشویق به کار در کلامش، نشان از به فطانت دریافت کردن آن چیزی است که در ادبیات ماضی ما پارسیان از باب مسلکی عارفانه فراموش شده می‌نمود. سعدی نصیحت‌گونه کلام می‌گوید و علاوه بر مقوله «کار»، البته بر سرمایه جاودانی تاکید می‌ورزد و چنین تیزبینانه، به قسمی هم واعظی معاش‌اندیش لقب می‌گیرد و هم آیندگان را از باب پنداشتن و داشتن دغدغه‌ای اجتماعی-اقتصادی به شوق می‌آورد.
سعدی به عنوان شاعری که بارها و به تاکید مخاطب خود را به کار کردن تشویق می‌کند، تا چه اندازه به اقتصاد نظری افکنده است و چه آموزه‌های اقتصادی برای مخاطبان به میراث گذارده است؟
یک استاد دانشگاه رشته ادبیات در خصوص بحث کار و تلاش در شعر سعدی می‌گوید: سعدی از جمله شاعرانی است که به موضوع کار و تلاش بسیار پرداخته و آن را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داده است.
نسترن مکارمی با بیان اینکه یکی از این نکات، انجام کار بی‌منت و با آبرو بوده است، اظهار می‌کند، در واقع سعدی نه اهل تن‌پروریست و نه آسان به چنگ آوردن را بر‌می‌تابد. نمونه این رای سعدی را می‌توان در داستان دو برادر که «یکی خدمت سلطان کردی و دیگری به زور بازو نان خوردی» یافت.
این منتقد ادبی ادامه می‌دهد، سعدی از باب همان اصلاحگری و در قالب خطابه، به واسطه حضور چشمگیر در متن جامعه که از قضا نقطه افتراق سعدی با دیگر شعرای ماست، مردم را به قناعت و ساده‌زیستی اخلاق‌مدارانه دعوت می‌کند و از زیاده‌خواهی نکوهش، شاید این نصیحت شیخ اجل نه میراث‌خور عارفان که فرهنگ‌ساز و میراث‌دار جامعه‌ای است که اندک زمانی است جامه نظم به تن کرده است.
حکایت آن روزها شاید، در رفت و آمد حاکمان است، که سعدی را به تاثیر از ابن‌سینا به اندیشیدن در حکمتی ملی می‌نشاند و ناگزیرش می‌سازد که مشفقانه سخن از چیزی گوید که در اصطلاح امروز شاید مدیریت می‌خوانند. مکارمی در این خصوص می‌گوید: با در نظر گرفتن این سخن، «گرت مملکت باید آراسته/ مده کار معظم به نوخاسته» می‌بینیم، سعدی اصول مدیریت را هم مورد توجه قرار داده و شایسته‌سالاری را در اشعار خود مطرح کرده است. سعدی نه فقط در اندیشه که در قامت یک اصلاحگر عملگرا، همزمان به حاکمان و جامعه پیغامی می‌فرستد و پیکره اجتماع را در این نوع موضوعات حساس می‌سازد.
استفاده مناسب از منابع انسانی نکته دیگری است که در اشعار این شاعر کهن بسیار ظریف گنجانده شده: «نخواهی که ضایع شود روزگار/ به کار نادیده مفرمای کار». به گفته این نویسنده، توجه ایرانیان به مقدرات الهی و رسیدن رزق از سوی خدا، در شعر سعدی هم بازتاب داشته است که با این وجود، این شاعر کلاسیک، ایرانیان را به کار تشویق می‌کند و می‌گوید: «گرچه بیرون ز رزق نتوان خورد/ در طلب کاهلی نشاید کرد».
مکارمی با بیان اینکه نگاه سعدی به مقوله کار و اقتصاد، ظریف‌تر و دقیق‌تر از سایر شاعران کلاسیک کشور است، گفت: سعدی به زوایای مختلف این موضوع نگاه کرده و جنبه‌های ظریفی را مطرح کرده است که در شعر شاعران دیگر دیده نمی‌شود.

سعدی، شاعری تلاشگر
ادیب سعدی‌شناس دیگری می‌گوید، ویژگی‌های شخصیتی شاعران در آثارشان منعکس می‌شود و نحوه زندگی آنها، تفکرات، عقاید و ویژگی‌های روحی‌شان در نوشته‌هایشان نمایان است، این ادیب، سعدی را شاعری تلاشگر می‌داند که سفرهای بسیار زیادش نشان از شخصیت کوشای او دارد.
به اعتقاد وی زندگی سعدی پر از سفرهایی به هند، حجاز و... است که مسافرت در طول سال، نشان از آن دارد که سعدی انسانی تلاشگر بوده است و معروف است که سعدی از طریق وعظ برای مردم، هزینه زندگی خود را تامین می‌کرد.
روایت این سعدی‌شناس در توصیف کوتاهی از دوره‌ای که سعدی در آن می‌زیسته، جالب است: دوران سعدی، بسیار پرتلاطم بوده و حمله مغول و تاتار در آن دوران رخ داده است. بخش زیادی از عمر سعدی در دوران جنگ طی شده و داشتن شخصیتی تلاشگر و حضور در میان مردم و دیدن فقر آنها در اثر جنگ، سبب شده است سعدی در اشعار خود افراد جامعه را به کار و کوشش دعوت کند و توجه به اقتصاد در آثار او و به ویژه در «بوستان» و «گلستان» بیشتر از آثار دیگر شاعران جلوه‌گر باشد.
این سعدی‌شناس با تاکید بر اینکه نحوه زندگی شاعران و نویسندگان روحیات آنها را نشان می‌دهد، گفت: مسائل اقتصادی در زندگی خیام کمتر جلوه‌گر است اما مولانا مخاطب را به کار و تلاش دعوت کرده است و به طور مثال سرودن 20 هزار بیت مثنوی و 80 هزار بیت دیوان شمس در مقایسه با شاهنامه فردوسی یا دیوان حافظ نشانگر این است که مولانا هم در حوزه کار خود یعنی شاعری و نویسندگی، بسیار فرد کوشا و تلاشگری بوده است، اما تفاوت او با سعدی در این است که سعدی، خود به میان مردم می‌رفته، در حالی که در مورد مولانا، مراجعه از سوی مردم بوده است.
او در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا مفهوم قناعتگری در آثار سعدی می‌تواند به نوعی در تضاد با مفهوم اقتصاد و حتی کار و تولید باشد، گفت: قناعت بیشتر مبحثی معنوی است و هنگامی که بزرگان، دیگران را به قناعت دعوت می‌کنند، به این معنا نیست که تلاش نکنید بلکه بیشتر ناظر به خرسندی درونی است و قناعت را در مقابل حرص و آز قرار داده‌اند و نصیحت کرده‌اند که برای آزمندی، آرامش خود را بر هم نزنید.
به هر روی، دعوت سعدی از مردم برای کار و تلاش و در کنار آن قناعت، می‌تواند بیانگر این نکته باشد که کار و تلاش و تولید لازمه داشتن جامعه‌ای پویاست و برای یک زندگی آرام و موفق باید تلاش کرد، اما توجه به این نکته هم خالی از لطف نیست که این شاعر بزرگ، در ادامه دعوت خود به کار و کوشش، جامعه را به قناعت هم فرا می‌خواند و به خوردن نان بازوی خود؛ تا آزمندی ما را به هر کاری وادار نسازد؛ شاید سعدی در این نصایح خود اشاره غیرمستقیم دارد به دوری از رانت و دلالی! نکته‌ای که لازمه امروز جامعه ماست برای رشد اقتصادی.
به هر ترتیب سعدی در دورانی که زیست اجتماعی داشته از جمله شاعرانی بوده است که دغدغه اجتماعی داشته و نه‌تنها نقد قدرت می‌کرده است که از زاویه یک اصلاحگر اجتماعی به نقد رفتارهای مردم نیز پرداخته است.
در قرن هفتم دقیقاً همان زمانی که سعدی در دوران اوج آثارش قرار داشت بسیاری از شاعران، تحت تاثیر عرفان افراطی قرار گرفته و از این رهگذر آن دنیایی می‌اندیشیدند، تا جایی که به اعتقاد بسیاری از فرهیختگان ادب پارسی حضور این نوع از عرفان‌گرایی در ادبیات فارسی مقولاتی به مانند شعر، زندگی و معاش را تحت تاثیر قرار داده است. شاعران ما در طول تاریخ جبراً معاش‌اندیش به معنای اندیشیدن در وادیه این دنیا نبوده‌اند.
سعدی را از قضا شاعر-عارفی توصیف می‌کنند که به هر دو سوی این وادی نظری افکنده است. واصلی است که هم دل در گرو زندگی این جهانی داشته و هم سری در نظم آن ‌جهانی.
دوران زندگی سعدی چه برای خودش و چه کشور ایران بسیار دشوار بوده، چون در این دوران با حمله مغول‌ها و بلاهایی که بر سر مردم کشور آوردند، روبه‌رو هستیم. اما در این زمان شاهد پایمردی رجل ادبی و فرهنگی ایران در مقابل ساختار ناهماهنگ به وجود آمده نیز هستیم.
نیکولو ماکیاولی سیاستمدار ایتالیایی که به اعتقاد بسیاری کتاب «شهریار» او به گلستان و بوستان سعدی نزدیک است، به فلسفه این‌جهانی و مادی می‌پردازد و تنها هدفی که در نظر می‌گیرد، حکومت کردن بر مردم به هر شیوه‌ای است، اما نظر سعدی بر آن است که باید سیاستی به کار بسته شود که مردمان بتوانند در بهترین شرایط قرار گیرند و زندگی آرامی داشته باشند، زیرا سلسله‌ها می‌آیند و می‌روند ولی مردمان برجای می‌مانند و بهتر است که هدف را بهبود زندگی آنان قرار داد و تفاوت اساسی سعدی با ماکیاولی در نوع نگرش کلی او به نوع فلسفه زندگی است.
مدیر مرکز سعدی‌شناسی معتقد است: ویکتور هوگو در ابتدای «شرقیات» خود پیرامون گذران بودن همه چیز می‌آورد: «شرق عظمت خود را از دست داده است، غرب نیز به زودی از دست خواهد داد». پس چه باید کرد؟
همان کاری که سعدی شیراز کرده است: باید «گلستانی» ساخت که «باد خزان را بر ورق او دست تطاول نباشد و گردش زمان عیش ربیعش را به طیش خریف مبدل نکند». دیدرو از پیشگامان اندیشه نوزایی در فرانسه، سعدی را از هم‌اندیشان خود می‌دانست. در آلمان گوته، شیللر و نیچه به احترامش برخاستند. در روسیه پوشکین که زبان روسی به او مدیون است، در برابر سعدی کلاهش را به احترام برمی‌دارد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها