تاریخ انتشار:
بررسی سیاستهای کلی سلامت در گفتوگو با داود دانشجعفری
رقابت برای هزینه کمتر و خدمات بهتر
دانشجعفری که بدون شک در جریان تدوین سیاستهای کلی سلامت نقش فعالی داشته تاکید میکند این سیاستها میتواند در بلندمدت روشنکننده مسیر پیشروی حوزه سلامت است.
عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و حضور در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به عنوان مشاور وزیر، اقتصاددانی چون داود دانشجعفری را با حوزه بهداشت و درمان پیوند داده است. دانشجعفری از نخستین روزهای حضور حسن هاشمی به عنوان وزیر بهداشت از او حکم مشاور گرفته است. دانشجعفری که بدون شک در جریان تدوین سیاستهای کلی سلامت نقش فعالی داشته تاکید میکند این سیاستها میتواند در بلندمدت روشنکننده مسیر پیشروی حوزه سلامت است.
چرا رهبری نظام به عنوان ارشدترین مسوول کشور وارد حوزه سلامت شدند و سیاستهای کلی بخش سلامت را ابلاغ کردند؟ تحلیل کلی شما از این سیاستها چیست؟
اولین نکته در مورد سیاستهای کلی ابلاغشده از طرف مقام رهبری، درک جایگاه این سیاستها در نظام برنامهریزی ماست. بر اساس اصل 110 قانون اساسی ارائه سیاستهای کلی وظیفه رهبری نظام است و ایشان بر اساس روال کاری خود در این کار با مجمع تشخیص مصلحت نظام مشورت میکنند و در نهایت با حذف و اصلاحاتی که صورت میگیرد، سیاستهای کلی توسط ایشان به قوای سهگانه و سازمانهای مربوطه ابلاغ میشود. نکته مهم و اساسی در مورد سیاستهای کلی این است که این سیاستها در مقایسه با برنامههای پنجساله، میانمدت و بلندمدت است. ما در کشور نیازی اساسی به سیاستهای بلندمدت داریم چون برنامههای توسعه ما دوره زمانی پنجساله دارند در حالی که یک دوره مجلس یا دولت چهارساله است. این وضعیت باعث میشود با تغییرات دولت و مجلس برنامهها نیز دچار تغییر شوند. اتفاق افتاده که یک دولت و مجلس برنامهای را تهیه کردهاند اما هنگامی که زمان اجرا فرارسیده آن دولت و مجلس عوض شدهاند. بنابراین لازم است یکسری سیاستهای بالادستی وجود داشته باشد که بر برنامههای پنجساله حاکم باشد. یعنی سیاستهای کلی ابلاغشده در هر حوزه یک برنامه میانمدت یا بلندمدت است که بر
برنامههای پنجساله حاکمیت پیدا میکند. برنامههای پنجساله هم خود بر برنامههای یکساله حاکمیت دارد و به این ترتیب یک نظام برنامهریزی منعطفتر و اجراییتر در کشور ایجاد میشود. این فلسفه وجود این سیاستهای کلی است. در سیاستهای کلی بخش سلامت نیز که اخیراً از سوی رهبر انقلاب ابلاغ شد به دغدغههای مهم و اصلی این حوزه پرداخته شده و راهکارهایی بلندمدت برای بهبود وضعیت سلامت در کشور دیده شده است. سیاستهای ابلاغ شده جامع و کامل است و میتواند چشمانداز سلامت را برای حداقل یک دوره 10ساله برای ما روشن و شفاف کند.
به نظر میرسد بحث تامین هزینههای سلامت و درمان در این سیاستها بسیار مورد تاکید قرار گرفته است و یکی از چالشهای اصلی تامین مالی بوده است. درست است؟
درست است. ببینید در تمام کشورهایی که وضعیت سلامت مردم و جامعه مورد توجه بیشتر قرار گرفته، گلوگاه و چالش اصلی تامین منابع مالی بوده است. یعنی کشورها باید منابع مالی خاص و ویژهای داشته باشند تا بتوانند سلامت جامعه را تامین کنند. حتی میتوان گفت برخی از پسرفتها، عقبگردها و ناتوانیهایی که کشورها در حوزه سلامت، درمان یا کنترل بیماری دارند به دلیل فقدان یا پایدار نبودن منابع مالی است. در حوزه اقتصاد سلامت یکی از بحثهای مهم نحوه تامین مالی است. در سیاستهای کلی ابلاغشده چند سرفصل برای تامین هزینه سلامت با منابع مالی پایدار مورد اشاره قرار گرفته است. نخستین منبع بودجه سالانه کشور است. در این سیاستها تاکید شده دولت به بخش سلامت توجه ویژهای داشته باشد و بودجه اختصاصیافته به سلامت را در بودجه کل نسبت به کشورهای منطقه بالاتر ببرد. بنابراین دولت باید در سالهای بعد منابع بیشتری نسبت به قبل برای سلامت و درمان اختصاص دهد. مالیاتهای خاص سلامت نیز به عنوان یکی از منابع درآمد برای سلامت مدنظر بوده است مثلاً مالیات بر کالاهای مضر. کالاهای مضر، آنهایی است که جزو مواد غذایی اصلی به شمار میآید اما در بلندمدت بر
سلامت مصرفکننده اثر سوء خواهد داشت در نتیجه سیاستگذار علاقهمند است مصرف این مواد پایینتر بیاید. برخی از این کالاها جزو مواد غذایی مهم است که در بسیاری از کشورها بر آن مالیات وضع شده است مثل موادی که دارای نمک زیاد، قند بالا یا چربی فراوان هستند. برای ترغیب مردم به مصرف کمتر این مواد مالیاتهایی در کشورهای مختلف وضع شده که محل مصرف آن بخش سلامت است.
مثل مالیاتی که بر سیگار و توتون وضع میشود؟
بله، سیگار کالایی مضر اما مصرف آن مجاز است و باید شامل مالیات شود. اما در محدودهای که من اشاره کردم کالایی چون شیر پرچرب هم قرار میگیرد. مثلاً قانونگذار در نظر میگیرد هر مقدار میزان چربی در شیر بالاتر رود، میزان مالیات بر مصرف آن نیز افزایش یابد تا به تدریج مصرفکننده به استفاده از شیرهایی با چربی کمتر ترغیب شود. چون چربی خود موتور محرک بسیاری از بیماریهای قلبی و عروقی است. این نگاه جدیدتری است که در یک بسته تدوین شده و سیاستگذاران را ملزم میکند برنامههای آتی خود را با توجه به این بسته اجرا کنند. دولت باید در برنامههای آینده خود منابع و مصارف بخش سلامت را طوری ببیند که پاسخگوی نیاز جامعه باشد.
دولت چگونه میتواند جوابگوی این هزینههای فزاینده باشد؟
ببینید، ابتدا باید به این نکته توجه کرد که هزینههای بهداشتی و درمانی هر سال رو به افزایش است. یک نشانه افزایش دائم هزینه بیمه در کشورهای مختلف است. در مقایسه با تورم، هزینه بیمهها افزایش بیشتری مییابد. روند فزاینده هزینهها دلایل متعددی دارد. دلیل اول آن افزایش جمعیت است. به طور طبیعی با افزایش جمعیت نیازهای مالی بخش سلامت هم افزایش مییابد. یا اینکه اگر نسبت جمعیت کهنسال به کل جمعیت بالاتر رود، هزینههای مربوط به سلامت افزایش خواهد یافت. میدانید که بیشترین هزینههای مربوط به سلامت در طول دوره زندگی به طور عام مربوط به دوره سنی 60 سال به بالاست. دلیل دیگر تغییرات بیماریهاست. مثلاً در یک دوره کشور گرفتار بیماریهایی مثل سل یا مالاریا بود که جزو بیماریهای واگیردار بودند. اکنون ما وارد دوره جدیدی شدهایم که بیماریهای غالب، واگیردار نیستند اما شایع هستند. مثلاً بیشترین آمار مرگومیر در کشور ما مربوط به سکتههای قلبی و عروقی یا مغزی است. شایع شدن این بیماریها خود باعث افزایش هزینههای سلامت در کشور است. دلیل بعدی هم پیشرفت فناوری است. بسیاری از بیماریهای امروزی، صرفاً با فناوریهای جدید قابل شناسایی و
درمان است و مردم و دولت باید هزینه بیشتری صرف کنند تا بتوانند از این فناوریها استفاده کنند. اما راهکارهای مقابله با این افزایش هزینه چیست؟ یکی از راهها ایجاد سازوکاری است که مصارف غیرضروری را کنترل کند که در سیاستهای کلی سلامت از آن به عنوان کنترل مصرف القایی یاد شده است. یعنی مصرف فقط باید آنجایی باشد که ضرورت دارد. استفاده بیش از اندازه از دارو و فناوری درمانی نوعی آفت پرهزینه در نظام سلامت است. در سیاستهای کلی سلامت تاکید شده که هم در کنترل هزینههای سلامت اهتمام شود و هم منابع پایدار درآمدی ایجاد شود. در نهایت بر این نکته تاکید شده که بین درآمد و مصرف باید رابطهای پویا شکل بگیرد که منابع درآمدی متناسب با هزینههای فزاینده پیشبینی شود. البته محورهای مهم دیگری هم در این سیاستها مانند بحث امنیت غذایی وجود دارد. چرا که غذای سالم و داشتن تغذیه کافی کمک میکند بسیاری از بیماریها برطرف شود و هزینههای سنگین به بار نیاید. اولویت پیشگیری نسبت به درمان در سیاستهای کلی سلامت مورد توجه بوده است. نباید صبر کنیم تا فرد بیمار شود بعد به درمانش بپردازیم. یکی از راههای جلوگیری از بیماری تغذیه مناسب و کافی
است.
در این سیاستها بر لزوم ایجاد بازار رقابتی هم تاکید شده بود. در این زمینه توضیح بیشتری میدهید که منظور چیست.
مفهوم این رقابت این است که عرضهکنندگان خدمات درمانی تلاش کنند تا خدماتی بهتر و ارزانتر به مصرفکننده ارائه دهند. این رقابت میتواند در ارائه محصول تجلی پیدا کند. یعنی اینطور نباشد که دولت به مراکز درمانی بودجه بدهد و تمام این بودجه فارغ از خوبی یا بدی خدمات مصرف شود. این نظام باید به گونهای شکل گیرد که مراکز درمانی بر اساس کیفیت خدماتی که ارائه میدهند بودجه دریافت کنند. در حال حاضر در وزارت بهداشت حدود 900 بیمارستان و کلینیک دولتی و خصوصی هرسال رتبهبندی میشود و کیفیت ارائه خدمات و رضایت بیمار در این مراکز مورد سنجش قرار میگیرد. این اطلاعات در اختیار بیماران هم قرار میگیرد تا مراجعهکننده از کیفیت خدمات مراکز مختلف آگاه باشد. این کار برای کاهش هزینه و افزایش کیفیت خدمات ارائهشده به بیمار صورت گرفته است. مراکز درمانی باید بر اساس کیفیت خدمات ارائهشده، تعداد بیماران پذیرششده، رضایتمندی بیماران و چنین شاخصهایی بودجه بگیرند. همچنین باید دقت شود که تجویزها پرهزینه و غیرضروری نباشد.
دیدگاه تان را بنویسید