تاریخ انتشار:
گفتوگو با مجتبی خسروتاج در مورد تحولات معیارها در انتخاب کشورهای هدف برای سرمایهگذاری خارجی
تغییر نگاه سرمایه گذاران خارجی
مجتبی خسروتاج باسابقه حضور هشتساله در مجموعه کارهای اجرایی در قالب رئیس مرکز توسعه صادرات(سازمان توسعه تجارت فعلی) هماکنون یک فعال بخش خصوصی در بخش پتروشیمی است.
برای جذب سرمایهگذاری خارجی الزامات و بایستههایی وجود دارد. با توجه به اینکه در سالهای گذشته شرایط تجارت جهانی با تحولاتی روبهرو شده است؛ آیا میتوان گفت الزامات جذب سرمایهگذاری خارجی نیز تغییر کرده است؟
حتماً همین طور است. ببینید، تا پیش از این برای سرمایهگذاری خارجی و اینکه مقصد نهایی سرمایهگذاری کجا باشد؛ مزیتهای اقتصادی و یا درآمدها و هزینهها مطرح بود. اما در دهههای اخیر این نگاه مقداری تغییر کرده است. این تغییرات هم روندی تاریخی داشته است. اصولاً سرمایهگذاری خارجی از جایی آغاز شد که صاحبان سرمایه به فکر کاهش هزینهها افتادند. کشورهای اروپایی که در صنایع پتروشیمی و صنایع نفتی سرمایهگذاری میکردند، مجبور بودند مواد اولیه و نفت خام را از خاورمیانه یا کشورهای نفتخیز دیگر به کشور مقصد منتقل کنند تا بتوانند مواد اولیه را فرآوری و محصول نهایی را تولید کنند. سپس مسیر رفته را برگردند تا فرآورده را به بازار مصرف برسانند. بعدها که رقابت در فضای تجارت جهانی بیشتر شد و همه را به دنبال کاهش هزینهها برد کشورهای صاحب سرمایه، دانش و تکنولوژی را به این نتیجه رساند که سرمایهگذاری را یا در نزدیکی بازار مصرف یا در نزدیکی مواد اولیه انجام دهند. به همین دلیل است که خیل عظیم سرمایهگذاری به سمت خاورمیانه در دهههای اخیر حرکت کرده است.
در واقع معیار اولیه برای سرمایهگذاری خارجی، «تحلیل هزینه - فایده» بود؟
بله، سرمایهگذاری خارجی در گذشته کاملاً بر مبنای هزینه - فایده انجام میشد. اما باید توجه داشت که به مرور زمان این معیار کمکم نقش خود را به عوامل دیگری داد که این عوامل به طور خلاصه «حاکمیت خوب» نام دارد و به معنای آن است که تا چه اندازه پاسخگویی در آن کشور وجود دارد و تا چه حد عملکرد حاکمیت در جهت جذب منابع خارجی است؟ جهتها و چشماندازها چقدر روشن است؟ محبوبیت و مقبولیت دولت در آن کشورها چگونه است؟
اقدامات تشویقی نظیر معافیتهای مالیاتی و کاهش دیوانسالاری اداری نیز در همین مفهوم دستهبندی میشود؟
خیر، «حاکمیت خوب» جدای از این است که چه اندازه معافیت مالیاتی وجود دارد. در دنیای رقابتی امروز شاید دهها کشور اقدامات تشویقی انجام میدهند که سرمایهها را جذب کنند. در ایران مثلاً در مناطق آزاد طی یک دوره خاص تا 15 سال معافیت مالیاتی ارائه میشد. اما فارغ از این تشویقهای مالی عوامل تاثیرگذار دیگری برای جذب سرمایه خارجی وجود دارد.
چه عواملی؟
نگاه کشورهای متمایل به سرمایهگذاری خارجی، امروز دیگر تکبُعدی نیست و مشوقها تنها عامل حضور سرمایهگذار خارجی نیست. امروز سرمایهگذار خارجی به این موضوع دقت میکند که در کشور دوم، زیرساختها برای فعالیت چگونه است و تا چه اندازه آزادی برای فعالیت وجود دارد و فضای کسب و کار چگونه است. برای این کشورها ساختار مقررات کشور دوم مهم است. در واقع این معیارها جایگزین شاخصهای قبلی شده است.
شما سه معیار متفاوت برای جذب سرمایههای خارجی مطرح کردید و با توجه به معیارهای جدید آیا ایران میتواند روی افزایش سرمایهگذاری خارجی حساب باز کند؟
ایران همواره جاذبههای اقتصادی برای سرمایهگذاران داشته است. این جاذبهها به ویژه در بخش نفت و گاز بیشتر دیده میشود. اما کلان اقتصاد وضعیت فضای کسب و کار باید بررسی شود. سرمایهگذار خارجی ابتدا نگاه ویژهای به بخش خصوصی یک کشور خواهد داشت. نگاه میکنند که بخش خصوصی در آن کشور تا چه اندازه از تسهیلات و مزیتها برخوردار است؟ الان روند جذب سرمایهگذار خارجی عوض شده است. کشورهای سرمایهپذیر دنبال بستههای حمایتی برای سرمایهگذار خارجی نیستند. چون به خوبی میدانند که سرمایهگذار خارجی اولین سوالی که میپرسد این است که سرمایهگذار داخلی در ایران انگیزه برای سرمایهگذاری دارد، یا نه؟ چون اشتراکاتی با هم دارند و اگر به دلیلی در درون یک کشور مجموعه مقررات حاکمیتی و فضای کسب و کار بهگونهای نباشد که بخش خصوصی را جذب کند، سرمایهگذاری خارجی ایجاد نمیشود.
یعنی از نظر شما عوامل اثرگذار بر سرمایهگذاری خارجی و داخلی یکسان است؟
این مهم است که کشورها دیگر عوامل اثرگذار بر سرمایهگذاری خارجی و داخلی را از یکدیگر تفکیک نمیکنند. الان سرمایهگذار داخلی فراری است و شرایط را سخت میبیند و دست به سرمایهگذاری کلان نمیزند، سعی میکند وارد فعالیتهای تولیدی نشود و به فعالیتهای کوتاهمدت در بخش بازرگانی میپردازد. به همین دلیل سرمایهگذاری خارجی نیز از همین روند پیروی میکند.
با این حساب شما معتقدید که سرمایهگذار خارجی با چه مشکلاتی برای ورود به ایران مواجه است؟
وقتی مجموعه مقررات داخل کشور بیثباتی برای سرمایهگذار داخلی ایجاد کرده باشد چطور سرمایهگذار خارجی جرات میکند در ایران سرمایه وارد کند؟ وقتی مقررات در کشور مرتب در حال نوسان است و ثبات ندارد سرمایهگذار خارجی اینها را میبیند و متوجه میشود. بخش خصوصی در ایران امروز از بیثباتی مقررات در داخل گلهمند است و آزادی تجاری ندارد. دخالت دولت در بسیاری از بخشها بالاست. رانتهایی که برای بخشهای دولتی در تجارت خارجی ایجاد شده است و آنگونه که برای بخش دولتی دسترسی به ارز وجود دارد برای بخش خصوصی وجود ندارد. در کشوری که نظام ارزی آن در دو سال گذشته مرتب در جهت کاهش ارزش پول ملی بوده است؛ سرمایهگذار خارجی از اینکه بیاید ارز خود را به ریال تبدیل کند نگران خواهد بود. حتی ممکن است سرمایهگذاری بلندمدت را به کوتاهمدت تبدیل کند. اینها آثاری است که باید جدای از مشوقها برای سرمایهگذاری خارجی مورد بررسی قرار گیرد.
در حال حاضر آمارهای متفاوتی از روند سرمایهگذاری خارجی کشور وجود دارد که دولت از افزایش آن سخن میگوید و منابع مستقل از روند رو به کاهش آن خبر میدهند. دلیل این تناقض آماری چیست؟
در اقتصاد کلان وقتی صحبت از سرمایهگذاری خارجی میکنیم؛ منظور، سرمایه خارجی وارد و خارج شده است. این فرمولی است که بر اساس آن «سرمایهگذاری خالص» خارجی به دست میآید. امروزه یکی از عوامل سرمایه، نیروی انسانی است؛ با این حجم از نیروی انسانی که در چند سال گذشته از کشور خارج شدهاند در بخش خالص سرمایهگذاری خارجی با روند منفی روبهرو شدهایم. به عبارتی حجم بالایی از نیروی انسانی که میتوانست در داخل کشور فعالیت و ایجاد درآمد کند از مملکت خارج شدهاند. با این حساب چطور میتوان امیدوار بود که سرمایهگذاری خارجی ما در چند سال گذشته بیشتر شده باشد؟
با توجه به روند تحریمها و کاهش درآمدهای نفتی ایران آیا میتوان آینده روشنی از حجم سرمایهگذاری خارجی در بخش نفت و گاز داشت؟
به اعتقاد من باید به فکر حل تحریم باشیم. باید فضایی وجود داشته باشد که بتوان با دیگر کشورها رقابت کرد. قطعاً رسیدن اقتصاد ایران به اقتصاد برخی از کشورهای منطقه کار سختی است. اما در بخش انرژی میتوان از دیگران جلو زد. بنابراین خوب است که موانع سر راه صنایع متکی به انرژی از بین برود. گفتوگوهای سیاسی را میتوان به سمتی برد که این مزیت کشور از دست نرود. اگر این مزیت کشور را از دست بدهیم بایستی تعاریف جدیدی در صحنه بینالملل داشته باشیم. ما در مسابقهای هستیم که میخواهیم از دیگران جلو بزنیم. اما این کار سختی است. در بخش انرژی چون مزیت وجود دارد، میتوان از دیگران جلو زد. این بستگی مستقیمی به تغییر نگاه در عرصه سیاست بینالملل دارد.
دیدگاه تان را بنویسید