تاریخ انتشار:
لزوم مدیریت صحیح در اقتصاد پساتحریم
چراغ سبز میشود؟
اقتصاد ایران پشت چراغ قرمزی است که رقمهای ثانیهشمار آن، آنقدر زیاد بود که برخی از رانندهها اتومبیلهای خود را ترک کردهاند و برخی داخل اتومبیل به خواب فرورفتهاند. خوابی عمیق. احتمالاً در این میان باک بسیاری از اتومبیلها خالی شده است. برخی از روی خوشبینی باک خالی کردهاند چرا که خودرو را به امید سبز شدن پیش از موعد خاموش نکردهاند و برخی دیگر که خاموش کردهاند در اثر غفلت از نااهلان، عقربه بنزین را روی حرف E میبینند و برخی دیگر از کوچههای فرعی به دنبال ادامه مسیر هستند. حتی گودالهایی نیز در وسط چهارراه به چشم میخورد.
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
حرکت خوشه گندمی که در گندمزار در حال ایفای حرکتی شبیه خم و راست شدن است، در واقع نتیجه یک نابرابری در فشار دو توده هوا در اکوسیستمی بسیار بزرگ به نام زمین است. زیبایی چشمنواز حرکت باد در گندمزار، محصول حرکتی طبیعی است؛ حرکت طبیعی یک اکوسیستم. ممکن است بینندهای که دقیقتر به این حرکت نگاه میکند این مساله را در ذهن مطرح کند که چرا هارمونی حرکت باد در گندمزار، شبیه برخورد باد به دریاست و شاید اولین نکتهای که جلب توجه میکند، مواج بودن گندمزار باشد. در واقع نقشی از موج که روی گندمزار تولید زیبایی کرده است، متاثر از موجی است که در دل حرکت باد وجود دارد. یعنی این جنس حرکت باد است که بر گندمزار نقش بسته است.
حرکت خوشه گندم علاوه بر اینکه در فرآیند هماهنگ حرکت موجوار گندمزار سهیم است باعث زرد شدنش نیز میشود. در واقع بادی که میوزد در حال گرفتن رطوبت گندم و زرد کردن و سهیم کردن آن در چرخه تولیدمثل نیز هست. نکتهای که جلب توجه میکند موج حرکت باد و چگونگی ایجاد آن است. در علم فیزیک ثابت شده است که حرکت یک سیال از نقطهای به نقطه دیگر مستلزم اختلاف فشار بین آن دو نقطه و ارتباط آنها با یکدیگر است. یعنی باد هم که همان حرکت هواست، حرکتی است ناشی از اختلاف فشار دو نقطه متصل و مرتبط با هم. اگر تصور کنیم که گرم شدن یک نقطه و حرکت ستونی هوا در آن نقطه باعث کاهش فشار آن نقطه شده است، به دلیل اختلاف فشار نقطه مذکور با سایر مناطق، پدیدهای که باید انتظار وقوع آن را داشته باشیم، باد است. اما سوال اینجاست؛ چرا موجگونه؟ شاید برای درک بهتر و رسیدن به جواب بتوان از رفتار آدمها کمک گرفت. البته رفتار آدمهای ماشینی.
حرکت خوشه گندم علاوه بر اینکه در فرآیند هماهنگ حرکت موجوار گندمزار سهیم است باعث زرد شدنش نیز میشود. در واقع بادی که میوزد در حال گرفتن رطوبت گندم و زرد کردن و سهیم کردن آن در چرخه تولیدمثل نیز هست. نکتهای که جلب توجه میکند موج حرکت باد و چگونگی ایجاد آن است. در علم فیزیک ثابت شده است که حرکت یک سیال از نقطهای به نقطه دیگر مستلزم اختلاف فشار بین آن دو نقطه و ارتباط آنها با یکدیگر است. یعنی باد هم که همان حرکت هواست، حرکتی است ناشی از اختلاف فشار دو نقطه متصل و مرتبط با هم. اگر تصور کنیم که گرم شدن یک نقطه و حرکت ستونی هوا در آن نقطه باعث کاهش فشار آن نقطه شده است، به دلیل اختلاف فشار نقطه مذکور با سایر مناطق، پدیدهای که باید انتظار وقوع آن را داشته باشیم، باد است. اما سوال اینجاست؛ چرا موجگونه؟ شاید برای درک بهتر و رسیدن به جواب بتوان از رفتار آدمها کمک گرفت. البته رفتار آدمهای ماشینی.
چهارراهی با یک چراغ راهنمایی را در نظر بگیرید. تصور کنید ترافیک سنگینی پشت چراغ قرمز وجود دارد. شما در اتومبیلتان نشستهاید و حدوداً بیش از 50 متر با چراغ فاصله دارید. چراغ به مدت 30 ثانیه سبز و دوباره قرمز میشود. شما که در اتومبیلتان نشستهاید، حرکت خود را احتمالاً پس از قرمز شدن دوباره چراغ آغاز میکنید، در حالی که سبز به معنای حرکت و قرمز به معنای توقف است. این یعنی موج.
احتمالاً یک فیزیکدان نیز در تحلیل رفتار موجی باد، چنین تفسیری را ارائه دهد. یعنی وقتی مانعی در منشاء حرکتی یک سیال، رفتاری تناوبی در مسیر جریان سیال داشته باشد، باید برای آن حرکت، رفتاری سینوسی یا موجی انتظار داشت. اما اگر این جریان، جریان کالاها و خدمات باشد چه؟ آیا همانطور که طبیعت در خود موج ایجاد میکند، اقتصاد نیز جریانهای مواج دارد؟ بر اساس مشاهدات روزمره اقتصاد، جواب این پرسش با احتمال بالایی مثبت است. اقتصاد نیز به عنوان یک سیستم یا اکوسیستم، در جریان کالاها و خدمات، جریان سرمایه، جریان پول و حتی پویایی نیروی کار در قالب مهاجرت، رفتار موجی را در دادهها و نمودارهای مختلف نمایش میدهد.
حال اجازه دهید به همان چهارراه و ترافیک پشت چراغ قرمز برگردیم. چه عواملی بر شکل موج ایجادشده تاثیر خواهد گذاشت؟ چه عواملی بر طول موج موثرند؟ پهنای خیابان، وجود قانونی مانند گردش به راست ممنوع در چهارراهها، اینکه اتومبیلهای پشت چراغ قرمز همه یکسان باشند یا تنوع بیشتری از اتومبیلها منتظر سبز شدن چراغ باشند، تمایل به سبقت گرفتن در هنگام سبز شدن چراغ و شتاب خودروها و عواملی از این دست میتواند شکل موج را تعیین کند. اما در ایدهآلترین شرایط گاهی نظم و تناوب موج دچار اخلال میشود. احتمالاً پیشبینی هر کدام از رانندگان، که بر اساس تجربهای پیشینی در رد شدن از چراغ قرمزهای مسیر همیشگی آنهاست، درست از آب درنمیآید. مانند زمانی که دستاندازی وسط چهارراه ایجاد شده یا تصادفی صورت گرفته باشد و یا حتی ممکن است رانندهای پشت چراغ، خوابش برده باشد. بنابراین میتوان دریافت، موجی که در طبیعت و با نیروهای طبیعت ایجاد میشود با موجی که محصول رفتار انسانهاست، با وجود شباهت رفتاری، تفاوت معناداری دارد.
میتوان گفت اقتصاد ایران پشت چراغ قرمزی است که رقمهای ثانیهشمار آن، آنقدر زیاد بود که برخی از رانندهها اتومبیلهای خود را ترک کردهاند و برخی داخل اتومبیل به خواب فرورفتهاند. خوابی عمیق. احتمالاً در این میان باک بسیاری از اتومبیلها خالی شده است. برخی از روی خوشبینی باک خالی کردهاند چرا که خودرو را به امید سبز شدن پیش از موعد خاموش نکردهاند و برخی دیگر که خاموش کردهاند در اثر غفلت از نااهلان، عقربه بنزین را روی حرف E میبینند و برخی دیگر از کوچههای فرعی به دنبال ادامه مسیر هستند. حتی گودالهایی نیز در وسط چهارراه به چشم میخورد. اما امروز که زمزمه سبز شدن چراغ در گوش رانندهها پیچیده، اقتصاد منتظر، چه موجی را با چه طول موجی ثبت خواهد کرد؟ در واقع سوال اینجاست که آیا خیابانهای اقتصاد ایران، گنجایش و ظرفیت لازم برای جریان مواج کالاها و خدمات، سرمایه و حتی شاید نیروی کار را که همه پشت سدهای متعدد از حرکت باز مانده بودند دارد؟ چه چیزهایی ممکن است با آغاز حرکت نادیده گرفته شود و شاید زیر پا گذاشته شود؟ آیا گودالها و چالهچولههای مسیر توسط ارگانهای مربوطه شناسایی و ترمیم خواهد شد تا به روانی حرکت و
سرعت حرکت کمک شود؟
به نظر میرسد موجی که در اقتصاد به وجود میآید، زمانی میتواند زیباییهای هارمونیک چمنزارها و گندمزارها را به نمایش بگذارد که به اندازه طبیعت، طبیعی باشد. فرد، افراد یا نهادهایی که قرار است مسیر را برای حرکت روان اقتصاد مهیا کنند، میبایست اقتصاد را با قوانین طبیعی آن بشناسند. در دنیای امروز و برای اتفاقاتی که پیش روست و همه جامعه به نوعی منتظر وقوع آن هستند، نیاز به فرد یا افرادی احساس میشود که بتوانند برای دوران پساتحریم، مسیرهای منظم و روانی را آماده کنند. در غیر این صورت اتفاقی که میافتد این است که رانندگان بسیار مانده در پشت چراغ قرمز، هر کدام تلاش میکنند زودتر راه خود را باز کنند و تا چراغ مجدداً قرمز نشده از چهارراه عبور کنند. نتیجه یک درهمپیچیدگی تمامعیار است. عدهای در دستانداز میافتند و دچار خسارت میشوند؛ عدهای جلوی هم میپیچند و تصادف میکنند، عدهای میخواهند با لایی کشیدن از بین خودروها زودتر از چهارراه رد شوند که با گیر کردن بین خودروها راه دیگران راهم بند میآورند. خودروها تلمبار شده و در هم گره خورده در چهارراه چنان انسدادی ایجاد میکنند که حتی پلیس هم ساعتها باید وقت صرف کند تا
بتواند این گره ترافیکی پیچیده را باز کند.
برای گیر نکردن اقتصاد ایران در چهارراهی که چراغش سبز شده، باید مدیریت درستی حاکم کرد که قبل از وقوع حادثه از آن جلوگیری کرد. کنترل کردن انتظارات رانندگان پشت چراغ، مدیریت کردن صحیح آنها برای حرکت در خطوط، رفع کردن دستاندازهای کوچک و بزرگ وسط چهارراه و حتی جریمه رانندگان خاطی میتواند باعث شود که بهترین نتیجه ممکن، و نه نتیجه ایدهآل، حاصل شود. در اقتصاد پساتحریم باید مدیریت صحیح انتظارات مردم و فعالان اقتصادی شکل بگیرد تا بتوان از آنچه فراهم میشود؛ همان چراغ سبز چهارراه، بهترین استفاده ممکن را برد. لازم است از هماکنون نهادهای اقتصادی دولت اعم از وزارتخانههای اقتصادی، سازمانهای اقتصادی زیرمجموعه و نهادهای سیاستگذاری چون بانک مرکزی با تدبیر و تفکر در شرایطی که پیش خواهد آمد، آماده بهرهبرداری حداکثری از شرایط باشند و به این منظور بیش از هر مسالهای در پی رفع اشکالاتی باشند که در شرایط پیش از تحریم هم ما را آزار داده است. معضلاتی که باعث شد سالهایی را با درآمد هنگفت نفتی سپری کنیم بدون اینکه ذخیره ارزی بیندوزیم یا اشتغالی ایجاد کنیم یا زیرساختی به کشور افزوده کنیم و تنها نتیجه پردرآمدیمان بالا رفتن
شاخص تورممان باشد. بدون تردید رفع اشکالات ساختاری اقتصاد ایران اهمیتی بیش از رفع تحریم دارد..
دیدگاه تان را بنویسید