ارزیابی محمدحسین کریمیپور از سفر هیات ایرانی به اروپا
فشرده، پرکار و سنگین
حمایت ظریف از بخش خصوصی و تاکید او بر حمایت نظام ایران از توسعه کسب و کار بخش خصوصی، نهتنها در سخنرانیهای فروم اقتصادی، بلکه تا جایی که من دنبال کردم در ملاقاتهای سیاسی واضح، روشن و جدی بود. او ایرانی باثبات و مقتدر را ترسیم میکرد که مزیتهای گونهگونی برای همکاری دارد.
کمتر سابقه داشته که هیات سیاسی عالیرتبه وزیر امور خارجه ایران، همراه هیاتی اقتصادی از بخش خصوصی شود. سوار همان هواپیمایی شود که فعالان اقتصادی شدهاند. با آنها خوش و بش کند و در نشستهای اقتصادی، از توانایی آنها دفاع کند. وقتی اینگونه میشود، حس یک تغییر در زیر پوست دستگاه دیپلماسی را میشود لمس کرد. همینطور، بزرگ شدن و بالنده شدن بزرگترین تشکل بخش خصوصی را میشود فهمید. بر پایه توفیق تجربه ریاست جمهوری در احاله امور هیات اقتصادی در سفرهای رسمی به بخش خصوصی، پیشنهاد سفر را وزارت امور خارجه به اتاق ایران میدهد. محسن جلالپور از آن استقبال میکند و بلافاصله هیاتی مهیا میشود. حالا میشود از یک تحول جدید سخن گفت. تحولی که نتیجه حضور همزمان دو مذاکرهکننده حرفهای از دو نهاد ملی است. محسن جلالپور که یک مذاکرهکننده موفق در داخل است و در مدتی کوتاه توانسته روابط عمیقی میان اتاق ایران و دستگاههای دولتی ایجاد کند و محمدجواد ظریف که آوازه تبحرش در مذاکرات بینالمللی، زبانزد است. هنوز این سفر به پایان نرسیده که محسن جلالپور از مذاکره با محمدجواد ظریف برای تکرار این تجربه و سفر به آفریقا و آمریکای
لاتین خبر داده است. محمدحسین کریمیپور به ما میگوید اتاق به تداوم این تجربه دل بسته و حضور پررنگ محمدجواد ظریف در صحنه دیپلماسی اقتصادی ایران را موهبتی برای بازارگشایی و تحکیم روابط اقتصادی با جهان میداند.
برای نخستین بار پس از انقلاب بود که وزیر امور خارجه ایران در راس هیاتی از فعالان بخش خصوصی به چند کشور اروپایی سفر کرد. موضوع این است که پیش از این، هیچ فعالیت مشترکی بین وزارت امور خارجه و اتاق ایران به منظور بازارگشایی و تحکیم روابط اقتصادی با کشورهای دیگر، حداقل در این اندازه، صورت نگرفته و هیچگاه وزارت امور خارجه در شأن خود نمیدیده که به صورت اختصاصی و با فعالان بخش خصوصی به منظور توسعه روابط اقتصادی همسفر شود. ارزیابی شما از این سفر چیست؟
مبنای این تجربه، تصمیم شجاعانه رئیسجمهور در سپردن مسوولیت طراحی و اعزام هیاتهای اقتصادی همراه به بخش خصوصی بوده است. ضمن اینکه باید ویژگیهای شخصیتی و نگاه ویژه دکتر ظریف به بخش خصوصی و زمانسنجی هوشمندانه این دیپلمات بزرگ را هم در نظر گرفت. وقتی قرار بود هیات ایرانی به ریاست دکتر روحانی به کشورهای ایتالیا و فرانسه اعزام شود، طراحی و مدیریت امور اجرایی این سفر به اتاق ایران سپرده شد. آن تجربه موفق بودو باز هم در پاکستان تکرار شد. حتی وقتی دکتر روحانی در آخرین لحظات تصمیم گرفت سفر به اتریش را به تعویق اندازد، هیات اتاق به خوبی بخش اقتصادی
رسمی سفر را تقریباً در همان محتوای پروتکل مورد توافق، در نهایت آبرومندی و حرفهایگری جلو برد. همین تجربیات موفق سبب شد دولت درصدد تکرار این تجربه در هیاتهای سیاسی عالیرتبه دیگر برآید. زمانی که قرار شد هیاتی به سرپرستی دکتر ظریف، برای توسعه روابط با چهار کشور فنلاند، لهستان، سوئد و لتونی اعزام شود، این پیشنهاد به اتاق ایران داده شد که طراحی و امور اجرایی بخش اقتصادی این سفر را بر عهده گیرد. اتاق ایران با توجه به ظرفیت بالای همراهی با ظریف در فضای جهانی و نظر به آن که هیات همراه وزیر خارجه پس از هیات همراه رهبر و رئیسجمهور، عملاً بالاترین وزن ممکن را در هیاتهای ملی ایرانی دارد، از این پیشنهاد استقبال کرد و پذیرفت.
محمدجواد ظریف اولین وزیر امور خارجهای است که بخش خصوصی را به همراه میبرد؟ این سفر چه ویژگی داشت؟ هدف اتاق و هدف ظریف از این همراهی چه بود؟
قبلاً هم مواردی از همراهی هیاتهای اقتصادی بخش خصوصی با وزرای خارجه وجود داشته است. من خودم با دکتر خرازی در قالب هیات اقتصادی، تجربه سفر به آفریقا را داشتهام. اما این سفرها را یا خود وزارت خارجه طراحی و مدیریت میکرد یا سازمان توسعه تجارت. تا جایی که من میدانم این اولین بار است که هیات اقتصادی بزرگی همراه هیات سیاسی به سرپرستی وزیر خارجه، کاملاً توسط خود بخش خصوصی طراحی و اجرا میشود. هدف اتاق و بخش خصوصی از اعزام هیاتها، علاوه بر اهداف مرسوم در گسترش رابطه اقتصادی به خصوص در سطح بنگاههای حاضر در سفر، تلاش برای ایفای نقش موثر در تیم ایرانی اعزامی برای ترسیم تصویری حرفهای، مسوول و توانا از ایران اسلامی است. همچنین این صحنه برای جلب اعتماد ذینفعان ما در داخل و خارج به توانایی بخش خصوصی ایران در ایفای نقش پررنگتر در روابط اقتصادی در سطح بینالملل، موقعیت بینظیری است. اینکه اهداف دکتر ظریف چه بوده، باید از خود ایشان پرسیده شود. ولی تردید
ندارم او مشتاقانه در تلاش است تا ایران بتواند استفاده بیشتری از فرصتهای اقتصادی حاصل از برجام ببرد. به گمان من، ظریف اولویت اقتصاد در پارادایم حاکمیت ایرانی را باور دارد و خطیر بودن اوضاع اقتصادی کشور را میفهمد.
سخنرانیهای آقای ظریف چگونه بود؟ چقدر بخش خصوصی را باور داشت و چقدر از بخش خصوصی گفت؟
نطقهای ظریف در فروم اقتصادی دوجانبه در هر چهار کشور، بیشترین پوشش خبری را از آن خود کرد. وزیر خارجه ما یک ناطق کمنظیر در سطح جهانی است. سخنرانی کوتاه و هوشمند و طرز ارائه بیتکلف و دوستداشتنی او سالن را میخکوب میکرد. به خصوص در فنلاند و سوئد، جایی که میزبان از او خواست به انگلیسی نطق کند، غوغا بود. نطق وزرای اروپایی همتای او -که از بهترینهای جهانند- بیتردید، با فاصله زیاد در سایه نطق او قرار داشت. تجربه حضور در سالنی که ظریف زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران، به نمایندگی از ملت ایران سخن میگوید، تجربهای به یادماندنی است. حمایت ظریف از بخش خصوصی و تاکید او بر حمایت نظام ایران از توسعه کسب و کار بخش خصوصی، نهتنها در سخنرانیهای فروم اقتصادی، بلکه تا جایی که من دنبال کردم در ملاقاتهای سیاسی واضح، روشن و جدی بود. او ایرانی باثبات و مقتدر را ترسیم میکرد که مزیتهای گونهگونی برای همکاری دارد. به وضوح میگفت اقتدار ایران ریشه در اتکای نظام سیاسی به مردم دارد. او هوشمندانه روی لزوم تسهیل روابط بانکی
تکیه داشت و به وضوح مسوولیت غرب در این زمینه را مورد تاکید قرار میداد. در یک کلام، نطقهای ظریف، معرکه بود.
ارتباط ظریف و فعالان اقتصادی چگونه بود؟ رئیس اتاق ایران در کانال تلگرامش، تصاویری از خوش و بشهای وزیر امور خارجه را منتشر کرد که با اعضای هیات اقتصادی گرم گرفته بود. این گرم گرفتن، شاید دور از تصور بود.
پس از برخاستن هواپیما از تهران، دکتر ظریف وقت زیادی را صرف چرخیدن در هواپیما و صحبت با فعالان کرد. توجهش به مخاطب ساختگی نیست. معلوم است آدمها را دوست دارد و همین است که مردم هم دوستش دارند. پیگیریهای بعدی او نشان داد به حرفها توجه کرده و نسبت به معضلات کسب و کار حساسیت دارد. گرچه در هواپیما بیوقفه مشغول جلسات سیاسی با تیمش و قرائت گزارشها بود، اما از دریافت گزارش از هیات اقتصادی و انعقاد جلسات کوتاه با متقاضیان غافل نبود. کار کردن زیر دست او دشوار و چالشی است. پرکار و کمخواب است. قدرت ایجاد ارتباط انسانی او بالاست و به گمانم این رمز همراهی تیمش با او در این زندگی حرفهای فرساینده و سخت است. تقریباً هر کس به ظریف میرسد، مشتاق است با او سلفی داشته باشد و این زمانی است که ابهت آقای وزیر تبدیل به محبت میشود و محمدجواد ظریف با آن لبخند معروفش همیشه دوستانه آماده اجابت است. برای من
جالب بود که برخی شخصیتهای اروپایی هم با علاقه دنبال سلفی گرفتن با او بودند. از ما خواسته بود چکیده جلسه بانکی در هر کشور را برایش بنویسیم. آن را میخواند و گاهی پیرامون آن با معاون ارزی بانک مرکزی مشاوره میکرد.
ماجرای نشستهای بانکی چه بود؟ چون همه سفر را تحت تاثیر قرار داد.
در هر کشور از قبل از طریق تشکل بالادستی بخش خصوصی آن کشور هماهنگ شده بود تا یک جلسه کاری تخصصی حول مسائل بانکی دوطرفه برگزار شود. از سوی ایران در این جلسهها، معاون ارزی بانک مرکزی، نایبرئیس اتاق، معاون بینالملل اتاق، مدیران تخصصی سه بانک ایرانی و تعدادی از متخصصان مالی بخش خصوصی، یکی از مسوولان وزارت خارجه و نماینده سفارت حاضر بودند. عناصر این تیم در جلسات متعدد، با هم هماهنگ شده بودند و تلاش بر آن بود که اگر موضعگیری رسمی لازم بود، از طرف ایرانی توسط بانک مرکزی صورت گیرد. از طرف مقابل، تلاش شده بود تا علاوه بر مسوولان مرتبط تشکل بالادستی بخش خصوصی، نماینده بانک مرکزی یا وزارت اقتصاد (بنا به ساختار کشور)، بیمه صادراتی، بانک ملی توسعه صادرات و مسوولان عالیرتبه حداقل سه تا چهار بانک تجاری درگیرتر با ایران حاضر شوند. قبلاً مکانیسم مکتوبی با طرف اروپایی به توافق رسیده بود که هدف جلسه، اول تعریف مشکل بانکی دوجانبه مانع از توسعه تجارت باشد و دوم مکانیسم پیشنهادی برای حل این مشکل.
رئوس برنامه هیات در هر کشور چه بود؟
بر اساس ساختار مورد تفاهم در سفرهای جدید همراه دکتر روحانی، در سفر همراه ظریف هم ما برنامههای خودمان را داشتیم. در این سیستم جدید، دو هیات سیاسی و اقتصادی از نظر برنامه و مدیریت صحنه، مستقل اما از نظر زمانی موازیاند. عملاً زمان مرده و آزارنده انطباق با برنامه هیات سیاسی - که همیشه محل شکایت فعالان بوده- حذف شده است. برنامه محل تلاقی ما با دکتر ظریف، فروم اقتصادی بود. در آن ما به تشریح وضع اقتصادی و فرصتهای کار با ایران پرداختیم. این مهم از طریق ارائه پاورپوینت و کتابچههای اینفوگرافیک انگلیسی پشتیبان آن، سامان داده شده بود که مورد استقبال قرار گرفت. موضعگیریهای رسمی روسای اتاقها و وزرای دو طرف را هم داشتیم. سپس معاون ارزی بانک مرکزی گزارشی از آخرین شرایط کار بانکی بین دو کشور میداد که مورد توجه کمپانیهای اروپایی بود. در برخی کشورها، بنا به اقتضا، ارائه برخی گزارشات بانکی محلی، مطالعات موردی یا گزارشهای تخصصی تجاری هم به فروم افزوده میشد. سپس جلسات رو در رو میان شرکتهای دو طرف برگزار میشد. از B2B ایستاده تودهای، فراری هستیم. اصرار داریم که هر شرکت
ایرانی میز اختصاصی خود را داشته باشد. تامین فضای کافی برای 60 میز، چالش بزرگی بود. در استکهلم مجبور شده بودیم یک هفته قبل از سفر، محل جلسه را تغییر دهیم. اسامی کمپانیهای دو طرف قبلاً مبادله شده بود و اتاقهای دو طرف، تا جایی که وقت اجازه داده بود، تلاش کرده بودند توازنی بین رشته کاری کمپانیهای دو طرف حاصل آورند. سپس به موازات زمانی که متخصصان بانکی مشغول جلسه تخصصی بانکی بودند، وقت آزادی برای سایر شرکتها وجود داشت تا اگر جلسات خاص تکمیلی تنظیم کردهاند، به آن بپردازند. همزمان یک تور بازدید از شهر در جریان بود که افرادی که جلسه بانکی یا ملاقات خصوصی ندارند، وقتشان بیهوده تلف نشود. در بعضی کشورها، به اقتضای زمانبندی، برنامههایی اضافه شد. مثلاً در فنلاند به دعوت سفیر ایران و در سوئد به دعوت جامعه تجاری آن کشور، یک شام تجاری با حضور فعالان دو طرف هم ترتیب داده شد. تمام این برنامهها در هر کشور، در یک روز کاری خلاصه میشد. تلاش شده بود حتیالمقدور محل اقامت هیات اقتصادی و جلسات در یک جا متمرکز شود تا وقت صرف ایاب و ذهاب نشود. وزیر خارجه هم محبت کرد و برای حضور در فروم، نزد ما میآمد.
دستاورد این نشستها چه بود؟
برای داشتن جواب کامل و مستند، این سوال را باید از بانک مرکزی بپرسید. پاسخ غیررسمی من، در حدود اطلاعاتم، آن است که گمان میکنم خصوصیت ویژه این جلسات آن بود که برای اولینبار به طور مشترک بخش خصوصی دو کشور در کنار مسوولان بانکهای تجاری و هم مقام حاکمیتی دو طرف روی سوال «مشکل بانکی دو طرفه» زیر یک سقف، تمرکز کردند. این خیلی مهم است که در حین بررسی مشکل، هم مسوول حاکمیتی هم بانک درگیر و هم بخش خصوصی، در جلسه مشارکت کنند. چیزی که برای اتاق و بنگاهها مهم است، حرکت رو به جلو در دسترسی به خدمات بانکی است. ولی در مجموع، دریافت شخصی من آن است که جامعه بانکی اروپا، تحفظ در مورد واکنش میانمدت آمریکا در قبال کار با ایران دارد. هنوز از زخم جریمه خودسرانه و سنگین بانکهای اروپایی توسط خزانهداری متفرعن آمریکا و سکوت دولتهای اروپا در تعمیم خشن مقررات آمریکایی به بنگاههای اروپایی، خون میچکد. بانکهای اروپایی، آمریکاییها را در این عرصه غیرقابل اعتماد و غیرقابل پیشبینی و متلونالمزاج و دولتهای خود را ضعیف میبینند. این چیزی است که حالا دکتر ظریف، جدیتر از همیشه، به
وضوح در صدر لیست مطالبات خود از آمریکا در راستای اجرای تعهداتش در قبال برجام، قرار داده است. دستاورد جانبی دیگر این بود که حال وزارت امور خارجه، بانک مرکزی و بخش خصوصی فهم بهتری از «مساله بانکی» دارند و در همین سفر، نطفه همکاری ملی چند سازمان فعالتر در این زمینه، گمان میکنم شکل گرفته باشد.
یعنی برداشت شما این است که اصل «مساله بانکی» ریشه در واشنگتن دارد؟
پاسخ دقیق به این سوال، محتاج دانشی بیش از چیزی است که من دارم. گمان میکنم باید گفت آمریکا وظیفه بزرگ انجامنشدهای در این عرصه دارد تا تعهد بنیادینش در «بهرهمندی ایران از فوائد اقتصادی برجام»، بالاخص در موضوعات بانکی که پیشنیاز هر حرکت تجاری دیگر است، محقق شود. موضعگیریهای رسمی ایران در این باب واضح است و منطقی. تا جایی که من شاهد بودم، اروپاییها هم این منطق ایران را در مطالبه فعالیت موثرتر آمریکا در مساله بانکی، منطبق بر برجام میدانستند. برخی بانکها و کمپانیهایشان انتظار داشتند دولتهای اروپایی هم این مطالبه را داشته باشند. این مطالبهای قانونی، مشروع و پاسخ به آن از وظایف آمریکاست. اما در کنار آن، ما کارهای زیادی در بهروزرسانی بانکهای خودمان، ایجاد ارتباط حرفهای بین بانکهای خودمان و شبکه بانکی جهانی و همینطور احیای ارتباطات دوجانبه بانکی داریم که باید با جدیت بدان هم بپردازیم. پرداختن به اینها هم، بسیار مهم و گاهی به خودی خود راهگشاست.
شنیده میشود سفرهای مشترک دیگری با دکتر ظریف در برنامه است. آقای جلالپور از توافق با وزیر امور خارجه برای سفر به آفریقا و آمریکای لاتین خبر داد.
گمان میکنم طرفین در تجربه اول، به رضایت نسبی رسیدهاند. پس تکرار این تجربه، ممکن و مطلوب است. طبعاً این به برنامههای وزیر امور خارجه و اولویتهای اتاق بستگی دارد که قدم دوم را کی و در چه حوزه جغرافیایی بردارند.
به عملکرد اتاق در این سفر چه نمرهای میدهید؟ برای سازماندهی سفرهای آتی و بهرهبرداری بهتر چه برنامههایی دارید؟
واقعیت این است که زمان طراحی و آمادهسازی برای این سفر خیلی کوتاه بود. عملاً از لحظه توافق قطعی تا روز آغاز سفر کمتر از سه هفته فاصله بود. از نظر فنی این بازه باید 60 روز باشد یا در شرایط خاص، حداقل 45 روز. این بود که برنامهریزی این سفر برای ما فشردهترین برنامهریزی سفرهای رسمی دوره دکتر روحانی بود. با ملاحظه این نکته، عملکرد خیلی بهتر از انتظار بود. توان حرفهای موجود در معاونت اروپا-آمریکای وزارت خارجه، همکاری سه سفارتخانه جمهوری اسلامی، همراهی موثر اعضای تیم اقتصادی و کار تیمی خوب فعالان حاضر در هیات با هم تا سفر موفق باشد. امیدواریم در تجربه بعدی زمان کافی داشته باشیم. مطلوب ما آن است که لیست برنامه و لیست اعضا، حداقل سه هفته قبل از سفر قطعی و نهایی شود. در سفرهای تجاری حرفهای، بخش بزرگی از کار قبل از سفر و از طریق مکاتبات فنی زمینهسازی میشود.
از سفارتخانهها نام بردید. همکاری سفارتخانهها با بخش خصوصی تغییر کرده است؟
بله. در این سفر، سفرایمان در هر سه کشور، فعال پای کار بودند و ارتباطات گستردهشان کارگشایی کرد. هر سه سفیر، آقایان مهمانپرست، جلالی و مهاجر، دیپلماتهای کهنهکار و مجربی هستند. میگویم سه سفیر، چون ما در ریگا سفیر مقیم نداریم و سفیرمان در سوئد، سفیر ما در لتونی هم هست. من در دولتهای قبل هم با سفارتخانههایمان کار کردهام. به گمانم میشود گفت پیام رویکرد دولت روحانی به کار جدیتر با بخش خصوصی، به بدنه وزارت خارجه منتقل شده است. البته این در حوزه دکتر روانچی که به علت درگیر بودن با مذاکرات برجام، اقتصادیتر و اقتصادفهمتر شده است، با وضوح بیشتر دیده میشود. اصرار دکتر ظریف بر نقش شماره یک اقتصاد در ارزشیابی عملکرد سفارتخانهها را هم نباید دستکم گرفت. اما هنوز تا وضع مطلوب فاصله زیاد است. همانطور که ما هم در اتاق فاصله زیادی تا اتاق مطلوب ایران داریم. البته رابطه حاکمیت و کسب و کار، کشور به کشور متفاوت است. اوج این رابطه در مللی مثل هلندیها، انگلیسیها و سوئدیهاست که بیش از سه قرن است با مدل «دولت-کمپانی»
اداره شدهاند. یا در ایالات متحده که به قول آن محقق، «کورپوریت آمریکا» زاده شد. در چنین مللی، رونق و بقای کسب و کار ملت، بخش مقوم پیمان دولت-ملت است. سفارتها هم در چنین دولتهایی، بنا به تعریف، اولاً و بالذات، پایگاههای گسترش و تداوم کسب و کار ملیاند. در دهههای اخیر، جایگاه رو به رشد مناقع اقتصادی در پارادایم حاکمیت، منحصر به این ملتهای تاجر نیست و در ماموریت دستگاه دیپلماسی، دارد جهانگیر میشود. حتی ترکها بیش از سه دهه است که ملاحظات تجاری را شدیداً در سیاست خارجی و شاید بیش از هر چیز دیگر، رعایت میکنند. در این عرصه ما دولت- ملت جوانی در عرصه کسب و کار بینالمللی هستیم که اقتصاد هم در سیاست ملیمان تا امروز، وزن تبعی و فرعی داشته و هنوز هم بگویی نگویی، چندان محوری نیست. حقش هم همین بوده است. حاکمیت نفتی میگوید وقتی نفت را پنج دلار استخراج میکنی و صد دلار میفروشی، مگر آزار داری دنبال حمایت فلان بنگاه بخش خصوصی بدوی که از هر دلار تولید و صادراتش سه سنت ببرد و یک سنتش را به تو مالیات بدهد؟ طبیعی است حالا که از بد روزگار، نفت ارزان و دخل رو به حضیض و خرج رو به رشد است و در نتیجه تا حدودی قرار است
سراغ تولید و تجارت هم برویم، نمیشود انتظار داشت ارگانهایی مثل اتاق یا وزارت خارجه ایران یکشبه به کارایی رقبایشان برسند که بنای مملکتشان چند دهه بل چند قرن است بر تولید و تجارت بنیان گذاشته شده. تا پیش از این، غالباً بخش خصوصی از عدم همکاری سفارتخانهها در مسائل اقتصادی یکسره گلهمند بوده است. در یک سال اخیر، بالاخص در سفارتهای اروپاییمان، همکاری به وضوح بهتری از سوی سفرای جمهوری اسلامی ایران دریافت کردهایم. همه داریم با هم، به تدریج در کسب توانایی بیشتر، رشد میکنیم، یاد میگیریم و جلو میرویم. دکتر ظریف در نشستی که سال گذشته با سفرایمان در تهران داشت، عملکرد اقتصادی را به عنوان یک شاخص اصلی ارزیابی سفارتخانهها تعیین کرد و گفت از گزارشهای بخش خصوصی در ارزیابی عملکرد بهره میبرد. این نشانه یک عصر جدید در وزارت امور خارجه کشورمان است. در سفرهای اخیر نشانههایی از این دوره جدید را لمس کردیم. این تعامل هنوز آرمانی نیست. ما ایرانیها، برای کار بینالمللی بالاخص در ساحت چندسازمانی، کمتجربه و پرخطا هستیم. اما وقتی محیط پر از حسننیت و عزم همکاری باشد، نتیجه مطلوب حاصل میآید. ما تیم ظریف و سفرایش را پر
از حسننیت یافتیم.
دیدگاه تان را بنویسید