بررسی احتمالات وزش بادِ موافق برای بورس تهران
شرایط بهبود
وضعیت بازار بورس در ماههای آتی تحت تاثیر دو رویداد سیاسی و دو مولفه اقتصادی قرار دارد. در بعد سیاسی؛ نتیجه دو انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و انتخابات ریاستجمهوری ایران در اوایل سال آینده، پیامهای متفاوتی را به اقتصاد جهان و ایران مخابره خواهد کرد.
وضعیت بازار بورس در ماههای آتی تحت تاثیر دو رویداد سیاسی و دو مولفه اقتصادی قرار دارد. در بعد سیاسی؛ نتیجه دو انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و انتخابات ریاستجمهوری ایران در اوایل سال آینده، پیامهای متفاوتی را به اقتصاد جهان و ایران مخابره خواهد کرد. در مورد انتخابات آمریکا، با توجه به اینکه جمهوریخواهان پیروز شدند، با تجربه دورههای قبلی زمامداری جمهوریخواهان، با انتخاب ترامپ احتمال تضعیف ارزش دلار آمریکا در برابر سایر ارزهای مطرح جهان قوت میگیرد و بر این اساس اقتصاد جهانی میتواند قیمتهای بالاتر محصولات کالایی از جمله نفت، پتروشیمی، فلزات و مواد معدنی را تجربه کند که این موضوع برای اقتصاد کشور ما و بخش قابل توجهی از صنایع بورس تهران اتفاق مبارکی خواهد بود. البته نکتهای که در مورد ترامپ وجود دارد این است که او در موضوعهای مختلف مواضع چالشبرانگیزی مطرح کرده است که فعالان اقتصادی و سیاسی دنیا از تبعات انتخاب وی نگران هستند. این نکته، موضوع را قدری پیچیده میکند. در حال حاضر بازارهای جهانی و بورس تهران با انتخاب ترامپ، از واهمه اقدامات خارج از قاعده وی واکنش منفی نشان دادهاند. اما این امر در کوتاهمدت
پایدار است. لیکن از نظر نگارنده این مقاله، بخش زیادی از حرفهای ترامپ صرفاً مصرف انتخاباتی دارد و وی بیش از آنکه یک تهدید برای اقتصاد جهانی و ایران محسوب شود؛ یک فرصت است. فرصتی برای تغییر نظم نوین جهانی و تقویت بیشتر جایگاه ایران در منطقه. هرچند در حال حاضر استنباطِ قاطبه فعالان بورس تهران برخلاف این تحلیل است.
اما از بعد سیاست داخلی، مساله انتخابات ریاستجمهوری سال بعد حائز اهمیت است. هرچند تا این لحظه، آقای روحانی به عنوان تنها گزینه بیبدیل ریاستجمهوری کشور برای دوره بعدی مطرح است؛ لیکن پیشبینی رویدادهای ماههای آتی کشور و به خصوص ماههای نزدیک به انتخابات دشوار است. ادامه ریاستجمهوری آقای روحانی برای یک دوره چهارساله دیگر، به معنای تداوم سیاستهای اقتصادی کنونی کشور در زمینه کنترل تورم، مهار نرخ ارز و نیز رشد اقتصادی است. ادامه کار دولت فعلی، به فعالان اقتصادی و بازیگران بورسی این امکان را میدهد که با تداوم فضای باثبات کنونی بتوانند با دقت بیشتر و ریسک کمتر، چشمانداز آتی اقتصاد کشور و وضعیت صنایع بورسی را تحلیل کنند و در شرایط رکود یا ثبات بازارهای موازی با اطمینان و رغبت بیشتری منابع خود را وارد بازار سرمایه کنند. تحلیل و ارزیابی اکثر کارشناسان اقتصادی، بیانگر آن است که مشروط به انتخاب مجدد آقای روحانی و تداوم سیاستهای کنونی، احتمالاً از نیمه دوم سال 1396، تلاشهای دولت در حوزه سیاست (اجرای بر جام و کاهش ریسکهای سیستماتیک کشور برای سرمایهگذاران) و حوزه اقتصاد (کنترل نرخ تورم و ثبات شرایط اقتصاد کلان
کشور) به بار نشسته و شاهد رشد ملموس اقتصادی و ورود سرمایههای خارجی باشیم. فعالان بازار بورس نیز این تحولات را به دقت رصد میکنند و چنانچه از رقابت نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری در ماههای آتی پیامهای نگرانکنندهای دریافت کنند؛ به منظور حفظ سرمایههای خود در برابر تحولات آتی، جانب احتیاط در پیش میگیرند. فراموش نکنیم که فعالان بورسی، آینده را خرید و فروش میکنند. پس هرچه این آینده نامطمئنتر باشد؛ آنها به جهت ملاحظه ریسک سرمایهگذاریها حاضرند بهای کمتری برای سرمایهگذاریهای خود بپردازند که این به معنای کاهش قیمتهای سهام در شرایط نامطمئن است.
مباحث سیاسی صرفاً به انتخابات ریاستجمهوری ایران و آمریکا محدود نمیشود. تحولات عراق، سوریه و یمن نیز در ماههای آتی میتواند برای اقتصاد کشور و بورس مهم باشد. فعالیتهای داعش در منطقه از یکسو به عنوان یک تهدید مطرح است و از سوی دیگر، به فرصتی برای ایران به عنوان امنترین کشور منطقه تبدیل شده است. آینده روابط با عربستان، ترکیه و روسیه نیز در نوع خود مهم است و میتواند چشمانداز سرمایهگذاریها در بورس تهران را تحت تاثیر قرار دهد.
اما از بعد اقتصادی، همانطور که اشاره شد ما با دو مبحث اقتصاد جهانی و اقتصاد داخلی مواجه هستیم. این دو مولفه تا اندازه زیادی از رویدادهای سیاسی مورد اشاره تاثیر میپذیرند. در سطور بالا، در مورد نحوه اثرگذاری احتمالی انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بر بازارها سخن گفتیم. در کنار این مساله، اقتصاد جهانی با فرصتها و تهدیدهای دیگری نیز مواجه است. نقش چین در بازارهای جهانی انکارناپذیر است. بهرغم کند شدن رشد اقتصادی این کشور به عنوان یک تهدید، محدودیتهای زیستمحیطی آن کشور به همراه رشد طبقه متوسط در آن میتواند فرصتهای تازهای برای رشد اقتصاد جهانی و رشد قیمت کالاها فراهم آورد. تحولات ماههای اخیر چین در زمینه کاهش ارزش یوآن و برخی محدودیتهای زیستمحیطی برای استفاده از زغالسنگ به عنوان سوخت غالب، تقویت قیمت برخی محصولات معدنی-فلزی و پتروشیمی را موجب شده است که تداوم این شرایط به نفع بخش قابل توجهی از شرکتهای بورس تهران است. در واقع، امید به حفظ سطح کنونی قیمت محصولات فولادی، سنگآهنی و برخی فرآوردههای پتروشیمی نظیر اوره و متانول، موج تازهای از خوشبینی را نزد فعالان بورس تهران رقم زده است. از سوی دیگر،
نباید فراموش کنیم که اقتصاد آمریکا به عنوان بزرگترین اقتصاد دنیا، در شرایطی نرخهای بهره نزدیک به صفر را تجربه میکند که به نظر میرسد سیاستهای انبساط پولی در آن کشور به آخر خط رسیده باشد و چارهای جز افزایش نرخ بهره در آینده نزدیک وجود ندارد. افزایش نرخ بهره آمریکا، تقویت دلار آمریکا و کاهش مظنه محصولات کالایی را به دنبال داشته است که این امر برخلاف جهت انتظارات فعالان بورس تهران عمل میکند. همچنین در مورد چین نباید از یاد ببریم که بازار مسکن آن کشور، به مثابه یک بمب ساعتی است که هر لحظه امکان ترکیدن آن و بروز بحران دیگری از جنس بحران 2008 آمریکا وجود دارد. موارد اخیر موجب میشود تا در تحلیل اقتصاد جهانی با چالشها و ابهامات زیادی مواجه شویم. بر این اساس، فعالان بورس تهران در روزهای اخیر به دو دسته تبدیل شدهاند. یک گروه به حفظ قیمتهای کنونی کالاها و افزایش بیشتر آن چشم امید بستهاند و گروه دیگر، با نگاه تردیدآمیز به این تحولات نگاه میکنند و جانب احتیاط در پیش گرفتهاند.
اما از بعد داخلی، مشروط به انتخاب مجدد آقای روحانی در دوره ریاستجمهوری آتی، همه چیز بر وفق مراد به پیش میرود. از شاهکار افزایش تولید و صادرات نفت خام گرفته تا کنترل معنادار نرخ ارز و تورم در محدودهای قابل قبول و از همه مهمتر، تحقق رشد اقتصادی مثبت پس از چند دوره متوالی که شاهد رشد منفی بودیم. هرچند در ابتدا انتظارها از اجرای برجام در جامعه و نیز فعالان بورسی خیلی بالا بود؛ لیکن به تدریج شاهد بهتر شدن شرایط کشور و همچنین شرکتها و صنایع بورسی هستیم. بر این اساس، انتظار میرود با بهبود درآمدهای نفتی کشور و ورود پولهای بلوکهشده، دولت بتواند بدهی خود به پیمانکاران و بانکها را بپردازد و به تدریج گره نقدینگی که در کار تولید افتاده است؛ باز شود. همچنین معقولتر شدن نرخ سود بانکی و ایجاد شرایط ثبات در بازارهایی که به صورت سنتی مورد توجه سوداگران قرار داشته است؛ وضعیت تولید و به تبعِ آن بورس را در کفه سنگینتر ترازو قرار میدهد. تکنرخی شدن ارز رویداد مهم دیگری است که بنا به وعده دولت قرار است تا آخر امسال محقق شود. این موضوع هرچند میتواند تا حدودی تورمزا باشد؛ لیکن اثرات آن قابل تحمل بوده و اثرات متفاوتی
بر شرکتها و صنایع بورسی خواهد داشت. در فضای اقتصادی پیشرو، به نظر میرسد شرکتها بتوانند با سهولت بیشتری طرحهای سرمایهگذاری خود را تامین مالی کنند و ضمن افزایش مقدار تولید، درآمدزایی بیشتری داشته باشند. بحث اصلاح نظام بانکی و کاهش هزینههای مالی بنگاهها بحث مهم دیگری است که میتواند اثرات قابل توجهی بر سودآوری شرکتهای حاضر در بورس تهران داشته باشد. از مجموع مطالب بیانشده، چنین استنباط میشود با تداوم سیاستهای داخلی کشور در ماههای آینده، میتوانیم شاهد بهبود وضعیت بازار سرمایه باشیم؛ امری که نیازمند وزش بادِ موافق از سوی اقتصادِ سیاسی جهان نیز هست.
دیدگاه تان را بنویسید