تاریخ انتشار:
وضعیت سرمایهگذاری در شرکتهای بیمهای چگونه است؟
سرمایهگذاری پرسود
اهمیت نسبی مبالغ سرمایهگذاری در مجموع داراییهای شرکتهای بیمه، تاثیر تورم بر مبالغ یادشده، به علاوه افزایش هزینههای مربوط به جبران خسارتهای وارد به بیمهگذاران، سبب میشود مدیریت سرمایهگذاری در شرکتهای بیمه با پیچیدگی فراوانی روبهرو باشد. این مقاله مسائل مربوط به چارچوب کلی مدیریت سرمایهگذاری در شرکتهای بیمه را بر پایه روشهای متداول بررسی میکند.
برخلاف بانکها که سیاستگذار و ناظر، آییننامه دقیقی را برای سرمایهگذاری منابع خود مشخص نکردهاند، شرکتهای بیمه بر اساس آییننامه بیمه مرکزی جمهوری اسلامی منابع خود را سرمایهگذاری میکنند. این سرمایهگذاری اگرچه میتواند یک چارچوب مشخص را برای سرمایهگذاران در بخش بیمه ارائه کند و ریسکهای این سرمایهگذاری را کاهش دهد، اما به نظر میرسد که نیازی به بهروزرسانی و تغییر قوانین بر اساس واقعیتهای کنونی اقتصاد است. اصولاً شرکتهای بیمه برای تامین بیشتر جبران خسارت مالی بیمهگذاران قسمتی از وجوه حاصل از فروش خدمات بیمهای خود را سرمایهگذاری میکنند. شرکتهای یادشده همچنین با اندوخته کردن قسمتی از سود به دست آمده و سرمایهگذاری مجدد آن، توان مالی شرکت را افزایش میدهند و زمینه افزایش درآمد خود را در سالهای آینده فراهم میآورند. از این رو شرکتهای بیمه را در شمار موسسههای مالی نیز به حساب میآورند.
اهمیت نسبی مبالغ سرمایهگذاری در مجموع داراییهای شرکتهای بیمه، تاثیر تورم بر مبالغ یادشده، به علاوه افزایش هزینههای مربوط به جبران خسارتهای وارد به بیمهگذاران، سبب میشود مدیریت سرمایهگذاری در شرکتهای بیمه با پیچیدگی فراوانی روبهرو باشد. این مقاله مسائل مربوط به چارچوب کلی مدیریت سرمایهگذاری در شرکتهای بیمه را بر پایه روشهای متداول بررسی میکند.
شرکتهای بیمه وجوه حاصل از فروش خدمات خود را میتوانند به اشکال مختلف نگهداری یا سرمایهگذاری کنند: به صورت وجه نقد در حسابجاری (بدون بازده)، سپرده گذاشتن در بانک (به صورت کوتاهمدت یا بلندمدت)، سرمایهگذاری در اوراق قرضه دولتی، سرمایهگذاری در اوراق قرضه شرکتها، اعطای وام به شرکتها و سازمانهای دولتی، اعطای وام به شرکتهای خصوصی، مشارکت در شرکتهای دولتی و خصوصی (خرید سهام)، خرید ملک یا احداث ساختمانهای تجاری و اداره و اجاره آنها، مشارکت در اجرای طرحهای صنعتی و معدنی به منظور فروش سهام آنها پس از بهرهبرداری و...
بارزترین وجه تمایز هر یک از گونههای یادشده سرمایهگذاری، سررسید و دوره بازگشت آنهاست که کوتاهمدتترین آنها نگهداری وجوه نقد در حسابجاری بانکی و بلندمدتترین آنها سرمایهگذاری در شرکتهاست. به علاوه آشکار است که مدت سرمایهگذاری، در نرخ بازده سرمایهگذاری و ریسک مربوط به آن (ریسک نقدینگی) اثر دارد زیرا هرچه این ریسک کمتر باشد، نرخ بازده سرمایهگذاری نیز کمتر خواهد بود و اگرچه شرکتهای بیمه برای وجوه نقد و سرمایهگذاریهای به سرعت نقدشونده اهمیت قائلند اما به دلیل پایین بودن نرخ بازده سرمایهگذاریهای کوتاهمدت میکوشند منابع مالی خود را بر پایه پیشبینیهای دقیق در سرمایهگذاریهای با سررسیدهای متفاوت به کار برند. آشکار است که تاکید شرکتهای یادشده به دستیابی سریع به وجوه نقد از الزام آنها به آمادگی برای جبران خسارتهای وارد به بیمهگذاران سرچشمه میگیرد. به هر حال موفقیت شرکتهای بیمه در استفاده بهینه از منابع مالی در دسترس، به دقت و دانش مدیران و کارگزاران آنها در پیشبینی پرداخت خسارتهای مالی، توزیع زمانی و مقداری منابع مالی در دسترس و انتخاب درست زمینههای سرمایهگذاری بستگی دارد. به عنوان مثال
شرکتهایی که در زمینه بیمه عمر فعالیت میکنند، به دلیل آنکه دامنه زمانی پرداخت خسارت در اینگونه بیمهها درازمدتتر است، میتوانند منابع مالی خود را در سرمایهگذاریهای میانمدت یا بلندمدت بهکار گیرند. در بسیاری از کشورها شرکتهای بیمه با امکانات سرمایهگذاری گستردهتری روبهرو هستند. از جمله میتوانند ذخیرههای خود را در مجموعه متنوعی از اوراق بهادار کوتاهمدت مانند «اوراق خزانه دولتی» ، «اوراق سپرده سرمایهگذاری کوتاهمدت در بانکها» و «اوراق قرضه کوتاهمدت شرکتهای خصوصی» و... سرمایهگذاری کنند.
چالشهای سرمایهگذاری شرکتهای بیمهای
رشد اقتصادی مستمر، یکی از وظایف کلیدی و مهم حاکمیتی دولتهاست و پیچیدگی و تنوع روزافزون در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی سبب شده صنعت بیمه از عناصر بنیادین برای توسعه اقتصادی کشورها محسوب شود. در نتیجه اگر دولتها بخواهند به وظیفه حکومتی خود در زمینه تامین رشد اقتصادی مستمر جامه عمل بپوشانند مجبور خواهند بود به رشد و توسعه صنعت بیمه و افزایش ضریب نفوذ آن اهتمام ویژهای مبذول دارند. سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه یکی از اساسیترین اقداماتی است که از طریق آن میتوان به توسعه محصولات جدید بیمهای یا ارتقای کیفیت محصولات موجود بیمهای دست یافت و به این ترتیب به توسعه و گسترش نفوذ بیمه در جامعه کمک کرد.
محققان و اندیشمندان نقش بیمه در اقتصاد را از دید کلان شامل حفظ ثروت ملی، تضمین و توسعه سرمایهگذاریها، ایجاد اعتبار و توسعه مبادلات و بهبود موازنههای ارزی در اقتصاد خرد شامل افزایش میل پسانداز، افزایش کارایی بازرگانان، ایجاد امنیت مالی جهت فعالیتهای بازرگانی و کمک موثر در توزیع نسبی هزینهها میدانند. صنعت بیمه توانسته در کشورهای مختلف به چنان جایگاهی دست یابد که با ایجاد اطمینان در مجموعه فعالیتهای اقتصادی، نقش کلیدی را در توسعه اجتماعی و اقتصادی این کشورها ایفا کند.
شرکتهای بیمه به عنوان بخشی از بازار خدمات مالی، موسساتی هستند که به جمعآوری سرمایه و توزیع وجوه مالی اشتغال دارند. از این لحاظ شاید بتوان آنها را مشابه موسسات دیگری دانست که در این بخش به فعالیت اشتغال دارند اما ماهیت عملیات شرکتهای بیمه در زمینههای بالا از خصوصیات ویژهای برخوردار است که باعث میشود بر نحوه اداره و ساختار سازمانی آنها تاثیر گذاشته و این موسسات را از سایرین متمایز میسازد.
وضعیت و پوششهای بیمههای قابل ارائه در صنعت بیمه کشور نشان میدهد آنچه در حال حاضر به عنوان پوششهای بیمهای توسط صنعت بیمه عرضه میشود، به دو شکل کلی تدوین و ارائه میشود. گروه اول بیمهنامههایی هستند که علاوه بر مصرف داخلی، در خارج از کشور نیز باید قابلیت بهرهبرداری داشته باشند و دلیل اصلی آن استفادهکنندگان از این نوع بیمهنامهها هستند زیرا چون که امکان حادثه در خارج از کشور نیز متصور است با عنایت به تعامل فیمابین و کامل بودن شرایط مورد عمل در شرکتهای بیمهای باید در سایر کشورها مورد استفاده قرار گیرد مانند بیمه حمل و نقل دریایی که شرایط حاکم بر بیمهنامههای صادره در ایران برگرفته از موسسه بیمهگران لندن است یا بیمهنامههای تمام خطر مهندسی و گروه دوم نیز با توجه به شرایط و قوانین جاری و حاکم بر کشور در ایران تهیه و تدوین میشود و ارتباط تنگاتنگی با قوانین مدون و جاری کشور و مصرف داخلی دارد مانند خیلی از بیمهنامههای مسوولیت که با توجه به اوضاع و احوال مسوولیت قانونی فرد در ایران توسط متقاضیان ابتیاع میشود که در این راستا تعداد انگشتشماری از این دست بیمهنامه و از جمله بیمهنامه مسوولیت
دارندگان وسایل نقلیه موتوری (شخص ثالث) وجود دارد که از سال 1347 و با تصویب مجلس شورای اسلامی به صورت قانون اجباری درآمده و دارای ضمانت اجرایی است.
جهانیشدن بیمه
در این بین جهانیشدن کسبوکار در 10 سال گذشته آنچنان شتاب گرفته که حتی به کارگیری واژگان گذشته برای تشریح اوضاع بازارهای مالی ناممکن شده است. موانع زمانی و مکانی که بیمهگران و بیمهگران مجدد (اتکایی) بازارهای خود را بر آن اساس تعریف میکردند، اکنون دیگر محلی از اعراب ندارد. برای مثال، چگونه میتوانیم شرکت بیمهای را که در آمریکا به ثبت رسیده اما کارکنان آن در ایرلند شمالی کار میکنند و عمدتاً به مشتریان جنوب آمریکا خدمات میدهند، تصور کنیم؟ کدام بیمهگری میتواند ریسک اموال و مسوولیت (تعهدات) را برای کارورزان کامپیوتری که در هند مستقرند اما بقیه عملیات آنها به طور کامل درون آمریکاست، پوشش دهد؟ این دو مثال هر دو واقعی است. چشمانداز صنعت بیمه، جهانیشدن بیشتر است؛ دیگر هیچ بیمه اتکایی نخواهد توانست محدود به کشور خود باشد.
طی دو دهه اخیر آنقدر که بانکها به سرعت در هم ترکیب و ادغام شدهاند، شرکتهای بیمه درهم ادغام نشدهاند. ماهیت تجزیهشدە صنعت بیمه به دلیل موانع اقتصادی و قانونی ادغام، با کندی پذیرای تغییر سازمانی بوده است. در نتیجه ظرفیت مازاد درون بازارهای اولیه بیمه در آمریکا و اروپا ایجاد شده است. چنین شرایطی به تبع خود آثار عمدهای بر بازارهای بیمه اتکایی آمریکا و اروپا داشته است.
وضعیت نامطلوب ایران
در چنین وضعیتی که تمام صنعت بیمه جهانی در حال پوست انداختن است و هیچ عرصهای از صنعت از تغییر و تحول فزاینده در امان نیست، صنعت بیمه ایران بهرغم سابقه نسبتاً طولانی خود، حتی در مقام مقایسه با چین که بیمه را از سال 1980 آغاز کرده است، بسیار توسعهنیافته به نظر میرسد. شهروندان ایرانی هنوز درنیافتهاند که همه عرصههای زندگی خود را از تولد فرزندان تا سالخوردگی، تا بیماری و مرگ میتوانند به بیمه پیوند بزنند. شرکتهای ایرانی هنوز نپذیرفتهاند که بیمههای تجاری انتخاب طبیعی برای تامین امنیت آتی آنهاست. این کاستی و ضعف، ما را وامیدارد که روندهای اصلی این صنعت در جهان را بازشناسیم و وضعیت خود را با آن روندها منطبق کنیم. جمهوری اسلامی ایران ناچار است با سرعت در سالهای نزدیک، وضعیت این صنعت را به طور جدی بهبود بخشد.
ارتباط با بازار سرمایه
تجربه دنیا بیانگر آن است که بخش بیمه، به مثابه جزئی از صنعت مالی، باید رابطه متقابل صحیحی با کل بازار سرمایه برقرار کند. این رابطه از دو مجرا برقرار میشود؛ از یک طرف، توسعه کسبوکار بیمه به بازار سرمایه کارآمدی نیازمند است و از طرف دیگر رشد بازار سرمایه، در گرو نقش فعال وجوه بیمه است. روند همگرایی دو بازار سنتی در نظام مالی یعنی بازار بیمه و بازار سرمایه، در جهان کاملاً ملموس است. بنابراین شتاب بخشیدن به اصلاحات و توسعه این دو بخش و ارتقای رابطه متقابل بین آنها، پیشنیاز تحول صحیح نظام مالی ایران است. بخش بیمهای ایران به بازار سرمایه سخت نیازمند است چرا که بیمه در ایران مراحل جنینی را میگذراند و از نظر تعداد و مقیاس شرکتهای بیمه، سهم درآمد بیمه از کل تولید ناخالص ملی، تنوع و کیفیت محصولات بیمهای و حجم عملیات و حق بیمهها در سطحی نازل است. تجربه سایر کشورها نشان میدهد که شرکتهای بیمه باید دریافتی داشته باشند تا بتوان نسبت به سودآوری و ایمنی این وجوه حاصل از «پسانداز عمر» شهروندان ایرانی اطمینان حاصل کرد.
سرمایهگذاری در اوراق بهادار، به ویژه سهام، میتواند به سودهای مناسب بلندمدت منجر شود، بنابراین گزینه اول شرکتهای بیمه جهان برای اداره حق بیمههای دریافتی، سرمایهگذاری در بازار سرمایه است. به منظور ارتقای ظرفیت پرداخت کلی صنعت بیمه ایران، ناچاریم حوزههای سرمایهگذاری مناسب صنعت بیمه را بشناسیم و اجازه دهیم شرکتهای بیمه ایرانی، به طور گستردهای، وارد بازار سرمایه شوند. باید به طور گسترده اجازه داد حق بیمهها برای سرمایهگذاری در اوراق بهادار، در صندوقهای سرمایهگذاری و سرمایهگذاری عمده در بازار سرمایه، صرف شود.
حق بیمهها، پساندازهای بیمهگذاران، برای رفع نیازهای فوقالعاده یا اضطراری است. به ویژه، حق بیمه عمر، وجوه «پسانداز عمر» بیمهگذاران است. مدیریت این وجوه باید به درستی انجام شود. حق بیمهها نیازمند بازار سرمایه پایداری است که در آن امکان معامله آزادانه و منصفانه وجود داشته باشد. برای حصول اطمینان از امنیت حق بیمهها، بازار سرمایه ایران نیازمند توسعه بیشتر و مقررات جامعتر است. نظارت اجتماعی بر بازار سرمایه به آن معناست که نهاد ناظر باید آگاهانه اندیشه تحول بازار سرمایه جدید را در سر داشته باشد؛ دخالت غیرضروری در کار بازار سرمایه نکند؛ نظارت باید بیشتر به رقابت آزاد، عادلانه بودن و منصفانه بودن بازار معطوف باشد تا این بازار بهتر عمل کند و کارایی تخصیص سرمایه بهبود یابد. حق بیمهها در عین حال نیازمند عرصه سرمایهگذاری گستردهتر از ایران است. باید بیمه خارجی را حتی در بازار اولیه گسترش دهیم؛ بیمهها باید بسیار زودتر از بانکها در معرض رقابت با خارجیان باشند تا کارآمد شوند. بیمه اولیه ایران همچون بیمه اتکایی باید در تماس دائم با فضای خارج از ایران باشد.
تحول و سلامت بازار مالی ایران در گرو توسعه خدمات بیمهای و بازار سرمایه و درک عمیق رابطه متقابل بین این دو است. اینها برای تحول سالم نظام مالی ضروری است. برای ایجاد چنین رابطه متقابل مستحکمی، بازار سرمایه باید متحول و از تجربه جهانی به طور گسترده استفاده و محصولات جدیدی در صنعت بیمه ایران تولید شود.
توسعه بازارهای مالی عمیقتر و وسیعتر در پهنه گیتی طی دو دهه اخیر، تامین مالی ریسک را گسترش داده و کار فراتر از صنعت بیمه و بیمه مجدد به خود بازارهای سرمایه انتقال یافته است. این تحول بر عرضه و تقاضاهای بازار بیمه اولیه و بیمه مجدد تاثیر گذاشته و ابزارهای بازارهای سرمایه روی قیمتگذاری بیمه هم موثر بوده است.
دیدگاه تان را بنویسید