تاریخ انتشار:
عباس رنجبر از دلایل اینکه چرا ایرانیان نسبت به بیمههای زندگی اقبال نشان نمیدهند، میگوید
چالش توسعهنیافتگی بیمه عمر
بیمههای زندگی و عدم توسعه آن یکی از مسائلی است که هر از گاهی از سوی مسوولان اقتصادی و بیمهای به آن اشاره میشود به خصوص اینکه علی طیبنیا، وزیر امور اقتصادی و دارایی نیز به تازگی نسبت به سهم ناچیز بیمههای زندگی در کشور انتقاداتی را مطرح کرد. در واقع او معتقد است که سطح پایین درآمد سرانه، تورم، نرخ پایین پسانداز و ویژگی فرهنگی خانوادههای ایرانی به دلیل تمرکز بر بازدهی کوتاهمدت باعث شد بیمههای اختیاری نتوانند در ایران جایگاه مناسبی پیدا کنند. پس همانطور که اکنون آمار و ارقام هم نشان میدهد، سهم این بیمهها در سبد بیمهای ایرانیان بالا نیست و اکنون عدم تنوع، عدم جذابیت و جامعیت خدمات بیمهای به حد مطلوب و فراگیر نشدن استفاده از بازاریابی و بازارسازی پیشرفته و بیمهگری یکپارچه در صنعت بیمه، به یک چالش تبدیل شده است. عباس رنجبر کلهرودی، مدیر بیمههای عمر و حوادث شرکت بیمه رازی و دبیر کارگروه تخصصی بیمههای زندگی سندیکای بیمهگران ایران از چگونگی تفکیک حسابهای بیمهای میگوید.
وزیر اقتصاد به تازگی انتقاداتی را نسبت به پایین بودن سهم بیمههای زندگی در بازار بیمه کشور مطرح کرده به خصوص اینکه اعلام ناتوانی صنعت بیمه در همگامشدن با رشد بیمه زندگی با دنیا را نیز نگرانکننده میداند. چرا شرکتهای بیمه در این زمینه نقش کمرنگی دارند؟
بخش اول سخنان وزیر اقتصاد درست است اما بخش دوم صحبتهای وی را اینگونه تعبیر میکنم که سهم بیمههای زندگی در ایران مانند سایر کشورها رشد نیافته و توسعه پیدا نکرده است. پس بهتر است برای شفافیت موضوع، به وضعیت آماری صنعت بیمه و بیمههای زندگی نگاهی بیندازیم. بر اساس آخرین آمارهای ارائهشده در سالنامه آماری 1394، بالغ بر 29 شرکت بیمه با حدود 18 هزار و 700 کارمند در کشور فعال هستند که حدود 38 هزار نفر نیز به عنوان نماینده، نماینده بیمه عمر و کارگزار با آنها همکاری دارند. این در شرایطی است که عملکرد صنعت بیمه در سال گذشته، بالغ بر 227 هزار میلیارد تومان بوده است. در این میان سهم پورتفوی بیمههای زندگی در سال 1394 حدود 2700 میلیارد تومان بوده در حالی که سرانه بیمه عمر در جهان حدود 360 دلار و در ایران حدود 10 دلار است و سهم بیمههای زندگی در جهان حدود 60 درصد و در ایران حدود 12 درصد و در خاورمیانه، حدود 25 درصد است. پس مشاهده میشود بهرغم اینکه عملکرد صنعت بیمه در سال گذشته، بالغ بر 227 هزار میلیارد تومان بوده، سهم پورتفوی بیمههای زندگی حدود 2700 میلیارد تومان ثبت شده است. در واقع، بیمههای زندگی در کشور طی 10
سال گذشته از رشد بسیار خوبی در حدود 18درصد برخوردار است و در صورتی که این روند رشد ادامه یابد در دهه بعدی بخشی از این عقبماندگی بیمههای زندگی نسبت به کشورهای توسعهیافته، جبران خواهد شد. حال اگر بخواهیم آسیبشناسی عدم توسعه بیمههای زندگی را داشته باشیم، باید گفت دلیل این عدم توسعه، صرفاً ناتوانی صنعت بیمه و نقش کمرنگ شرکتها در بیمههای زندگی نیست چرا که صنعت بیمه بخش کوچکی از اقتصاد کلان است که نمیتواند جدای از سایر بخشهای اقتصادی رشد کند و به صورت نامتوازن توسعه یابد. از سوی دیگر شرکتهای بیمه در سالهای اخیر هیچگاه با تقاضای انبوه و پاسخ داده نشده، به ویژه در بیمههای زندگی روبهرو نبودهاند بنابراین اگر محصولات بیمهای شرکتهای بیمه خریدارینشده، نمیتوان گفت شرکتهای بیمه دراینباره ناتوان بودهاند.
دلایل عدم استقبال مردم نسبت به بیمههای عمر چیست؟ آیا ریشه این امر را میتوان در نهادینهنشدن فرهنگ بیمههای زندگی در ایران دانست؟
عدم توسعه بیمههای زندگی در کشور دلایل متعدد و مختلفی دارد. یکی از مهمترین آن، عدم استقبال عمومی مردم از بیمههای عمر است که آن هم دلایل متنوعی دارد و بخشی از آن اقتصادی، بخشی اجتماعی و بخشی فرهنگی است و این امر، موید آن است که بیمه زندگی و کارکردهای آن در کشور و میان اقشار مختلف نهادینه نشده است. البته انتظار اینکه کودک بیمههای زندگی یکشبه رشد کرده و بالغ شود، غیرواقعی است بلکه بیمههای زندگی در کشور نیز باید دوران کودکی، نوجوانی و جوانی را طی کند تا از رشد و بالندگی صحیحی برخوردار باشد. اگر بخواهیم دلیل عدم استقبال مردم را از بیمههای زندگی از زاویه دید مردم ببینیم، فارغ از میزان درستی و نادرستی آن، موارد بسیاری را میتوان برشمرد که مهمترین آن، مشکلات اقتصادی از جمله پایین بودن سطح درآمد، فقر و بیکاری، مشکلات فرهنگی، اجتماعی و روانشناختی و عدم توجه به مقوله آیندهنگری، عدم رضایت از عملکرد شرکتهای بیمه در گذشته و داشتن پیشفرضهای منفی دراینباره، نبود برنامهریزی دولت و عدم توجه کافی به موضوع بیمه، سهلالوصول نبودن دریافت خدمات و طولانی بودن فرآیندهای صدور بیمهنامه و پرداخت خسارت و در نهایت عدم
وجود قوانین و مقررات روشن، شفاف و کامل در بیمههای زندگی است.
پایین بودن درآمد سرانه، در رابطه با بیمههای عمر یک مانع عمده است و البته راهکار ارتقای سطح درآمدها و بهبود وضع معیشتی مردم از حدود اختیار صنعت بیمه خارج است و قابل مدیریت نیست.
چرا مردم دنیا اقبال بیشتری به بیمههای عمر دارند؟ سیاستگذاریهای حاکمیتی چقدر در این حوزه موثر بوده است؟
با توجه به آمارهای موجود، اقبال مردم به بیمههای زندگی در قارهها و کشورهای مختلف، متفاوت است و از رویه یکسانی پیروی نمیکند. به عنوان مثال، سهم بیمههای زندگی در ایران حدود 12، در جهان حدود 56، آسیا 68، شرق آسیا 75، امارات 24 و عربستان سعودی سه درصد است اما قدرت اقتصادی عامه مردم هر کشور و توسعه بیمههای عمر، ارتباطی دوجانبه دارد به این مفهوم که هر چه درآمد سرانه مردم بیشتر باشد، اقبال عمومی به بیمه بیشتر است و هرچه ضریب نفوذ بیمه در یک کشور بیشتر باشد، نشانگر وضعیت مناسب اقتصادی عامه مردم است. بنابراین پایین بودن درآمد سرانه در رابطه با بیمههای عمر یک مانع عمده است و البته راهکار ارتقای سطح درآمدها و بهبود وضع معیشتی مردم از حدود اختیار صنعت بیمه خارج بوده و قابل مدیریت نیست اما شاید بتوان گفت صنعت بیمه تاکنون نسبت به ارائه طرحهای بیمهای جهت اقشار کمدرآمد (بیمههای خرد) اقدام موثری به عمل نیاورده است. یکی از مهمترین عوامل کمبودن اقبال عمومی از بیمههای زندگی در کشورمان، بدون شک عدم سیاستگذاری کلان دولت درباره مقوله بیمه است. منظور این نیست که دولت دراینباره دخالت کند بلکه لازم است دولتها با
مطالعه، تحقیق و اتخاذ سیاستهای ترویج، تشویق و کمک غیرمستقیم به صنعت بیمه، مردم را با بیمه آشنا کنند.
با توجه به اینکه اساس بیمه ریسک است، چرا مردم در مواجهه با ریسکهای ناشی از زندگی اقدام به بیمه عمر نمیکنند؟
یکی از مشکلات اجتماعی و فرهنگی ما این است که از ریسک شناخت درستی نداریم و با آیندهنگری برنامهریزی بیگانه هستیم بنابراین در قید و بند شناخت، ارزیابی، تحلیل ریسک و مقابله با آن نیستیم و در اغلب موارد، هنگام مواجهه با ریسکهای مختلف، غافلگیر میشویم و نمیتوانیم آن را مدیریت کنیم. همه ما با دو نوع ریسک در زندگی مواجه هستیم که میتوان از آن به عنوان ریسک فیزیکی و مالی نام برد. ریسکهای فیزیکی، ریسکهایی هستند که جان ما را تهدید کرده و ضمن آسیبزدن به جسم ما، موجب کاهش درآمد خانواده و بعضاً افزایش هزینهها خواهد شد. مهمترین این ریسکها شامل فوت، بیماری، نقصعضو، ناتوانی جسمی، ازکارافتادگی و کهولت هستند که همه آحاد مردم به نوعی با آن مواجه هستند. انواع پوششهای بیمهای در رشتههای اموال، اشخاص و مسوولیت، به هیچوجه از حادثه و خطر جلوگیری نمیکنند بلکه تبعات اقتصادی ناشی از ریسک را کاهش میدهند. به عبارت دیگر با خرید بیمه، میتوان ریسکهایی که جان، مال، آرامش و آینده ما را مورد تهدید قرار میدهد مدیریت کرد.
اصولاً فایده بیمه عمر چیست و چه مزایایی برای بیمهشده به همراه دارد؟
فایده اصلی بیمه، دادن اطمینان به افراد برای مقابله با خطرات احتمالی و پشتیبانی از آنان هنگام وقوع خطر است. فارغ از نوع بیمه میتوان گفت بیمه علاوه بر ایجاد محیطی امن برای فعالیتهای اقتصادی، باعث ایجاد اطمینان برای کار و تولید و سرمایهگذاری و به طور کلی ایجاد فضای امن و آرام برای فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی است. انسان ذاتاً موجودی آیندهنگر، دوراندیش و خطرگریز است و ابهام نسبت به آینده و نیازهای آتی، تامین آتیه خانواده، ازدواج، خرید مسکن، تولد فرزندان، تحصیلات عالی و دغدغهها و دلمشغولیهایی از این قبیل، نیازهایی است که فقط با بهرهگیری از بیمه و مزایای آن مرتفع خواهد شد. امروزه بیمه در جوامع مختلف نقشها و کارکردهای زیادی دارد. صنعت بیمه از ارکان مهم اقتصادی و از پشتوانههای بازارهای مالی است. از سویی مبالغ حاصل شده از فروش بیمههای مختلف، باعث رونق اقتصادی، ایجاد فرصتهای شغلی و سرمایهگذاریهای بلندمدت و سودآور است و از سوی دیگر، صنعت بیمه با جبران خسارتهای ناشی از حوادث ناگوار و ارائه پوششهای بیمهای برای مقابله با ریسکهای مختلف، پشتوانه عظیمی برای تمامی بخشهای اقتصادی است و امنیت و آرامش خاطر
جامعه و آحاد مردم را فراهم میسازد. همچنین باعث ارتقای سطح رفاه اجتماعی مردم خواهد شد و از این منظر، راهکار مناسبی برای مقابله با آسیبهای اجتماعی و دغدغههای روانی ناشی از آن است.
فایده اصلی بیمه، دادن اطمینان به افراد جهت مقابله با خطرات احتمالی و پشتیبانی از او هنگام وقوع خطر است. فارغ از نوع بیمه میتوان گفت بیمه علاوه بر ایجاد محیطی امن برای فعالیتهای اقتصادی، باعثایجاد اطمینان برای کار و تولید و سرمایهگذاری و به طور کلی ایجاد فضای امن و آرام برای فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی است.
در حال حاضر سهم بیمههای زندگی در پورتفوی شرکتهای بیمه چقدر است؟
بر اساس آخرین آمارها، سهم بیمههای زندگی در شرکتهای بیمه تجاری، حدود 5 /12 درصد است که امیدواریم به مرور افزایش یابد. این رقم، هم شامل بیمههای عمر و سرمایهگذاری و هم شامل بیمههای عمر و حوادث گروهی است که بخشی از آن، از جمله بیمههای عمر و حوادث کارکنان دولت اجباری است. باید بر این نکته تاکید کنم که یکی از مشکلات کلان کشور در همه حوزهها از جمله صنعت بیمه این است که بعضاً آمار دقیق و استانداردی درباره موضوعات مورد نظر وجود ندارد که این امر موجب سوءتفاهمهای زیادی میشود. یکی از این موارد در صنعت بیمه، عدم تفکیک آمارهای بیمههای عمر گروهی اجباری، عمر انفرادی و عمر و سرمایهگذاری در سالنامههای آماری بیمه مرکزی است. یکی از ابهامات این است که آیا بیمههای تامین اجتماعی را باید در سهم بیمههای زندگی منظور کنیم یا نه؟ بدیهی است که در صورت اضافه کردن بیمه تامین اجتماعی و سایر صندوقهای مشابه، سهم بیمههای زندگی در کشور تفاوت چشمگیری با وضع موجود خواهد داشت!
نرخ بیمههای عمر تا چه اندازه منطقی است؟ دلیل عدم اقبال مردم را تا چند درصد میتوان به نرخهای این بیمه نسبت داد؟
نرخهای حق بیمه در بیمههای زندگی بر اساس نرخ سود فنی، هزینههای اداری و جدول مرگومیر و طبق محاسبات دقیق اکچوئری و پیشبینیهای دقیق مالی تهیه میشود و به دلیل طولانیبودن مدت بیمه تا حد زیادی با رشتههای دیگر متفاوت است و با توجه به شرایط اقتصادی و ضریب خسارت در بیمههای زندگی، مشکلی درباره نرخ حق بیمه نیست اما شاید برای بسیاری از هموطنان کمدرآمد که اولویتهای حیاتی دیگری دارند، پرداخت حق بیمه با هر مبلغی آسان نباشد.
رشد سهم بیمههای زندگی در صنعت بیمه چقدر میتواند در رشد اقتصادی اثرگذار باشد؟
در دنیا هر چقدر بیمههای زندگی در کشوری توسعه بیشتری داشته باشد، رشد اقتصادی بالاتری دارد. دلیل آن هم این است که حق بیمههای دریافتی از محل بیمههای زندگی از طریق شرکتهای بیمه وارد چرخه کلان اقتصاد کشور میشود و به منزله نیروی محرکه اقتصاد عمل خواهد کرد. این نکته را نیز نباید فراموش کرد که اقتصاد توسعهیافته نیز میتواند به توسعه بیمههای زندگی کمک کند. به عبارت دیگر توسعه بیمه عمر موجب توسعه اقتصادی و بالعکس خواهد شد.
سهم بیمههای زندگی در شرکتهای بیمه تجاری، حدود ۵ / ۱۲ درصد است که امیدواریم به مرور افزایش یابد. این رقم، هم شامل بیمههای عمر و سرمایهگذاری و هم شامل بیمههای عمر و حوادثگروهی است که بخشی از آن، از جمله بیمههای عمر و حوادثکارکنان دولت اجباری است.
با توجه به گلایه مسوولان دولتی از پایین بودن سهم بیمه عمر از بیمهها، با چه مکانیسمهایی میتوان این سهم را افزایش داد؟
اینکه این گلایه مسوولان درست است یا نه، به بحث و بررسی بیشتری نیاز دارد؛ چرا که به عقیده صاحبنظران، دولت میتواند دراینباره نقش بهتر و موثرتری ایفا کند. متاسفانه نگاههای برخی از مسوولان و حتی صاحبنظران درباره شرکتهای بیمه و بیمه زندگی یکسویه و جزئینگر است. صنعت بیمه یک سیستم بزرگ و پیچیده است که از اجزای متنوعی تشکیل شده است. هر یک از اجزا و عوامل به میزان وزن خود در این صنعت تاثیر دارد. به عنوان نمونه قوانین و مقررات، شبکه فروش، مدیران و کارکنان، محصولات بیمهای، شبکه فروش، شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور، فرهنگ بیمه و ساختارهای شرکت بیمه یا حتی آموزش هر کدام نقش و شرایط ویژهای دارد. بدیهی است چنانچه خللی در هر یک از اجزا به وجود آید، کل سیستم را با مشکل مواجه خواهد ساخت و قطعاً ایراد به محصول، نظام مدیریت، شبکه فروش شرکتهای بیمه و مواردی از این دست، جزئینگری است و نادیده گرفتن سایر عوامل، کار خردمندانهای نیست اما اگر بخواهیم به طور خلاصه مکانیسمهایی که به توسعه بیمههای زندگی میانجامد را نام ببریم، میتوانیم به مواردی همچون اصلاح ساختارهای اداری شرکتهای بیمه و سازماندهی مجدد آن به منظور
توسعه بیمههای عمر اشاره کنیم که با اقداماتی نظیر تمرکز کلیه امور فنی و پشتیبانی بیمههای عمر از جمله واحدهای صدور، خسارت، مالی، سرمایهگذاری، بازاریابی، امور نمایندگان در یک مدیریت و سازمان مستقل، ایجاد شرکت تخصصی بیمه عمر به عنوان زیرمجموعه در شرکتهای بیمه، ایجاد یک یا چند شرکت تخصصی بیمههای زندگی به صورت مستقل، تعیین و تبیین استراتژی کلان صنعت بیمه با توجه به چشمانداز 20 ساله، لایحه قانونی اصل44 قانون اساسی، تنظیم برنامه عملیاتی و تعیین سهم هر رشته بیمهای از جمله بیمه عمر، سیاستگذاری در مورد ترویج و تبلیغ بیمههای عمر با همکاری بیمه مرکزی، شرکتهای بیمه و سایر سازمانها و نهادهای ذیربط، تدوین یک برنامه آموزشی فراگیر و گسترده جهت ارتقای دانش و تخصص نیروی انسانی شاغل در صنعت بیمه بهویژه نمایندگان و بازاریابان و ایجاد یک مرکز آموزشی فعال به همین منظور، مهندسی مجدد شبکه فروش با ارزیابی جایگاه شغلی و حرفهای و حقوقی نمایندگان و بررسی مشکلات شبکه فروش، بازاریابان و نیز استفاده از راهکارهای جدید امکانپذیر است. به این راهکارها میتوان استفاده از روشهای جدید بازاریابی و فروش از جمله فروش بیمهنامههای
عمر و پسانداز به صورت گروهی، جایگزینی بیمههای عمر و پسانداز و تمام عمر به جای بیمههای خطر فوت مصوبه کارکنان دولت، جهتدهی پساندازهای متنوع قانونی مربوط به کارکنان بخش دولتی و خصوصی، فروش اینترنتی بیمه عمر و سایر بیمههای خرد، بررسی درباره ایجاد صندوقهای بازنشستگی توسط شرکتهای بیمه بازرگانی، فروش بیمه از طریق تشکیل کنسرسیوم با همکاری بانکها و موسسات تولیدی و خدماتی بهویژه در بخش مسکن و تدوین یک برنامه راهبردی به منظور تقویت همکاریهای شرکتهای بیمه در برنامههای تحقیق و توسعه را اضافه کرد. البته برخی صاحبنظران، بررسی راههای اشاعه و تعمیم فرهنگ بیمه در جامعه و اجرایی کردن آن با ایجاد کمیتهای متشکل از نمایندگان صنعت بیمه، وزارت امور اقتصادی و دارایی، آموزش و پرورش، آموزش عالی، کار و صنایع را هم پیشنهاد میکنند.
نقش سیاستگذار کلان (دولت و بیمه مرکزی) در زمینه توسعه سهم بیمههای زندگی چیست؟ چه موانعی از بعد سیاستگذاری در زمینه رشد بیمههای عمر وجود دارد؟
یکی از مهمترین دلایل عدم توسعه بیمههای زندگی همانطور که قبلاً گفته شد عدم تعیین چشمانداز، برنامه و راهبرد دراینباره است. بنابراین تعیین سیاستها و تدوین برنامههایی برای 5، 10 و 20 سال آینده یکی از اولویتهای مهم بیمه مرکزی به نمایندگی از دولت است. در حال حاضر نگاه قوای کشور به شرکتهای بیمه صرفاً نگاه به یک بنگاه اقتصادی سودآور است. بنابراین تغییر نگاه دولت و مجلس و قوه قضائیه به شرکتهای بیمه میتواند برای توسعه بیمه راهگشا و کارگشا باشد.
دیدگاه تان را بنویسید