تاریخ انتشار:
قیمتگذاری نرخ رسمی ارز در شهریورماه اصرار بر نرخ ۱۲۲۶ تومانی را تداعی کرد
ناتمامی یک بحران غیرضروری
روند قیمتی ارز در تابستان موجب شد دستاورد باارزش بانک مرکزی در زمینه مدیریت بازار ارز از سال ۱۳۹۲ به بعد که در ثبات قابل توجه بازار از یکسو و رسیدن شکاف نظام ارزی به زیر ۱۰ درصد(برای نخستین بار از شهریور ۱۳۹۰)، تحتالشعاع قرار بگیرد.
روند قیمتی ارز در تابستان موجب شد دستاورد باارزش بانک مرکزی در زمینه مدیریت بازار ارز از سال 1392 به بعد که در ثبات قابل توجه بازار از یکسو و رسیدن شکاف نظام ارزی به زیر 10 درصد (برای نخستین بار از شهریور 1390)، تحتالشعاع قرار بگیرد. امری که تا حد زیادی، از اصرار بینتیجه سیاستگذار ارزی بر حفظ سطح قیمت 3300تومانی به وقوع پیوست و همزمان، عدم تعدیل نرخ رسمی ارز نیز به این شرایط دامن زد. با وجود اینکه سیاستگذاری ارزی اخیر بانک مرکزی یادآور نحوه مواجهه این نهاد با افزایش قیمت دلار در نخستین ماههای تحریم و اصرار بینتیجه آن بر حفظ قیمت 1226تومانی در آن مقطع بوده است، اما برخی از کارشناسان معتقدند این احتمال وجود دارد که بانک مرکزی به دلیل برخی ملاحظات بیرونی (مثل حفظ ثبات بازار تا نهایی شدن قطعی توافق)، اصرار بر حفظ کانال 3300تومانی (و شاید در روزهای پیشرو حفظ کانال 3400تومانی) داشته است.
از شکاف 9درصدی به 14درصدی
در روزهای اخیر نرخ رسمی دلار در مرکز مبادلات بانک مرکزی بین سه هزار تومان و 2995 تومان قرار گرفت و قیمت این ارز در بازار آزاد کشور نیز، در محدوده 3400 تا 3500 تومان در نوسان بود. این شرایط موجب شد شکاف میان نرخهای موجود در نظام ارزی همچنان دونرخی کشور، مجدداً افزایش یابد و به 14 درصد نزدیک شود. این در حالی است که با تداوم روند معمول افزایش نرخ رسمی ارز در ماههای پیشین، فاصله میان دو نرخ تا حد قابل قبولی در تیرماه کاهش یافته بود و شکاف در نظام ارزی نیز، به کمتر از 9 درصد رسیده بود. طبق آمارها، از میانههای تیرماه سال 1392 نرخ رسمی دلار به حدود 2450 تومان افزایش یافت و در نتیجه، شکاف نرخها در نظام ارزی کشور از مردادماه، به سطح 22 درصد کاهش یافت. از آن مقطع تاکنون، هر دو نرخ مسیر افزایشی در پیش گرفته بودند ولی به دلیل سرعت بیشتر تعدیل نرخ رسمی، شکاف نظام چندنرخی در حال کاهش بود. با این حال، به دلیل انفعال سیاستگذار ارزی در قیمتگذاری ارز رسمی در شهریورماه، در این ماه مجدداً اقتصاد کشور شاهد افزایش شکاف در نرخها بوده است.
نکته قابل توجه این است که رشد قیمت رسمی ارز در شهریورماه، کمترین نرخ در شش ماه نخست سال جاری بوده و حتی از نرخ تعدیل ارز در فروردینماه (که به دلیل تعطیلات، امکان افزایش نرخ در آن چندان مهیا نبود) نیز پایینتر بوده است. به عبارت دیگر، در ماهی که بازار بیشترین افزایش نرخ را تجربه کرد، سیاستگذار مسیری معکوس را برای ریلگذاری قیمت رسمی قرار داد تا به شکاف موجود میان این دو نرخ، دمیده شود. امری که با توجه به مضرات بسیار زیاد نظام چندنرخی ارز و نزدیک بودن زمان اجرای «قطعی» توافق و لزوم اجرای هر چه سریعتر یکسانسازی، کاملاً عجیب به نظر میرسد و یادآور رویکرد سیاستگذار ارزی در سالهای گذشته بوده است.
یک یادآوری تلخ
بررسی روند بازار ارز طی روزهای گذشته بیانگر این است که عدم اصلاحات ساختاری و هدفمند در زیرمجموعههای نهادهای اقتصادی کشور، موجب شده است که در مقاطعی که روال امور اندکی از مسیر معمول خارج میشود، سیاستگذار واکنشهای سالهای گذشته خود را تکرار کند. در جا زدن نرخ رسمی دلار طی 20 روز گذشته و اصرار به تداوم تجربه شکستخورده تزریق ارز به بازار، به شکل تلخی یادآور تلاشهای نافرجام سیاستگذار در مقطع زمانی شروع تحریمها بود که اصرار بر نرخ 1226تومانی ارز بانک مرکزی و همچنین، اظهارنظرهای نادرست رئیس کل بانک مرکزی با تاکید بر حتمی بودن بازگشت قیمت بازار آزاد به نرخ ارز مرجع، بانک مرکزی را هم از حیث اقتصادی و هم از حیث اعتبار در افکار عمومی، با لطمههای زیادی همراه کرده بود.
در روزهای اخیر، گزارشها بیانگر این بود که با تکرار چندباره و چندباره تاکتیک ناموفق «تزریق ارز به بازار در ساعات پایانی»، برخی از معاملهگران نزدیک به کانالهای تزریق ارز توانستند با رانت ایجادشده ناشی از امکان خرید دلار در قیمتهای پایین و فروش آن در قیمتهای بالاتر در روز بعد، سود قابل توجه و بدون زحمتی را نصیب خود کنند. سودی که در نتیجه اصرار برای جدی نگرفتن قیمت بازار دلار به وقوع پیوست. مشخص نیست در شرایطی که تعداد زیادی از مسوولان بانک مرکزی بارها و بارها در زمینه قیمت دلار از «اصل بودن قیمت بازار» و «به رسمیت شناختن نیروهای حاکم بر بازار» سخن میگویند، اصرار برای مقابله با رسیدن قیمت به سطح 3400تومانی چه مبنایی میتواند داشته باشد که به اتلاف بخشی از منابع ارزی از یکسو و تضعیف جایگاه اعتباری بانک مرکزی از سوی دیگر، منجر شده است.
دلایل افزایش قیمت؟
در روزهای گذشته، رئیس کل بانک مرکزی یکی از مسوولانی بود که در قبال فاز جدید بازار ارز موضعگیری کرد و با بیان اینکه «بانک مرکزی بهطور مستقیم دخالتی در تعیین نرخ ارز در دو سال اخیر نکرده است»، اظهار کرد: «به دلیل تخلیه حبابهای قبلی موجود در نرخ ارز، این بازار کشش افزایش نرخ را ندارد.» طرح این موضوع از سوی رئیس کل بانک مرکزی، این پرسش را ایجاد میکند که سیاستگذار ارزی کشور چگونه به مکانیسمی برای تعیین میزان حباب موجود در قیمتهای بازار آزاد دست یافته است. چرا که به طور معمول، مسوولان این نهاد شیوه کشف قیمت واقعی ارز را «مکانیسم بازار» عنوان میکنند و در صورتی میتوان از ایجاد «حباب» سخن گفت که با استفاده از مکانیسم دیگری برای کشف «قیمتی که باید باشد» و مقایسه این قیمت با «قیمتی که اکنون وجود دارد»، میزان حباب سنجیده شود.
در صورتی هم که چنین مکانیسمی واقعاً وجود داشته باشد، این پرسش همچنان وجود خواهد داشت که در شرایطی که در اسفندماه سال گذشته متوسط قیمت دلار در بازار آزاد حدود 3394 تومان بوده و طی این شش ماه، اقتصاد با ادامه تورم و مهمتر از آن، افت قیمت نفت و رسیدن آن به سطوح پیشبینینشده منجر شده است (یعنی عواملی که به صورت قطعی به افزایش فشار روی قیمت دلار در جهت افزایشی منجر میشود)، چه عامل بنیادین دیگری موجب این محاسبه شده که سیاستگذار تصور کند قیمت واقعی دلار باید زیر 3400 تومان باشد؟
دیدگاه تان را بنویسید