تاریخ انتشار:
بایدها و نبایدهای خودرو پس از لغو تحریمها
مهمترین کار در گام اول این است که از این تفکر سیکیدیمحور خود را رها کنیم. متاسفانه فضای فکری برخی از مدیران صنعت خودرو بر این اساس استوار بوده که تا اسم محصول جدیدی به میان آمده فوراً به دنبال مونتاژ رفتهاند تا هر چه سریعتر محصول مورد نظر را به دست مشتری برسانند.
رهایی از مونتاژ
مهمترین کار در گام اول این است که از این تفکر سیکیدیمحور خود را رها کنیم. متاسفانه فضای فکری برخی از مدیران صنعت خودرو بر این اساس استوار بوده که تا اسم محصول جدیدی به میان آمده فوراً به دنبال مونتاژ رفتهاند تا هر چه سریعتر محصول مورد نظر را به دست مشتری برسانند. چنین طرز تفکری اصلاً در شأن کشوری که50 سال تجربه خودروسازی دارد و از زنجیره تامین قطعات بسیار قوی بهره میبرد، نیست. معتقدم اگر به جای تولید خودرو به شکل سیکیدی به سراغ وارد کردن خودرو کامل (سیبییو) برویم بهتر است. چون هزینههای این کار کمتر از سیکیدی کاری است. چرا باید به سراغ مونتاژ برویم و با هزینه بالاتری محصولی را به تولید برسانیم؟ بنابراین اگر میخواهیم در صنعت خودرو کشور تحولی صورت گیرد باید تفکر سیکیدی را برای همیشه دفن کنیم و به تولید مشترک بیندیشیم چون ظرفیتهای آن از هر لحاظ در کشورمان به وجود آمده است. در گام دوم باید به فکر تولید محصولی باشیم که به روز باشد و بتواند استانداردهای روز دنیا را داشته باشد. محصول که انتخاب شد قطعهسازان کشور را فرا بخوانیم و از آنها بخواهیم به فکر تولید 40 تا 50 درصد قطعات این خودرو باشند. باید این موضوع را به خاطر داشته باشیم که قطعات اساسی را تولید کنیم نه قطعاتی که به لحاظ تکنولوژیک در سطح پایینی قرار دارند. در بحث قطعهسازی، ساخت سپر و داشبورد هنر زیادی نمیخواهد و مهم این است که سراغ تولید موتور و سیستم قوای محرکه مدرن برویم یا اینکه توان تولیدی خود را به سمت قطعات الکترونیکی ببریم. اگر چنین مسیری را طی کنیم میتوانیم بگوییم اولین گام را در دوره جدید، عقلایی برداشتهایم. در گام بعدی باید بیاییم با توجه به تجاربی که داریم و هنوز روزآمد نشده در کنار بزرگان صنعت خودرو قرار بگیریم و دوره تکاملی خودروسازی را بیاموزیم.
با کدام شرکای تجاری؟
حال این سوال مطرح است که چنین فرآیندی را با کدامیک از شرکای تجاریمان انجام دهیم. باز سراغ پژو و رنو برویم یا اینکه قدرت مذاکرات خود را بالا ببریم و خودروسازان دیگر دنیا را به میدان رقابت بازار ایران بکشانیم. بررسی همکاریهای گذشته نشان میدهد بهرغم فعالیتهایی که داشتهایم نتوانستهایم با شرکایمان به اتحاد استراتژیک برسیم بنابراین در فاز دوم همکاری خود با خارجیها باید دو کار را انجام دهیم. یکی اینکه چون سالیان سال است که با این خودروسازان کار میکنیم فرهنگ صنعتی متناسب با ادبیات همان خودروسازان در کشور شکل گرفته و نمیتوان به یکباره روی آن خط بطلان کشید و آن را کنار گذاشت. این کار برای ما هزینهزاست. بنابراین بهتر است با توجه به اینکه فرهنگ صنعتیمان با شرکتهای مختلف شکل گرفته یک بازنگری در فرآیند تولید داشته باشیم. یعنی به این سمت برویم که حداقل با توجه به اینکه بازارمان را دو دستی تقدیمشان میکنیم، آنها هم فناوریشان را به ما تقدیم کنند و این حداقل انتظاری است که میتوانیم از شریک تجاریمان داشته باشیم. پس از این مرحله هم باید به سمت سرمایهگذاریهای مشترک برویم و سطح همکاریهایمان را به منافع مشترک گره بزنیم. تجربه نشان داده نکاتی که در قرارداد میگذاریم، در اجرا از یادمان میرود. به همین خاطر است که معمولاً طرف قرارداد ممکن است به راحتی زیر قولش بزند یا در تنگناها پشت ما را خالی کند. به همین خاطر باید همیشه رقیبی در سایه برای شرکای تجاریمان داشته باشیم تا آنها نتوانند عهدشکنی کرده و ما را در تحریمها تنها بگذارند. از سویی دیگر باید نگاه صرف به بازار داخلی را کنار بگذاریم و به فکر تولید محصولاتی باشیم که نهتنها نیاز داخل را تامین میکند بلکه میتواند وارد بازارهای بینالمللی شود. با این روش خودروهایی به تولید خواهد رسید که هم مدرن هستند و هم اینکه سطح چانهزنی ما را با شرکایمان ارتقا میدهد و میتوانیم به سمتی حرکت کنیم که اتحاد استراتژیک داشته باشیم. یکی دیگر از مواردی که باید مورد توجه قرار گیرد استفاده از توانمندیهای علمی و فناوریهای بومی است که در جامعه به وفور یافت میشود و خیلیها علاقهمندند که در زمینه طراحی و تولید خودرو خود را با خودروسازان کشور شریک کنند و فناوریهای جدیدی به وجود بیاورند. خودروسازان هم باید متعهد شوند که برای اقتصادی کردن این فعالیتها بکوشند پایههای دانش را مستحکم کنند. چون اگر اقتصاد بلندمدت را نتوانیم در این مجموعه ترسیم کنیم، به سمت اقتصاد پایدار و پویایی نخواهیم رفت.
دیدگاه تان را بنویسید