۹ کشور محصور در خشکی در انتظار چراغ سبز ایران هستند
در انتظار انقلاب ترانزیتی
موقعیت جغرافیایی خوب ایران غیرقابلانکار است. هزار کیلومتر در بندرعباس از سواحل مکران تا چابهار(به جز بندر چابهار و جاسک) بکر بوده و هیچ فعالیتی در این مناطق صورت نگرفته است. قطعاً اگر این مناطق با فرمولهای متداول بینالمللی، به صورت لیزینگ ۹۹ساله اجاره داده شود، آباد میشوند.
ملکرضا ملکپور، قائممقام دبیر کل کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بینالمللی (ICC) در خصوص طرح تدوینشده توسط این کمیته با تجارت فردا به گفتوگو نشسته است. او از سکوت ایران به عنوان قطب ترانزیتی منطقه سخن میگوید و اعتقاد دارد با اجرای طرح عنوانشده، میتوان شاهد انقلاب ترانزیتی در منطقه بود. ملکپور، همچنین به بررسی رقبای ایران در منطقه میپردازد اما معتقد است برای ایران هنوز فرصت استفاده از موقعیت جغرافیاییاش باقی است. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
شما در کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بینالمللی (ICC) طرحی را مطرح کردید که بر اساس آن ایران میتواند نقش خوبی را به عنوان کریدور منطقه ایفا کند. هدف از این طرح چیست؟
پیگیری بهبود وضعیت اقتصادی کشورهای در حال توسعه محصور در خشکی در سازمان ملل انجام میشود. دپارتمان خاصی در سازمان ملل در خصوص اقتصاد کشورهای در حال توسعه در حال مطالعه است و به صورت مستمر دارد روی این پروژه کار میکند. اولین اجلاسی که تمام کشورهای دنیا را به این منظور دعوت کرده بود در سال 2008، تحت عنوان «کشورهای محصور در خشکی، چیزهایی که باید بدانیم و کارهایی که باید انجام بدهیم» برگزار شد که متاسفانه ایران در این اجلاس و حتی اجلاسهای بعدی آن، غایب بوده است. به نظر میرسد مشغله در مورد مسائل داخلی اینقدر زیاد بوده که به چنین موضوع مهمی به عنوان فرصت نگاه نکردهایم. وگرنه دعوتنامه به صورت عام به تمام کشورها فرستاده شده بود. ما به این پتانسیل به عنوان منبع درآمد نگاه نمیکنیم. این موضوع باید مورد توجه قرار بگیرد که کشورهای در حال توسعه، همگی مبادلات بینالمللی کالا و تجارت دارند و طبعاً به یک کشور محتاجاند که از آن به عنوان پل
ارتباطی برای دسترسی به آبهای آزاد استفاده کنند. بنابراین این موضوع به سود کشورهایی که به آبهای آزاد دسترسی دارند نیز خواهد بود. به خاطر اینکه از امکانات ریلی و جادهای آنها استفاده میشود تا اقتصاد کشوری که در خشکی قرار گرفته است به آبهای آزاد وصل شود. در این شرایط یک حالت «برد-برد» برای هر دو اقتصاد به وجود میآید. ایران با توجه به اینکه بیشترین درآمد خود را از طریق صادرات نفت و گاز تامین میکند، به دنبال این موضوع نبوده است. در صورتی که مزیت اقتصادی ایران صادرات خدمات است، نه صادرات صنعتی و خامفروشی. بنابراین کشور ما در ارائه خدمات موقعیت منحصر به فردی دارد. این در حالی است که در اجلاسهای مکرر سازمان ملل که از آن نام برده شد، حضور نداشتیم. عدم حضور ایران در این اجلاسها از سالهای 2008 تاکنون، باعث شده که تمامی کشورهای عضو سازمان ملل و مقامات آنها تصور کنند ایران نمیخواهد در این منطقه سهمی را از آن خود کرده و نقشی را ایفا کند. در حالی که از 31 کشور محصور در خشکی دنیا، مسیر دسترسی به آبهای آزاد هفت کشور آسیایی و دو کشور اروپایی (ارمنستان و آذربایجان)، از طریق ایران است. بنابراین ما میتوانیم نقش
رابط را برای 9 کشور محصور در خشکی ایفا کنیم. تمام کشورها به دنبال بالا بردن ضریب اشتغال و از بین بردن رکود و صادرات خدمات هستند و از هر فرصتی استفاده میکنند. پاکستان که در همسایگی ما قرار دارد با سرمایهگذاری نزدیک به 64 میلیارد دلار توسط چینیها، بندر گوادر را به غرب چین وصل کرده است. وقتی از چینیها در مورد این سرمایهگذاری میپرسیم آنها عدم تمایل ایران به ایفای این نقش را عامل سرمایهگذاری در این کشور، بهرغم بیثباتی امنیتی در پاکستان ذکر میکنند.
سوالی که پیش میآید دقیقاً همین است که چطور بدون در نظر گرفتن امنیت چنین سرمایهگذاری کلانی در این کشور انجام شده؟
چینیها برای تامین امنیت خود در این کشور کار جالبی انجام دادهاند. اولاً با شرکتهای پاکستانی «سرمایهگذاری مشترک» انجام دادهاند تا منافع مشترک فراهم شود. در ثانی هزینه اقتصاد زیان احتمالی ناشی از ناامنی یا همان بمبگذاری را برآورد کرده و یکدهم آن را به بومیان گوادر که برای آنها کارت عضویت جهت تردد صادر کردهاند، اختصاص دادهاند. هر کسی که آن کارت را میگیرد ماهانه مبلغی را دریافت میکند. به این بهانه، توانسته افرادی را که آنجا حضور دارند شناسایی کند و علاوه بر آن با این هزینه، انگیزه ایجاد امنیت در اجتماع کوچک گوادر را هم تضمین کرده است. بنابراین نمیتوان همواره گفت چون امنیت داریم باید سرمایهگذاران به سوی ما بیایند. میبینید که چین و پاکستان به چه روشهایی میتوانند برای خود امنیت ایجاد کنند. هدف اصلی مزیت اقتصادی است که به آن برسند. این مطالعه و طرح که کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بینالمللی به آن اشاره دارد، توسط یک سازمان معتبر مثل سازمان ملل صورت گرفته نه یک جناح،
تشکل یا نهاد خاص. این موضوع یک کار کارشناسیشده در سطح بینالمللی است. ایران از نظر سازمان ملل پتانسیل بالایی در صادرات خدمات دارد. سازمان ملل عملیاتی شدن این پروژهها را مطالعه میکند و حتی فرمول اجرایی آن را هم ارائه داده است. مطالعاتی که این سازمان انجام داده برای کاهش فقر بوده که یکی از مصادیق آن اشتغال است.
چه موضوعی باعث شد که به فکر ارائه چنین طرحی بیفتید؟
کمیته ایرانی ICC از جمله کارهای مهمی که انجام میدهد، دریافت تجارب و مطالعات بینالمللی مختلف و انتقال آن به سازمانهای ایرانی است. بنابراین بهترین نقشی که ما میتوانیم ایفا کنیم، دریافت اطلاعات مرتبط با بانک، بیمه، حمل و نقل و تجارت بینالمللی و انتقال آنها به سازمانهای ملی است. آنها میتوانند اجرا کنند یا نکنند. بررسیهای ما در این زمینه نشان داد که ایران طی ادوار مختلف برگزاری اجلاسهای سازمان ملل در مورد ترانزیت به کشورهای محصور در خشکی، همواره سکوت کرده است. بنابراین تصمیم گرفتیم اطلاعات را جمعآوری کنیم و در اختیار مقامات ذیربط قرار دهیم.
در این طرح دو پیشنهاد خوب هم ارائه شده. یکی در مورد مکران و دیگری در مورد اجاره 99ساله سواحل بکر. چرا این پیشنهادها در مورد آن مناطق مطرح شد در صورتی که آنها زیرساختهای مناسبی ندارند.
برای اینکه صادرات خدمات در بخش ترانزیت اتفاق بیفتد، چند شرط لازم است. اولین آن بحث مکانسنجی یا همان موقعیت جغرافیایی است. ایران از این نظر شرایط خوبی دارد و پتانسیل ایفای نقش پل ارتباطی کشورهای محصور در خشکی منطقه با آبهای آزاد را نیز داراست. دوم، دورنمای سیاسی است. سرمایهگذاران بینالمللی بررسی میکنند که عملکرد، سابقه و رویکرد آینده آن کشوری که میخواهد سرمایهگذاری کند، چگونه است. اگر قرار بر طرح صادرات خدمات به عنوان هدف باشد، حتماً باید به یک رویکرد سیاسی قابل قبول در حد دولت و حاکمیت برسد، این عزمی جدی میخواهد که از این موقعیت جغرافیایی استفاده مطلوب برده شود. سوم، ساختار مالی مطرح میشود. اگر ساختار مالی ما در ایران به گونهای باشد که برای نقل و انتقال پول با مشکل مواجه باشیم، همه این گفتهها در حد ایدههای کارشناسی باقی میماند و اجرایی نمیشود. حتی اینکه منابع مالی با چه نرخی در اختیار
بنگاههای اقتصادی قرار میگیرد نیز حائز اهمیت است. در ترکیه پروژهها با یکی دو درصد بهره، تامین مالی میشود. چهارم، وضعیت امنیتی، اجتماعی و فرهنگی است. هر چند ما از نظر امنیتی نسبت به کشوری مثل پاکستان رجحان داریم اما قطعاً از نظر فرهنگی و اجتماعی با مشکلاتی روبهرو هستیم. باید بررسی کنیم از نظر اجتماعی و فرهنگی آمادگی خدماتدهی به دنیا را داریم؟ آیا این خدماتدهی پایدار است یا هر روز دستخوش اتفاقات خاص داخلی قرار میگیرد؟ اقتدار و مدیریت نیز به عنوان اولویت پنجم مطرح میشود. مدیریت ترانزیت متشکل از چند حلقه است که باید به طور یکپارچه مدیریت شود. کشتی، کامیون، ریل، بندر و... همگی میبایست طی یک برنامهریزی و مدیریت درست، کار خود را انجام دهند. باید به گونهای این هماهنگیها انجام شود که در کمترین زمان ممکن کار به اتمام برسد. چراکه هرگونه معطلی، معادلات اقتصادی را بر هم میزند. بنابراین یک مدیریت مقتدر میخواهد. بعد از این مقطع، مساله زیرساخت مطرح میشود. وگرنه موقعیت جغرافیایی خوب ایران غیرقابلانکار است. هزار کیلومتر در بندرعباس از سواحل مکران تا چابهار (به جز بندر چابهار و جاسک) بکر بوده و هیچ فعالیتی در
این مناطق صورت نگرفته است. قطعاً اگر این مناطق با فرمولهای متداول بینالمللی، به صورت لیزینگ 99ساله اجاره داده شود، آباد میشوند. این پتانسیل را ایران دارد و ما باید این شرایط را به سرمایهگذاران عرضه کنیم.
آیا فکر میکنید با توجه به آنچه از آن به عنوان اولویتهای سازمان ملل نام بردید، ایران میتواند همچنان به عنوان کریدور منطقه مطرح باشد؟
ما همیشه، همه چیز را از دولت میخواهیم و دولت هم به دلیل کمبود منابعی که دارد نمیتواند آن کارها را انجام بدهد. در حالی که انرژی بسیار زیادی در بخش خصوصی داریم و اگر آن بخش را فعال کنیم، مطمئن باشید در این زمینه موفق میشویم. اما نمیخواهیم از منابع بخش خصوصی استفاده کنیم. اگر این طرز تفکر را حاکم کنیم، مطمئن باشید از پتانسیلهایی که در مکران و سواحل بندرعباس وجود دارد استفاده خواهد شد، اشتغالزایی بسیار زیادی اتفاق میافتد. البته بخش مهمی از این تصمیم بر عهده دولت است. کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بینالمللی هم این طرح را به وزارت راه و شهرسازی ارائه داده است. خوشبختانه در حال حاضر درآمد حاصل از منابع نفت و گاز کم شده است. اگر این درآمد کم بشود، ما به دنبال صادرات و مزیت اقتصادی خواهیم رفت. تحلیل کمیته ایرانی ICC هم این است که به مرور درآمد حاصل از فروش نفت خام و گاز کاهش پیدا میکند و تقاضای بینالمللی کم میشود. در این صورت باید به دنبال صادرات خدمات که مزیت ما
در این بخش است برویم. متخصصان خارجی همه اعتقاد دارند که ایران نمیتواند به زودی در بخش صادرات صنعتی پیشرفت داشته باشد اما در بخش صادرات خدمات، استفاده از موقعیت جغرافیایی و ترانزیت کالا میتواند نقش مهمی ایفا کند. این طرحها آماده ارائه به مسوولان ذیربط است. به نظر من این یک غفلت تاریخی است. از زمانی که بودجه ما به درآمد حاصل از نفت و گاز متصل شده، به سایر پتانسیلهایمان بیتوجه بوده و احساس نیاز نکردهایم که بخواهیم آنها را فعال کنیم.
میزان درآمد و اشتغالزایی که در صورت اجرایی شدن این طرح حاصل میشود چقدر است؟
جواب این سوال شما را از سهم تجارت این کشورها در جهان میشود داد. برداشت کارشناسی سازمان ملل 120 میلیون تن کالا برای ترانزیت از طریق این کریدورهاست. البته قطعاً این از رقم کمتر شروع شده و رو به صعود خواهد بود.
انفعال ما به دلیل پی نبردن به اهمیت موضوع است؟
فقدان یک مرکز تصمیمگیری قاطع، عامل اصلی است. بنابراین موقعیتها و فرصتها را از بین میبریم. درست است که زیرساخت وجود ندارد، اما به محض اراده میتوانیم زمینه تامین آنها را هم مهیا کنیم. مگر در پاکستان این زیرساختها وجود داشته است؟ زیرساختهای پیشبینیشده در طرح موردنیاز سازمان ملل شامل: ریلی، جادهای، بنادر، آبراههای داخلی، لولهگذاری، فرودگاهی و ارتباطاتی است. سازمان ملل اقدامات کارشناسی خود را برای این طرح انجام داده است. البته یکی از مشکلات ما، سهم حمل و نقل ریلی در این ماجراست. سهم حمل و نقل ریلی در توزیع کالا، کمتر از 10 درصد و این میزان مانعی در ایفای نقش برای ترانزیت به کشورهای محصور در خشکی است. البته زیرساخت و بهرهبرداری از آن مهم است. در طرح سازمان ملل به مساله نگهداری زیرساختها نیز اهمیت داده میشود.
شما در مورد رقبای ما در منطقه صحبت میکنید و قدرت و امکاناتی که آنها توانستهاند در طی سالهای غفلت ما برای خود فراهم آورند. آیا ما میتوانیم با توجه به شرایطی که داریم با آنها رقابت کنیم؟
طبیعی است که همیشه فرصت مناسب فراهم نیست. حجم سرمایهگذاری اعراب، چین و پاکستان بسیار زیاد است و آنها در این موضوع از ما جلوتر هستند. اما هنوز یک مزیت برای ما باقی مانده است. آن هم فاصله نزدیک بین کشورهای محصور در خشکی و دریای آزاد از طریق ایران است. اگر بتوانیم کارآمدی و مدیریت ترانزیت را افزایش دهیم، شک نکنید که قادر به اعاده سهم خود در این بخش خواهیم بود. اما رسیدن به این نقطه زمانبر خواهد بود. ولی مطمئن باشید دنیا به دنبال کاهش هزینه است. موقعیت کشور ما از نظر جغرافیایی برای ترانزیت کالا کاملاً اقتصادی است. از نظر رویکرد و مدیریت، اگر عزم خود را جزم کنیم، در نقطه قوت قرار داریم. اما حرف شما هم کاملاً درست است. مطمئناً کشوری که میلیاردها دلار سرمایهگذاری کرده، خطوط کشتیرانی اصلی را به سمت خود سوق میدهد و قطب منطقه میشود و بندر چابهار ایران تبدیل به بندر دستدوم میشود. اما ما هنوز فرصت داریم،
چابهار، جاسک و سواحل مکران دیگر پتانسیلهای بالقوه ایران هستند. اما لشکر علمی-تحقیقاتی برای بهرهبرداری از این پتانسیلها وجود ندارد. از سوی دیگر بخشی از کارشناسان ما اطلاعات محدودی دارند و نظرات یکدیگر را نفی میکنند. دلیل استناد ما به تحلیلهای سازمان ملل جلب اطمینان کارشناسان داخلی است که بپذیرند تحلیل بینالمللی این پتانسیل را شناسایی کرده است. ما در کمیته ایرانی ICC به این موضوع واقف بودیم. لذا بهتر دیدیم به جای نظرات شخصی تحلیل بینالمللی سازمان ملل را ارائه دهیم. برای ما خیلی تاسفآور است که بگوییم کشتیها به اجبار به بنادر ایرانی وارد میشوند و با این همه پتانسیل بعضی از بنادر ما زیر ظرفیت کار میکنند.
چرا برای خارجیها پهلوگیری در بنادر ایران جذاب نیست؟
چون خدمات رقابتی ارائه نمیدهیم و از سوی دیگر، تعرفههای ما بالاست. همه این موارد در یک مجموعه دیده میشود که در صورت عدماصلاح این موارد، بنادر ما اقتصادی نمیشوند.
آقای ملکپور در طرح پیشنهادی کمیته ایرانی ICC در خصوص اجاره 99ساله مناطق بکر ساحلی صحبت شده است. با چنین رویکرد امنیتی و حساسیتهایی که در مورد ورود سرمایهگذاران در ایران وجود دارد، آیا فکر میکنید این پیشنهاد قابلیت اجرا داشته باشد؟
این پیشنهاد بر اساس فرمول بینالمللی مطرح شده است و ما در این زمینه در منطقه رقیب داریم. از اینرو، ملزم به پیروی از فرمولهای متداول اقتصادی بینالمللی هستیم و اصلاً نمیبایست با رویکرد داخلی به آن نگاه کرد. ما در کمیته ایرانی ICC نیز نمیخواهیم منابع دولتی در این زمینه استفاده شود. گفتهایم این مناطق به صورت 99ساله به شرکتهای فورواردی بخش خصوصی ایران که با شرکتهای فورواردی کشورهای محصور در خشکی «سرمایهگذاری مشترک» انجام میدهند، اجاره داده شود. فرمول آن هم بینالمللی است. هیچ کشوری حاکمیت خود را نمیفروشد، بلکه تصدی آن را واگذار میکند. آیا سایر کشورها نسبت به مساله امنیت خود بیتفاوت هستند؟ خیر، اینگونه نیست. همه آنها موارد امنیتی را رعایت میکنند. اما این امنیت به صورت نامحسوس است. بنابراین اینگونه رفتار امنیتی ناشی از عدم تسلط به روشهای دیگر
است.
رویکرد ما باید رویکرد اقتصادی باشد که بتوانیم به چنین طرحهایی فکر کنیم. در حالی که رویکرد ایران بیشتر سیاسی است.
سازمان ملل هم در اولویتهایش در ابتدا میگوید که آیا کشوری که خواستار اجرای این طرح است، اراده جدی به تحقق آن دارد؟ سابقه ما نشان داده اولویت سیاسی برای ما مهمتر از اولویتهای اقتصادی بوده اما همانطور که آقای دکتر روحانی مکرر در صحبتهایشان میگویند بخش خصوصی باید به میدان بیاید. بنابراین ما میگوییم این طرح اجاره 99ساله را مورد آزمون قرار دهد. به طور یقین، شرکتهای توانمند ایرانی زیادی استقبال خواهند کرد. همچنین سرمایهگذاران خارجی هم استقبال میکنند. متاسفانه رویکرد دولتی نمیگذارد شرکتهای خصوصی به کار گرفته شوند. در بنادر ما پتانسیلهای بسیار بالایی نهفته است و مطمئن باشید اگر اراده کنیم، سرمایهگذاریهای کلان خارجی به آنها جذب خواهند شد.
آیا ایران خودش نمیتواند نسبت به فعالسازی این مناطق عمل کند؟ حتماً باید مناطق بکر را به شرکتهای مشترک اجاره بدهد؟
اعمال تصدی در کشورهای دنیا در اختیار بخش خصوصی است. دولتها در هیچ جای دنیا چنین مسوولیتی در حمل بار و جابهجایی آن ندارند، بلکه بهرهبرداری را بر عهده بخش خصوصی میگذارند. اما در ایران نگاههای امنیتی نمیگذارد پتانسیلهای تجاری که همراه با خود اشتغال و امنیت را میآورند، فعال شوند. از سوی دیگر، مدیرانی که صبغه سیاسی دارند، در جایگاههای اقتصادی تصمیمگیری کرده، ولی توان اجرا ندارند به همین دلیل امنیت و اعمال حاکمیت را بهانه میکنند.
این طرح را به وزارت راه ارائه دادهاید. واکنش این وزارتخانه نسبت به طرح شما چه بود؟
ما این طرح را در یک جلسه کارشناسی ارائه دادهایم و قرار است در جلسهای دیگر در سطح بالاتر به بررسی بیشتر آنها بپردازند. با توجه به انجام مطالعات بینالمللی کارشناسیشده از سال 2008، ضرورت دارد هر چه سریعتر دست به کار شویم.
اولویتهای دیگر بخش ذیربط در سازمان ملل در اجرای این طرح چیست؟
اولویت دیگر آنها تجارت خارجی و تسهیل تجاری است. آنها میگویند تشریفات گمرکی در دنیا یکنواخت شده است. بنابراین کشورهایی که به هم وصل میشوند باید مدیریت واحد مرزی داشته باشند تا دوبارهکاری نشود و در نتیجه هزینهها و زمان را به حداقل برساند. اولویت دیگر، حمایتهای بینالمللی است. سازمان ملل برای حمایت از فقرزدایی، بودجهای را در نظر گرفته است و به سرمایهگذاری تسهیلات بانکی میدهد. 3 /25 بیلیون دلار منابع مالی دارد. این یعنی ما فقط باید اراده کنیم، ولی تعلل میکنیم. برای تامین منابع در این پروژه راه دیگری هم هست و آن هم سرمایهگذاری است. بخش خصوصی اگر جذابیت این طرح را بفهمد، قطعاً وارد میدان میشود و نیاز به منابع دریافتی از سازمان ملل تقلیل مییابد.
برای اجرای این طرح چه نهادها و دستگاههایی باید همکاری کنند؟
همه این طرحهای خوب، نیاز به مجری خوب دارند. دولت میتواند یک نماینده تامالاختیار انتخاب کند که حرف او، حرف تمام بدنه دولت باشد. این ماموریت را برای یک سازمان یا شخص حقیقی در نظر بگیرند. این پروژه فراسازمانی است. اگر دولت بخواهد، مجری قوی غیردولتی داشته باشد آن هم قابل تامین است، این پتانسیل در بخش خصوصی وجود دارد. اگر بخواهیم این طرح اجرا شود، باید یکی از این دو راه انتخاب شود. البته در طرح سازمان ملل به مشارکت قوی بخش خصوصی در یک اصل، تفاهمنامههای دوجانبه و چندجانبه بین دولتها و شرکت مستمر در جلسات مربوطه در سطح بینالمللی اشاره شده است.
اجرای این طرح چقدر طول میکشد؟
این طرح برای اجرا نیازمند دورهای پنجساله است. این پروژه بسیاری از بخشها را هم به حرکت درمیآورد. مطمئن باشید اگر این طرح اجرا شود در ترانزیت منطقه تحول ایجاد میشود. حتی با اجرای این طرح میتوانیم نگاههای سیاسی را هم نسبت به ایران مثبتتر کنیم چراکه در این حالت، خدماتی برای تسهیل تجارت و فقرزدایی انجام میگیرد که در دنیا بسیار حائز اهمیت است. در حال حاضر در دنیا، سیاست زیر سایه اقتصاد قرار گرفته است. پس به طور حتم این موضوع در رویکرد سیاسی نیز تاثیرگذار خواهد بود، باید با زبان دیگری هم که فقرزدایی کشورهای محصور در خشکی باشد با دنیا صحبت کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید