تاریخ انتشار:
چگونگی موفقیت بنگاههای کوچک و متوسط در کنگره جهانی اتاقهای بازرگانی از زبان محمدمهدی بهکیش
رقابت برای تغییر
دسترسی بسیار محدود به منابع مالی و امکانات شرکتهای بزرگ، اولین مانع در مسیر رشد SMEها در ایران است و دیگر آنکه به دلیل نبود امکان همکاری با شرکتهای خارجی، آنها اعتماد به نفس تنها و مستقل عمل کردن را هیچوقت پیدا نکردند.
نقش SMEها یا همان بنگاههای کوچک و متوسط در رشد و توسعه اقتصادی کشورها چیست؟ آیا بنگاههای کوچک و متوسط توانایی کافی برای بازاریابی و تامین هزینههای خود را دارند؟ کلید پیشرفت و توسعه SMEها چیست؟ در اجلاس اتاقهای بازرگانی که اخیراً در شهر تورین ایتالیا برگزار شده است، چهار شرط رقابت برای تغییر، تمرکز روی فرصتها، پیشاهنگی در نوسازی و نوآوری و در نهایت تربیت نیروی انسانی کلیدهای توانمندسازی بنگاههای کوچک و متوسط اعلام شده است.
نقش SMEها یا همان بنگاههای کوچک و متوسط در رشد و توسعه اقتصادی کشورها چیست؟ آیا بنگاههای کوچک و متوسط توانایی کافی برای بازاریابی و تامین هزینههای خود را دارند؟ کلید پیشرفت و توسعه SMEها چیست؟
در کنگره جهانی اتاقهای بازرگانی که اخیراً در شهر تورین ایتالیا برگزار شد، چهار شرط رقابت برای تغییر، تمرکز روی فرصتها، پیشاهنگی در نوسازی و نوآوری و در نهایت، تربیت نیروی انسانی، به عنوان کلیدهای توانمندسازی بنگاههای کوچک و متوسط اعلام شدند.
پیش از ورود به رویدادهای مربوط به کنگره جهانی اتاقهای بازرگانی در سال جاری، ابتدا توضیحاتی درباره عملکرد و نقش اتاق بازرگانی بینالمللی ارائه کنید.
اتاق بازرگانی بینالمللی (ICC)، سه فعالیت عمده -ایجاد مقررات، ایجاد سیاستها و داوری- را در دستور کار خود دارد. در زمینه ایجاد مقررات، ICC عموماً مقررات بینالمللی بانکها را تهیه و تدوین میکند؛ نظیر مقرراتی که بر اساس آن LC، مقررات اسنادی، ضمانتنامهها و غیره ایجاد و سالانه تغییراتی نیز در آنها صورت میپذیرد. فعالیت دیگر اتاق بازرگانی بینالمللی سیاستگذاری است. ICC، تنها اتاق بینالمللی در دنیاست که سعی میکند از طریق کمیتههای ملی خود با دولتها تماس نزدیک برقرار سازد. همچنین اتاق بازرگانی بینالمللی با کلیه سازمانهای بینالمللی، مثل سازمان ملل و WTO همکاریهای نزدیک و بسیار زیادی دارد. از آنجا که اتاق بازرگانی بینالمللی معتقد به آزادسازی اقتصادی است، به طور مستمر با سازمان تجارت جهانی همکاری میکند. بنابراین سرمنشاء جهتگیری که در حال حاضر در دنیا شاهد آن هستیم، عملاً از ICC است. چگونگی مقابله با بحرانهای اقتصادی در دنیا بر عهده اتاق بازرگانی بینالمللی است تا کشورها به خاطر بحرانهای اقتصادی در حمایتگرایی وارد نشده و آزادی اقتصادی آنها به خاطر بحران فدا نشود. زیرا آزادسازی اقتصادی و رقابت است که به نفع بخش خصوصی است. نقش سوم هم داوری است که نقش مجهز و جداگانهای است که اینجا وارد آن مبحث نمیشویم. شکلگیری سیاستهای ICC در 12 الی 13 کمیسیون آن صورت میگیرد که معادل اکثر آن کمیسیونها در ایران وجود دارد. ICC همه تجار و اعضای خود را هر دو سال در یک کشور گرد هم میآورد تا داشتههای خود را باهم تبادل کنند. این کار توسط بخش WCF اتاق بازرگانی بینالمللی انجام میپذیرد. امسال این کنگره، در شهر تورین ایتالیا برگزار شد.
برداشت شما از کنگره اتاقهای بازرگانی بینالمللی تورین چه بود؟
اصولاً هر کنگرهای در هر فضایی که شکل میگیرد، مباحث هم تحت تاثیر آن فضا قرار میگیرد. بنابراین کنگره سال جاری ICC که در ایتالیا برگزار شد به نوعی تحت تاثیر اقتصاد ایتالیا قرار گرفت. اقتصاد ایتالیا بیشتر متکی به SMEها یعنی بنگاههای کوچک و متوسط است. در ایتالیا حدود شش میلیون شرکت کوچک و متوسط وجود دارد و بخش عمدهای از اقتصاد این کشور، از طریق SMEها تامین میشود. در نتیجه کنگره دو سالانه ICC، بسیار تحت تاثیر چگونگی رشد SMEها قرار گرفته بود. بنگاههای کوچک و متوسط از چند بابت مشکلات عمدهای دارند. جالب این است که کشورهای عربی در کنگره امسال بسیار فعال بودند. به طور مثال؛ در حاشیه این کنگره، نمایشگاهی برگزار شده بود که قطر، بزرگترین غرفه را در آن به خود اختصاص داده بود. غرفه این کشور با هدف آشنا کردن تجار دنیا با شرایط سرمایهگذاری در قطر برپا شده بود و فردی کاملاً مسلط به زبان انگلیسی، در این غرفه حضور داشت و درباره شرایط سرمایهگذاری توضیحاتی ارائه میداد. غرفه کشور امارات نیز غرفهای چشمگیر و جذاب بود که از بعد وسعت دومین مرتبه را داشت. سومین غرفه بزرگ در این نمایشگاه متعلق به استرالیا بود که میتوان علت آن را به میزبانی این کشور برای دو سال آینده کنگره نسبت داد. جالب این است که ایران در این نمایشگاه اصلاً غرفهای نداشت، هر چند با توجه به پیشرفت مذاکرات 1+5 انتظار بیشتری میرفت.
در کنار این اجلاس پنلهای تخصصی نیز شکل گرفته است. در این پنلها چه موضوعاتی مطرح شده است؟
حدود هزار تا 1200 نفر شرکتکننده در آن حضور داشتند و چند بحث عمده مطرح شد. بحث اصلی بر محوریت رقابت در دنیای امروز تمرکز داشت و متذکر میشد در حالی که SMEها معمولاً توانایی مالی کافی برای بازاریابی و هزینههای تحقیق و توسعه را ندارند، چگونه میتوانند رشد کنند. نتایج تحقیقات تا 10 سال گذشته، بیانگر این امر بود که SMEها برای تامین هزینههای بازاریابی و تحقیق و توسعه، باید به نحوی به صورت خوشهای به بنگاههای بزرگتر وصل شوند. ولی در این کنگره مطرح شد که در فضای فعلی SMEها با به کار گرفتن چهار شرط میتوانند به صورت مستقل عمل کنند. شرط اول این است که آنها برای تغییر با یکدیگر رقابت کنند. شرط دوم، تمرکز روی فرصتهاست. تلاش در راستای نوسازی و نوآوری شرط سوم خواهد بود و در نهایت، شرط چهارم محور قرار دادن تربیت نیروی انسانی است. با تمرکز بر این چهار محور امکان فعالیت SMEها، بدون نیاز به وصل شدن به شرکتهای بزرگ فراهم و رقابت در دنیای امروز میسر میشود. به نظر میرسد در ایران باید کاری کنیم که SMEها به این چهار خصلت دست یابند. مثالی که برای رقابت برای تغییر در این پنلها مطرح میشد، این بود که تا چند سال گذشته، حدود 50 درصد از SMEهای ایتالیا، از بعد فناوری اطلاعات (IT) بسیار ضعیف بودند. از همین رو، دولت و اتاقهای بازرگانی ایتالیا بودجهای را تعیین کردند تا این بنگاههای کوچک و متوسط به صورت رایگان به IT مجهز شوند، همین موضوع در چند سال اخیر، افزایش ارزش تولیدات آنها را موجب شد. دولت و اتاقهای بازرگانی در کشورها آماده شدند که این SMEها را برای موفق عمل کردن حمایت کنند.
چه اقداماتی برای افزایش کارایی بنگاههای کوچک و متوسط و موفق عمل کردن آنها در این اجلاس مطرح شد؟
نکات متعددی در این باره ارائه شد. اول آنکه اعلام شد SMEها باید با منطقه محل استقرار خود، ارتباط مناسب و خوب برقرار کنند. در نتیجه شعار «Buy Local, Act Global» مورد بحث بود؛ «در سطح منطقه بخرید و در سطح بینالملل عمل کنید.» مثال آن در خصوص SMEهای هند دیده میشود. در هند سعی بر آن است که مواد اولیه و کالاهای واسطهای مورد نیاز از همان محلی تامین شود که بنگاه در آن استقرار دارد، تا در آن فضا درک شود که واحد تاسیسشده روی آن تاثیر اقتصادی مثبت گذاشته و به توسعه آنها کمک میکند. در ایران با فشار مجلس، واحدهای بسیاری در مکانها و شهرها مستقر شدهاند، ولی این واحدها، جز تعداد معدودی نیروی انسانی که از آن محل جذب کردهاند، نمیتوانند هیچگونه رابطه دیگری با محل استقرار خود برقرار کرده و به طور موفق عمل کنند. بنابراین توجه به محل استقرار این واحدها به منظور برقراری ارتباط موثر با جغرافیای اطراف توصیه میشود.
«نام تجاری (Brand Name)» نکته دیگری بود که مورد بحث قرار گرفت. واحدهای بسیار بزرگ معمولاً نام تجاری دارند، ولی در ایران هنوز نام تجاری معروفی نداریم. درباره بنگاههای کوچک و متوسط این موضوع مطرح شد که برای کمک به آنها، اقدامی کنیم که یکسری تولیدات متعلق به یک ناحیه یا یک کشور بتواند در دنیا صاحب نام شوند و در بازار جایگاه خود را بیابند. مثال آن هم زعفران ایران، قهوه ماداگاسکار یا غیره بود. نام تجاری، اسم منطقهای باشد که محصول در آن تولید و از آن محل عرضه میشود. داشتن نام تجاری برای محصولی که برای مثال در استان سیستان و بلوچستان ایران تهیه میشود، در فروش آن کالا بسیار تاثیرگذار است. پیشتر هندیها این اقدام را به کار بستهاند.
مساله دیگر تسلط به زبان انگلیسی، به عنوان زبان رایج تجارت بینالملل است که متاسفانه اکثر کشورهای در حال توسعه بر آن مسلط نیستند. یکی از کشورها، برای پاسخگویی به مشتریان خارجی SMEها، ابتکار جالبی به خرج داده و مرکزی را با حضور کارشناسانی مسلط به 24 زبان زنده دنیا تاسیس کرده است. متقاضیان دریافت اطلاعات درباره هر SME، از هر جای دنیا، به طور خودکار، به این مرکز زبان و یکی از کارشناسان ارتباط داده میشوند. در حال حاضر در ایران چند نفر را میتوان یافت که قادر باشند، به زبان انگلیسی قرارداد را بخوانند، بنویسند و آن را به یک بنگاه ارائه دهند؟ همین امر باعث شده است که بنگاههای کوچک و متوسط نتوانند با سایر بنگاهها در دنیا ارتباط برقرار کنند. بنابراین راهاندازی این قبیل مراکز میتواند به توسعه روابط آنها در دنیا کمک کند. متاسفانه در مدارس ایران به طور کافی آموزش زبان خارجی مورد توجه نیست و تنها برخی خانوادهها که خود تمایل به آموزش زبان خارجی به فرزندانشان دارند، نسبت به آموزش آنها اقدام میکنند. بنابراین تشکیل این مراکز بسیار حائز اهمیت است.
مساله دیگری که در پنلها مطرح شد اتحادیههای بازرگانی بود که در حال حاضر بسیار متداول شدهاند. به طور مثال، آمریکاییها برای گسترش رقابت خود با چینیها، معاهدهای را با تعدادی از کشورها در آسیای شرقی تحت عنوان TPP منعقد ساختند یا اتحادهایی که اروپاییها با آمریکاییها تحت عنوان TTIP انعقاد کردند. در این کنگره، به کشورهای در حال توسعه توصیه شد با یکسری از کشورها، اتحادهای دو یا چندجانبه منعقد سازند. اتحادیه چندجانبه بینالمللی میتواند کشور را در افزایش دسترسی به بازارها و کاهش هزینههای تولید و مبادله کالا کمک بسیاری کند.
بر اساس گزارشهای خود ICC از این اجلاس مساله جاده ابریشم نیز مطرح شده است. راهاندازی این جاده چه تاثیری در توسعه عملکرد SMEها خواهد داشت؟
چینیها قرار است جاده ابریشم را راهاندازی کنند. چین کشور بسیار بزرگی است و آنچه طی این چند سال در این کشور رشد کرده بیشتر در شرق و جنوب شرقی این کشور بوده و بخش مرکزی و غرب چین تقریباً دستنخورده و توسعهنیافته باقی مانده است. چینیها برای اینکه بتوانند توسعه خود را هماهنگ کنند و آن را به غرب چین گسترش دهند، پایهریزی راهاندازی جاده ابریشم را در دستور کار قرار دادهاند. قرار است جاده ابریشم از شرق چین آغاز شود و پس از گذر از غرب چین، از قرقیزستان، قزاقستان و کشورهای شوروی سابق عبور کند و از سمت دریای مدیترانه به طرف اروپا رود. چینیها به منظور اجرایی شدن این امر، صندوق سرمایهگذاری را ایجاد کردهاند تا هر کدام از کشورها به نسبتی که از جاده ابریشم بهره میبرند، در آن سرمایهگذاری کنند. کشور چین تاکنون 14 درصد از سرمایه این صندوق را تامین کرده است. همچنین این کشور، اتاق بازرگانی جاده ابریشم را به وجود آورده تا کشورهای درگیر جاده بتوانند اتاقهای بازرگانی خود را در آن دخیل کنند. ایران هم خوشبختانه در این سرمایهگذاری شرکت کرده است. این موضوع هم به عنوان یکی از محورهایی که میتواند به SMEها کمک کند مطرح شد. زیرا جاده ابریشم میتواند ارتباط بین این بنگاهها را برقرار سازد. معتقدم کشور ما تا جایی که امکان دارد باید در راهاندازی این جاده کمک و مشارکت کند.
یکی دیگر از جلسات فرعی در این کنگره مساله نوآوری در SMEها بود. تاکید زیادی روی نوآوری بنگاههای کوچک و متوسط وجود داشت و عنوان شد که SMEها بسیار بیشتر از شرکتهای بزرگ میتوانند روی نوآوری سرمایهگذاری کرده و از نتایج آن بهره برند. موفقیت SMEها، بدون دستیابی به کیفیت مناسب که متکی بر نوآوری است، کم خواهد بود. چگونگی ترغیب بنگاههای کوچک و متوسط برای ارتقای کیفیت را محیط رقابت عنوان کردند و اعلام شد بدون تلاش برای رقابت سالم، دستیابی به بازارهای صادراتی عملاً غیرممکن است.
نکته جالب درباره این کنگره، حضور کشور افغانستان با حدود 45 نماینده بود که تنها نمایندگان این کشور در دو ساعت اولیه افتتاحیه دیده شدند. از سوی دیگر، کشور ترکیه، بیشترین مشارکت را در این کنگره داشت.
از دیگر مواردی که در این اجلاس به آن پرداخته شد، مساله مهاجرت بود. هماکنون مهاجرت در سطح دنیا بسیار افزایش یافته و پیشبینیها حکایت از رشد بیشتر آن نیز خواهد داشت. در این کنگره، نکات مثبت جابهجایی و مهاجرت مورد تمرکز بود و تاکید شد که SMEها میتوانند بیشترین بهرهبرداری را از جذب نیروی انسانی داشته باشند زیرا دسترسی به متخصص در هر جای دنیا آسانتر خواهد شد. قبلاً اینطور گمان میشد که واحدهای تولیدی باید در نزدیکی محلی بنا شوند که نیازهای آنها نظیر نیروی انسانی را برآورده میسازد. در بسیاری از شهرستانهای ایران این مشکل وجود دارد که واحدهای تولیدی نمیتوانند نیروی انسانی مورد نیاز خود را تامین کنند، زیرا تمرکز واحدهای تولیدی، بیشتر در تهران و شهرستانهای بزرگ است. پیشبینی میشود جابهجایی نیروی انسانی در آینده، کمک بزرگی در تامین نیروی انسانی خواهد بود. بنابراین در پایدارسازی کسب و کار موضوعاتی چون مهاجرت اهمیتی ویژه مییابد و باید آن را سازماندهی مجدد کرد. در نتیجه، پراکندگی و گسترش SMEها در سراسر کشورها و استانهای آنها در بهبود عملکرد آنها نقشی بسزا خواهد داشت.
آیا در راستای افزایش مهاجرت و در اختیار گرفتن نیروی کار ارزان میتوان اینطور نتیجهگیری کرد که توسعه خود SMEها به افزایش مهاجرت دامن میزند؟
نه، منظور این نیست که نیروی کار به سمت بنگاههای کوچک و متوسط در جهان سرازیر شود. به طور مثال در راهاندازی جاده ابریشم، چین، کشور بسیار بزرگی است که تنها قسمت کمی از آن رشد کرده است. جاده به نحوی احداث میشود که سالیان سال چین میتواند نیروی کار ارزان را برای جذب سرمایهگذاری در این جاده تامین کند. چون نیروی انسانی ماهر آسانتر حرکت میکند و از سوی دیگر، برای چینیها راحتتر خواهد بود که نیروی کار ارزان خود را به کار گیرند. اقتصاد چین برای حداقل 30 سال آینده، این ظرفیت را خواهد داشت که بتواند نیروی انسانی ارزان را به بازار تزریق کند. راهاندازی جاده ابریشم، امکان ایجاد بنگاههای کوچک و متوسط موفق را در کشورهای دیگر آسیا نیز فراهم میکند، زیرا با احداث این جاده دسترسی به منابع مالی، نیروی انسانی، مواد اولیه و بازار راحتتر خواهد شد. به طور کلی، آنچه بنگاههای کوچک و متوسط در حال حاضر به آن نیاز دارند جذب نیروی انسانی متفکر و خلاق است. مثال دیگر، در مورد مجله تجارت فرداست. این مجله، به عنوان یک بنگاه کوچک مدام در حال تغییر و ایجاد نوآوری در خود است. این نشریه، هر چند شماره ایده جدیدی را عرضه میکند و نوآوری و رقابتی بودن در آن کاملاً دیده میشود.
در حال حاضر در ایران تنها در حدود 100 هزار بنگاه کوچک و متوسط وجود دارد، ارتقای SMEها در ایران به لحاظ کیفی و کمی چگونه خواهد بود و آیا میتواند در اقتصاد ایران به عنوان ابزاری برای توسعه و رشد در نظر گرفته شود؟
در ایران بنگاههای کوچک و متوسط حتماً رو به گسترش خواهند بود. تعداد آنها در حال حاضر بسیار کم است ولی ظرفیت ایجاد SMEهای بیشتر وجود دارد. در وهله اول، باید مقررات کشور تغییر کند تا بتوان بنگاههای خانوادگی و حتی تکنفره را ایجاد کرد. همانند ایتالیا که یک نفر هم میتواند یک شرکت حقوقی تاسیس کند. همچنین با توجه به امکاناتی که در دنیا به وجود آمده، SMEهای ایران نیز میتوانند رشد کنند. به طور مثال میتوان شرکتهای کوچکی در ایران راهاندازی کرد که برای کشورهای اروپایی طراحی پارچه، طراحی لباس و... انجام دهند. حتی بنگاههای ایرانی میتوانند با بنگاههای ایتالیایی ارتباط برقرار کرده و با هم همکاری کنند. در هند به طور مثال، بنگاههای کوچک و متوسط زیادی در زمینه IT به وجود آمده است. ایران میتواند در این حوزه رشد زیادی داشته باشد، حتی میتواند در تولید کارخانهای هم پیشرفت کند و یکسری کالاهایی را با کیفیت بالا و ارزان تولید کند.
چه چیز در داخل ایران جلوی رشد بنگاههای کوچک و متوسط را گرفته است؟
دسترسی بسیار محدود به منابع مالی و امکانات شرکتهای بزرگ، اولین مانع در مسیر رشد SMEها در ایران است. دوم آنکه به دلیل نبود امکان همکاری با شرکتهای خارجی، آنها اعتماد به نفس تنها و مستقل عمل کردن را هیچوقت پیدا نکردند. فضایی که بعد از تحریمها فراهم میشود میتواند دریچه ارتباط بین SMEهای ایران و SMEهای خارج از کشور را باز کند. همچنین مجدداً تاکید میکنم که بایستی فکر و اندیشه رشد کند و باید اصل بر رشد ابتکارات باشد. متاسفانه در اقتصادمان تنها کپی کردن را یاد گرفتهایم، صنعت اروپا را به ایران آورده و مهندسی معکوس انجام داده و آن را بازسازی کردیم. این امر در شرایطی مفید بود، اما الان نه. باید فرزندان ما از کودکی یاد بگیرند که چطور مساله را حل کرده، نیازهای بازار را تشخیص داده، برای آن راهحل پیدا کرده و در نهایت محصول (کالا و خدمات) قابل فروش عرضه کنند. مدرسههای ما فکر را رشد نمیدهند. اگر یک غلط دیکتهای بود معلمان میگفتند که از روی آن مدام بنویسند و کپی کنند. دنیای امروز دیگر جای اینگونه تفکر نیست و امروزه به کودکان یاد میدهند که چرا دیکته یک کلمه به این شکل صحیح است. دولت هم باید در رشد بنگاههای کوچک و متوسط همکاری کند. میبایست فضا را رقابتی کرده و SMEها را کمک کنند تا بتوانند چهار اصل- رقابت برای تغییر، تمرکز روی فرصتها، پیشاهنگی در نوسازی و نوآوری و تربیت نیروی انسانی را در خود تقویت کرده و در صحنه بینالمللی فعالیت کنند.
نقش SMEها یا همان بنگاههای کوچک و متوسط در رشد و توسعه اقتصادی کشورها چیست؟ آیا بنگاههای کوچک و متوسط توانایی کافی برای بازاریابی و تامین هزینههای خود را دارند؟ کلید پیشرفت و توسعه SMEها چیست؟
در کنگره جهانی اتاقهای بازرگانی که اخیراً در شهر تورین ایتالیا برگزار شد، چهار شرط رقابت برای تغییر، تمرکز روی فرصتها، پیشاهنگی در نوسازی و نوآوری و در نهایت، تربیت نیروی انسانی، به عنوان کلیدهای توانمندسازی بنگاههای کوچک و متوسط اعلام شدند.
پیش از ورود به رویدادهای مربوط به کنگره جهانی اتاقهای بازرگانی در سال جاری، ابتدا توضیحاتی درباره عملکرد و نقش اتاق بازرگانی بینالمللی ارائه کنید.
اتاق بازرگانی بینالمللی (ICC)، سه فعالیت عمده -ایجاد مقررات، ایجاد سیاستها و داوری- را در دستور کار خود دارد. در زمینه ایجاد مقررات، ICC عموماً مقررات بینالمللی بانکها را تهیه و تدوین میکند؛ نظیر مقرراتی که بر اساس آن LC، مقررات اسنادی، ضمانتنامهها و غیره ایجاد و سالانه تغییراتی نیز در آنها صورت میپذیرد. فعالیت دیگر اتاق بازرگانی بینالمللی سیاستگذاری است. ICC، تنها اتاق بینالمللی در دنیاست که سعی میکند از طریق کمیتههای ملی خود با دولتها تماس نزدیک برقرار سازد. همچنین اتاق بازرگانی بینالمللی با کلیه سازمانهای بینالمللی، مثل سازمان ملل و WTO همکاریهای نزدیک و بسیار زیادی دارد. از آنجا که اتاق بازرگانی بینالمللی معتقد به آزادسازی اقتصادی است، به طور مستمر با سازمان تجارت جهانی همکاری میکند. بنابراین سرمنشاء جهتگیری که در حال حاضر در دنیا شاهد آن هستیم، عملاً از ICC است. چگونگی مقابله با بحرانهای اقتصادی در دنیا بر عهده اتاق بازرگانی بینالمللی است تا کشورها به خاطر بحرانهای اقتصادی در حمایتگرایی وارد نشده و آزادی اقتصادی آنها به خاطر بحران فدا نشود. زیرا آزادسازی اقتصادی و رقابت است که به نفع بخش خصوصی است. نقش سوم هم داوری است که نقش مجهز و جداگانهای است که اینجا وارد آن مبحث نمیشویم. شکلگیری سیاستهای ICC در 12 الی 13 کمیسیون آن صورت میگیرد که معادل اکثر آن کمیسیونها در ایران وجود دارد. ICC همه تجار و اعضای خود را هر دو سال در یک کشور گرد هم میآورد تا داشتههای خود را باهم تبادل کنند. این کار توسط بخش WCF اتاق بازرگانی بینالمللی انجام میپذیرد. امسال این کنگره، در شهر تورین ایتالیا برگزار شد.
برداشت شما از کنگره اتاقهای بازرگانی بینالمللی تورین چه بود؟
اصولاً هر کنگرهای در هر فضایی که شکل میگیرد، مباحث هم تحت تاثیر آن فضا قرار میگیرد. بنابراین کنگره سال جاری ICC که در ایتالیا برگزار شد به نوعی تحت تاثیر اقتصاد ایتالیا قرار گرفت. اقتصاد ایتالیا بیشتر متکی به SMEها یعنی بنگاههای کوچک و متوسط است. در ایتالیا حدود شش میلیون شرکت کوچک و متوسط وجود دارد و بخش عمدهای از اقتصاد این کشور، از طریق SMEها تامین میشود. در نتیجه کنگره دو سالانه ICC، بسیار تحت تاثیر چگونگی رشد SMEها قرار گرفته بود. بنگاههای کوچک و متوسط از چند بابت مشکلات عمدهای دارند. جالب این است که کشورهای عربی در کنگره امسال بسیار فعال بودند. به طور مثال؛ در حاشیه این کنگره، نمایشگاهی برگزار شده بود که قطر، بزرگترین غرفه را در آن به خود اختصاص داده بود. غرفه این کشور با هدف آشنا کردن تجار دنیا با شرایط سرمایهگذاری در قطر برپا شده بود و فردی کاملاً مسلط به زبان انگلیسی، در این غرفه حضور داشت و درباره شرایط سرمایهگذاری توضیحاتی ارائه میداد. غرفه کشور امارات نیز غرفهای چشمگیر و جذاب بود که از بعد وسعت دومین مرتبه را داشت. سومین غرفه بزرگ در این نمایشگاه متعلق به استرالیا بود که میتوان علت آن را به میزبانی این کشور برای دو سال آینده کنگره نسبت داد. جالب این است که ایران در این نمایشگاه اصلاً غرفهای نداشت، هر چند با توجه به پیشرفت مذاکرات 1+5 انتظار بیشتری میرفت.
در کنار این اجلاس پنلهای تخصصی نیز شکل گرفته است. در این پنلها چه موضوعاتی مطرح شده است؟
حدود هزار تا 1200 نفر شرکتکننده در آن حضور داشتند و چند بحث عمده مطرح شد. بحث اصلی بر محوریت رقابت در دنیای امروز تمرکز داشت و متذکر میشد در حالی که SMEها معمولاً توانایی مالی کافی برای بازاریابی و هزینههای تحقیق و توسعه را ندارند، چگونه میتوانند رشد کنند. نتایج تحقیقات تا 10 سال گذشته، بیانگر این امر بود که SMEها برای تامین هزینههای بازاریابی و تحقیق و توسعه، باید به نحوی به صورت خوشهای به بنگاههای بزرگتر وصل شوند. ولی در این کنگره مطرح شد که در فضای فعلی SMEها با به کار گرفتن چهار شرط میتوانند به صورت مستقل عمل کنند. شرط اول این است که آنها برای تغییر با یکدیگر رقابت کنند. شرط دوم، تمرکز روی فرصتهاست. تلاش در راستای نوسازی و نوآوری شرط سوم خواهد بود و در نهایت، شرط چهارم محور قرار دادن تربیت نیروی انسانی است. با تمرکز بر این چهار محور امکان فعالیت SMEها، بدون نیاز به وصل شدن به شرکتهای بزرگ فراهم و رقابت در دنیای امروز میسر میشود. به نظر میرسد در ایران باید کاری کنیم که SMEها به این چهار خصلت دست یابند. مثالی که برای رقابت برای تغییر در این پنلها مطرح میشد، این بود که تا چند سال گذشته، حدود 50 درصد از SMEهای ایتالیا، از بعد فناوری اطلاعات (IT) بسیار ضعیف بودند. از همین رو، دولت و اتاقهای بازرگانی ایتالیا بودجهای را تعیین کردند تا این بنگاههای کوچک و متوسط به صورت رایگان به IT مجهز شوند، همین موضوع در چند سال اخیر، افزایش ارزش تولیدات آنها را موجب شد. دولت و اتاقهای بازرگانی در کشورها آماده شدند که این SMEها را برای موفق عمل کردن حمایت کنند.
چه اقداماتی برای افزایش کارایی بنگاههای کوچک و متوسط و موفق عمل کردن آنها در این اجلاس مطرح شد؟
نکات متعددی در این باره ارائه شد. اول آنکه اعلام شد SMEها باید با منطقه محل استقرار خود، ارتباط مناسب و خوب برقرار کنند. در نتیجه شعار «Buy Local, Act Global» مورد بحث بود؛ «در سطح منطقه بخرید و در سطح بینالملل عمل کنید.» مثال آن در خصوص SMEهای هند دیده میشود. در هند سعی بر آن است که مواد اولیه و کالاهای واسطهای مورد نیاز از همان محلی تامین شود که بنگاه در آن استقرار دارد، تا در آن فضا درک شود که واحد تاسیسشده روی آن تاثیر اقتصادی مثبت گذاشته و به توسعه آنها کمک میکند. در ایران با فشار مجلس، واحدهای بسیاری در مکانها و شهرها مستقر شدهاند، ولی این واحدها، جز تعداد معدودی نیروی انسانی که از آن محل جذب کردهاند، نمیتوانند هیچگونه رابطه دیگری با محل استقرار خود برقرار کرده و به طور موفق عمل کنند. بنابراین توجه به محل استقرار این واحدها به منظور برقراری ارتباط موثر با جغرافیای اطراف توصیه میشود.
«نام تجاری (Brand Name)» نکته دیگری بود که مورد بحث قرار گرفت. واحدهای بسیار بزرگ معمولاً نام تجاری دارند، ولی در ایران هنوز نام تجاری معروفی نداریم. درباره بنگاههای کوچک و متوسط این موضوع مطرح شد که برای کمک به آنها، اقدامی کنیم که یکسری تولیدات متعلق به یک ناحیه یا یک کشور بتواند در دنیا صاحب نام شوند و در بازار جایگاه خود را بیابند. مثال آن هم زعفران ایران، قهوه ماداگاسکار یا غیره بود. نام تجاری، اسم منطقهای باشد که محصول در آن تولید و از آن محل عرضه میشود. داشتن نام تجاری برای محصولی که برای مثال در استان سیستان و بلوچستان ایران تهیه میشود، در فروش آن کالا بسیار تاثیرگذار است. پیشتر هندیها این اقدام را به کار بستهاند.
مساله دیگر تسلط به زبان انگلیسی، به عنوان زبان رایج تجارت بینالملل است که متاسفانه اکثر کشورهای در حال توسعه بر آن مسلط نیستند. یکی از کشورها، برای پاسخگویی به مشتریان خارجی SMEها، ابتکار جالبی به خرج داده و مرکزی را با حضور کارشناسانی مسلط به 24 زبان زنده دنیا تاسیس کرده است. متقاضیان دریافت اطلاعات درباره هر SME، از هر جای دنیا، به طور خودکار، به این مرکز زبان و یکی از کارشناسان ارتباط داده میشوند. در حال حاضر در ایران چند نفر را میتوان یافت که قادر باشند، به زبان انگلیسی قرارداد را بخوانند، بنویسند و آن را به یک بنگاه ارائه دهند؟ همین امر باعث شده است که بنگاههای کوچک و متوسط نتوانند با سایر بنگاهها در دنیا ارتباط برقرار کنند. بنابراین راهاندازی این قبیل مراکز میتواند به توسعه روابط آنها در دنیا کمک کند. متاسفانه در مدارس ایران به طور کافی آموزش زبان خارجی مورد توجه نیست و تنها برخی خانوادهها که خود تمایل به آموزش زبان خارجی به فرزندانشان دارند، نسبت به آموزش آنها اقدام میکنند. بنابراین تشکیل این مراکز بسیار حائز اهمیت است.
مساله دیگری که در پنلها مطرح شد اتحادیههای بازرگانی بود که در حال حاضر بسیار متداول شدهاند. به طور مثال، آمریکاییها برای گسترش رقابت خود با چینیها، معاهدهای را با تعدادی از کشورها در آسیای شرقی تحت عنوان TPP منعقد ساختند یا اتحادهایی که اروپاییها با آمریکاییها تحت عنوان TTIP انعقاد کردند. در این کنگره، به کشورهای در حال توسعه توصیه شد با یکسری از کشورها، اتحادهای دو یا چندجانبه منعقد سازند. اتحادیه چندجانبه بینالمللی میتواند کشور را در افزایش دسترسی به بازارها و کاهش هزینههای تولید و مبادله کالا کمک بسیاری کند.
بر اساس گزارشهای خود ICC از این اجلاس مساله جاده ابریشم نیز مطرح شده است. راهاندازی این جاده چه تاثیری در توسعه عملکرد SMEها خواهد داشت؟
چینیها قرار است جاده ابریشم را راهاندازی کنند. چین کشور بسیار بزرگی است و آنچه طی این چند سال در این کشور رشد کرده بیشتر در شرق و جنوب شرقی این کشور بوده و بخش مرکزی و غرب چین تقریباً دستنخورده و توسعهنیافته باقی مانده است. چینیها برای اینکه بتوانند توسعه خود را هماهنگ کنند و آن را به غرب چین گسترش دهند، پایهریزی راهاندازی جاده ابریشم را در دستور کار قرار دادهاند. قرار است جاده ابریشم از شرق چین آغاز شود و پس از گذر از غرب چین، از قرقیزستان، قزاقستان و کشورهای شوروی سابق عبور کند و از سمت دریای مدیترانه به طرف اروپا رود. چینیها به منظور اجرایی شدن این امر، صندوق سرمایهگذاری را ایجاد کردهاند تا هر کدام از کشورها به نسبتی که از جاده ابریشم بهره میبرند، در آن سرمایهگذاری کنند. کشور چین تاکنون 14 درصد از سرمایه این صندوق را تامین کرده است. همچنین این کشور، اتاق بازرگانی جاده ابریشم را به وجود آورده تا کشورهای درگیر جاده بتوانند اتاقهای بازرگانی خود را در آن دخیل کنند. ایران هم خوشبختانه در این سرمایهگذاری شرکت کرده است. این موضوع هم به عنوان یکی از محورهایی که میتواند به SMEها کمک کند مطرح شد. زیرا جاده ابریشم میتواند ارتباط بین این بنگاهها را برقرار سازد. معتقدم کشور ما تا جایی که امکان دارد باید در راهاندازی این جاده کمک و مشارکت کند.
یکی دیگر از جلسات فرعی در این کنگره مساله نوآوری در SMEها بود. تاکید زیادی روی نوآوری بنگاههای کوچک و متوسط وجود داشت و عنوان شد که SMEها بسیار بیشتر از شرکتهای بزرگ میتوانند روی نوآوری سرمایهگذاری کرده و از نتایج آن بهره برند. موفقیت SMEها، بدون دستیابی به کیفیت مناسب که متکی بر نوآوری است، کم خواهد بود. چگونگی ترغیب بنگاههای کوچک و متوسط برای ارتقای کیفیت را محیط رقابت عنوان کردند و اعلام شد بدون تلاش برای رقابت سالم، دستیابی به بازارهای صادراتی عملاً غیرممکن است.
نکته جالب درباره این کنگره، حضور کشور افغانستان با حدود 45 نماینده بود که تنها نمایندگان این کشور در دو ساعت اولیه افتتاحیه دیده شدند. از سوی دیگر، کشور ترکیه، بیشترین مشارکت را در این کنگره داشت.
از دیگر مواردی که در این اجلاس به آن پرداخته شد، مساله مهاجرت بود. هماکنون مهاجرت در سطح دنیا بسیار افزایش یافته و پیشبینیها حکایت از رشد بیشتر آن نیز خواهد داشت. در این کنگره، نکات مثبت جابهجایی و مهاجرت مورد تمرکز بود و تاکید شد که SMEها میتوانند بیشترین بهرهبرداری را از جذب نیروی انسانی داشته باشند زیرا دسترسی به متخصص در هر جای دنیا آسانتر خواهد شد. قبلاً اینطور گمان میشد که واحدهای تولیدی باید در نزدیکی محلی بنا شوند که نیازهای آنها نظیر نیروی انسانی را برآورده میسازد. در بسیاری از شهرستانهای ایران این مشکل وجود دارد که واحدهای تولیدی نمیتوانند نیروی انسانی مورد نیاز خود را تامین کنند، زیرا تمرکز واحدهای تولیدی، بیشتر در تهران و شهرستانهای بزرگ است. پیشبینی میشود جابهجایی نیروی انسانی در آینده، کمک بزرگی در تامین نیروی انسانی خواهد بود. بنابراین در پایدارسازی کسب و کار موضوعاتی چون مهاجرت اهمیتی ویژه مییابد و باید آن را سازماندهی مجدد کرد. در نتیجه، پراکندگی و گسترش SMEها در سراسر کشورها و استانهای آنها در بهبود عملکرد آنها نقشی بسزا خواهد داشت.
آیا در راستای افزایش مهاجرت و در اختیار گرفتن نیروی کار ارزان میتوان اینطور نتیجهگیری کرد که توسعه خود SMEها به افزایش مهاجرت دامن میزند؟
نه، منظور این نیست که نیروی کار به سمت بنگاههای کوچک و متوسط در جهان سرازیر شود. به طور مثال در راهاندازی جاده ابریشم، چین، کشور بسیار بزرگی است که تنها قسمت کمی از آن رشد کرده است. جاده به نحوی احداث میشود که سالیان سال چین میتواند نیروی کار ارزان را برای جذب سرمایهگذاری در این جاده تامین کند. چون نیروی انسانی ماهر آسانتر حرکت میکند و از سوی دیگر، برای چینیها راحتتر خواهد بود که نیروی کار ارزان خود را به کار گیرند. اقتصاد چین برای حداقل 30 سال آینده، این ظرفیت را خواهد داشت که بتواند نیروی انسانی ارزان را به بازار تزریق کند. راهاندازی جاده ابریشم، امکان ایجاد بنگاههای کوچک و متوسط موفق را در کشورهای دیگر آسیا نیز فراهم میکند، زیرا با احداث این جاده دسترسی به منابع مالی، نیروی انسانی، مواد اولیه و بازار راحتتر خواهد شد. به طور کلی، آنچه بنگاههای کوچک و متوسط در حال حاضر به آن نیاز دارند جذب نیروی انسانی متفکر و خلاق است. مثال دیگر، در مورد مجله تجارت فرداست. این مجله، به عنوان یک بنگاه کوچک مدام در حال تغییر و ایجاد نوآوری در خود است. این نشریه، هر چند شماره ایده جدیدی را عرضه میکند و نوآوری و رقابتی بودن در آن کاملاً دیده میشود.
در حال حاضر در ایران تنها در حدود 100 هزار بنگاه کوچک و متوسط وجود دارد، ارتقای SMEها در ایران به لحاظ کیفی و کمی چگونه خواهد بود و آیا میتواند در اقتصاد ایران به عنوان ابزاری برای توسعه و رشد در نظر گرفته شود؟
در ایران بنگاههای کوچک و متوسط حتماً رو به گسترش خواهند بود. تعداد آنها در حال حاضر بسیار کم است ولی ظرفیت ایجاد SMEهای بیشتر وجود دارد. در وهله اول، باید مقررات کشور تغییر کند تا بتوان بنگاههای خانوادگی و حتی تکنفره را ایجاد کرد. همانند ایتالیا که یک نفر هم میتواند یک شرکت حقوقی تاسیس کند. همچنین با توجه به امکاناتی که در دنیا به وجود آمده، SMEهای ایران نیز میتوانند رشد کنند. به طور مثال میتوان شرکتهای کوچکی در ایران راهاندازی کرد که برای کشورهای اروپایی طراحی پارچه، طراحی لباس و... انجام دهند. حتی بنگاههای ایرانی میتوانند با بنگاههای ایتالیایی ارتباط برقرار کرده و با هم همکاری کنند. در هند به طور مثال، بنگاههای کوچک و متوسط زیادی در زمینه IT به وجود آمده است. ایران میتواند در این حوزه رشد زیادی داشته باشد، حتی میتواند در تولید کارخانهای هم پیشرفت کند و یکسری کالاهایی را با کیفیت بالا و ارزان تولید کند.
چه چیز در داخل ایران جلوی رشد بنگاههای کوچک و متوسط را گرفته است؟
دسترسی بسیار محدود به منابع مالی و امکانات شرکتهای بزرگ، اولین مانع در مسیر رشد SMEها در ایران است. دوم آنکه به دلیل نبود امکان همکاری با شرکتهای خارجی، آنها اعتماد به نفس تنها و مستقل عمل کردن را هیچوقت پیدا نکردند. فضایی که بعد از تحریمها فراهم میشود میتواند دریچه ارتباط بین SMEهای ایران و SMEهای خارج از کشور را باز کند. همچنین مجدداً تاکید میکنم که بایستی فکر و اندیشه رشد کند و باید اصل بر رشد ابتکارات باشد. متاسفانه در اقتصادمان تنها کپی کردن را یاد گرفتهایم، صنعت اروپا را به ایران آورده و مهندسی معکوس انجام داده و آن را بازسازی کردیم. این امر در شرایطی مفید بود، اما الان نه. باید فرزندان ما از کودکی یاد بگیرند که چطور مساله را حل کرده، نیازهای بازار را تشخیص داده، برای آن راهحل پیدا کرده و در نهایت محصول (کالا و خدمات) قابل فروش عرضه کنند. مدرسههای ما فکر را رشد نمیدهند. اگر یک غلط دیکتهای بود معلمان میگفتند که از روی آن مدام بنویسند و کپی کنند. دنیای امروز دیگر جای اینگونه تفکر نیست و امروزه به کودکان یاد میدهند که چرا دیکته یک کلمه به این شکل صحیح است. دولت هم باید در رشد بنگاههای کوچک و متوسط همکاری کند. میبایست فضا را رقابتی کرده و SMEها را کمک کنند تا بتوانند چهار اصل- رقابت برای تغییر، تمرکز روی فرصتها، پیشاهنگی در نوسازی و نوآوری و تربیت نیروی انسانی را در خود تقویت کرده و در صحنه بینالمللی فعالیت کنند.
دیدگاه تان را بنویسید