تاریخ انتشار:
با افزایش فشارهای اقتصادی و نابسامانیهای مالی، میزان بروز خودکشی در جوامع افزایش مییابد
خودکشی، هشداری برای بحران اقتصادی
خودکشی به طور کلی عبارت است از حذف شدن ارتباط فرد با جامعه، بدین معنی که فرد به جایی میرسد که رابطه خود را با جامعه حذفشده فرض میکند. بنابراین طبق تئوری خودکشی، هرگاه پیوستگی و وابستگی فرد با جامعه قطع شود، خودکشی رخ میدهد
خودکشی به طور کلی عبارت است از حذف شدن ارتباط فرد با جامعه، بدین معنی که فرد به جایی میرسد که رابطه خود را با جامعه حذفشده فرض میکند. بنابراین طبق تئوری خودکشی، هرگاه پیوستگی و وابستگی فرد با جامعه قطع شود، خودکشی رخ میدهد. فرض کنیم هر کدام از ما که در جامعه زندگی میکنیم، از طریق نخهایی به اطراف وصل شدهایم. از طریق این نخها به پدر و مادر، همسرمان و فرزندانمان، اطرافیان، شغلمان و اقتصاد متصل هستیم. وقتی که این نخهای ارتباطی و پیوندهای ارتباطی قطع شود، فرد دچار بیهودگی میشود.
خودکشی قطع همبستگی اجتماعی
بنابراین عامل خودکشی، به اصطلاح قطع همبستگی اجتماعی بر اساس تئوری است. ما میدانیم که دو نوع همبستگی داریم، همبستگی مکانیکی و دیگری همبستگی ارگانیکی است. طبق تئوری امیل دورکیم و سپس مطالعات افرادی از جمله مرتون و بعد از آن تحقیقات انجامشده در آمریکا وقتی که فرد هدف دارد، ولی وسیله رسیدن به هدف را ندارد، خودکشی میکند.
بحران اقتصاد عامل اصلی خودکشی
خودکشی تحت تاثیر چند عامل است. اولین عامل که البته این روزها تبدیل به یکی از قویترین عوامل تاثیرگذار شده است عامل «اقتصادی» است. زمانی که فرد دچار بحران اقتصادی میشود خودکشی صورت میگیرد. چنان که در حدفاصل سالهای 1929 تا 1933 میلادی که در آمریکا شاهد بحران اقتصادی بودیم، بسیاری از سرمایهداران بزرگ اقدام به خودکشی کردند. در ایران، وقتی که قیمت دلار یکباره کاهش یافت و ارزان شد، شاهد رشد آمار خودکشی به دلیل بحران و نوسان قیمت دلار بودیم.از سوی دیگر حتی شاهد این موضوع نیز بودیم که در سال 91 با رشد ناگهانی نرخ ارز بسیاری از سرمایهداران ورشکسته شده و همین شوک اقتصادی عامل بروز خودکشی در آنها شد. بنابراین یکی از مهمترین عوامل خودکشی مسائل اقتصادی است. فردی که اخیراً در مقابل بانک صنعت و معدن به دلیل مشکلات بانکی خودکشی کرده است، دقیقاً رفتاری را از خود نشان داده است که ناشی از بحران اقتصادی است که در زندگیاش به وجود آمده است. این فرد همه چیز خود را از دست داده است و دیگر احساس پوچی میکند. از سوی دیگر دست و پا زدن این فرد برای نجات خود از بحران اقتصادیای که گریبان او را گرفته بود راه به جایی نبرده و او
را دچار یأس و ناامیدی و حس پوچی کرده است.
عامل دیگر موضوع دین است. هر چه پیوندهای دینی و اعتقادات دینی فرد قویتر باشد کمتر پیش میآید که فردی اقدام به خودکشی کند. به طور مثال خودکشی در بین پروتستانها که اعتقادات دینیشان ضعیف است، بیشتر از کاتولیکهاست. در واقع هرچه پیوندهای دینی یک فرد قویتر باشد اعتقادات او به عنوان عامل بازدارنده عمل کرده و مانع از ارتکاب فرد به خودکشی میشود.
خودکشی در دین اسلام و یهود و دینهای آسمانی مشابه کمتر است. در اسلام اگر کسی خودکشی کند، در حقیقت براساس آنچه ما شنیدهایم، حق ندارد که حتی در قبرستان مسلمانان هم دفن شود، بسیار عمل نکوهیدهای است که بر اساس اعتقادات دینی مجازات شدیدی نیز برای آن در نظر گرفته شده و در اصل گناهی نابخشودنی است. بنابراین یک نوع خودکشی ناشی از ضعف اعتقادات دینی است و هرچه نقش دین در زندگی فرد پررنگتر باشد احتمال خودکشی کمتر میشود. عامل دیگر خودکشی، مسائل سیاسی است. به طور مثال هنگام جنگ میزان خودکشی کاهش و پس از آن نرخ خودکشی افزایش مییابد. زیرا هنگام جنگ همبستگی فرد با جامعه بالاست. به قول فرمایش امام خمینی (ره)، جنگ در راس همه امور قرار دارد. اما پس از جنگ همبستگیهای اجتماعی کاهش مییابد و دیگر هدف مشترکی وجود ندارد.
عامل دیگر عامل خانوادگی است. به طور مثال افراد مجرد بیش از افراد متاهل خودکشی میکنند. طبق تئوری مطرحشده، پیوندهای ارتباطی فردی که مجرد است کمتر از متاهلان است. افرادی که پیوندهای ارتباطی خانوادگی نظیر همسر، فرزند و خانواده را دارا هستند کمتر اقدام به خودکشی میکنند. بنابراین، میبینید که خودکشی به عوامل خانوادگی، سیاسی (هنگام بروز بحرانهای سیاسی و هنگام تشنجات سیاسی) و اجتماعی (هنگام نابسامانیهای جامعه) بازمیگردد که در این شرایط نرخ خودکشی بالا میرود. خودکشی جنسی هم هست و میزان بروز آن در زنان و مردان متفاوت است. پیش از این مقالهای را حدود 27 سال قبل، منتشر کردیم که در آن 33 شهر را به لحاظ بروز خودکشی بررسی کردیم. این مقاله تحت عنوان خودکشی در روزنامه نوروز چاپ شد و گویای این موضوع بود که جنسیت در تصمیم بر خودکشی بسیار تاثیرگذار است.
در تغییرات اقتصادی باز هم شاهد خودکشی هستیم
اقتصاد و بحران اقتصادی، نهتنها برای این فردی که خود را در مقابل بانک صنعت و معدن آتش زده است عاملی برای نابودی خود بوده است، بلکه اگر این دست بحرانهای اقتصادی مجدداً رخ رهد مثلاً نرخ دلار یکباره به 100 تومان برسد، شاهد خواهیم بود که یکسری از سرمایهداران اقدام به خودکشی میکنند. صد درصد نسبت به این موضوع مطمئن باشید چون بحران اقتصادی عاملی برای خودکشی است. ورشکستهها خودکشی میکنند و هر زمان سرمایهداران دچار ناملایمات اقتصادی شوند تحت فشارهای وارد شده راهی جز از بین بردن خود نمیبینند و این موضوع در همه جای دنیا دیده میشود. ما در مقالههایمان، در هاراگیری ژاپن و ترکمنستان، در واقع خودکشیهای دیگر را بررسی کرده و نتایج آنها را چاپ کردهایم. بنابراین عامل خودکشی اقتصادی، بحران اقتصادی، ورشکستگی اقتصادی و نابسامانی اقتصادی فرد است که منجر میشود فردی که تا دیروز توانایی اقتصادی داشته است، امروز چیزی نداشته باشد. همین باعث میشود که این فرد اقدام به خودکشی کند.
خودکشی با روش آتش زدن کارفرمای ایلامی مد است
اما باید به این موضوع و به خصوص خودسوزی کارفرمای ایلامی از منظر دیگری نیز نگاه کرد. در ایلام محیط به نحوی است که آمار خودسوزی بالاست و به عبارتی محیط مساعد برای خودسوزی است.حتی زنان نیز در ایلام برای بیان و ابراز خود دست به خودسوزی میزنند. در ایران، ایلام بیشترین میزان خودکشی را داراست و بعد از آن بالاترین آمار مربوط به کردستان و کرمانشاه است. در ایلام اصولاً روشهای خودکشی خودسوزی یا گچ خوردن است. به عبارتی بعضی از زنها برای خودکشی گچ میخورند. اما خودسوزی امری رایج در این استان بوده و در واقع مُد است. بنابراین میتوان به خودسوزی این فرد به عنوان امری متداول در آن محیط جغرافیایی نیز اشاره کرد که تاثیرگذار بر رفتار او بوده است.
خودسوزی راهی برای کسب حرمت
اما سوال اینجاست که چرا خودسوزی میکنند؟ زیرا زنان ایلامی یا این کارفرمای ایلامی از طریق خودسوزی اعتراض خودشان را ابراز میکنند و از این طریق میخواهند حرمت خودشان را بالا ببرند و بگویند ما از بس که ناراحت شدیم خودمان را سوزاندهایم. در محیط جغرافیایی دیگر ممکن بود که افراد خود را حلقآویز کنند، یا با گلوله خودشان را مورد هدف قرار دهند یا سم بخورند. ولی در ایلام خودسوزی رواج دارد و این مرد تحت تاثیر محیط چنین روشی را برای خودکشی انتخاب کرده است. بنابراین بر اساس عامل اقتصاد همین که فردی ورشکسته شده است، چیزی برای از دست دادن ندارد و همه چیزش را از دست داده است اقدام به خودکشی کرده و انگیزه کافی برای بروز چنین اقدامی را داراست. همه خودکشیها در ایران و حتی در دنیا نوعی اعتراض به وضع موجود است؛ وضعی که موجب نارضایتی شده و فرد را به لحاظ روحی دچار آسیب کرده است. قطع بر یقین خودکشی کارفرمای ایلامی نوعی اعتراض به وضع آشفته اقتصادی است که دچار آن شده است. نه فقط این فرد ایلامی بلکه تمام سرمایهداران می توانند دچار آن شوند. خودکشی نوعی اعتراض به وضع آشفته سیاسی است. وقتی که اقتصاد نابسامان است نرخ و میزان خودکشی
افزایش مییابد، در بحران 1929 تا 1933 که آمار خودکشی در آمریکا افزایش یافت در واقع این اقدامات اعتراضی نسبت به وضعیت اقتصادی موجود بوده است. وقتی که تورم بالاست، نظام اقتصادی ثبات ندارد و دوام ندارد، زمانی که مشخص نیست فردا چه اتفاقی میافتد، در شرایطی که فردی همه چیزش را از دست داده است و دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد نوعی اعتراض به وجود میآید. اعتراض به وضعیت اقتصادی آشفته و بازار آشفته است و به همین دلیل خودکشی شکل میگیرد. ولی در مورد زنان واقعاً اعتراض به وضعی است که مثلاً شوهرش اذیت کرده است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که بحرانها و مشکلات اقتصادی عامل و انگیزهای قوی برای خودسوزی است و میتوان رفتار کارفرمای ایلامی را به عنوان آسیب اجتماعی توضیح داد که شیوه بروز آن تحت تاثیر محیط جغرافیایی او نیز بوده است.
دیدگاه تان را بنویسید