گفتوگو با مدیرعامل پتروپارس درباره توسعه پارس جنوبی
سایه روشنهای یک میدان
وقتی در نوامبر ۲۰۱۲ پتروپارس را تحریم کردند، در جلسهای که با رئیس هیاتمدیره سامسون تولیدکننده شیرهای کنترلی در آلمان برگزار شد، مطلع شدیم در حاشیه اجلاس EU ذکر شده است که فاز ۱۲ نباید به افتتاح برسد. آنها قصد داشتند از توسعه فاز ۱۲ توسط پتروپارس جلوگیری کنند.
برای بررسی آخرین وضعیت فاز 12 پارس جنوبی، که باوجود آغاز تولید از یک سال قبل، تعویق مراسم افتتاح آن حاشیهساز شده است، به سراغ محمدجواد شمس، مدیرعامل پتروپارس، رفتیم. شمس مدیرعامل شرکتی است که از شروع توسعه پارس جنوبی در توسعه آن حضور داشته و اکنون مستقلاً عهدهدار توسعه بزرگترین فاز پارس جنوبی شده است. او در این گفتوگو از تاثیرات تحریمها، نقش عوامل گوناگون در به تاخیر افتادن بهرهبرداری از فاز 12 و آخرین وضعیت این فاز میگوید و البته پاسخی نیز به حاشیههای مطرحشده درباره تامین دکل از یک شرکت ایرانی دارد. مشروح گفتوگو با او را در ادامه میخوانید.
پتروپارس در فاز 12 پارس جنوبی به عنوان پیمانکار اصلی عهدهدار توسعه پروژه بوده است. چه شد که پتروپارس به توسعه فاز 12 ورود پیدا کرد و اصلاً چرا پتروپارس تشکیل شد؟
با شروع فعالیت پارس جنوبی شرکتهایی مثل توتال و انی در این میدان حضور پیدا کردند. در آن زمان هم تحریمها وجود داشت و ما نتوانستیم در فازهای 6، 7 و 8 با یک شرکت طراز اول بینالمللی قرارداد ببندیم. مدیران وزارت نفت شاهد این وضعیت بودند و با توجه به تجربه موفق مپنا در وزارت نیرو، تشکیل پتروپارس در دستور کار قرار گرفت. همزمان توجه به ساخت داخل نیز در برنامه بود تا شرکتی مثل پتروپارس عهدهدار توسعه پروژه شود و آن را بین پیمانکاران جزء دیگر تقسیم کند؛ درست همانطور که در دیگر کشورهای دنیا هم صورت میگیرد و مثلاً اگر توتال پیمانکار یک پروژه باشد، ساخت تجهیزات را به سمت پیمانکاران فرانسوی سوق میدهد. دلیل دیگر تشکیل پتروپارس، ایجاد رقیب برای پیمانکاران خارجی بود تا قیمتهای پیشنهادی بالا تعدیل شود. مجموع این عوامل باعث شد پتروپارس در سال 1377 تاسیس شد. وقتی پتروپارس
کار خود را با فاز یک شروع کرد، مدیران وقت با جان براون قرارداد بستند و مدیریت را به صورت مشترک با او انجام دادند. همین باعث ارتقا شد و یک گام مثبت بود. متعاقباً پتروپارس در فازهای 4 و 5 نیز حضور پیدا کرد؛ اگرچه مشارکت پتروپارس بیشتر در بخش تامین مالی بود تا مدیریت پروژه. بعد از این مشارکتها با پیمانکاران خارجی، پتروپارس عهدهدار توسعه فازهای 6، 7 و 8 شد. پتروپارس در این پروژه کنسرسیومهایی با شرکتهای ژاپنی و کرهای تشکیل داد و کل پالایشگاه را به آنها واگذار کرد. با تصمیم وزارت نفت در بخش حفاری چاههای دریایی، مشارکتی بین استاتاویل و پتروپارس صورت گرفت. با بهرهبرداری از پروژه مذکور و پالایشگاه چهارم پارس جنوبی، و تولید روزانه 80 تا 90 میلیون مترمکعب گاز (که از جمله به دلیل موقعیت مخزنی مناسب این پروژه بود)، قطعی گاز در کشور متوقف شد و ثبات قابلتوجهی در تولید گاز به دست آمد. متعاقباً فاز 12 نیز با تجربه پروژههایی از قبیل پروژه فازهای 6، 7 و 8 به پتروپارس واگذار شد و اکنون در آستانه افتتاح در شرایطی قرار دارد که بهتر از وضعیت بسیاری از فازهای پیشین در زمان افتتاح است. اهمیت این پروژه به اندازهای است که
وقتی در نوامبر 2012 پتروپارس را تحریم کردند، در جلسهای که با رئیس هیاتمدیره سامسون تولیدکننده شیرهای کنترلی در آلمان برگزار شد، مطلع شدیم در حاشیه اجلاس EU ذکر شده است که فاز 12 نباید به افتتاح برسد. این مساله بسیار مهمی است که آنها قصد داشتند از توسعه فاز 12 توسط پتروپارس جلوگیری کنند. طبیعتاً پتروپارس هم در تامین قطعات فاز 12 به مشکل خورد ولی برای آن راهحل هم به دست آمد. شیرهای کنترل شرکت سامسون به پروژه نرسید، ولی از بهترین نمونهها در دیگر نقاط دنیا جایگزین شد. همین بود که باعث شد وقتی مهندس زنگنه آمدند، گفتند پتروپارس مرا روسفید کرد. فاز 12 چند روز گذشته رکورد افزایش 72 میلیون مترمکعبی تولید گاز کشور را برجای گذاشت که این تولید نیز مستمر بوده است و سال آینده افزایش خواهد یافت.
بخشی از توسعه پارس جنوبی در سالهای اخیر در غیاب شرکتهای طراز اول خارجی صورت گرفته است. چقدر احتمال دارد در صورت لغو تحریمها و برگزاری کنفرانس قراردادهای نفتی در لندن، پتروپارس و دیگر شرکتهای ایرانی کماکان در پارس جنوبی باقی بمانند و از جمله فاز11 نیز به پیمانکاران خارجی سپرده نشود؟
خود شرکت پتروپارس نیز در کنفرانس لندن حضور خواهد یافت و به عنوان یک شرکت بینالمللی سعی میکند حداکثر سهم را از آنجا داشته باشد. درباره فاز11 نیز باید گفت وزارت نفت اخیراً اعلام کرده است طی چند هفته پیشرو، برای پروژه مذکور تصمیم خواهد گرفت. فاز 11 یک فاز مرزی است و در ناحیه مهمی از میدان قرار دارد که تاخیر در توسعه آن موجب زیان خواهد بود. به نظر میرسد تصمیم وزارت نفت حتی پیش از آغاز سال نو اعلام شود و امیدوارم پتروپارس بتواند در این فاز مشارکت کند. درباره حضور شرکتهای بینالمللی نیز باید گفت پارس جنوبی تنها جایی نیست که این شرکتها میتوانند در آن مشارکت کنند. ایران به لحاظ مجموع ذخایر هیدروکربنی نفت و گاز، در جایگاه نخست دنیا قرار دارد. بنابراین شرکتهای بینالمللی فضای کار زیادی دارند و پتروپارس
نیز از آنجا که در صنعت نفت آخرین فناوریهای روز دنیا به کار میرود، از حضور این شرکتها استقبال میکند. زمانی که شرکتهای بینالمللی خدمات حفاری از ایران رفتند، ما شرکتهای ایرانی را جایگزین آنها کردیم. پتروپارس هم هزینه کرد، به پیمانکاران پیشپرداخت داد و شرکتهای ایرانی با تجهیز خود به تجهیزات روز دنیا، وارد کار شدند. اگر شرکتهای اروپایی و خاور دور بازگردند، قطعاً میبینند شرکتهای ایرانی رشد زیادی کردهاند و باید با قیمتهای رقابتی وارد شوند، نه با قیمتهای قبلی. باید با آخرین تکنولوژی و منابع مالی حضور پیدا کنند.
شما به بینالمللی بودن پتروپارس اشاره کردید و این در حالی است که گفته میشود پتروپارس خارج از ایران و حتی خارج از پارس جنوبی در میادین نفتی از توان کافی برخوردار نیست. نظر شما در اینباره چیست؟
حضور در پروژههای بینالمللی، به مشارکت و حمایت جدی وزارت امور خارجه نیاز دارد. هیچ کشور و شرکتی در دنیا بدون حمایت سیاسی کشور متبوع خود نمیتواند در پروژههای بینالمللی حضور یابد. پتروپارس نیز پس از توافقهای سیاسی در موضوع انرژی هستهای و در صورت جلب حمایت وزارت امور خارجه، میتواند از بُعد فنی کاملاً موفق ظاهر شود. در زمینه میادین نفتی نیز باید توجه داشت که سیاست وزارت نفت، جذب منابع مالی توسط پیمانکاران است و از آنجا که در پروژههای نفتی خشکی منابع مالی محدودتری نسبت به مگا پروژههای پارس جنوبی مورد نیاز است، بررسیها برای حضور پتروپارس در میادین نفتی مشترک جنوب آغاز شده است. از جمله به دنبال آن هستیم که با حمایت بانکها و موسسات مالی پروژههای در مقیاس کمابیش حدود 500 میلیون دلار را در خشکی و از جمله در محدوده شرکت اروندان توسعه دهیم. مساله اصلی تامین مالی است که با تفاهمهایی که با بانکها از
جمله بانک پارسیان صورت گرفته، مشکلی از این جهت وجود نخواهد داشت.
به مساله تامین مالی اشاره کردید. فاز 12 تنها فاز در حال توسعه پارس جنوبی به شمار میرود که قرارداد آن به صورت «بیع متقابل» منعقد شده است که در این قراردادها بازپرداخت پس از شروع تولید و از محل فروش محصولات تامین میشود. با وجود این تامین مالی پروژه فاز 12 توسط شرکتهای تابعه وزارت نفت صورت گرفته است. ماجرا دقیقاً به چه شکل است و اصلاً برتری این نوع قرارداد به انواع دیگر چیست؟
حُسن اول بیع متقابل در مقایسه با تامین مالی از طریق «فاینانس» این است که تا زمان نرسیدن به تولید، پیمانکار پولی دریافت نمیکند. دیگر اینکه در بیع متقابل هزینه پول، مشخص و شفاف است ولی در فاینانس اینطور نیست. در فاز 12، پتروپارس از شرکت نیکو منابع مالی مورد نیاز را تامین کرده است. منابع شرکت نیکو با منابع داخلی شرکت ملی نفت ایران متفاوت است؛ منابع داخلی همانهایی است که در پروژههای EPC 35ماهه به پیمانکاران پرداخت میشود. نیکو زمانی از طریق منابع سهماهه تامین مالی میکرد؛ یعنی پول را دریافت میکرد و سه ماه بعد به نفت میداد. بعد از آن قراردادی بین این شرکت و بانک مرکزی منعقد شد که پولهای بانک مرکزی در خارج از
کشور، برای تامین مالی در اختیار نیکو قرار گیرد و نهتنها راکد نماند، بلکه به آن بهره هم تعلق گیرد. پتروپارس از نیکو پول میگیرد و بهره آن را نیز پرداخت میکند و پول بانک مرکزی نیز سر جای خود قرار دارد؛ نه اینکه در بانکهای سراسر دنیا بلوکه شود. پتروپارس هم پول خود را از فروش محصولات دریافت میکند. هزینههای سرمایهای صورتگرفته توسط پتروپارس قریب به هشت میلیارد دلار است که با هزینه تامین پول به 12 میلیارد دلار نزدیک میشود.
رابطه شرکت پتروپارس با دولت و شرکت نیکو به چه شکل است؟
100 درصد از سهام شرکت پتروپارس به شرکت نیکو تعلق دارد و البته نام شرکت در لیست واگذاری قرار دارد؛ با عنایت به وضعیت پروژهها واگذاری این شرکت متوقف شده است. وزیران نفت در هر دورهای با توجه به نقش کلیدی و استراتژیک پتروپارس، تصمیم گرفتهاند واگذاری این شرکت متوقف شود.
به بحث فاز 12 بازگردیم. چه شد که توسعه پروژه مذکور اینقدر به طول انجامید؟
طولانی شدن نسبی روند توسعه فاز 12 دلایل گوناگونی داشته است. نخست اینکه در طراحی پروژه تغییراتی ایجاد شد که نهایی شدن آن را به تعویق انداخت. دیگر آنکه توجه و پیگیریهای لازم در زمینه تخصیص منابع مالی در سالهای اولیه صورت نگرفته است. وقتی من در دیماه 1389 به پتروپارس آمدم، پیشرفت پروژه 42 درصد و پیشرفت پالایشگاه 25 درصد بود. اما از 1389 که سختترین شرایط تحریمها نیز وجود داشته است، بالغ بر پنج میلیارد دلار تخصیص منابع صورت گرفت که موجب شد نهایتاً فاز 12 به تولید برسد.
در خرداد همان سال 1389 که شما به پتروپارس آمدید، طرحهای موسوم به 35ماهه توسط دولت دهم کلید خورد که برخی معتقدند پیشبرد همزمان چند پروژه به صورت موازی و تقسیم توان صنعت نفت، موجب تاخیر در دستیابی به گاز است. نظر شما در این باره چیست؟
بعد از شروع طرحهای موسوم به 35ماهه، عملاً فاز جدیدی از تحریم آغاز شد و شرایط دشوارتر شد. قطعاً اولویتبندی تاثیر عمدهای در دستیابی سریعتر به تولید گاز میتواند داشته باشد. عقبماندن ایران از قطر ایجاب میکرد که توسعه دیگر پروژهها نیز شروع شود، اما از سوی دیگر بنیه مدیریتی و اجرایی کشور نیز آماده توسعه این حجم از پروژهها نبود. البته منحصر دانستن علت عقبماندن به شروع فازهای 35ماهه نیز چندان صحیح نیست. در آن زمان فازهای 12، «15 و 16» و همچنین «17 و 18» در حال توسعه بودند. باید پرسید چه عاملی باعث شد باوجود مضیقه مالی، فاز 12 زودتر از بقیه فازها به تولید برسد؟ اینجاست که نقش مدیریت روشن میشود. این همان بحثی است که آقای مهندس زنگنه هم به آن میپردازند و میگویند مشکل اصلی، مدیریت است، نه مسائل مالی.
به عقبماندن تولید گاز از قطر اشاره کردید. این عقبماندن چقدر مربوط به شناسایی دیرتر میدان در بخش ایرانی است و چقدر ناشی از ضعف در توسعه میدان؟
عقبماندن ما در تولید گاز، تاریخی نیست یا حداقل در ابتدا نبوده است. وقتی مراحل اولیه توسعه فاز یک پارس جنوبی در ایران شروع شد، در قطر تولید در مراحل ابتدایی قرار داشت. عقبماندن اصلی در طول مسیر شکل گرفت و آهنگ متفاوت در طی مسیر ناشی از تحریم و ضعف مدیریتی، علت اصلی بوده است. ما در آن زمان در حال انعقاد قرارداد با کونوکوفیلیپس بودیم که این شرکت به دلیل تحریم عقب نشست و توتال وارد شد. البته به این مساله باید تخصیص ناکافی منابع را نیز افزود؛ چراکه در اغلب موارد تخصیص منابع حاصل از نفت برای مصارف عمومی بیش از سرمایهگذاری در پروژههای نفتی اولویت داشته است. توتال با حدود دو میلیارد دلار فازهای 2 و 3 را توسعه داد و این در حالی بود که کشورمان از درآمدهای نفتی هنگفتی برخوردار بود؛ اما مصرف این منابع در داخل برای رضایت عمومی نسبت به توسعه پارس جنوبی اولویت داشت.
شاید بتوان یک دلیل چهارمی نیز به این سه مورد افزود و آن شیوه قراردادی بیع متقابل است که نسبت به مشارکت در تولید، برای شرکتهای خارجی جذابیت کمتری دارد. نظر شما در اینباره چیست؟
قطعاً قراردادهای مشارکت در تولید میتوانند مفید باشند و اگر در پارس جنوبی امکان استفاده از آن وجود داشت، میزان عقبماندن کشور کمتر بود. حتی اگر همین قراردادهای بیع متقابل نیز جذابتر ایجاد میشد، شرایط متفاوتی ایجاد میشد. اینجا یک تعارض وجود دارد: از طرفی به جذابیت قراردادها توجه کافی نمیشود و از سوی دیگر، از عقبافتادگی ناراضی هستیم. مشابه مساله قطر، در عراق هم هست که این کشور پس از روی کار آمدن دولت جدید قراردادهای نفتی متعددی امضا کرده است و شاید روزی همین عقبافتادن در پارس جنوبی را در میادین مشترک با عراق نیز شاهد باشیم.
به پایان گفتوگو نزدیک میشویم و بهتر است دوباره به مساله فاز 12 برگردیم که برخی میگویند هماکنون نیمهتمام است. آخرین وضعیت این پروژه به چه صورت است؟
تولید گاز از سکوهای فاز 12 هماکنون حدود 50 میلیون مترمکعب در روز است. البته باید خطوط لوله دریایی توپکرانی شود که پس از آن، برداشت میتواند بیشتر هم شود. در پالایشگاه فاز 12، تولید گاز 72 میلیون مترمکعب در روز است که اختلاف این رقم با 50 میلیون مترمکعب در روز، از فازهای 6، 7 و 8 تامین میشود. پالایشگاه فاز 12 راهاندازی شده و شش واحد آن و همچنین دو واحد گوگردزدایی و واحد جامد کردن گوگرد در حال فعالیت است. در دریا نیز سه سکو در حال تولید است و در سال آینده بر اساس برنامه قرار است عملیات تکمیلی جهت افزایش تولید صورت گیرد. به این صورت که در محل سکوی A و C عملیات تعمیراتی صورت گیرد و در سکوی B نیز ضمن پایان حفاری سه حلقه چاه، عملیات تعمیر نیز انجام شود. در این پروژه سکوی D نیز تعریف شده که در شرقیترین قسمت میدان (یال شرقی) قرار دارد و با اطلاعات حاصله از چاه تولیدی، مشخص شده در آن ناحیه آب وجود دارد. لذا شرکت پتروپارس اعلام کرد توسعه
این بخش فاقد توجیه اقتصادی است و بررسیها جهت توسعه بخش دیگری از فاز به جای موقعیت D، ادامه دارد.
ظاهراً در موقعیت سکوی C، مشکلاتی از نظر تولید وجود دارد. علت آن چیست؟
از لحاظ بهینه بودن عملیات حفاری و افزایش برداشت، اقداماتی در حال انجام است که منجر به حداکثر برداشت خواهد شد. اما اثر افت فشار ناشی از برداشت گاز در کشور قطر نیز وجود دارد که اگر پروژه زودتر به تولید میرسید، شاید این افت فشار کمتر بود.
گلایهای که از پتروپارس وجود دارد، مربوط به ماجرای اخیر دکل حفاری متعلق به یکی از شرکتهاست که ظاهراً پتروپارس دیگر از آن دکل در پارس جنوبی استفاده نمیکند. دلیل این اقدام چیست؟
پتروپارس فقط بر اساس تصمیمات فنی عمل میکند. پتروپارس با شرکت پترو پایدار ایرانیان، از زیرمجموعههای سپانیر، امضا کرد و از فروردین 1393 در یکی از موقعیتهای فاز13 مستقر شد. در چارچوب این قرارداد، 25 میلیون دلار به صورت علیالحساب پرداخت شد ولی در ادامه هیچ پرداخت دیگری صورت نگرفت که البته این مساله رسانهای نشد. اما به دلیل افزایش بدهی به شرکتهای طرف قرارداد با پتروپارس، در مهرماه مکاتبهای صورت گرفت و اعلام شد در 18 آبان به دلیل عدم پرداخت، دکل حفاری ترخیص خواهد شد. باوجود عدم توجه، یک بار دیگر این مهلت تمدید و گفته شد در تاریخ 18 آذر دکل ترخیص خواهد شد که بازهم توجهی صورت نگرفت. برای سومین بار طی مکاتبهای با شرکتهای ملی نفت، نفت و گاز پارس، پترو پایدار ایرانیان و حفاری شمال اعلام شد در 18 دی دکل ترخیص خواهد شد که این بار نیز توجه کافی صورت نگرفت و در نتیجه دکل ترخیص شد. وقتی پولی وجود ندارد، امکان ادامه
کار نیست و الان نیز تفاهمی صورت گرفته است تا پول پرداخت و از فروردینماه مجدداً کار شروع شود. پتروپارس در فاز 23 نیز حضور دارد که آنجا هم با مشکل عدم پرداخت مواجه هستیم؛ لذا با عنایت به اولویت افزایش تولید، ابتدا دکل به فاز 12 جهت انجام عملیات حفاری و تعمیر منتقل میشود و پس از اتمام کار و دریافت مطالبات، دوباره به فاز 23 بازمیگردیم.
چندین بار به عملیات تعمیراتی در فاز 12 اشاره کردید. بعد از این عملیات تعمیراتی وضعیت تولید چگونه خواهد بود؟
امیدواریم با عملیات تعمیراتی در شهریور سال آینده، تولید روزانه 60 میلیون مترمکعب گاز در روز محقق شود.
پتروپارس در فاز 19 نیز حضور دارد. وضعیت توسعه این فاز به چه صورت است؟
در فاز 19 بخش حفاری تقریباً خاتمه یافته است؛ ولی بخشهای دیگر هنوز پایان نیافتهاند. ولی توسعه پروژه هنوز نیازمند تخصیص منابع مالی است.
دیدگاه تان را بنویسید