تاریخ انتشار:
مروری بر تاریخچه تجارت خوزستان
لب کارون
خوزستان، پیش از آنکه سرزمین نفت باشد، سرزمین کارون است، تمدنی چند هزارساله که کنار کارون زاده شد و سدهها با آن بالید و رشد کرد و همین رود تاریخی، موجب رونق تجارت و رشد بازرگانی آن شده است، از زمان اردشیر بابکان که «هجوستان واجار» ش مینامیدند، تا عهد ناصری که کشتیرانیاش پیامآور رونق و توسعه صادرات بود.
خوزستان، پیش از آنکه سرزمین نفت باشد، سرزمین کارون است، تمدنی چند هزارساله که کنار کارون زاده شد و سدهها با آن بالید و رشد کرد و همین رود تاریخی، موجب رونق تجارت و رشد بازرگانی آن شده است، از زمان اردشیر بابکان که «هجوستان واجار»ش مینامیدند، تا عهد ناصری که کشتیرانیاش پیامآور رونق و توسعه صادرات بود.
اگرچه نفت برای خوزستان، مدرنیته را به همراه آورد، اما گویا سوغات این مدرنیته، رفاهی پوستهای برای انگلیسیها بود و برای مردم خوزستان گسیختگی و ناموزونی رشد اقتصادی-اجتماعی، گسترش حاشیهنشینی، مهاجرتهای وسیع روستایی و از بین رفتن هسته عشیرهای، شکلگیری طبقات جدید، گسترش تضادهای طبقاتی و دوگانه انگلیسی-ایرانی، مهندس-کارگر، و حتی میان ایرانیان دوگانه کارگر - کارمند و کینهای که نهادینه شد و اعتصابات کارگری که مولود همین تبعیضها بود، پیش از هرجایی در ایران، در خوزستان و صنعت نفت شکل گرفت.
هشت سال جنگ تحمیلی، بار سنگینی بر اقتصاد خوزستان گذاشت و هنوز بعد از گذشت نزدیک 30 سال از پایان جنگ، آبادان و خرمشهر و شهرهای دیگر قد راست نکردهاند و بیکاری، آلودگی، مهاجرت و ریزگردها، تنها بخشی از مشکلات خوزستان است.
حالا اما با گذشت صد و اندی سال از اکتشاف نفت، دیر یا زود باید باور کنیم منابع زیرزمینی، پایانیافتنی هستند. خوزستان از ویژگیهای خاصی برخوردار است که امکان تبدیل آن از منطقهای صرفاً نفتخیز به منطقه غنی صنعتی، تجاری و کشاورزی را فراهم میکند. خوزستان دومین قطب تولید فولاد خام در کشور است و استعدادهای منحصر به فردی در زمینههای پتروشیمی، دریانوردی، شیلات، معادن، فولاد، سیمان، کشاورزی، نیشکر، خرما و صنایع دستی دارد، وجود آبهای جاری و بهخصوص کارون، زمینهای حاصلخیز، آبوهوای مساعد، بنادر، شاهراهها، خطوط ریلی و هوایی، و همچنین دارا بودن بیشترین مرز مشترک با عراق، و همسایگی با کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس موقعیتی بیبدیل برای خوزستان فراهم میآورد، اردوهای راهیان نور نیز که هرسال جمعیت کثیری را به خوزستان میکشاند، ظرفیت بیحدی برای ایجاد درآمد و اشتغالزایی و توسعه استان را در خود دارند، درآمدهای هنگفتی که شوربختانه در استان سرمایهگذاری نمیشود.
خوزستان، برای سدههای طولانی دروازه ایران به بصره و عراق بوده، و با بسیاری از کشورهای جنوبی خلیج فارس بهخصوص کویت مبادلات تجاری داشته و امروز که عراق پس از صدام و آمریکاییها، درصدد توسعه تجارت و پیشرفت است، بهترین زمان برای بازتولید الگوی دیرین است، خوزستان ظرفیتهای بالقوه برای توسعه تجارت ایران در خود دارد و عراق امروز بهترین بازار کالاهای ایران است.
مرز شلمچه و اهواز، دارای ظرفیتهای بالقوه برای توسعه تجارت و بصره و میسان بهترین بازار کالاهای غیرنفتی کشور هستند و توجه خاص به امکانات بندری و تجهیز بندر خرمشهر و آبادان امکان مشارکت در جهش صادراتی کشور را فراهم خواهد آورد. ارتقای کیفیت و تنوع در بستهبندی کالاها، میتواند خاطره «خوزستان کارون» را زنده کند، هرچه زودتر باید حرکت کرد که فرصت چندانی برای حفظ موقعیت برتر برای تجار ایرانی باقی نمانده است.
نفت، اگرچه نقطه عطف تاریخ و اقتصاد خوزستان است، اما همه آن نیست، که خوزستان پیش از نفت نیز دروازه تجارت عراق بوده است و چنان تجارت پررونقی داشته که اهواز را در دوران ساسانیان «هجوستان واجار» به معنای بازار خوزستان مینامیدند و بعد از اسلام «سوق الاهواز». اهواز در روزگار ساسانیان، از مراکز عمده بازرگانی و صنایع نساجی خوزستان بود و نیز به واسطه واقع شدن در کنار رود کارون که قابلیت کشتیرانی داشت، محل مناسبی برای تجمع مالالتجاره و دادوستد.
شهر اهواز در سدههای نخستین اسلامی به واسطه سدی که بر کارون بسته شده بود، از بزرگترین و آبادترین شهرهای خوزستان به شمار میآمد. این شهر تا سال ۲۵۶ ق که به تصرف سپاهیان صاحبالزنج درآمد، شهری پررونق و آباد بود، اما پس از پایان فتنه زنگیان رونق و آبادانی گذشته خود را از دست داد و در زمان عضدالدوله دیلمی بار دیگر اهمیت پیشین خود را بهعنوان مرکزی تجاری به دست آورد. اما در اواخر سده پنجم هجری، مرکزیت تجاری خوزستان از اهواز به شوشتر منتقل شد و در سده ششم، به شهری ویران و خالی از سکنه تبدیل شد.
بندر ناصری
در میانه قرن نوزدهم میلادی و در عصر سلطنت ناصرالدینشاه قاجار، همزمان با حفر کانال سوئز که منجر به کوتاه شدن مسیر تجارت دریایی اروپاییان و توجه آنها به منطقه شد، اهواز بار دیگر رونق گرفت.
ناصرالدینشاه قاجار هم از این فرصت طلایی برای گسترش تجارت و کشتیرانی روی رود کارون استفاده کرد و در سال ۱۲۶۶ خورشیدی کشتیرانی روی کارون را برای خارجیان آزاد اعلام کرد و از سوی والی خوزستان در کنار اهواز قدیم بندرگاهی به نام «بندر ناصری» احداث کرد. در پی احداث این بندر نام اهواز به «ناصریه» تبدیل شد.
برادران لینچ انگلیسی از اولین کسانی بودند که کشتیهای خود را وارد کارون کردند، در ناصریه که دهکدهای بیش نبود خانههایی برای کارگران و غلامان خود بنا کردند. بازرگانی در این بندرگاه چنان رونق گرفت که شخصی به نام معینالتجار بازار و کاروانسرایی در این منطقه ساخت و برای حمل کالای کشتیها در دو سوی صخره سنگی بندر ناصری خطآهنی نصب کرد و یک واگن اسبی روی آن به راه انداخت. کالای مختلف تاجران از طریق خلیج فارس بهواسطه کشتیهای باربر از اهواز بارگیری یا تخلیه میشد و کسبوکار بسیار پررونق بود. اما قدمهای اسب واگن حاج معینالتجار آنقدر آرام و با طمانینه بود که همپای گسترش تجارت در بندر ناصری پیش نمیرفت، از اینرو برادران لینچ و معینالتجار به این فکر افتادند که واگنی برای جابهجایی کالاهای خود به دیگر شهرهای ایران فراهم کنند. از آن پس با کشیده شدن خط آهن سراسری جنوب به تهران، کشتیرانی در کارون شمالی (شوشتر تا بندر ناصری) برچیده شد.
ناصریه، محل تجمع مهمترین و خوشنامترین تجار بود که در قهوهخانههای مشرف به کارون گرد هم میآمدند و بسیاری از معاملات، حلوفصل اختلافات میان تجار و کسبه، ایجاد امنیت در محیط کسبوکار همچنین نحوه ارتباط با طرفهای خارجی و شیوه حملونقل دریایی و راههای انتقال پول در همان مکانها صورت میپذیرفت. همه این موارد ثابت میکند تجار اهوازی بهنوعی به ضرورت ایجاد یک تشکل صنفی به نام اتاق بازرگانی، مدتها قبل از اینکه چنین بحثی در مرکز اتفاق بیفتد، رسیده بودند، اما به دلیل فقدان پشتوانه دولتی و دور بودن از حکومت مرکزی چنین امری محقق نشده بود.
البته تجارت خوزستان و اهواز در این دوره همان شیوه سنتی تجارت مبتنی بر اعتماد متقابل بود و از جمله مهمترین اقلام صادراتی آن دوره میتوان به پنبه، خشکبار، خرما، نیشکر، برخی مواد غذایی و عمدهترین اقلام وارداتی نیز به پارچه، شکر، چای، ادویه، قند و... اشاره کرد.
خوزستان نفتی
نفت برای خوزستان، دو روی یک سکه است، همانقدر که نعمت بوده است، نقمت به همراه آورده، و همان اندازه که همای سعادت است، جغد شوم بدسگالی است. نفت به همان اندازه که تمام مناسبات دیرینه قبیلهای را بر هم زده و نخلستانها و کشاورزی را رو به افول برده، به همان اندازه هم پیامآور مدرنیته بوده است، که اولینهای مدرنیته در ایران، تقریباً همگی سوغات خوش نفت بودهاند، چیزهایی مثل فرودگاه، هتل، سینما، زمین گلف، تنیس و...
اکتشاف نفت در ایران، همزاد مشروطه است. نفتی که تمام تاریخ معاصر ایران و شرایط زیستی و فرهنگی خوزستان را تحت تاثیر خود قرار داده است. خوزستان، بیش از هر تعریف دیگری، خوزستان نفتی است؛ یعنی شهرهایی که یا از سوی شرکت نفت ایجاد شدند یا تحت تاثیر صنعت نفت در آنها تحولاتی عمیق صورت گرفت. از نمونه اول میتوان به آبادان، مسجدسلیمان، هفتگل و نفت سفید و از نمونه دوم میتوان به اهواز، ماهشهر و خرمشهر اشاره کرد.
رضاشاه که به دلیل اکتشاف منابع نفتی جدید منطقه، اهمیت سیاسی و اقتصادی خوزستان را دریافته بود، تلاشهای جدی برای تبدیل خوزستان به منطقهای امن و باثبات صورت داد. اهواز که در مرکز مناطق نفتی واقع شده بود و نقش پل ارتباطی میان مناطق شمالی و جنوبی خوزستان را ایفا میکرد، در پی سیاستهای قاجارزدایی رضاشاه، در سال 1314، بار دیگر از ناصریه به اهواز تغییر نام داد.
با کشف نفت در خرداد 1287 در نفتون مسجدسلیمان، خوزستان به دروازه ورود مدرنیسم به ایران تبدیل شد. تا پیش از نفت، اقتصاد خوزستان بر سه محور دامداری، کشاورزی (بهویژه نخلداری) و تجارت استوار بود. شرکت نفت تمام مناسبات سنتی را بر هم ریخت و با خرید یا اجاره زمینهای مناطقی که به آن احتیاج داشت، تقریباً در هر سه عرصه بر مردم بومی تضییقات قابل ملاحظهای تحمیل کرد و بسیاری از نخستانها برای ایجاد پالایشگاه و سایر تاسیسات نفتی و منازل سازمانی، نابود شدند.
در بسیاری از شهرها، با عبور لولههای نفت از زمینهای کشاورزی و قرار گرفتن این زمینها در حریم لولهها، کشاورزی و دامداری آسیبهای جدی دید. با اختصاص بنادر ماهشهر و خرمشهر برای صدور نفت و ورود کالاهای مورد نیاز شرکت نفت و درپی آن ایجاد اسکلههای بزرگ اختصاصی و تاسیسات مورد نیاز، این بنادر بازرگانی که تا پیش از این محل صدور کالاهای مختلف بوده، به قرق شرکت نفت درآمد.
شرکت نفت، در کنار اضمحلال مناسبات سنتی و اقتصاد بومی، مناسبات سرمایهداری را رشد داد و در نتیجه مدرنیسم را گسترش و ترویج داد. اولین و مهمترین تحولی که شرکت نفت ایجاد کرد، تغییر اساسی نظام شهرسازی بود. این شرکت در خوزستان شهرهای آبادان، مسجد سلیمان، امیدیه، آغاجاری، هفتگل، لالی و نفت سفید را تاسیس کرد. علاوه بر این در کنار شهر قدیم ماهشهر، شهر جدیدی بر اساس نظام شهرسازی خود طراحی و ایجاد کرد و همچنین قسمتهای مهمی از شهرهای خرمشهر و اهواز به وسیله این شرکت طراحی و نوسازی شد.
طراحی و ساخت این شهرها اساساً با نحوه شکلگیری سنتی شهرها در ایران تفاوت داشت و معیار و مبنای شکلگیری آنها، تنها نیازها و الزامات صنعت نفت و شرکت نفت ایران و انگلیس بود.
اما شاید مهمترین تاثیر شرکت نفت، ایجاد گسیختگی اقتصادی-اجتماعی و رشد ناموزون منطقه بود. مناطق شرکت نفت، همچون بهشتهای پراکندهای بودند که در کویری سوزان بنا شده باشند. در کنار هر یک از شرکت - شهرهای نفتی یا در جوار تاسیسات عظیم نفت، مناطق مسکونی عقبمانده، کپرنشینها و شیوههای معیشتی سنتی جاری بود. در جوار منطقه مسکونی «نیوسایت» اهواز، حصیرآباد، در جوار «دیری فارم» (گاوداری مدرن آبادان)، گاومیشداری سنتی و در کنار منطقه «آتلانتیک» ماهشهر، «زنجیر بیکارهها» قرار داشتند.
این توسعه ناموزون، موجب در حاشیه قرار گرفتن اقتصاد و تخریب عوامل تولید روستایی و ایجاد مازاد جمعیت روستایی شد که بهصورت بیرویه به سوی شهرهای نفتی کوچ کردند و حاشیهنشین شدند، شهرهای غیررسمی در کنار شرکت-شهرها ایجاد شد که ساکنان آنها امکان استفاده از وسایل و امکانات رفاهی شرکت نفت را نداشتند.
خوزستان امروز، علاوه بر نفت، قطب دوم تولید فولاد خام در کشور و بزرگترین عرضهکننده شمش فولادی است و با دارا بودن ظرفیتهای بالقوه و بالفعل در بخش صنایع نفت، گاز، پتروشیمی، فولاد، کشاورزی، دامداری، شیلات و برخورداری از وجود آبهای جاری، زمینهای حاصلخیز، آبوهوای مساعد، بنادر، شاهراهها، خطوط ریلی و هوایی، همچنین دارا بودن مرزهای آبی، خاکی و هوایی مشترک با کشورهای همسایه از جمله عراق و کشورهای حوزه خلیج فارس، این ظرفیت را دارد که بهعنوان یکی از مهمترین استانهای کشور در اقتصاد و تجارت داخلی و خارجی کشور، ایفای نقش کند.
دیدگاه تان را بنویسید