تاریخ انتشار:
عصبانیت اروپاییها از مرکل
معیارهای دوگانه
در طی تظاهرات اعتراضی علیه بسته نجات در خارج از پارلمان قبرس در نیکوزیا در چهار آوریل ۲۰۱۱ تصویری مخدوش از چهره آنگلا مرکل به آتش کشیده میشود.
در طی تظاهرات اعتراضی علیه بسته نجات در خارج از پارلمان قبرس در نیکوزیا در چهار آوریل 2011 تصویری مخدوش از چهره آنگلا مرکل به آتش کشیده میشود. صدراعظم آلمان به شدت اصرار دارد که ریاضت تنها راه برونرفت از بحران برای کشورهای بیمار اتحادیه اروپاست. اما او در آلمان به گفتههایش عمل نمیکند و این رفتار «مرگ خوب است اما برای همسایه» باعث بروز خشم فراوان علیه او شده است. خبرنگاران کنجکاو و جسور توانستند آنگلا مرکل صدراعظم آلمان را در تعطیلات عید پاک در جزیره ایشیا در ایتالیا ردیابی کنند. انتشار عکس او و خانوادهاش مرکل را عصبانی کرد اما او باید خوشحال باشد که به جای خبرنگاران به دام معترضان خشمگین ایتالیا گرفتار نشد. در خارج از آلمان، مرکل عنوان منفورترین چهره اروپا را به خود اختصاص داده است. از او به عنوان زن شلاق به دست، حکمران مستبد آلمان و کسی یاد میشود که تلاش دارد اعضای بیمار منطقه یورو را به قبول مشقت و ریاضت وادار کند. او آنها را مجبور میکند کمربندها را محکم کنند و خطرات سقوط اجتماعی و اقتصادی را به جان بخرند. او یونان و قبرس را به اجرای اقدامات سختگیرانه وادار میکند هرچند اقدامات آنها نمیتواند
بیلیاقتی و مدیریت مالی ضعیف آنها را جبران سازد. در واقع اقدامات او آنقدر سختگیرانه است که لایحه اصلاح بازار کار و امور رفاهی گرهارد شرودر در دو دهه پیش در مقایسه با این اقدامات شبیه برنامه رفاه به نظر میرسد. اگر قرار بود مرکل انتظارات خود از بقیه اروپا را به شهروندان آلمان تحمیل کند به زودی آلمانیها نیز به خیابان میریختند و انبوهی از لاستیکهای اتومبیلها را به آتش میکشیدند. با وجود این نمیتوان در مناقشه درستی یا غلط بودن سیاست ریاضتی موضع گرفت. شاید کسانی مانند پل کروگمن برنده جایزه نوبل و ستوننویس نیویورکتایمز که از سیاستهای اروپا انتقاد میکنند حق داشته باشند. شاید هم مشاورانی که این مسیر را به مرکل توصیه میکنند درست بگویند.
صدراعظمی با گفتار دوگانه
اما نیازی نیست که فرد برنده جایزه نوبل اقتصاد یا مشاور خانم مرکل باشد. کافی است نگاهی به سیاستهای مرکل در قبال آلمان بیندازیم تا بفهمیم جایی از کار اشکال دارد. خانم صدراعظم گفتاری دوگانه دارد و معیارهایی دوگانه را اجرا میکند. او از دیگر اروپاییان میخواهد که به حداقل قانع شوند و همزمان از مردم خود میخواهد از زندگی لذت ببرند. اولین نمونه را میتوان در برخورد او با پساندازکنندگان دید. در اوایل اکتبر 2008 هنگامی که بحران مالی نزدیک بود آلمان را در چنگال خود بگیرد خانم مرکل به همراه استین بروک وزیر دارایی وقت خود جلو دوربینها ظاهر شد و اعلام کرد حسابهای پسانداز آلمان در امنیت کامل خواهند ماند. البته توماس میزر رئیس دفتر آن زمان مرکل و وزیر دفاع کنونی گفته بود این تضمین در واقع هیچ پشتوانهای ندارد. اما پیام اقدام مرکل این بود: «ما به هیچ عنوان به پساندازهای شما دستدرازی نمیکنیم». هنگامی که نوبت به قبرس رسید این دیدگاه کاملاً عوض شد. در آنجا مرکل و شوبل وزیر دارایی کنونی در زمره افرادی بودند که تقاضا داشتند پساندازکنندگان در فرآیند نجات بانکهای قبرس مشارکت کنند. هرچند که در نهایت مقرر شد فقط مشتریان
بانک با سپردههای بیش از 100 هزار یورو در این کار مشارکت داده شوند. البته مرکل و شوبل هنوز متهم هستند که تلاش داشتند به پولهای افراد دارای سپردههای کمتر دستدرازی کنند. آنها این اتهام را رد میکنند اما دو دلیل علیه آنها وجود دارد: اول آنکه هیچ مدرک مکتوبی دال بر مخالفت آنها با این طرح دیده نمیشود و دوم آنکه نمیتوان پذیرفت چنین طرحی بدون حمایت دولت آلمان تا مرحله تصویب پیش رفته باشد.
فراوانی محرکها در آلمان
نمونه دیگر را میتوان در نحوه برخورد مرکل با برنامههای محرک اقتصادی مشاهده کرد. در آغاز زمان سقوط بانک برادران لمان و هنگامی که بحران مالی آلمان را تهدید میکرد خانم مرکل به سراغ خزانه دولتی رفت و 5/1 میلیارد یورو برای طرح جایگزینی خودروهای فرسوده اختصاص داد تا بتواند این صنعت پیشتاز کشور را از باتلاق بحران نجات دهد. بیش از نیم میلیون خودرو فرسوده زیر دستگاههای پرس رفتند و 600 هزار خودرو جدید با یارانه
2500 یورویی دولت خریداری شدند. واضح است که هجوم اتومبیلها به بازار در آن زمان باعث اشباع بازار شد و هماکنون خودروسازان کشور از آن نگران هستند اما نمیتوان انکار کرد که آن اقدام موفقیتآمیز بوده است. همزمان دولت مرکل برنامه محرک اقتصادی 50 میلیارد یورویی را معرفی کرد تا در جادهها، ساختمانها و هر جای قابل تصور دیگر سرمایهگذاری شود. حتی امروز هم ساختمانهای جدید مدارس که وجود خود را مدیون آن بسته محرک هستند، در حال ساخته شدن هستند و سازندگان آلمانی را در صنعت ساختمان به خوبی تغذیه میکنند. اما هنگامی که نوبت به همسایگان رنجکشیده آلمان برسد مرکل آشکارا با استفاده از محرکهای اقتصادی مخالفت میکند. از دیدگاه او آنها باید هزینهها را کاهش دهند، از خدمات عمومی بکاهند و البته از اعطای هر نوع کمک از قبیل آنهایی که خود او برای بخشهای خودرو و ساختمان در نظر گرفته بود اجتناب ورزند.
عصبانیت منطقی
کروگمن مینویسد که صدراعظم آلمان دیدگاهی تاریک دارد و مقامات این کشور نیز در سرزمینی پوشیده از ابر به سر میبرند. سوال این نیست که آیا کروگمن حق دارد یا خیر. هرگاه میزان انتقادات افراد صاحبنظر زیاد شد باید در مورد صحت سیاستها تردید کرد. تعجبآور نیست که هفتهنامه اکونومیست در ژوئن گذشته یکی از بهترین طرح جلدهای خود را به نمایش گذاشت. در آن طرح کشتی بزرگی با عنوان اقتصاد جهان در حال غرق شدن در اقیانوس است و در حبابی که از آن بیرون میآید، نوشته شده: «خانم مرکل، لطفاً اجازه دهید موتورها را روشن کنیم». اکنون ابراز تردیدها تنها از جانب صاحبنظران دنیا نیست. سیاستهای مرکل در داخل کشور ثابت میکند اقداماتی که وی رهبری آنها را در کشورهای جنوب اروپا بر عهده دارد اشتباه هستند. اکنون این گمان پدیدار شده است که خشم اروپاییان علیه صدراعظم آلمان میتواند کاملاً منطقی باشد.
دیدگاه تان را بنویسید