از سرمایه جهانی تا سرمایهداری دولتی
اهمیتی که میتوان به ایدههای متفکران در کشورهای در حال توسعه داد از این حیثاست که آنها چگونه اندیشههای مدرن را به ملتهایشان معرفی کردند و تا چه حد روی سیاستهای دولت و رفتار مردم تاثیر گذاشتند. نظر آنها منعکسکننده شرایط اقتصادی کشور، آرزوهای توده ملت، و میزان دانش اقتصادی است که نخبگان داشتند. تا آن حد که تفکرات اقتصادی در کشورهای در حال توسعه شکلدهنده سیاستهای دولت است و بر تلقی و انتظارات مردم تاثیر میگذارد نمیتوان اهمیتشان را دستکم گرفت.
مقدمه
تاریخ اندیشه اقتصادی در کشورهای در حال توسعه موضوعی است که مورد بیمهری قرار گرفته است. این باور درست است که همه ایدههای جدید و اکتشافات در علم اقتصاد از کشورهای توسعهیافته غربی نشات گرفته است. یک نگاه کوتاه به هر کتاب مهم تاریخ اندیشه اقتصادی تاییدکننده این مطلب است که در 200 سال گذشته، جهان در حال توسعه هیچ بینش جدیدی به این رشته اضافه نکرده است. بنابراین جستوجو در نوشتههای متفکران کشورهای جهان سوم به امید یافتن یک مقاله علمی کار بیهودهای خواهد بود. اهمیتی که میتوان به ایدههای متفکران در کشورهای در حال توسعه داد از این حیث است که آنها چگونه اندیشههای مدرن را به ملتهایشان معرفی کردند و تا چه حد روی سیاستهای دولت و رفتار مردم تاثیر گذاشتند. نظرات این متفکران، اگرچه ابتدایی و یا کهنه است، واکنش اقتصاددانان و سیاستگذاران آن زمان در مواجهه با مشکلات جوامعشان بود. با وجود این نظر آنها منعکسکننده شرایط اقتصادی کشور، آرزوهای توده ملت، و میزان دانش اقتصادی است که نخبگان داشتند. تا آن حد که تفکرات اقتصادی در کشورهای در حال توسعه شکلدهنده سیاستهای دولت است و بر
تلقی و انتظارات مردم تاثیر میگذارد نمیتوان اهمیتشان را دستکم گرفت. همانطور که جان مینارد کینز اشاره کرده است: «نظرات اقتصاددانان و فلاسفه سیاسی، هر دو چه هنگامی که آنها درست میگویند و چه هنگامی که اشتباه میکنند خیلی قویتر از آن چیزی است که عموماً فهمیده میشود. در حقیقت دنیا به وسیله یک تعداد کمی اداره میشود.»
برای بهتر شدن بحث، دوره مورد مطالعه به سه مقطع زمانی تقسیم شده است. در هر دوره یک یا دو نوشته اقتصادی انتخاب شده و به عنوان نماینده شیوه تفکر اقتصادی غالب ارائه شده است. بسیاری کتابها، مقالات و جزوهها برای این تحقیق استفاده شده به علاوه بحثی که از لحاظ اقتصاد بیشتر اهمیت داشته، مساله رشد اقتصادی بوده است. برای تحقیق همه نوشتهها در تمام جنبههای اقتصاد دامنهای فراتر از یک مقاله باید مورد توجه قرار گیرد. به عقیده نویسنده، این مقاله یک چارچوب برای تفکر اقتصادی و اقتصاد سیاسی در سطح اقتصاد کلان ایران ارائه میدهد. برای بهتر شدن این چارچوب تلاش شده تا فاصله بین شکافهای زمانی از بین برود. سه دوره بحثشده عبارتند از:
1- سالهای لیبرالیسم (آزادی اقتصادی) و درخواست برای جذب سرمایه که از اواخر ربع آخر قرن نوزدهم شروع میشود و تا اوایل قرن بیستم ادامه مییابد. جزوه «اصول ترقی» که به وسیله میرزا ملکمخان ناظمالدوله نوشته شده نشاندهنده تفکر اقتصادی این دوره است.
2- دوره ناسیونالیسم (ملیگرایی)، هنگامی که تلاشهایی برای حرکت سرمایه داخلی و تشکیل شرکتهای داخلی انجام شد و در این زمان صحبت از خودکفایی مطرح شد. این دوره از ابتدای قرن بیستم تا سالهای دهه 1920 ادامه مییابد. نوشتههای مربوط به این دوره عبارتند از: «لباس تقوی» اثر سیدجمالالدین اصفهانی و «راه نجات» اثر صنیعالدوله.
3- دوران دولتمدار، یعنی دولت پیشقدم و پیشتاز در اقتصاد است که از سال 1920 شروع شده و همراه با فراز و نشیبهایی تاکنون ادامه دارد. نوشتهای که برای این دوره مورد استفاده قرار گرفته است مقاله «بحران» اثر علیاکبر داور است.
میرزا ملکمخان اطلاعات خوبی از اصول علم اقتصاد داشته است. او نمیتوانسته است به طور رسمی در رشته اقتصاد تحصیل کرده باشد زیرا قبل از سالهای 1880 میلادی، اقتصاد یک رشته دانشگاهی نبود. او ممکن است درسهایی را گذرانده باشد که بحثهای اقتصادی هم در آنها مطرح بوده، یا ممکن است دانش او به خاطر مطالعه کتاب «ثروت ملل» آدام اسمیت یا «اصول اقتصاد سیاسی و مالیات» دیوید ریکاردو باشد و شاید خیلی ساده به عنوان یک فرد تحصیلکرده این معلومات را به خاطر زندگی در اروپا به دست آورده باشد. |
همانطور که قبلاً اشاره شده نظرات اقتصادی در کشورهای در حال توسعه، در مقیاس وسیع، عکسالعمل اقتصاددانان و تصمیمگیران در مواجهه با مشکلات اقتصادی ملت است. بنابراین، ابتدا باید سوال کنیم مشکلات ایران چه بوده که چنین جوابهایی به آن داده شده است.
شکستهای متوالی ایران ابتدا در مقابل روسها و سپس بریتانیا، ایرانیان را بیشتر نسبت به عقبماندگی کشورشان آگاه کرد. اروپاییان علم و تکنولوژی داشتند و ارتش آنان به راحتی نیروهای ایران را شکست میداد. توانایی ایران برای دفاع از قلمرو و تمامیت ارضیاش بستگی به جمعآوری و تشکیل یک ارتش مجهز به سلاحهای مدرن، علم و تکنولوژی داشت. این امر نیازمند منابع مالی بود یعنی دولت باید مالیات جمع میکرد. اما سیستم مالیات هم مثل ارتش عقبمانده و ابتدایی بود. گروه مستوفیها (حسابداران مالیاتی) که ساختار نظام مالیاتی را درست کرده بودند، درآمدهای مالیاتی را مستقیماً جمعآوری میکردند آن هم به وسیله دولتمردان محلی و با روشی بیرحمانه که یادآور روش چنگیزخان بود. بنابراین اولین حرکتهای اصلاحی این بود که مالیاتها به طور منظم جمعآوری شود، سلاحهای مدرن از خارج خریداری یا در داخل کشور تولید شود و به ارتش آموزش بهتری ارائه شود. با وجود این مشخص نبود که سیستم مستوفی چقدر موثر است یا چه مقدار میتوان به کشاورز فشار وارد کرد، ظرفیت تولیدی و درآمد مشمول مالیات محدود بود. در حقیقت چنین فشارهایی باعث کاهش تولید موجود و در نتیجه کاهش
درآمدهای مالیاتی میشد.
در اولین مرحله میبایست افزایش تولید و درآمد مورد توجه قرار میگرفت اما این مسائل کمتر توجه شده بود. برای افزایش محصول، دولت میبایست یک محیط امن برای فعالیتهای اقتصادی تهیه میکرد، محیطی که در آن مالکیت خصوصی امن (مطمئن) و حقوق داراییها محترم شمرده شود. اما دولت ظرفیت انجام چنین تضمینهایی را نداشت. به علاوه، افزایش در تولید مستلزم بهبود در سه عامل تولید بود یعنی: کار، سرمایه و تکنولوژی.
ایران جمعیت کمی داشت که بیشتر آن را افراد بیسواد و غیرسلامت تشکیل داده بود، کسانی که هیچ اطلاعی از تکنولوژی مدرن نداشتند. بهبود بهداشت و تحصیل برای جمعیت نیازمند پول بود، تا بتوان کالاهای سرمایهای و تکنولوژی تهیه کرد. فقر مشکل ایران بود. چه کارهایی انجام شده بود؟ فقط تلاشهای اندکی برای پاسخ به این سوال مهم و اساسی شده است. بر اساس پاسخهای دادهشده، دوره مورد بحث به سه قسمت تقسیم شده است. در طی دوره اول متفکران ایرانی امید به جذب سرمایهگذاری خارجی داشتند، بنابراین منابع مالی و فکری وارد کشور کردند. در دوره دوم آنها به امید سرمایهداران ایرانی بودند که آنها بتوانند با افزایش رقابت و تاسیس صنایع جدید به کشور کمک کنند. بالاخره در دوره سوم همه امید آنان در دولت خلاصه میشد. میرزا ملکمخان ناظمالدوله برای دانشجویان ایرانی کاملاً شناخته شده است و نیاز به معرفی ندارد، تعدادی کتاب به زبان فارسی و انگلیسی در مورد وی موجود است. در اینجا ما به کتاب «اصول ترقی»، که به نام «اصول مدنیت» شناخته شده است، توجه کردهایم. وی این کتاب را در سال 1875 میلادی برای ناصرالدینشاه قاجار و در لندن نوشته است. در حالی که بسیاری
مسائل مدرن در این کتاب اشاره شده است ولی ارتباط منطقی بین بحثها روشن نیست و کتاب پر از مطالب تکراری است. برای سادگی نوشتار، مطالب این کتاب به سه قسمت تقسیم شده است.
اول، انتقادات ملکمخان به نخبگان سیاسی به خاطر این تفکر که میتوان با بستن درهای کشور بر روی خارجیان و جدا کردن کشور، جلوی نفوذ غربیها را گرفت. او عقیده داشت چنین تفکراتی به خاطر غفلت است زیرا کشورهای اروپایی که وارد کشورهای دیگری شدهاند و آنها را اداره کردهاند (مستعمره) باعث توسعه آن کشورها شدهاند. اولین موفقیت این کشورهای مستعمره افزایش تجارت با کشورهای اروپایی و بنابراین کسب سود از این کشورهاست. برای مثال هدف دولت بریتانیا، بر اساس نظر ملکمخان، پیدا کردن خریدار برای تولیداتش است. بریتانیا کشورهای دیگر را تصرف میکند آنها را توسعه میدهد و امن میکند بنابراین یک بازار برای کالاهایش به وجود میآورد. به عقیده وی این تنها راهی است که برای توسعه اقتصادی و گسترش تجارت با کشورهای غربی برای ایران متصور است. چون کشورهای اروپایی سود تجاری کسب میکنند هیچکدام دشمن ایران نخواهند شد، زیرا اگر یک کشور بخواهد این کار را بکند دیگران مانع خواهند شد. قطع روابط با اروپا و مسدود کردن راهها، ایران را امن نخواهد کرد.
دوم، ملکمخان تعدادی اصول اقتصادی در نوشتهاش ارائه میکند، او خاطرنشان میکند که توسعه یک کشور، رفاه مردم، قدرت دولت و منابع مالی همگی بستگی به سطح تولید یک ملت دارد. عوامل تولید عبارتند از: منابع طبیعی، نیروی کار، سرمایه و دانش. برای افزایش تولید، یک ملت باید سخت کار کند و تجارت را گسترش دهد. همه علوم و اختراعات به طرف افزایش تولید هدایت میشود و تنها هدف کشورهای اروپایی افزایش تولیداتشان است. همه اعمال این کشورها شامل جنگ و صلح بر اساس منافع تجاری است. تجارت لازمه تولید است زیرا بدون فروش محصولات تولیدکنندگان نابود خواهند شد. خریدار، مورد نیاز است تا بتوان تولید را افزایش داد و راه گسترش دادن بازار برای تولید پایین آوردن قیمت است.
کتابی که به خوبی تفکرات و اهداف اقتصادی مشروطهخواهان را منعکس میکند «لباس تقوی» است که به وسیله سیدجمالالدین واعظاصفهانی نوشته شده است. این کتاب در سال 1900-1901 میلادی در شیراز منتشر شد تا باعث ارتقای تولید ایران شود. سیدجمالالدین یکی از رهبران نهضت مشروطیت بود و تمام عمرش را صرف این کار کرد، «لباس تقوی»، نشاندهنده ارتباط نزدیک بین تجار و انقلابیون و از طرف دیگر انعکاسی از تفکرات اقتصادی هر دو گروه است. |
همانطور که طلا و نقره در بازارهای بینالمللی مبادله میشود، به عقیده ملکمخان سایر کالاها مثل آهن، گندم و تنباکو را هم میتوان مبادله کرد و اگر کالایی از کشور صادر شود ما نباید نسبت به آن نگران باشیم. در تجارت ما همان مبلغی را دریافت میکنیم که چیزی فروختیم اگرچه در مبادله این نرخ تقریبی است و ممکن است کاملاً برابر نباشد. برای مثال ما به یک کشور گندم میفروشیم و با کشور دیگر طلا مبادله میکنیم و در نتیجه پارچه به دست میآوریم. اما طلا و نقره ارزش مضاعفی دارند و به عنوان پول رایج استفاده میشوند. پول واحد حساب و برای پرداخت است. نقره و طلا پول هستند زیرا همه کشورها آنها را قبول دارند نه به خاطر اینکه آنها دارای خصوصیات خاصی هستند. مشاهده میکنیم که پول کاغذی در کشورهای اروپایی بیشتر از طلا و نقره در چرخه اقتصاد وجود دارد.
بر پایه این اصول، ملکمخان پیشنهادات زیر را برای بهبود اقتصاد ارائه میکند. این پیشنهادات را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: یک قسمت آنهایی که کشور را برای توسعه تجاری و گسترش فعالیتهای اقتصادی آماده میکنند و دوم آنهایی که مربوط به عوامل تولید است.
در گروه اول او پیشنهاد میکند:
1- ساختن جادهها تا بتوان کالاهای ایران را ارزانتر به بازار رساند.
2- پایان دادن به عوارض گمرکی داخلی و عوارض جادهای
3- استاندارد کردن وزن و کیفیت سکههای ایرانی تا این سکهها برای تجارت مقبول باشد.
4- حفاظت از جان و مال مردم زیرا امنیت باعث خواهد شد که مردم خوب کار کنند.
5- ایجاد بنگاهها و تصویب قوانین برای کمک به تاسیس شرکتها زیرا برای ساختن راهآهن و کارخانهها ما نیاز به شرکت (کمپانی) داریم.
ملکمخان اضافه میکند قوانین و سنتهای ایران برای تاسیس شرکتها ناکارآمد هستند و کمپانیها باید از خارج آورده شود.
گروه دوم از نظرات وی عبارتند از:
1- ساختن مدارس مدرن به بیشترین مقدار ممکن و فرستادن حداقل 200 دانشجو برای تحصیل در خارج کشور به طور سالانه
2- تاسیس بانک برای تحرک سرمایه. مشکل اصلی ایران کمبود سرمایه است. بانک قادر است پساندازهای افراد ولو اندک را جمعآوری کند و به صورت سرمایه به تولیدکنندگان قرض دهد. هر شاخه از فعالیتهای اقتصادی نیاز به بانک مخصوص به خود دارد.
3- اگر سرمایه داخلی ناکافی است باید از خارج جذب کنیم. اگر کشور نیاز به آهن دارد باید آن را وارد کرد.
وسیله واردات سرمایه، بانکها هستند. شرکتهای خارجی تنها در صورتی در ایران سرمایهگذاری خواهند کرد که از سودآوری آن در آینده مطمئن باشند. دولت باید برای گسترش همکاریهای خارجی هرگونه ضمانتی بدهد. بر اساس کتاب «اصول ترقی» و دانش ملکمخان در مورد بانکداری، واضح است که ملکمخان اطلاعات خوبی از اصول علم اقتصاد داشته است. او نمیتوانسته است به طور رسمی در رشته اقتصاد تحصیل کرده باشد زیرا قبل از سالهای 1880 میلادی، اقتصاد یک رشته دانشگاهی نبود. او ممکن است درسهایی را گذرانده باشد که بحثهای اقتصادی هم در آنها مطرح بوده، یا ممکن است دانش او به خاطر مطالعه کتاب «ثروت ملل» آدام اسمیت یا «اصول اقتصاد سیاسی و مالیات» دیوید ریکاردو باشد و شاید خیلی ساده به عنوان یک فرد تحصیلکرده این معلومات را به خاطر زندگی در اروپا به دست آورده باشد. از هر روشی که این معلومات را کسب کرده باشد به هر حال باید به او احترام گذاشت زیرا تا سالها بعد افراد خیلی کمی همتراز او در بین ایرانیان میتوان پیدا کرد.
تا اوایل قرن بیستم هیچ کتاب اقتصادی در ایران چاپ نشد. کتاب سیمون دو سیسموندی «اصول اقتصاد سیاسی» در حدود سال 1883 میلادی به فارسی ترجمه شد اما منتشر نشد. اواخر سال 1905 میلادی، محمدعلی فروغی کتاب «اصول علم ثروت ملل یعنی اقتصاد سیاسی» را منتشر کرد، که برداشت آزادی از کتاب درس اقتصاددان فرانسوی پل برگارد است. کتابی که همزمان در دانشگاههای فرانسه تدریس میشد. پل برگارد اقتصاددان مشهوری نبود. |
ملکمخان ضرورت بانکداری و واسطه مالی را فهمیده بود، یعنی جمعآوری پساندازهای کوچک و بزرگ و قرض دادن آنها به پروژههای سرمایهگذاری. این جای تاسف است که تا یک قرن بعد یک واسطه مالی معنادار جایی در ایران نداشت.
موتور رشد در طرح ملکمخان سرمایهگذاری خارجی است. در طی دوره مورد مطالعه جذب سرمایه خارجی با دشواریهای فراوانی مواجه شد. بحث درباره این مشکلات خارج از حوصله مقاله حاضر است. معهذا برخی سرمایهگذاریهای خارجی جذب کشور شد و موفقیت ناچیزی برای تشکیل شرکتهای چندملیتی برای شروع کار پیدا شد. در بین آنها میتوان به «امپریال بانک پرشیا» (Bank of Persia) و کمپانی (شرکت) نفت ایران انگلیس اشاره کرد، که امروزه تحت نام بریتیش پترولیوم (شرکت نفت انگلیس) فعالیت میکند. بسیاری انتقادات به این همکاریهای خارجی وارد شد اما پیشنهادات چیزی نبود جز صحبتهای ملودرام و ناله و فغان. حتی امروز تنها یک صنعت بزرگ سودآور در ایران وجود دارد و آن نفت است که آن هم با سرمایهگذاری خارجی تاسیس شده است. امروز هم دولت ایران تلاش بسیاری را برای جذب سرمایهگذاری خارجی در نفت و سایر فعالیتهای اقتصادی انجام میدهد.
بعد از 50 سال سلطنت، ناصرالدینشاه در اول می 1896 میلادی ترور شد. در 5 آگوست 1906 میلادی، پسر او مظفرالدینشاه فرمان مشروطیت را امضا کرد اما زنده نماند تا اجرای آن را ببیند. برای شش سال بعد ولیعهد او، محمدعلی شاه، یک مرد ظالم و خودخواه با مشروطیت و مشروطهخواهان با کمک درباریان فاسد و روسیه تزاری جنگید. مشروطهخواهان پیروز شدند و محمدعلیشاه در تبعید از دنیا رفت.
اگرچه انقلاب مشروطیت به اهداف از قبل تعیینشده نرسید ولی تاثیر زیادی روی جامعه ایران داشت. رهبران نهضت، روحانیون بودند به خصوص سیدمحمد طباطبایی و سیدعبدالله بهبهانی. اما انقلابیون و حامیانشان در همه جامعه پراکنده بودند و به ندرت در مورد همه مسائل رودررو بحث میکردند. برخی تفکرات مذهبی داشتند و برخی اهداف سکولار لیبرالیسم را دنبال میکردند و حتی به دنبال دموکراسی اجتماعی بودند. در بین گروههای صاحب نفوذ، تجار هم بودند. اهداف آنها تقویت اقتصاد ملی و ارتقای تولیدات داخلی بود. تجار (بازاریان) این مشکلات را احساس میکردند زیرا به خاطر طبیعت دولت داخلی آنها هیچ امنیتی در وطن نداشتند و به خاطر ضعف دولت هیچ حمایتی هم در خارج از کشور از آنها صورت نمیگرفت. به علاوه گمرکات و بانک در ایران تحت تسلط خارجیها بود و در نگاه تجار ایرانی، آنها در جهت رضایت قدرتهای اروپایی کار میکردند. به خاطر این نارضایتیها بود که گروه بازاریان (تجار) در همان روزهای اول به انقلاب پیوستند. اولین حرکت انقلاب علیه دشمن تجار، نوز (Naus)، رئیس بلژیکی گمرکات بود؛ کسی که متهم بود به طرفداری از روسها و ضد ایران تعرفه تجاری وضع کرده است. در
اوایل انقلاب مردم ساختمان بانک روسها را خراب کردند. باید به این نکته اشاره کنیم که جرقههای انقلاب هنگامی زده شد که علاءالدوله حاکم تهران، تاجران شکر را به وسیله چوب و فلک تنبیه میکرد. با توجه به نقش تجار در انقلاب، کسروی مینویسد: «به خاطر کوششها و مسافرتهای تجاری، بازرگانان ثروتمند بودند و میتوانستند خوب زندگی کنند. از طرف دیگر آنها از شرایط اجتماعی در کشورهای دیگر آگاه بودند و علاقه داشتند در کشور خودشان هم این مسائل و پیشرفتها را مشاهده کنند. تجار آذربایجان یک گروه موثر و ارزشمند بودند که در مقایسه با سایرین پول و حمایت بیشتری صرف نهضت مشروطیت کردند.»
در رابطه با اهداف اقتصادی نهضت، کسروی مینویسد: «این روزها کوششهایی انجام نمیشود تا جلوی گسترش کالاهای خارجی در کشور گرفته شود.» به علاوه یکی از اولین پروژههایی که مشروطهخواهان در انجام آن شکست خوردند تاسیس بانک ملی بود.
چرا نهضت مشروطیت در دستیابی به اهدافش موفق نبود، سوال مهمتری است که در این مقاله به آن پاسخ داده میشود. اما نکتهای که باید در اینجا اشاره کنیم این است که بزرگترین اشتباه مشروطهخواهان این بود که آنها تواناییهای خودشان را باور نداشتند. بعد از پیروزی اولیه طباطبایی و بهبهانی به صورت روزبهروز نهضت را هدایت نکردند. این خیلی عجیب است که احتشامالسلطنه، برادر علاءالدوله که قبلاً از او یاد کردیم، رئیس مجلس شد؛ مشیرالدوله و موتمنالملک، کسانی که در هنگام به توپ بستن مجلس از محمدعلیشاه حمایت کرده بودند، برای پستهای وزارت در دوره مشروطیت در نظر گرفته شدند و عینالدوله دشمن سرسخت مشروطیت، نخستوزیر شد. این افراد و اطرافیانشان از بازماندگان زمانی بودند که شاه را سایه خدا میدانستند و خودشان را چیزی بیشتر از یک نوکر ضعیف در مقابل شاه نمیدانستند، هیچ نقشی در دموکراسی نداشتند و تفکرات آزادیخواهی برای آنها قابل فهم نبود.
هفت سال پس از انتشار لباس تقوی، مرتضی قلیخان صنیعالدوله، یک دولتمرد تحصیلکرده آلمان، جزوه کوچکی به نام «راه نجات» منتشر کرد. او قصد داشت افکار عمومی را از طرحی که صنیعالدوله به دولت و مجلس داده بود، آگاه کند. او در اولین صفحه به ایرانیان یادآوری میکند که اگر بخواهیم خودمان کشور را اداره کنیم باید «سخت کار کنیم هیچکس از خارج هیچ کاری برای ما نخواهد کرد». صنیعالدوله یک مرد تحصیلکرده بود و کتاب «راه نجات» نشان میدهد او با اصول علم اقتصاد آشنا بوده است. |
مشروطهخواهان به سختی تلاش کردند تا یک دولت کارا ایجاد کنند به طوری که امور دولتی به جریان بیفتد و سطح زندگی مردم بهبود یابد. شکست محمدعلیشاه برای بازپسگیری تاج و تخت از دسترفته، استخدام مورگان شوستر برای مدرنیزه کردن مالیه عمومی ایران و تاسیس ژاندارمری به کمک افسران سوئدی، از این نوع کوششها بوده اما قدرتهای خارجی، به خصوص روسیه تزاری در مقابل مشروطهخواهان بودند و با هر روشی با آنها مقابله میکردند. در این کشمکش روسها تهدیدهای (اعمال) بسیار بیرحمانه و نابخشودنی در مقابل ایرانیان و مشروطهخواهان اعمال کردند.
کتابی که به خوبی تفکرات و اهداف اقتصادی مشروطهخواهان را منعکس میکند «لباس تقوی» است که به وسیله سیدجمالالدین واعظاصفهانی نوشته شده است. این کتاب در سال 1901-1900 میلادی در شیراز منتشر شد تا باعث ارتقای تولید ایران شود و حاج محمدحسین کازرونی حمایت مالی این کار را انجام داد که خود مدیر شرکت نساجی اسلامیه بود. چون سیدجمالالدین یکی از رهبران نهضت مشروطیت بود و تمام عمرش را صرف این کار کرد، «لباس تقوی»، نشاندهنده ارتباط نزدیک بین تجار و انقلابیون و از طرف دیگر انعکاسی از تفکرات اقتصادی هر دو گروه است.
کتاب حاوی چندین بخش است اما بخش اصلی همانی است که توسط سیدجمالالدین نوشته شد به جز یک حاشیه طولانی که توسط محمدخان کاشانی، یک ویراستار روزنامه، تقریر شده است.
بخش نوشتهشده به وسیله سیدجمالالدین نصیحتگونه، ناپیوسته و پر از حاشیههای شعرهای فارسی و عربی است. از طرف دیگر به نظر میرسد کاشانی به مسائل اقتصادی آشنایی بیشتری داشته است، در همان چند صفحه اندک او نظراتش را بیان کرده است. مضامین کتاب عبارتند از: ملیگرایی، استقلال اقتصادی، افزایش تولید داخلی و خودکفایی. هم سیدجمالالدین و هم کاشانی بر تاسیس شرکتهای داخلی تاکید داشتهاند. در ادامه ما ابتدا نظرات سیدجمالالدین را خلاصه میکنیم.
سیدجمالالدین مردم را به کمک برای تاسیس شرکتهای جدید و استفاده از پارچههای تولید داخل فرا خواند. اساس این تجارت بر پایه دو اصل بود: رستگاری و جهاد. جهاد لزوماً به معنای جنگ نیست بلکه به معنای این است که خودمان را از نیاز به دشمن آزاد کنیم. به عقیده سیدجمالالدین دشمن خارجی همیشه به دنبال فریب دادن مردم است. هر روز آنها یک حقه تازه میزنند، «یک روز بانک تاسیس میکنند یک روز به دنبال جادهسازی هستند، زمانی بیمارستان مجانی درست میکنند و گاهی وقتها هم مدرسه رایگان تاسیس» میکنند. همه اینها به خاطر این است که مردم را برده خود کنند. او تاکید بر عشق به کشور داشت و اینکه میهنپرستی ضرورت مسلمان بودن است. او میگفت: «اگر شما یک مسلمان هستید و سرزمین مادری و مقدس شما ایران است، باید به دنبال پیشرفت اسلام باشید. اما پیشرفت اسلام همان پیشرفت مسلمانان است.» «چطور شما حاضرید مشاهده کنید که به خاطر بیکاری و عدم وجود صنعت افراد فقیر جامعه در سختی به سر میبرند و قادر نیستند نیازهای خود را برآورده کنند»؟ «پیشرفت، گسترش علم و دانش است» زیرا «پیشرفت هر ملت و کشور بستگی به علم و دانش دارد». با تاکید بر خودکفایی او چنین
مینویسد: «این درست است که هنگامی که چشم به لامپ برقی عادت کرده باشد نمیتوان از چراغ نفتی استفاده کرد. اما اگر لامپ نفتی مال خودمان باشد و لامپ برقی را قرض گرفته باشیم همان بهتر که از لامپ نفتی استفاده کنیم. ما امید داریم که اگر کمی صبور باشیم پس از مدتی بتوانیم انواع صنایع و کارخانهها را تاسیس کنیم.» او به مردان کشورش میگفت که شما کمتر از غربیها نیستید، بنابراین شما هم قادر هستید لباسهای رنگی، تلگراف، راهآهن و مانند اینها را تولید کنید. همه اینها به وسیله تواناییهای بشر تولید شده که همه در وجود خود دارند. اگر ایرانیان بتوانند کارخانه را به وسیله نیروهای خودی و بدون کمک بسازند که چه بهتر، وگرنه میتوانند ساختن آن را از کسانی که دانش و معلومات دارند یاد بگیرند. علی محمدخان کاشانی نوشتهاش واضح، ساده و منطقی است. این امکان وجود دارد که نوشتههای ملکمخان در نظرات او تاثیر گذاشته باشد. او توضیح میدهد که ثروت یک دولت بستگی به گرایش مردم دارد. او مزیتهای تاسیس شرکت را در مقابل تجارت انفرادی خاطرنشان میکند. او تاکید بر اهمیت راهآهن، کار باکیفیت و پول درآوردن میکند. برای ارتقای تولیدات داخلی او دلایل
زیر را ارائه میکند: احساس عموم به ما میگوید که اگر ما میتوانیم پارچه خارجی را به قیمت هر ذرع (حدود 104 سانتیمتر) یک قران بخریم در حالی که قیمت تولید داخلی پنج قران است به نفع همه مسلمانان است که دومین گزینه را انتخاب کنیم زیرا یک قران که به خارجی میدهیم از کشور خارج میشود در حالی که پنج قران در کشور خودمان میماند و در داخل کشور خرج میشود. جمعیت ایران تقریباً 15 میلیون نفر است. اگر هم مردم لباسها و سایر نیازمندیهایشان را از خارج بخرند و هر سال یک تومان بپردازند هزینه کل کشور سالانه 15 میلیون تومان خواهد شد... اگر این پول در داخل کشور خرج شود در یک زمان کوتاه هم مردم از فقر نجات پیدا میکنند و زندگی راحتی خواهند داشت.
در مورد کار باکیفیت او به این نکته اشاره میکند که افتخار بشر به هنر اوست نه به طلا و نقره و بدترین آفت برای بشر عدم وجود تجارت یا هنر است.
برلینیها گروهی از ایرانیان روشنفکر بودند که بین سالهای 1915 و 1930 در برلین زندگی میکردند و تفکراتشان را در برخی روزنامهها و مجلات منتشر کردهاند. در بین آنها سیدمحمدعلی جمالزاده هم بود که برای تحصیل به بیروت و سپس اروپا عزیمت کرده بود. سیدمحمدعلی جمالزاده بیشتر به عنوان پیشتاز داستاننویسی کوتاه در ایران شناخته میشود.اما او علاوه بر داستاننویسی اولین مطالعه جامع درباره اقتصاد ایران را انجام داده که این تحقیق در سال 1917 در برلین منتشر شد. |
واضح است که نویسندگان لباس تقوی به استقلال اقتصادی و خودکفایی عقیده داشتهاند و حقیقتاً این تفکرات آنها به حمایتگرایان و مکتب تاریخی آلمان نزدیک است. با وجودی که آنها از دولت برای حمایت و کمک تقاضا میکنند اما توجهی به سیاستهای حمایتی یا تعرفهها ندارند. از طرف دیگر آنها از مردم تقاضا میکنند کالای داخلی را خریداری کنند حتی هنگامی که از کالای وارداتی گرانتر است. چنین تقاضایی هنگامی عادلانه و قابل تصور است که تولیدات داخلی فقط برای مدت کوتاهی گرانتر از خارجی باشد، اگر تولیدات ایرانی به طور عادی پنج برابر خارجی قیمت داشته باشد نه مردم آن را میخرند و نه به نفع کشور است که آن را تولید کند. به علاوه مادامی که پیشرفت اقتصادی یک هدف اصلی است به وسیله خودکفایی و بدون وابستگی به دیگران کشوری مثل ایران قادر به انجام آن نخواهد بود.
نکات گفتهشده در «لباس تقوی» بخشی از جامعه ایرانیان را نسبت به مشکلات اقتصادی کشور هوشیار کرد. همزمان آشکار شد که به خاطر عدم دانش اقتصادی، رهبران قادر نبودند که راهحل عملی برای بیماری اقتصاد کشور پیدا کنند. بین «اصول ترقی» و «لباس تقوی» توجه نخبگان ایرانی نسبت به مشکلات اقتصادی کشور جلب شد و تفکر اقتصادی تغییر کرد. اما آشکار است که هیچگاه پیشرفت علم اقتصاد در غرب طی همان دوره به ایران نرسید.
تا اوایل قرن بیستم هیچ کتاب اقتصادی در ایران چاپ نشد. کتاب سیمون دو سیسموندی (Simon D.Sismondy) «اصول اقتصاد سیاسی» در حدود سال 1883 میلادی به فارسی ترجمه شد اما منتشر نشد. اواخر سال 1905 میلادی، محمدعلی فروغی کتاب «اصول علم ثروت ملل یعنی اقتصاد سیاسی» را منتشر کرد، که برداشت آزادی از کتاب درس اقتصاددان فرانسوی پل برگارد (P.Beauregard) است. کتابی که همزمان در دانشگاههای فرانسه تدریس میشد. پل برگارد اقتصاددان مشهوری نبود. در تمامی کتابهای تاریخ اقتصادی که نویسنده مقاله بررسی کرده فقط شومپیتر (Schumpeter) اشاره به مطلبی کرده که برگارد در سال 1909 درباره کلمنت جوگلار منتشر کرده بوده.
اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شاهد کارهای اقتصاددانان مشهوری مثل جونز (Jevons)، مارشال ، والراس و فیشر هستیم. مارشال کتاب «اصول علم اقتصاد» را در سال 1890 میلادی منتشر کرد و ایروینگ فیشر تز خودش را که کاربرد ریاضیات در اقتصاد بود در سال 1892 میلادی منتشر کرد. بنابراین باید پرسید چرا فروغی کتاب یک اقتصاددان معمولی را انتخاب کرده که هیچ نقشی در آخرین پیشرفتهای علم اقتصاد نداشته است؟ پاسخ ممکن است این باشد که فروغی علم اقتصاد نمیدانست و احتمالاً با آخرین پیشرفتها در این رشته آشنا نبود. به علاوه، تسلط او به زبان فرانسه دامنه انتخاب او را به کتابهای فرانسوی محدود کرده بود. با وجود این انتخاب او بد هم نبود زیرا هیچ کتاب اقتصادی به زبان فارسی وجود نداشت و حتی اندک افراد تحصیلکرده هم با این موضوع آشنا نبودند. خوانندگان برای فهم کتابهای پیشرفته علم اقتصاد مشکل داشتند، در حالی که کتاب برگارد برای خیلیها قابل فهم بود. فروغی هم با فرهنگ غرب و هم شرق آشنا بود و در این دو محیط تحصیل کرده بود. کار مشهور او تاریخ فلسفه غرب است، اما هنگامی که در استانبول بود جزوه کوچکی درباره تئوری تکامل داروین منتشر کرد. در
این مقاله که بیش از 75 سال قبل نوشته شده، یعنی هنگامی که کمتر ایرانی حتی اسم داروین را شنیده بود، فروغی میگوید که او این تئوری را قبول دارد و حتی معتقد است آینده نوع بشر در راهی است که هر کسی ممکن است روزی از هوش مصنوعی بهرهمند شود. فروغی در مواقع بحرانی تاریخ ایرانیان نخستوزیر ایران شد. نیازی نیست که بگوییم مانند همه سیاستمداران و حقیقتاً همه افراد بشر او هم خصوصیات خوب و بد داشت و کسی نمیتواند بگوید که همه کارها و تصمیمات او درست بوده است. یک تحقیق بیطرف در مورد زندگی و کارهای او ضروری به نظر میرسد.
برای سالیان دراز کتاب برگارد تنها کتاب در دسترس برای خوانندگان ایرانی بود. اینکه آیا مطالب این کتاب روی سیاستهای دولت و به خصوص هنگامی که دولت توسط فروغی هدایت میشده، موثر بوده یا نه، سوالی است که ارزش تحقیق و بررسی دارد.
هفت سال پس از انتشار لباس تقوی، مرتضی قلیخان صنیعالدوله، یک دولتمرد تحصیلکرده آلمان، جزوه کوچکی به نام «راه نجات» منتشر کرد. او قصد داشت افکار عمومی را از طرحی که صنیعالدوله به دولت و مجلس داده بود، آگاه کند. او در اولین صفحه به ایرانیان یادآوری میکند که اگر بخواهیم خودمان کشور را اداره کنیم باید «سخت کار کنیم هیچکس از خارج هیچ کاری برای ما نخواهد کرد». او میگوید وظیفه دولت حمایت از جان و مال مردم است. این حمایت دو گونه است، مستقیم و غیرمستقیم. دولت به وسیله حفاظت از مرزها امنیت را تامین میکند و به وسیله اجرای قانون در داخل کشور و به وسیله تاسیس سیستم قضایی از تجاوز افراد به حقوق دیگران جلوگیری میکند.
حمایتهای غیرمستقیم خدماتی است که مردم در زندگی به آن نیاز دارند، مثل آموزش مردم در مدارس، آموزش تجارت و ساختن جادهها. بر اساس وظایفی که بر عهده دولت است دولت نیاز به پول دارد و هر کسی باید سهم خودش را بپردازد. به علاوه یک نظام با تنظیمکنندههای روشن برای جمعآوری درآمدها و هزینههای دولت، لازم است. او اضافه میکند که رمز هدایت موفق کشور افزایش ثروت است تا مردم بتوانند مالیات بیشتری بدهند.
برنامه صنیعالدوله برای افزایش سریع درآمد ایران ساختن راهآهن است. او محل هزینههای حمل و نقل کشور از طریق جادههای اصلی را 25 میلیون تومان تخمین میزند. او حساب میکند که به وسیله شبکه راهآهن این هزینه نصف میشود به علاوه تجارت افزایش خواهد یافت.
او محاسبه میکند که ساختن شش هزار کیلومتر راهآهن بین شش تا هفت سال طول میکشد و هزینهای بین 100 تا 120 میلیون تومان خواهد داشت. بهره این مبلغ سالی شش میلیون تومان خواهد بود. او پیشنهاد میکند برای شروع کار ابتدا یک بخش 900 کیلومتری با هزینه 20 میلیون تومان ساخته شود به طوری که اصل و بهره بازپرداخت آن سالی یک میلیون تومان باشد. فایده ساختن یک خط در یک زمان این است که این خط سریع تمام میشود و میتوان از آن استفاده کرد و در نتیجه درآمدزا خواهد شد. همچنین به عقیده وی 75 درصد مخارج سالانه ساختن راهآهن، در ایران و به صورت دستمزد و خرید مواد اولیه خرج خواهد شد، بنابراین درآمد مردم بالا خواهد رفت.
با توجه به همه این منافع، کشور باید مبلغ مورد نیاز را قرض بگیرد و قادر است پرداخت مبلغ یک میلیون تومان بابت اصل و فرع را تضمین کند. صنیعالدوله میگوید که او یک منبع برای این پول پیدا کرده است اما بعد از بحث در دولت و مجلس آن را افشا خواهد کرد. او مالیات روی چای و شکر را پیشنهاد کرد و هنگامی که پذیرفته نشد مالیات روی نمک را پیشنهاد کرد.
ساختن یک سیستم راهآهن از آرزوهای قدیمی و مهم برای توسعه اقتصادی در ایران بود. میرزا ملکمخان اظهار کرده است که «دلیل اصلی پیشرفت در غرب ... وجود راهآهن است.» همچنین میرزا علیمحمدخان کاشانی هم تاکید کرده که ما به راهآهن نیاز داریم. بالاخره صنیعالدوله به عنوان یک دولتمرد رسمی، یک طرح پیشنهادی تهیه کرد. با وجود این، طرح انجام نشد تا اینکه رضاشاه و وزیر دربارش، عبدالحسین تیمورتاش، طرح صنیعالدوله برای سیستم راهآهن را به وسیله مالیات روی شکر و چای تامین مالی کردند. خیلی جالب است که برادر صنیعالدوله به عنوان وزیر فوائد عامه این طرح پیشنهادی را در 20 فوریه 1927 میلادی به مجلس برد.
به عنوان نکته آخر، باید اشاره کنیم صنیعالدوله یک مرد تحصیلکرده بود و کتاب «راه نجات» نشان میدهد او با اصول علم اقتصاد آشنا بوده است. معذلک همه طرحهای او چیزی بیش از محاسباتی روی کاغذ نیست. با وجود این باید اشاره کنیم که او خیلی خوشبینانه هزینهها را کمتر از مقدار واقعی برآورد کرده بود و معمولاً ساده گرفتن دشواریها از خصوصیات همه کسانی است که وظایف تاریخی را به عهده میگیرند.
برلینیها گروهی از ایرانیان روشنفکر بودند که بین سالهای 1915 و 1930 در برلین زندگی میکردند و تفکراتشان را در برخی روزنامهها و مجلات منتشر کردهاند. در بین آنها سیدمحمدعلی جمالزاده، فرزند سیدجمالالدین واعظاصفهانی که قبلاً اشاره شد، هم بود که برای تحصیل به بیروت و سپس اروپا عزیمت کرده بود. سیدمحمدعلی جمالزاده بیشتر به عنوان پیشتاز داستاننویسی کوتاه در ایران شناخته میشود. اما او علاوه بر داستاننویسی اولین مطالعه جامع درباره اقتصاد ایران را انجام داده که این تحقیق در سال 1917 در برلین منتشر شد.
گنج شایگان شبیه کتابهای سالنامه آماری است. این خیلی قابل توجه است که چطور جمالزاده توانایی جمعآوری اطلاعات و آمار جنبههای مختلف اقتصاد ایران را داشته است.
در زمانی که ساختار ضعیفی از ارقام کمی در اقتصاد ایران موجود بود قابل قبولترین آمارها شامل ارقامی بود که از طرف گمرک منتشر میشده و نشاندهنده صادرات و واردات و درآمدهای گمرکی بود. با استفاده از این منابع و گزارشهایی که در اروپا چاپ شده بود و سایر اطلاعات، جمالزاده تصویری از اقتصاد ایران و اصول اولیه آن ارائه میکند. او همچنین برخی مشکلات اقتصادی کشور را نشان داده و برخی سیاستهای پیشنهادی را ارائه میکند.
نمیتوان گفت همه اطلاعات ارائهشده در گنج شایگان دقیق است. همچنان که نمیتوان آن را کتابی قوی از جهت تحلیل یا سیاستهای پیشنهادی دانست. نکته مهم این است که این کتاب اولین کتاب از این نوع است که پنجرهای از شرایط اقتصادی ایران در اولین سالهای قرن بیستم بر روی ما باز میکند. اما شاید بزرگترین مشخصه این کتاب در این است که درباره اقتصاد به وسیله ارقام و واقعیتها صحبت میکند.
در نتیجه شکست نهضت مشروطه تعدادی از دولتمردان و روشنفکران به این نتیجه رسیدند که تنها راه بیرون آوردن کشور از گرداب عقبماندگی وجود یک دولت قوی است. آنها عقیده داشتند یک دولت مرکزی قوی قادر است صلح و امنیت را در کشور برقرار کند تا به وسیله آن مشکلات ناشی از عقبماندگی اقتصادی هم مرتفع شود. بین سالهای 1921 و 1930، رضاخان (بعدها رضاشاه) یک فرد ارتشی که از بریگاد قزاق بیرون آمده بود قانون دولت مرکزی را در سرتاسر ایران گسترش داد. همزمان دکتر آرتور میلسپو مسوول مالیه ایران شد و توانست مالیاتها را مرتب جمعآوری کند. اما توسعه اقتصادی و افزایش تولید چه شد؟
در مقالهای تحت عنوان «بحران» که در سال 1926 میلادی منتشر شد علیاکبر داور کسی که وزیر عدلیه و بعد وزیر مالیه رضاشاه بود تفکر «دولت باید پیشتاز فعالیتهای اقتصادی باشد» را مطرح کرد. او نشان داد که «عامل بحران ما اقتصاد است هر چیز دیگری تحت تاثیر آن است... دلیل بدبختی ما فقدان منابع است، یک ملت فقیر باید همه این بدبختیها را تحمل کند». داور توضیح نمیدهد که طبیعت بحران ایران چیست، اما او خاطر نشان میکند که مردم به خاطر مسائلی که کشور در آن افتاده همه ناخرسند هستند. |
در مقالهای تحت عنوان «بحران» که در سال 1926 میلادی منتشر شد علیاکبر داور کسی که وزیر عدلیه و بعد وزیر مالیه رضاشاه بود تفکر «دولت باید پیشتاز فعالیتهای اقتصادی باشد» را مطرح کرد. او نشان داد که «عامل بحران ما اقتصاد است هر چیز دیگری تحت تاثیر آن است... دلیل بدبختی ما فقدان منابع است، یک ملت فقیر باید همه این بدبختیها را تحمل کند». داور توضیح نمیدهد که طبیعت بحران ایران چیست، شاید برداشت شخصی وی در آن زمان بوده، اما او خاطرنشان میکند که دولتها عمر کوتاهی دارند، مردم از ادارات دولتی ناامید هستند و به خاطر راهی که کشور در آن افتاده همه ناخرسند هستند. به علاوه، رهبران قبایل (عشایر) و خانهای محلی قدرتمند هستند و مردم آزاد نیستند. به عقیده داور بهترین راه نجات، اصلاح اقتصادی است. اما عوامل ایجاد بحران اقتصادی چه هستند؟ داور این عوامل را به دو دسته تقسیم کرده است: موقتی و ساختاری. در گروه اول به برداشت محصول کم در سال قبلی اشاره میکند (منظور او حدود سال 1925 میلادی است) و همچنین مسدود شدن جاده منتهی به روسیه. اما به عقیده وی اصلیترین و پایدارترین مشکل ایران عدم توازن بین تولید و مصرف در ایران است؛
ایرانیان همیشه بیشتر از تولیدشان مصرف میکنند. این به دو علت است. از یک طرف کالاهای لوکس غربی مثل اتومبیل و داروهای جدید، و تجهیزات وارد میشد و مردم به مصرف آنها عادت میکردند. از طرفی کالاهای تولید داخل با روشهای قدیمی تولید میشد و نمیتوانست با کالاهای غربی رقابت کند بنابراین تولیدشان متوقف میشد. برای متعادل کردن مصرف و تولید ما باید مصرف را کاهش و تولید را افزایش دهیم. در حال حاضر کاهش مصرف غیرممکن است، هیچ راهی نیست که به زمان سابق برگردیم هنگامی که هیچ اتومبیل، تلفن، داروی جدید و مانند اینها وجود نداشت. به علاوه وطنپرستی ایجاب میکند که انسان بخواهد مردم کشور از زندگی بهتر لذت ببرند. بنابراین تنها انتخاب افزایش تولید است؛ ایرانیان باید کالاهای بازارپسند را در مقیاس وسیع و قیمت منطقی تولید کنند. به عبارت دیگر ایران باید صدها میلیون ریال کالاهایی مثل ابریشم، کتان، پشم، تنباکو، میوه و خشکبار، مس، سرب و صدها نوع کالای دیگر را به کشورهای خارج صادر و کالاهای باکیفیت و پیشرفته وارد کند.
بنابراین در اینجا دو مشکل وجود دارد: افزایش تولید و توانایی فروش کالاهای ایرانی در خارج. داور تعدادی از مشکلاتی را که در افزایش تولید کشور با آن مواجه است خاطرنشان میکند. اول تولیدات ایران کشاورزی هستند و به راحتی نمیتوان آن را افزایش داد. دوم عوامل تولید - کار، تکنولوژی و سرمایه- در ایران کم است. جمعیت ایران کوچک است و بیشتر مردم درگیر فعالیتهای تولیدی نیستند. روشهای تولید خردمندانه و علمی نیست. بهرهوری کشاورزی پایین است، دامها به خاطر بیماری تلف میشوند و کشاورزان اجازه نمیدهند گاوهایشان واکسینه شوند بلکه طالعبین و جادو را ترجیح میدهند. بالاخره سرمایه در نتیجه پسانداز جمع میشود. در کشوری که مصرف بیشتر از تولید است تشکیل سرمایه ممکن نیست. در جایی که سرمایه نیست نرخ بهره بالاست. این غیرعملی است که با نرخ 24 درصد قرض کنیم و با استفاده از آن تولید کشاورزی را توسعه دهیم. همین طور در صنایع، ایران هیچ چیز ندارد. داور نتیجهگیری میکند که راز پیشرفت، افزایش تولید در کوتاهمدت و به سرانجام رساندن روشهای مدرن در تولید است.
داور عقیده داشت که سه عامل برای موفقیت بازاریابی کالاهای ایرانی لازم است.
در دنیای امروز کالاها به دنبال مشتری میگردند. اول باید بازار را پیدا کرد و تولید را بر اساس نیازها و سلیقه آن تنظیم کرد. در گذشته تجار نه به این امر واقف بودند و نه توانایی مالی اجرای این وظیفه را داشتند. به علاوه نمایندگان دولت در خارج از کشور هم توانایی انجام چنین وظایفی را نداشتند.
بعضی کالاها که اخیراً در ایران تولید شده سودآور نیستند و باید با کالاهای دیگر عوض شود.
کالاها باید به قیمت بازار ارائه شود. برای رسیدن به این منظور کالاهای کشاورزی و صنعتی باید بر اساس آخرین روشهای علمی و اقتصادیترین روش تولید شود و هر چه سریعتر آنها را به بازار رساند و با کمترین هزینه ممکن.
اکنون اصل طرح پیشنهادی داور مطرح میشود: چه کسی باید این وظایف را انجام دهد؟
«به عقیده من، در شرایط فعلی کشور، هیچکس به جز دولت قادر نیست بر بحران غلبه کند». کسی نمیتواند از تاجران توقع داشته باشد برای تولیدات ایران بازار پیدا کنند، دولت باید راه را به آنها نشان دهد. کسی نمیتواند از مردم توقع داشته باشد ایده جدیدی برای تولیدات کشاورزی پیدا کنند بلکه دولت باید روش درست را به کشاورز یاد دهد. تولید کالاها با حداقل قیمت نیازمند تکنولوژی علمی، جادههای مناسب تجارت، حمل و نقل مدرن و نرخهای بهره پایین است که همه اینها بستگی به امنیت و حمایت قانونی از حقوق مالکیت دارد. کدام یک از این وظایف را میتوان به گردن مردم ناآگاه و بیارزش گذاشت؟ بله، دولت باید ما را از این وضعیت نامناسب خارج کند.
از شروع دوره رضاشاه (1941-1925)، داور یکی از مهمترین دولتمردان بود. طی این دوره دولت به طور فزایندهای درگیر کارهای اقتصادی شد و طرحهای بزرگی به اجرا درآمد، که در بین آنها میتوان به سیستم راهآهن و تاسیس بانک ملی ایران اشاره کرد. به عنوان وزیر مالیه - از 17 سپتامبر 1933 تا 9 فوریه 1937 هنگامی که او خودکشی کرد- داور همیشه نقش دولت در اقتصاد را افزایش داد. او شرکتهای دولتی بسیاری تاسیس کرد از جمله شرکت مرکزی، موافقتنامههای تجاری با اتحاد شوروی و شرکت بیمه ایران. بسیاری از فعالیتهای دولت در این دوره توجیه اقتصادی نداشتند. علی وکیلی، کسی که در شرکت مرکزی کار میکرد مطالبی را درباره این شرکت در خاطرات خود آورده است. یادماندههای او نشاندهنده بسیاری از فعالیتهای نابخردانه اقتصادی در این دوره است. چند نمونه برای ما کافی است.
در جاده مشهد، وکیلی مشاهده کرد مسافران چای را از قهوهخانهها میخرند اما از قندی که همراه خود آوردهاند، استفاده میکنند. اخیراً قیمت قند به شدت افزایش یافته بود. وکیلی مشاهداتش را به داور گزارش کرد. او هم دستور داد در مورد استکانهای چای در قهوهخانهها تحقیق کنند. از زمانی که قیمت چای و قند برای مدت طولانی ثابت مانده بود، قهوهخانهها از استکانهای کوچکتر و کوچکتر که تقریباً نصف اندازه استکانهای قبلی بود، استفاده میکردند. پس از تحقیقات گسترده و محاسبه هزینهها و سود متعارف به صاحبان قهوهخانهها دستور داده شده از استکانهای بزرگتر استفاده کنند. در آن زمان آیا وزیر مالیه ایران کارهای مهمتر از این نداشته است که انجام دهد. در 7 ژانویه 1936، رضاشاه دستور کشف حجاب را صادر کرد. نتیجه این کار کمبود پوشاک زنان به خصوص پالتو بود، خیاطها قیمت را بالا بردند. همزمان رضاشاه به داور دستور داد چارهای بیندیشد، و پس از شنیدن نظر وکیلی، چندین مغازه و تعدادی خیاط توسط دولت اجاره شد. او سپس اعلام کرد شرکت مرکزی چندین فروشگاه خیاطی تاسیس کرده و پالتو را بین شش تا هشت تومان عرضه میکند. این فروشگاهها دو تا سه ماه به
کار خود ادامه دادند تا اینکه وکیلی بحران را خاتمهیافته اعلام کرد و شرکت مرکزی فروشگاههای خیاطی را بست. اما به خیاطان اخطار داده شد اگر قیمت را بالا ببرند این داستان دوباره تکرار خواهد شد.
یک تاجر مصری یک ساختمان اجارهای ساخته بود و هر اتاق را پنج تومان ماهانه کرایه میداد. داور به وزارتخانه سفارشی کرد که به این مرد کمک کند اما همزمان از مرد مصری تقاضا کرد اجاره را هم کاهش دهد. او تهدید کرد اگر از دستور او سرپیچی کند دولت آپارتمانهای مشابهی خواهد ساخت و آنها را با قیمت کمتر اجاره خواهد داد، بنابراین تاجر مصری ضرر خواهد کرد. تاجر مصری هم دستورات داور را اطاعت کرد.
چنین خطاها و برداشتهایی که از اقتصاد میشد و تاسیس شرکتها و کارخانههای زیانده دولتی، اقتصاد ایران را در مسیر بدتری هدایت کرد. ایرانیان تا الان هم زیان این اقدامات اشتباه را میدهند. بیش از 125 سال پس از اینکه ملکمخان در لندن اقامت داشت و یک برنامه اقتصادی برای ناصرالدینشاه نوشت اقتصاد ایران در یک مسیر غلط حرکت میکند. بیکاری بالا و چشمانداز آینده اقتصاد مبهم است. دولت و اغلب صنایع برای ادامه فعالیتشان وابسته به درآمدهای نفتی هستند. تردیدی نیست که مردم و دولت مایلند تا اقتصاد از وضعیت نامساعد فعلی خارج شود. اولین نکته این است که بدانیم چگونه و چرا اقتصاد به وضعیت فعلی دچار شده است. سیاستهای غلط گذشته که بر پایه تفکرات اقتصادی اشتباه شکل گرفته، مسلماً یکی از عوامل اصلی است.
پینوشتها و منابع :
1- جان مینارد کینز، تئوری عمومی پول، اشتغال و بهره (لندن: انجمن اقتصاد سلطنتی)، 1973، صص 384-383 (چاپ اول 1936).
2- در این زمینه کوششهایی توسط دو صدراعظم اصلاحطلب، قائممقام و امیرکبیر، انجام شد که ارزش اشاره کردن دارد اگر چه این کوششها متوقف شد. نویسنده به این دوران اشارهای نکرده است زیرا خارج از دوره مورد مطالعه در این مقاله بوده است. نویسنده تحقیقی در مورد قائممقام ندیده، اما خوانندگان علاقهمند به زندگی و سرانجام امیرکبیر میتوانند به کتاب عالی فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، چاپ ششم (تهران: خوارزمی، 1982) مراجعه کنند.
3- برای زندگی و تفکرات ملکمخان، برای مثال نگاه کنید به فرشته نورایی، تحقیق در افکار ملکمخان ناظمالدوله (یک تحقیق در مورد تفکرات میرزا ملکمخان ناظمالدوله) (تهران: جیبی، 1973)؛ اسماعیل رایین، میرزا ملکمخان زندگی و کوششهای سیاسی او (تهران: صفی علیشاه، 1971)؛ حامد الگار، میرزا ملکمخان تحقیقی در تاریخ مدرنیسم ایرانی (برکلی: دانشگاه کالیفرنیا، 1973)؛ حجتالله اصیل، زندگی و اندیشه میرزا ملکمخان ناظمالدوله (تهران: نی، 1977)؛ کریم مجتهدی، میرزا ملکمخان و اصول نظری نظم پیشنهادی او، راهنمای کتاب، 21 (1978) صص 296-282؛ فریدون آدمیت، فکر آزادی و مقدمات نهضت مشروطیت (تهران: سخن، 1961). بیشتر نوشتههای ملکمخان منتشر شده و در دسترس است، شامل: کارهای جمعآوریشده ملکم، ویرایش به وسیله هاشم ربیعزاده (تهران: مجلس، 1907)؛ کارهای جمعآوریشده میرزا ملکمخان، ویرایش و مقدمه به وسیله محمد محیططباطبایی (تهران: علمی)، روزنامه قانون (روزنامه منتشرشده به وسیله ملکم) ویرایش به وسیله هما ناطق (تهران: امیرکبیر، 1976).
4- میرزا ملکمخان، اصول ترقی، سخن، جلد 16، شماره 6-1 (1967-1966). در مجموعه کارهای جمعآوریشده ملکم به وسیله ربیعزاده نظر او در دو قسمت تحت عنوان اصول ترقی و حرف غریب، آمده است.
5- الگار، میرزا ملکمخان، ص 109
6- ملکم به وظیفه پول به عنوان ذخیره ارزش توجهی نکرده است.
7- در سال 1872 طی مسافرت به اروپا، ناصرالدینشاه امتیازات زیادی به بارون جولیوس دو رویتر اعطا کرد که از آن جمله تاسیس یک بانک بود.
8- این به خصوص خیلی مهم است زیرا روحانیون همیشه با ملکمخان مخالف بودهاند. به خاطر تفکرات مدرنیته و سکولار و به خاطر اینکه به عقیده آنها ملکم قلباً به اسلام اعتقاد نداشت.
9- تاریخچه سی ساله بانک ملی ایران،1337-1307 (تهران: بانک ملی ایران، 1959) ص 12.
10- کسروی، احمد. تاریخ مشروطه ایران چاپ دهم (تهران: امیرکبیر، 1974) ص 7-35 و ص 51
11- همان منبع صص 58-54
12- همان منبع صص 59-58
13- همان منبع ص 128
14- همان منبع ص 152
15- اصفهانی، سیدجمالالدین. لباس تقوی، محمدی، دارالطبع. شیراز، 1901-1900، نگاه کنید همچنین به، لباس تقوی: نوشته اقتصادی اول قرن بیستم، مطالعات خاورمیانه، جلد 28 (1992)، صص 548-547، که برخی از قسمتهای این نوشته مجدداً در اینجا آورده شده است. برای اطلاعات بیشتر از زندگی و کار سید نگاه کنید به سیدمحمدعلی جمالزاده، سیدجمالالدین واعظ معروف به اصفهانی، در اروپا. خواجهنوری (ویراستار)، مردان خودساخته (تهران: اقبال- امیرکبیر، 1956) صص 138-120، و اقبال یغمایی، شهید راه آزادی، سیدجمال واعظاصفهانی (تهران: توس 1978).
16- لباس تقوی، صص 22-20
17- همان منبع، صص 27-26
18- همان منبع، ص 32
19- همان منبع، صص 35-34
20- همان منبع، ص 36
21- همان منبع، ص 41
22- همان منبع، ص 74
23- برای ترجمه قسمتهای نوشتهشده به وسیله کاشانی، نگاه کنید به لباس تقوی، صص 556-553
24- همان، صص 556-555
25- همان، ص 556
26- آدمیت، فریدون؛ و نجات، هما. افکار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در آثار منتشرنشده دوران قاجار (تهران، آگاه، 1977)، صص 238-233
27- برگارد، پل. اصول علم ثروت ملل یعنی اقتصاد سیاسی، ترجمه محمدعلی فروغی (تهران، مطبع شاهنشاهی، 1905). یک چاپ جدید از این کتاب با مقدمه همراه آن در دسترس است (تهران: فروان، 1998).
28- شومپیتر، جوزف آ. تاریخ تحلیل اقتصادی (نیویورک، انتشارات دانشگاه آکسفورد، 1954) ص 1124
29- محمدعلی فروغی، اندیشه دور و دراز (استامبول، ن. پ، 1927)
30- صنیعالدوله، مرتضی قلیخان. راه نجات (تهران: نشر تاریخ ایران، 1984) (نسخه اصلی 1907 چاپ شد)
31- همان، ص 9
32- همان، ص 10
33- همان، صص 12-10. لازم است اشاره کنیم که صنیعالدوله به عنوان وزیر مالیه اولین بودجه مالی تاریخ ایران را به طور جامع تهیه کرد، اگرچه ترور او در 1911 میلادی به وسیله یک گرجی کار او را ناتمام گذاشت، نگاه کنید به منوچهر ضیایی، مجموعه قوانین بودجه، برنامه و سایر قوانین و مصوبات مربوط از سال 1285 تا سال 1343. (تهران: سازمان برنامه و بودجه، 1987) جلد یک صفحه 131
34- راه نجات، ص15
35- همان، صص19-15
36- همان، ص 18
37- قلی هدایت، مهدی. خاطرات و خطرات (تهران: رنگین، 1950) ص 294
38- پیشنهاد شماره 3، ص32
39- خاطرات، ص 474
40- برای این نکته نگاه کنید به دیوید مک کالا، راه بین دریاها: ایجاد کانال پاناما، 1914-1870 (نیویورک: سیمون و شوستر، 1977) برای آشنایی و خصوصیات فردیناند دو لسپس، مردی که ساختن کانال سوئز را شروع و به پایان رساند، ولی نتوانسته کانال پاناما را تمام کند.
41- برای آشنایی با فعالیتهای این گروه نگاه کنید به جمشید بهنام، برلینیها (تهران: فرزان، 2000)
42- آرینپور، یحیی. از صبا تا نیما، پنج تابلو (تهران، حبیبی 1978)، جلد 2، صص 288-278
43- جمالزاده، سیدمحمدعلی. گنج شایگان، چاپ دوم (تهران: کتاب تهران، 1983) چاپ اول 1917
44- داور، علیاکبر. بحران، آینده، دسامبر 1926، ژانویه 1927، صص 24-7. برای زندگی و تفکرات داور نگاه کنید به باقر عاقلی، داور و عدلیه (تهران: علمی، 1990)؛ و کاوه بیات، اندیشه سیاسی داور و تاسیس دولت مدرن در ایران، گفتوگو، شماره 2 (1993)، صص 133-116
45- همان، ص 8
46- همان، صص 21-20
47- همان، ص23
48- همان، ص 24
49- وکیلی، علی. داور و شرکت مرکزی (تهران: اتاق بازرگانی ایران، 1964).
50- همان، صص29-3
51- همان، صص 63-61
52- همان، صص 64-6
دیدگاه تان را بنویسید