تاریخ انتشار:
آیا زمان بازنگری در سیاستهای ترافیکی فرارسیده است؟
تغییر مسیر
برای حل معضل ترافیک طی سالهای مختلف سیاستهای گوناگونی اتخاذ، قوانین مختلفی وضع و طرحهای متعددی به اجرا گذاشته شده، اما هیچ کدام از این سیاستها، قوانین و طرحها نتوانستهاند از شدت بحران ترافیک بکاهند و حتی برخی صاحبنظران معتقدند اجرای بخشی از آنها به بحران ترافیک دامن زده و آن را تشدید کرده است.
ترافیک تهران مساله امروز این شهر نیست، این مساله سالهاست دامن پایتخت را گرفته و با هیچ تدبیری رها نکرده است. مسالهای که حالا به یک معضل جدی تبدیل شده و حتی گریبان شهرهایی مثل مشهد، اصفهان و تبریز را هم گرفته است. برای حل معضل ترافیک طی سالهای مختلف سیاستهای گوناگونی اتخاذ، قوانین مختلفی وضع و طرحهای متعددی به اجرا گذاشته شده، اما هیچ کدام از این سیاستها، قوانین و طرحها نتوانستهاند از شدت بحران ترافیک بکاهند و حتی برخی صاحبنظران معتقدند اجرای بخشی از آنها به بحران ترافیک دامن زده و آن را تشدید کرده است.
قانون توسعه حملونقل عمومی و مدیریت مصرف سوخت، طرح جامع شهری و طرح جامع حملونقل و ترافیک از طرحها و سیاستهای کلانی هستند که برای اثرگذاری بر ترافیک تدوین شدهاند و هر کدام متولیانی دارند؛ اما چرا هیچ یک از متولیان مختلف حوزه ترافیک نتوانستهاند از رهگذر این طرحها و قوانین، از بار این مساله بکاهند؟ آیا ایراد از این طرحها و سیاستهاست که هیچ کدام به نتیجهای که از آنها انتظار میرفته نرسیدهاند یا عملکرد مسوولان در اجرای این سیاستها و قوانین و مقرراتی که برای اجرای آنها وضع شدهاند دچار اشکال است؟ آیا میتوان گفت زمان بازنگری اساسی در این طرحها و سیاستهای کلان فرارسیده است؟ اگر قرار بر بازنگری در این سیاستها باشد، چگونه و با چه تدابیری میتوان این سیاستها را مورد بازنگری قرار داد و چه الزاماتی باید در این بازنگری مد نظر قرار گیرد تا شاهد شکست چندباره نباشیم؟
در کنار سیاستهای کلان، تصمیمهای مقطعی مانند طرح ترافیک، طرح زوج و فرد و طرح LEZ نیز در مقاطع مختلف طراحی و اجرا شدهاند؛ طرحهایی که از آغاز اجرا تاکنون که همچنان به اشکال مختلف ادامه دارد، مورد انتقاد کارشناسان بودهاند. چه اشکالاتی در طراحی طرحی مانند طرح ترافیک وجود دارد که نه مشکل آلودگی هوا را حل کرده و نه معضل رفت و آمد در تهران را تسهیل کرده است؟ محدودیتهای تردد بهجز اینکه بسیاری از خانوادههای ساکن تهران را به داشتن دو یا چند خودرو واداشته، چه اثری بر ترافیک گذاشته است؟ آیا این محدودیتها به بیشتر شدن خودروهای شهر تهران نیفزوده است؟ حتی مقررات دیگری هم هستند که بر معضل ترافیک شهری میافزایند و آن را تشدید میکنند؛ به عنوان مثال محدود کردن ساعت کار اصناف، با محدود کردن زمانی که خانوارها میتوانند برای خرید مراجعه کنند، به افزایش بار ترافیکی در ساعات پایانی کار اصناف انجامیده است. آیا میتوان به بازنگری در چنین مقرراتی امیدوار بود؟ قانون توسعه حملونقل عمومی و مدیریت مصرف سوخت چرا به اهداف خود دست نیافته است؟ برای توسعه حملونقل عمومی لازم است چه تدابیری اندیشیده شود؟ اقداماتی مثل ساختن پلها و
اتوبانهای مختلف چه تناسبی با توسعه حملونقل عمومی دارد؟ سیستم حملونقل تاکسیرانی، اتوبوسرانی و مترو تهران و شهرهای بزرگ چه اشکالات عمدهای دارد که کفاف رفتوآمد مردم این شهر را نمیدهد؟
دیدگاه تان را بنویسید