برای بودجه محدود دولتی سینما و خزانه خالی دولت چه باید کرد؟
ماموریت غیرممکن سازمان سینمایی و فارابی
«دولت، کشور را با نفت ۳۰دلاری اداره میکند، نه نفت ۱۴۷دلاری»؛ کنایهای آشکار از سوی حسن روحانی خطاب به افراد و جریانهایی که از محدودیتهای مالی و رکود کشور برای هجمه به دولت یازدهم بهره میبرند.
«دولت، کشور را با نفت 30دلاری اداره میکند، نه نفت 147دلاری»؛ کنایهای آشکار از سوی حسن روحانی خطاب به افراد و جریانهایی که از محدودیتهای مالی و رکود کشور برای هجمه به دولت یازدهم بهره میبرند. این سبد درآمدی کوچک، حالا بخش فرهنگ و هنر را هم تحت تاثیر خود قرار داده و حتی طرفداران اقتصاد دولتی کنترلشده را به این نتیجه رسانده که روند موجود قابل ادامه نیست؛ خواه در سینما باشد یا سایر بخشهای فرهنگی و هنری. در این میان وضعیت سینما به سبب ارتباط بیشتر با اقشار و گروههای مختلف مردم، بیشتر به چشم میآید و مدیران سازمان سینمایی به ویژه بنیاد سینمایی فارابی به عنوان یکی از حامیان مالی تولیدات سینمایی را در سال سخت مالی دولت با دشواریهای بسیاری مواجه ساخته است. از خرداد 92 که مردم، تفکری جدید را برای اداره امور اجرایی کشور برگزیدند به این سو، ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم دادند تا قلک دولت هر روز کوچکتر و کوچکتر شود. طلای سیاه که سالهاست اصلیترین منبع درآمدهای ارزی دولتها در ایران به شمار میرود، به شکلی عجیب سقوط آزاد خود را آغاز کرد. افزایش ذخایر نفتی ایالات متحده، رفتن این کشور به سمت
شیل اویلها، عرضه مازاد بر مصرف در میان کشورهای اوپک و اخبار نهچندان امیدوارکننده درباره رشد اقتصادی جهان به ویژه کشورهای خریدار نفت، بهای این ماده گرانبها را از 110 دلار به زیر 30 دلار رسانده است. تا پیش از بامداد 27 دیماه 94 یعنی روز اجرای برجام و در دو سال و نیم عمر دولت روحانی، بر اساس تحریمهای ظالمانه اعمالشده بر ضد کشورمان، ایران تنها حق فروش حدود یک میلیون بشکه نفت در روز را داشت و در کنار اینها حدود 3400میلیارد تومان هم ماهانه برای یارانه نقدی باید صرف میشد. خروجی این شرایط بغرنج اقتصادی، کاهش بودجه دستگاههای دولتی به ویژه در بخشهای حمایتی است و بودجه بخش هنر کشور هم از این قاعده مستثنی نیست. با وجود سخنان زیبا از سوی دولتمردان گذشته و نصایح اقتصاددانان برای کاهش تصدیگریها، دولت همچنان بازیگر اصلی حوزههای مختلف است. طرفه اینکه حتی بسیاری از سینماگران و اهالی فرهنگ نیز با وجود تاکید بر بازگشت دولت به امور حاکمیتی و واگذاری عرصه به بخش خصوصی در راستای شکلگیری هنر مستقل و «خودساخته»، نیمنگاهی به دست دولت دارند تا به اشکال مختلف، چتر حمایتی خود را همچنان بر سر این حوزه باز نگه دارد. از
جهاتی نیز چارهای جز این ندارند. پس از انقلاب اسلامی، ریلگذاری جدیدی در حوزه فرهنگ و هنر انجام شد و این «کودک نوپا» دست در دست دولت به دوران «نوجوانی» رسیده است، چرا که تفکر حضور دولت به عنوان «بزرگتر» در همه عرصهها برای ایجاد رویه کنترلی، تعیین خطمشی و حتی شیوه اجرا، در حوزه فرهنگ و هنر هم صدق میکرد. حالا یکشبه نمیتوان انتظار داشت تا همه این حمایتها کنار رود. از سوی دیگر برای حضور سرمایههای سرگردان بخش غیردولتی در این حوزه فرهنگ و هنر زمینهسازی صورت نگرفته و وجود قوانین دست و پاگیر برای سودبخش کردن این حوزه، بخش خصوصی را برای ورود به آن ترغیب نمیکند. تصور کنید فردی در بخش شبکه نمایش خانگی، دست به ساخت یک مجموعه بزند و فردای توزیع اولین قسمت، سری به سایتهای پرشمار غیرقانونی دانلود تا لینک سریال خود را مشاهده کند. یا سرمایهگذار یک فیلم بخش خصوصی، به ناگاه کپی غیرمجاز فیلم به نمایش درنیامده خود را در پیادهروهای شهرهای مختلف روی پارچه پهنشده از سوی دستفروشان فیلم مشاهده کند. اگر مرغ اقبال بر شانههای او بنشیند به این بلایای سرمایهسوز هم دچار نشود، هزارتوی توزیع و اکران را پیش رو خواهد
دید. نبود سوژههای جذاب و سختگیریهای غیرمعمول در پرداختن به موضوعات بااهمیت برای مردم، اثری کمجاذبه را روی پرده میفرستد. از سوی دیگر، کاهش قدرت خرید مردم پس از شوک ارزی سال 90 و کاهش آن به حدود یکسوم، همچنان ترمیم نشده و در چنین شرایطی معمولاً اولین قربانی، بخش فرهنگ و هنر است چون همه هزینهها به سبد مصرفی خانوار میرود و کالای فرهنگی تا اطلاع ثانوی از آن کنار گذاشته میشود. از میان اظهارنظرهای فعالان این حوزه، مدیران فعلی و سابق و اقتصاددانان میتوان دریافت سینمای ایران در سه ضلعی کمبود منابع دولتی، بیمیلی یا کمتوانی بخش خصوصی برای ورود به این حوزه به دلایلی که در بالا به آن اشاره شد و «مساله مخاطب» گرفتار آمده است و هر چه زودتر باید برای هر یک از این اضلاع، چارهای اندیشید.
کدام دولت، کدام بودجه
میانگین بودجه سینما در دولت نهم 15 میلیارد تومان بود؛ فاصله سالهای 84 تا 88. دورهای که دلار حدود 900 تا 1000 تومان بود و این دولت، بر آنچه دولتهای سازندگی و اصلاحات در حوزه فرهنگ و سینما به ارمغان آورده بودند، دست گذاشته بود. 18 میلیون نفر مخاطب در سال، به سینما میرفتند. بودجه این بخش در اولین سال دولت دهم یعنی سال 88 رشد 270درصدی را به خود دید و در چهار سال با میانگین 56 میلیارد تومان به اضافه 50 میلیارد بودجه فیلمهای فاخر اداره شد. دولت یازدهم نیز با میانگین بودجه 90 میلیارد تومان، کار خود را ادامه داده است. در سال 84 و پس از اتفاق انتخابات ریاست جمهوری نهم، رئیس دولت محمدحسین صفارهرندی را به وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی در خیابان کمالالملک فرستاد؛ عضو شورای سردبیری کیهان، بیشتر به روزنامهنگاری شناخته میشد. با این حال محمود احمدینژاد یک مشاور فرهنگی داشت که به نوعی وزیر سایه بود؛ جواد شمقدری. اختلافات از همان ابتدا خود را نشان داد. وزیر ارشاد همان ابتدا حکم مدیریت سینمای کشور را برای «محمدرضا جعفریجلوه» زد که با مدیریت در سیما شناخته
میشد. پس از مدتی، علیرضا رضاداد که از سال 81 در بنیاد سینمایی فارابی به عنوان اصلیترین بخش معاونت سینمایی حضور داشت، استعفای خود را تقدیم وزیر کرد و سال 86، ساختمان خیابان سی تیر را ترک کرد. دو سال بعد، شمقدری خود به معاونت سینمایی آمد و در دوره وزارت سیدمحمد حسینی در دولت دوم احمدینژاد، عهدهدار این سمت شد. گفته میشود بودجه سالانه معاونت سینمایی در زمان جعفری جلوه بهطور میانگین حدود 15 میلیارد تومان بود و تعداد تماشاگران که در سال 83 به 16 میلیون و 630 هزار نفر رسیده بود؛ در سال 85 به 15 میلیون و 955 هزار نفر و در سال 86 به 15 میلیون تقلیل یافت. اما در آخرین سال مدیریت جعفری جلوه سینما با فروش 40 میلیاردتومانی تعداد تماشاگران خود را به حدود 18 میلیون نفر افزایش داد. رقم بودجه در اولین سال معاونت شمقدری 270 درصد رشد داشت. رشدی قابل توجه که یک پای آن وصل به نفت 147دلاری بود. این میزان پرداخت برای یک بشکه نفت، احتمالاً تا همیشه یک رویا و رکورد باقی میماند. آنطور که «ایلنا» گزارش داده، میانگین بودجه سالانه این حوزه در چهار ساله دولت دهم 65 میلیارد تومان بود. بودجه سال 88 سینما 56 میلیارد، سال 89،
50 میلیارد؛ سال 90، 80 میلیارد و سال 91، 57 میلیارد تومان. البته این ارقام جدا از بودجه بیش از 50 میلیاردتومانی است که در آن زمان به فیلمهای فاخر اختصاص یافت. در تمام این سالها تعداد مخاطبان سینما برخلاف رشد صعودی بودجه؛ روندی نزولی داشته. در سال 88 که آغاز به کار شمقدری در معاونت سینمایی و بعدها سازمان سینمایی بود، تعداد مخاطبان به 18 میلیون نفر رسیده بود. اما این رقم هر سال کاهش یافت و با وخامت اوضاع اقتصادی و البته اختلافات جدی اهالی سینما با او در حوزههای مختلف، مخاطبان سینما در آخرین سال مدیریت وی به هفت میلیون نفر رسیدند. رشد منفی 60درصدی مخاطب و فروش زیر 30 میلیارد تومان حاصل این چهار سال بود. یکی از انتقادات صورتگرفته از دولت احمدینژاد، اختراع واژهای به نام «فیلم فاخر» بود. به عنوان نمونه فارابی بخش عمده بودجه خود را به حمایت از چهار فیلم اختصاص میداد و رقمهای چند میلیاردی در اختیار آنان قرار میداد و بخش دیگری از بودجه هم به زیر 10 فیلم اختصاص مییافت و تولیدات در همین مقدار خلاصه میشد. دو فیلم «راه آبی ابریشم» و «ملک سلیمان» اواخر سال 88 با هزینههای هفت، هشت میلیاردتومانی ساخته شدند.
فروش اولی کمتر از 300 میلیون تومان و دومی حدود یکونیم میلیارد تومان اعلام شد. پروژه پرحاشیه لاله و کارگردان آن که سابقه کار در فیلمهای خاص در آمریکا داشت نیز با هزینه بیش از هشت میلیارد تومان نیمهتمام رها شد و سرآخر به سازمان بازرسی کل کشور ارجاع داده شد و هنوز تصمیم مشخصی در مورد آن اعلام نشده است. فیلمی مانند «استرداد» هم با هزینه چند میلیاردی در روسیه ساخته شد و اکران موفقی نداشت. اهالی سینما این روش را نوعی توجیه برای عدم حمایت از سینمای مستقل ایران ارزیابی کردند چرا که مدیریت فرهنگی دولت اصولگرای احمدینژاد، اساساً اعتقادی به سینماگران ایران نداشت و همفکران خود را مورد لطف و مرحمت قرار میداد. سال 92 اما ورق در صحنه اجرایی کشور برگشت. حسن روحانی، رای 19 میلیون ایرانی را گرفت و علی جنتی را به ساختمان وزارت ارشاد فرستاد. اکثر هنرمندان کشور در ایام انتخابات از روحانی حمایت کردند و او هم قول بازسازی رابطه دولت با سینماگران را داد. سالی که حجتالله ایوبی با حکم علی جنتی، پشت میز ریاست سازمان سینمایی دولت حسن روحانی نشست، از بودجه مصوب 94 میلیارد و 800 میلیونی؛ 80 میلیارد تومان (84 درصد) محقق شد و در
سال 93 هم از 100 میلیارد تومان در نظر گرفتهشده در بودجه، 83 میلیارد تومان (84 درصد) تحقق یافت. در سال 94 نیز این رقم 106 میلیارد تومان مصوب شده که در شش ماهه ابتدایی سال 40 میلیارد آن (38 درصد) پرداخت شده است. دولت در سینما تلاش کرده تا شرایط مخاطب را بهبود ببخشد و نوع حمایت از فیلمها را تغییر دهد. تعداد مخاطبان شش میلیون و 800 هزارنفری سال 92 به 13 میلیون نفر در سال 93 رسید؛ رشد 85درصدی مخاطب طی یک سال. فروش سینما نیز در این سال 60 میلیارد تومان اعلام شد. بودجه سینما نسبت به گذشته با در نظر داشتن رشد قیمتها و دستمزدها، کاهش داشته است. بودجه بنیاد سینمایی فارابی به کمتر از یکسوم تقلیل یافته اما فقط در سال 94 که علیرضا تابش به مدیر عاملی این بنیاد رسیده، تسهیلات به حدود 70 فیلم پرداخته شده و 40 فیلم، فرم حضور در جشنواره فیلم فجر را پر کردند. ایده مدیران جدید، بازسازی رابطه با اهالی سینماست و اگرچه برخی اختلافنظرها همچنان وجود دارد اما شرایط به نسبت دولت دهم، تغییر محسوسی داشته است. بودجه سینما فقط در حوزه حمایت از تولیدات سینمایی هزینه نشده است. در یک سال ابتدایی دولت یازدهم نیز، 310 سالن سینما با
سرمایه بیش از 10 میلیاردتومانی به سیستم دیجیتال مجهز شدند و هیچ سینمای تجیهزنشدهای به این سیستم باقی نماند. 30 سالن با هزینه شش میلیاردتومانی بازسازی و توسعه پیدا کردند که نتیجه آن افزایش پنج هزار و 770 صندلی بود. ساخته شدن پردیس کوروش، چارسو در تهران و پرشین در کرج، 23 سالن و چهار هزار و 400 صندلی جدید را به سینماهای کشور اضافه کردند. این سالنها با هزینه بخش خصوصی ساخته شدند و دولت سه میلیارد و 500 میلیون تومان صرف تجهیز آنها کرد.
پول همه چیز نیست
یکشنبه 27 دیماه، رئیس جمهور بودجه پیشنهادی سال 95 را تقدیم مجلس کرد. سقف کل بودجه 95 از سوی دولت 952 هزار میلیارد تومان پیشبینی شده است. در این میان با وجود اعلام وابستگی 25درصدی بودجه به نفت و کاهش محسوس درآمدهای دولت، بودجه پیشنهادی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برابر است با هزار و 12 میلیارد تومان که نسبت به بودجه سال گذشته آن یعنی 590 میلیارد تومان، حدوداً دوبرابر شده است. در این میان، بودجه پیشنهادی دولت برای حمایت از سازمان سینمایی 151 میلیارد و 900 میلیون تومان است. البته این ارقام میتواند در کمیسیون تلفیق و صحن علنی مجلس، تقویت شود و معمولاً نگاه به حمایت از فرهنگ، در مقطع بررسی بودجه جدیتر مطرح میشود. آذر سال گذشته وقتی حسن روحانی، بودجه پیشنهادی سال 94 را تقدیم مجلس کرد، رقم پیشنهادی دولت برای بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بیش از 769 میلیارد تومان بود که از این رقم برای حمایت از سازمان سینمایی تنها 106 میلیارد تومان اختصاص داده شد، یعنی شش میلیارد تومان افزایش بودجه نسبت به سال قبل. همین نکته تیتر بسیاری از سایتها و روزنامهها بود که
بودجه سینما رشدی نسبت به سال قبل از آن ندارد و همه سال 94 را یکی از سالهای سخت بودجه دولتی سینما دانستند. علی جعفری مدیرکل برنامه و بودجه و تحول اداری سازمان سینمایی، پیش از این درباره لایحه پیشنهادی بودجه سال آینده سازمان سینمایی با اعلام اینکه بودجه سال آینده شش برابر بودجه امسال خواهد بود، گفت: در لایحه سال آینده بودجه 600 میلیارد تومان پیشنهاد دادهایم که به نظر میرسد دولت امکان چندانی برای تحقق آن نداشت اما حدود 50 میلیارد تومان افزایش بودجه به نسبت سال 94 در آن دیده میشود، یعنی حدود 50 درصد. براساس جدول بودجه منتشرشده، رقم بودجه سازمان سینمایی که سال جاری 106 میلیارد تومان بود، سال 95 به 151 میلیارد و 900 میلیون تومان افزایش یافته است. از این رقم، 119 میلیارد و 600 میلیون تومان برای حمایت و گسترش سینمای ملی درنظر گرفته شده که در زیرمجموعه آن اقدامات حمایتی مختلفی لحاظ شده است.
وامهایی که بر نمیگردند
یک مساله لاینحل باقی مانده است. وامهایی که فارابی در اختیار سینماگران قرار میدهد، چرا پس از فروش خوب برخی فیلمها هم به بنیاد برگردانده نمیشوند تا صرف حمایت از فیلمهای دیگری شوند؟ در سه دهه گذشته بیش از 70 تا 80 درصد وامهای اعطاشده به فیلمسازان با رقمی بالغ بر 200 تا 300 میلیارد تومان، باز پس داده نشده است. اواسط امسال بود که ماجرای سه فیلم «ایرانبرگر»، «رخ دیوانه»، «روباه» که بخشی از هزینه ساخت خود را با دریافت وام از «بنیاد سینمایی فارابی» تامین کردند، به میان آمد. ایرانبرگر مسعود جعفریجوزانی با فروش بیش از پنج میلیاردتومانیاش به راحتی میتواند اقساط خود را با فارابی تسویه کند. رخ دیوانه ابوالحسن داوودی نیز با فروش حدود سه میلیاردتومانی مشکلی با تسویه وامی که از فارابی گرفته ندارد. اما فیلم سوم که بهروز افخمی آن را کارگردانی کرده و درباره حوزه انرژی هستهای بود پس از 50 روز اکران به فروش 100 میلیونتومانی هم نرسید. اما آیا شکست در گیشه به معنای «قرضالپسنده» شدن «قرضالحسنه» بنیاد سینمایی فارابی است؟ نبود آمار شفاف از میزان وامها و
نام فیلمها به ویژه در دولت گذشته، کار را برای مدیران فعلی بنیاد سینمایی فارابی دشوار ساخته است. با این حال علیرضا تابش تلاش کرده با شفاف کردن حمایتها از فیلمها، فیلمسازان را به سمت تلاش بیشتر و البته باز پس دادن وام فارابی تشویق کند. در این میان آنچه در گذشته باعث گله اهالی سینما شده، نبود ضابطه مشخص در اعطای وام به فیلمهاست و همینطور که در ابتدای این گزارش آمد، دو دوره مدیریت فرهنگی دولت احمدینژاد، فیلمهایی از منابع مالی میلیاردی بهره گرفتند که بعضاً یکدهم مبلغ هزینه را هم در گیشه باز نگرداندند. آلوده شدن این حوزه به رانت، از جمله آسیبهای شفاف نبودن اعطای تسهیلات است.
چرخه مالی سینمای ایران در سال 94
اما جدای از حمایتهای دولتی، سینما به فروش گیشه به شدت وابسته است و این بخش مالی هم اثر مستقیم بر بودجه دولتی سینما میگذارد. اگر فروش فیلمها افزایش یابد بیشک هم بازگرداندن وامها آسانتر خواهد بود و هم بخش خصوصی برای حضور در بخش فرهنگ و هنر ترغیب خواهد شد و همه اینها فشار بر بودجه دولتی را کاهش خواهد داد. از ابتدای فروردین تا پایان شهریور 10 فیلم به فروش میلیاردی رسیدهاند. و این در حالی است که سال 94 برای عموم مردم، سال مالی دشواری بوده و همان محدودیتهای بودجه دولتی، به شکلی در جامعه و حتی در مشاغل خصوصی هم بروز و ظهور داشته است. پس آمار مخاطبان و خانوادههایی را که با وجود این شرایط دشوار راهی سالنهای سینما شدهاند باید نشانهای از امکان بهبود عرضه و تقاضا در هنر هفتم ایران دانست. به علاوه اکران فیلم در ژانرهای مختلف کودک و نوجوان، اجتماعی، کمدی و... نشان داده است که اگر فیلم خوب در سینمای ایران تولید شود، مردم همچنان ترجیح میدهند فیلمهای روز را بر پرده نقرهای ببینند. سال گذشته، 12 فیلم میلیاردی در نیمه نخست سال اکران شد که یکی
از بالاترین رقمهای فروش فیلمهای میلیاردی در سالهای اخیر بود. اما امسال هم این رقابت میان فیلمهای میلیاردی نسبت به سال گذشته خیلی نزدیک بوده است. 10 فیلم در نیمه اول سال 1394 میلیاردی شدهاند که با مقایسهای میتوان فیلمهای میلیاردی سال گذشته در نیمه اول سال را با امسال سنجید. فیلمهای «خط ویژه»، «چ»، «طبقه حساس»، «معراجیها»، «پنج ستاره»، «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو»، «ردکارپت»، «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران»، «فرشتهها با هم میآیند»، «امروز»، «کلاشینکف» و «شهر موشها 2»؛ فیلمهای میلیاردی نیمه اول سال 93 هستند که فروش شهر موشها 2، طبقه حساس و معراجیها با سایر فیلمها قابل مقایسه نیست و هر یک بیش از 5 /5 میلیارد تومان از گیشه سهم بردند. اتفاق مهم سال 94 از منظر فروش، فیلم محمد رسولالله(ص) است که تا لحظه تنظیم گزارش، نزدیک به 17 میلیارد تومان فروش داشته و میتواند در گیشه خارجی هم چشم به راه فروش باشد. «نهنگ عنبر» سامان مقدم با جمع فروش کل فیلم به مبلغ شش میلیارد و 608 میلیون، «ایران برگر» به کارگردانی مسعود جعفریجوزانی با چهار میلیارد و 634 میلیون تومان، «گینس» محسن تنابنده سه میلیارد و 166
میلیون تومان، «رخ دیوانه» ابوالحسن داوودی با دو میلیارد و 783 میلیون تومان، «عصر یخبندان» کیایی با یک میلیارد و 992 میلیون تومان، «دوران عاشقی» علیرضا رئیسیان یک میلیارد و 987 میلیون تومان، «استراحت مطلق» عبدالرضا کاهانی یک میلیارد و 573 میلیون تومان، «آتیش بازی» بهمن گودرزی یک میلیارد و 239 میلیون تومان و «مردن به وقت شهریور» هاتف علیمردانی یک میلیارد و 51 میلیون تومان از فروش بلیت در گیشه سینماها درآمد داشتند. در حال حاضر هم فیلمهایی مانند «در مدت معلوم» بالای یک میلیارد و 100 میلیون تومان، «شیفت شب» ساخته نیکی کریمی بالای یک میلیارد و 200 میلیون تومان و «این سیب هم برای تو» کار سیروس الوند حدود یک میلیارد تومان فروش داشتهاند که با توجه به زمان اکران و نزدیکی به جشنواره سی و چهارم فجر، اعداد قابل دفاعی به نظر میرسند. با وجود آنچه گفته شد، سینمای ایران در حال حاضر نیازمند حمایت منطقی دولتی به ویژه از آثار فرهنگی مانند هنر و تجربه و فیلمهای اول است. اما برای تولیدات ویژه حتماً باید به فکر جذب سرمایه، دعوت مردم به حضور در سالنهای سینما با سوژههای جذاب و همچنین تقویت زیرساخت سالنها و مسائل تکنیکی
فیلمها بود. چرخه مالی سینما، ارکان مختلفی دارد که سهم هر کدام باید در این زمینه مشخص باشد.
دیدگاه تان را بنویسید