تاریخ انتشار:
مردانی که بزرگترین کارخانه اتومبیلسازی ایران را ساختند
داستان احمد و محمود
سالها پیش ارتش روسیه که در دوران جنگ جهانی اول بخشهایی از ایران را اشغال کرده بود، کامیونهای سیدی روحانی را در مشهد مصادره کرد.
سالها پیش ارتش روسیه که در دوران جنگ جهانی اول بخشهایی از ایران را اشغال کرده بود، کامیونهای سیدی روحانی را در مشهد مصادره کرد. او علیاکبر خیامی نام داشت و از آن پس، مکان توقفگاه کامیونها را تبدیل به تعمیرگاه کرد و به کسبوکار ادامه داد.
اندکی بعد او پسری به دنیا آورد که نامش احمد بود. سیدعلیاکبر از هفتسالگی، احمدش را به مدرسه فرستاد به این امید که درس بخواند و طبق سنت آن روزگار، کارمند دولت و حقوقبگیر شود اما احمد عاشق کارهای صنعتی به خصوص سر و کله زدن با اتومبیل بود. همین که از مدرسه بیرون میآمد به شستوشوی اتومبیلهای کوچه و خیابانها میپرداخت و با به دست آوردن پول از این راه به بودجه خانواده کمک میکرد. کمی که بزرگتر شد چند آچار و پیچ و مهره و گاز انبر خرید و در کوچه و خیابان تعمیرهای ساده اتومبیل را انجام میداد. احمد بیشک، عاشق اتومبیل بود و روزها تا توان داشت، ماشین تعمیر میکرد. احمد برادر کوچکتری هم داشت که نامش محمود بود. محمود که در آن زمان شاگرد «دبیرستان رضا» در مشهد بود به خاطر کمک به پدر به تحصیل شبانه در «دبیرستان رازی» ادامه داد. چند سال بعد که دو برادر بزرگتر شدند، در فلکه برق مشهد گاراژی خریدند و اتومبیلهای بنز 180 و 190 را از تهران میآوردند و پس از بازسازی میفروختند. این اتومبیلهای سواری دست دوم بود که این دو برادر در گاراژ خودشان آنها را تعمیر میکردند و به اصطلاح دستی به سر و روی ماشینها میکشیدند و اغلب به طور اقساطی به رانندههای تاکسی میفروختند.
آن روزها محمود خیامی خودش لباس میپوشید، چکمه به پا میکرد تا ماشینها را تعمیر کند، روغنکاری، تعویض قطعات فرسوده، ... اینها کارهایی بود که محمود انجام میداد اما احمد خیامی کارهای دفتر و حسابرسی را پیگیری میکرد. این کار را دو سال ادامه دادند، ماشینها را از تهران میآوردند، تعمیر میکردند و به رانندهها به اقساط میفروختند، بعد از مدتی به علت فعالیت زیادی که در استان خراسان داشتند کارخانه بنز آلمان به پاس زحمات آنها، یک دستگاه بنز کروکی دودر به آنها جایزه داد. بعد از چهار سال بود که احمد خیامی به تهران رفت و در خیابان چراغ گاز یک مغازه کوچک زیرپلهای، اجاره کرد. خودش به طور مستقیم لوازم یدکی را میخرید و به مشهد میفرستاد و دلالبازی را این وسط حذف کرد. بعد در همان جا هم مغازه لوازم یدکی باز کردند و کارشان را در تهران توسعه دادند تا آنجا که دیگر بیشتر فعالیتهایشان در تهران بود. محمود خیامی هم همان زمان به تهران رفت. آنها البته دفتر نمایندگی در مشهد را هم حفظ کردند که تعمیرات ماشین انجام میداد و لوازم یدکی داشت. برادران خیامی در ۱۲ مهرماه سال ۱۳۴۱ با فروش اموال و داراییهای خود سرمایهای معادل 10 میلیون تومان گردآوری کردند و بنای کارخانه معظمی را گذاشتند که ایرانناسیونال نام داشت و ما امروز با نام ایرانخودرو میشناسیمش. این شرکت در اسفند ۱۳۴۲ با تولید اتوبوس کار خود را آغاز کرد. بعد از آن، مدیران شرکت بر آن شدند تا با کارخانههای دنیا ارتباط برقرار کرده و خودرویی برای قشر متوسط مردم تولید کنند. شرکتهای فورد، پژو، فولکس و تالبوت از جمله گزینههایی بودند که با آنها تماس برقرار شد. در نهایت در سال ۱۳۴۵ قراردادی با شرکت تالبوت در مورد مونتاژ و ساخت خودرو پیکان که نام انگلیسی آن هیلمن بود به امضا رسید. با وارد شدن قطعات از تالبوت انگلستان که در آن موقع زیرمجموعه شرکت کرایسلر آمریکا بود، در اردیبهشت ۱۳۴۶ تولید پیکان با ظرفیت ۶۰ هزار دستگاه آغاز شد و به تدریج به ۱۲۰ هزار دستگاه افزایش یافت. برادران خیامی شرکت ایرانناسیونال را تا سال 1358 اداره کردند و پس از آن با مصوبه شورای عالی انقلاب، این شرکت مصادره و جزو داراییهای دولتی شد.
در این مجموعه سعی کردهایم به مناسبت 24 اردیبهشتماه و سالروز راهاندازی شرکت ایرانناسیونال در سال 1341، داستان بزرگترین شرکت خودروسازی ایران را بازگو کنیم.
اندکی بعد او پسری به دنیا آورد که نامش احمد بود. سیدعلیاکبر از هفتسالگی، احمدش را به مدرسه فرستاد به این امید که درس بخواند و طبق سنت آن روزگار، کارمند دولت و حقوقبگیر شود اما احمد عاشق کارهای صنعتی به خصوص سر و کله زدن با اتومبیل بود. همین که از مدرسه بیرون میآمد به شستوشوی اتومبیلهای کوچه و خیابانها میپرداخت و با به دست آوردن پول از این راه به بودجه خانواده کمک میکرد. کمی که بزرگتر شد چند آچار و پیچ و مهره و گاز انبر خرید و در کوچه و خیابان تعمیرهای ساده اتومبیل را انجام میداد. احمد بیشک، عاشق اتومبیل بود و روزها تا توان داشت، ماشین تعمیر میکرد. احمد برادر کوچکتری هم داشت که نامش محمود بود. محمود که در آن زمان شاگرد «دبیرستان رضا» در مشهد بود به خاطر کمک به پدر به تحصیل شبانه در «دبیرستان رازی» ادامه داد. چند سال بعد که دو برادر بزرگتر شدند، در فلکه برق مشهد گاراژی خریدند و اتومبیلهای بنز 180 و 190 را از تهران میآوردند و پس از بازسازی میفروختند. این اتومبیلهای سواری دست دوم بود که این دو برادر در گاراژ خودشان آنها را تعمیر میکردند و به اصطلاح دستی به سر و روی ماشینها میکشیدند و اغلب به طور اقساطی به رانندههای تاکسی میفروختند.
آن روزها محمود خیامی خودش لباس میپوشید، چکمه به پا میکرد تا ماشینها را تعمیر کند، روغنکاری، تعویض قطعات فرسوده، ... اینها کارهایی بود که محمود انجام میداد اما احمد خیامی کارهای دفتر و حسابرسی را پیگیری میکرد. این کار را دو سال ادامه دادند، ماشینها را از تهران میآوردند، تعمیر میکردند و به رانندهها به اقساط میفروختند، بعد از مدتی به علت فعالیت زیادی که در استان خراسان داشتند کارخانه بنز آلمان به پاس زحمات آنها، یک دستگاه بنز کروکی دودر به آنها جایزه داد. بعد از چهار سال بود که احمد خیامی به تهران رفت و در خیابان چراغ گاز یک مغازه کوچک زیرپلهای، اجاره کرد. خودش به طور مستقیم لوازم یدکی را میخرید و به مشهد میفرستاد و دلالبازی را این وسط حذف کرد. بعد در همان جا هم مغازه لوازم یدکی باز کردند و کارشان را در تهران توسعه دادند تا آنجا که دیگر بیشتر فعالیتهایشان در تهران بود. محمود خیامی هم همان زمان به تهران رفت. آنها البته دفتر نمایندگی در مشهد را هم حفظ کردند که تعمیرات ماشین انجام میداد و لوازم یدکی داشت. برادران خیامی در ۱۲ مهرماه سال ۱۳۴۱ با فروش اموال و داراییهای خود سرمایهای معادل 10 میلیون تومان گردآوری کردند و بنای کارخانه معظمی را گذاشتند که ایرانناسیونال نام داشت و ما امروز با نام ایرانخودرو میشناسیمش. این شرکت در اسفند ۱۳۴۲ با تولید اتوبوس کار خود را آغاز کرد. بعد از آن، مدیران شرکت بر آن شدند تا با کارخانههای دنیا ارتباط برقرار کرده و خودرویی برای قشر متوسط مردم تولید کنند. شرکتهای فورد، پژو، فولکس و تالبوت از جمله گزینههایی بودند که با آنها تماس برقرار شد. در نهایت در سال ۱۳۴۵ قراردادی با شرکت تالبوت در مورد مونتاژ و ساخت خودرو پیکان که نام انگلیسی آن هیلمن بود به امضا رسید. با وارد شدن قطعات از تالبوت انگلستان که در آن موقع زیرمجموعه شرکت کرایسلر آمریکا بود، در اردیبهشت ۱۳۴۶ تولید پیکان با ظرفیت ۶۰ هزار دستگاه آغاز شد و به تدریج به ۱۲۰ هزار دستگاه افزایش یافت. برادران خیامی شرکت ایرانناسیونال را تا سال 1358 اداره کردند و پس از آن با مصوبه شورای عالی انقلاب، این شرکت مصادره و جزو داراییهای دولتی شد.
در این مجموعه سعی کردهایم به مناسبت 24 اردیبهشتماه و سالروز راهاندازی شرکت ایرانناسیونال در سال 1341، داستان بزرگترین شرکت خودروسازی ایران را بازگو کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید