مدیرعامل بانک پارسیان از مراحل راهاندازی شعب بانکهای ایرانی در آلمان میگوید
میزبانی ژرمنها از بانکهای ایرانی
در سفری که از سوی مقامات آلمانی انجام شد، مسوولان سیاسی دو طرف بر روی این موضوع مذاکره کردند و قول دادند که به بانکهای ایرانی در توسعه کسبوکارشان کمک کنند و هماهنگی لازم میان بانک مرکزی دو طرف و مجموعههای نظارتی آنها انجام شده است.
سه بانک ایرانی قرار است در صورت تایید نهایی مقامات نظارتی و سیستمهای بانکی آلمان، شعب خود را در این کشور دایر کنند. این خبر خوشحالکنندهای است که خیلیها را امیدوار به گشایشهای جدی بانکی برای ایران میکند. حال سه بانک سینا، پارسیان و خاورمیانه مجوز ابتدایی ورود به آلمان برای تاسیس شعب خود را کسب کردهاند. کوروش پرویزیان، مدیرعامل بانک پارسیان تاسیس شعب سه بانک خصوصی ایران در کشورهای اروپایی را تحلیل میکند.
طی روزهای گذشته در فضای رسانهای کشور خبری مبنی بر اجازه آلمان برای گشایش شعبه سه بانک ایرانی از جمله پارسیان در این کشور منتشر شد. این خبر چقدر صحت دارد؟
به هر حال گشایش شعب در خارج از کشور، تابع یکسری ضوابط خاص است که باید مقررات خاصی برای دریافت مجوز رعایت شود. بخشی از این مقررات به مسائل نظارتی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران برمیگردد؛ برای تاسیس شعب در خارج از کشور باید اجازهای از این نهاد اخذ شود و یک بخش دیگر به مقررات نظارتی کشور میزبان یا کشوری که بانکها میخواهند در آن شعبه بزنند یا نهاد مالی ایجاد کنند، برمیگردد. در هر دو این موارد، یکسری مسائل مشترک وجود دارد که مرتبط با استانداردهایی است که در حقیقت بانکها باید داشته باشند، که در بانکها باید اثبات شود و قابلیت ارائه داشته باشد تا بتوانند مجوز تاسیس شعب بدهند. از جمله مهمترین استانداردهایی که در این مسیر از سوی دستگاههای نظارتی حوزه بانکی کنترل میشود؛ استانداردهای مربوط به مقررات احتیاطی، ریسکها، کفایت سرمایه و بازدهی داراییهای بانکی، سوددهی فعالیت جدید و بازدهی داراییهای بانکی است؛ ضمن اینکه باید استانداردهای مربوط به
رعایت مقررات بینالمللی از قبیل شفافیت، رعایت مقررات ضدپولشویی و رعایت مقررات مربوط به تطبیق را نیز در نظر گرفت. پس موضوعاتی از این دست باید در مورد ایجاد شعب بانکها در خارج از کشور لحاظ شود. اینها موضوعات مشترکی است که باید رعایت شود.
تاسیس شعب بانکهای ایرانی در خارج از کشور با چه هدفی دنبال میشود؟
اما در مورد پرسش دوم شما، به خود بانکها برمیگردد. به هر حال بحث توجیهپذیری توسعه شعب یا گسترش نهاد مالی در خارج از مرزها مطرح است که این توجیهپذیری، نیاز به این دارد که گزارشهای توجیه فنی و اقتصادی آن از سوی یک مشاور معتبر که میتواند یک موسسه مشاوره و حقوقی و نیز یک موسسه آدیت یا یک موسسه حسابرسی بینالمللی باشد، تهیه شده، مدارکی که مورد نیاز مقام نظارتی است، آماده شود و به آن نهاد نظارتی و قانونی کشور مقابل داده شود. به لحاظ توسعه شعب، مقامات سیاسی کشورها میتوانند کمک شایانی ارائه کنند که در تسهیل طی شدن این فرآیندها نقشآفرینی شود. در واقع، در سفری که از سوی مقامات آلمانی انجام شد، مسوولان سیاسی دو طرف روی این موضوع مذاکره کردند و قول دادند که به بانکهای ایرانی در توسعه کسبوکارشان کمک کنند. هماهنگی لازم میان بانک مرکزی و طرف مقابل آنها نیز میتواند انجام شود. به هر حال چنین قولی داده شده که دو طرف به بهسرانجام رسیدن تاسیس شعب سه بانک ایرانی در آلمان کمک کنند؛ ولی فرآیند کار، در آلمان باید از سیستم نظارتی این کشور
عبور کرده و مجوزهای لازم برای آن اخذ شود. البته این فعالیت میتواند هم شامل ایجاد یک شعبه مستقل باشد و هم میتواند به شکل خرید سهم یا شیرینگ سهام انجام بگیرد. از این جهت این مساله مهم است و توفیقی در روابط بانکی دو طرف به حساب میآید. به هر حال بعد از قضیه برجام این امکان ایجاد شده که بانکهای ایرانی هم بتوانند با نام و اعتبار خود و به صورت مستقیم، صاحب یک شعبه مستقل یا بانک در کشورهای اروپایی شوند. این نشان میدهد که گشایش در راه است و در واقع در صورتی که این اتفاق رخ دهد، فضا به صورت معمول در روابط بانکی ایران با دنیا در حال شکلگیری است و البته چیز عجیب و خاصی رخ نداده است؛ چرا که به صورت طبیعی، به کسبوکار شخصی هر مجموعه و نهاد بانکی برمیگردد و آنها باید تشخیص دهند که کجا توسعه شعبه بدهند. البته مسوولان و سیاستگذاران آنها هم، این کار را مدیریت کنند و در مقابل، سهامداران نیز باید بپذیرند که توسعه شعب دهند و ایجاد شعب را دنبال کنند.
این درخواست از سمت سه بانک ایرانی بوده است یا از میان درخواستهای متعددی که بانکهای ایرانی دادهاند، درخواست این سه بانک در دستور کار بررسی از سوی آلمانها قرار داده شده است؟
نه، با توجه به برجام از سوی فعالان اقتصادی و مقامات سیاسی دو طرف مطرح شده و بانکها هم حسب هماهنگیها و مذاکرات با طرف آلمانی پیگیریها و جلسات مربوط را دنبال کرده و در آن کشور نیز از مجاری مختلف مورد نیاز مطرح شده. اما به هر حال این پیشنهاد روی میز است و دارد دنبال میشود.
بانک مرکزی آلمان چقدر با این پیشنهاد موافق است و سیگنالهای ارسالشده از سوی آنها چه وضعیتی را نشان میدهد؟
مقامات مجاز و از جمله بافین به عنوان یک نهاد نظارتی بانکی در آلمان باید در نهایت در این خصوص تصمیمگیری کند. آن مقام نظارتی باید مدارک را بررسی کرده و اجازه دهد که تاسیس شعب انجام شود.
سوالی که در این میان مطرح میشود آن است که شعب بانکهای خصوصی ایران قرار است در آلمان دایر شود و نام بانکهای دولتی به چشم نمیخورد. در صورتی که موافقتهای لازم نیز از سمت خود بانک مرکزی آلمان انجام شود، نشانه خاصی به شمار میرود که مجامع بینالمللی یا بانکهای مرکزی دنیا، بیشتر با فعالیت در چارچوب بانکهای خصوصی ایران موافق هستند تا بانکهای دولتی؟
نه از این جهت تفاوتی ندارند، چرا که بسیاری از بانکهای اصلی و دولتی ایران در گذشته، شعب خود را در خارج از کشور و حتی آمریکا هم دایر کرده بودند و طبیعی است که بانکهای خصوصی نیز به توسعه شبکه خود بپردازند. بانکهای دولتی هماکنون نهاد و تشکیلاتی در خارج کشور دارند که اروپاییها و آمریکا به اینها خسارت وارد کردند. بانکهای ایرانی در جهت توسعه تجارت کشور هزینه زیادی برای برقراری و ایجاد این شعب و نیز برای تجهیزات و نرمافزار آنها کرده و سرمایهگذاری کردهاند. این سرمایهگذاریها در ایتالیا، آلمان، انگلیس، فرانسه و نقاط مختلفی از دنیا صورت گرفته که با تحریم خسارت به اینها وارد آمد. از اینرو با راهاندازی این شعب، بانکهای خصوصی نیز در حال گسترش
فعالیتهای خود هستند. بانکهای خصوصی به بسط فعالیتهای بینالمللی توجه دارند. همه بانکها باید بتوانند ساختارها و نهادهای خود را گسترش دهند.
ایجاد شعب بانکهای خارجی برای شما به عنوان بانک خصوصی در خارج از کشور، چقدر صرفه اقتصادی دارد و آیا میتواند به صورت موثر به تعاملات بانکی ایران با دنیا کمک کند؟
موضوع صرفه اقتصادی در طرح توجیهی حتماً باید دیده شود و امکانسنجی باید صورت گیرد و اقدامات به تایید مقامات نظارتی برسد. بعد از این مراحل و کسب اجازه سهامداران، تازه کار اخذ مجوز از مقامات خارجی باید انجام شود. در مجموع ایجاد و راهاندازی شعب خارجی بانکها واجد اهمیت است. اکنون بانک پارسیان در عراق شعبه دارد و این شعبه، فعالیتهایی از بانک را مدیریت میکند که کسبوکار بانک در فعالیتهای اصلی و سایر فعالیتهای مرتبط به آن را بهویژه در حوزه صادرات حمایت کرده است؛ بنابراین با عادی شدن شرایط در عراق به توسعه صادرات و بهخصوص در صدور خدمات فنی و مهندسی کمک کرده و میکند؛ هرچند ممکن است در واقع هزینههای سرمایهگذاری در چند سال اول که انجام شده باشد سودآور نباشد و حتی این هزینهها در سالهای ابتدایی با زیان مواجه شود؛ اما در سالهای بعد این هزینه جبران میشود؛ به هر روی طرح توجیهی روشن میکند که منافع و مضار آن چیست. اگر در بلندمدت، نهادی
که در خارج از کشور تحت عنوان شعب خارجی ایجاد میشود، سودده باشد، راهاندازی آن برای بانک با صرفه همراه است، ولی اگر سودده نباشد، عقلایی نیست. بنابراین ما طبعاً جاهایی را دنبال میکنیم که تجارت خارجی داشته باشیم. صادرات و تجارت خارجی برای ما خیلی مهم بوده و بحث صادرات و ارزش افزوده برای کشور، برایمان خیلی اهمیت دارد. واردات از آن کشورها هم مهم است. حجم تجارت خارجی و فعالیتهایی که در آینده انجام میشود، بر روی ایجاد شعب خارجی و توجیهپذیری آنها،تاثیرگذار است.
برای ما بهتر این است که شعب بانکهای خارجی را در ایران داشته باشیم یا اینکه خود ما شعب بانکهای ایرانی را در خارج از کشور راهاندازی کنیم؟
هر دو مهم و واجد اهمیت هستند و هر یک، کاربرد و مسائل خاص خود را دارند. وجود بانکهای خارجی در ایران کمک به شرایط رقابتی بهتر میکند؛ اما باید تحت نظارت بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و نهادهای نظارتی باشد؛ ولی ایجاد مناسبات در خارج از کشور با گشایش شعب بانکهای ایرانی این کمک را میتواند داشته باشد که تجارت حمایت شود؛ البته انتخاب آنها کاملاً باید با منطق اقتصادی و با محوریت صادرات غیرنفتی کالا و خدمات فنی و مهندسی ایرانی صورت گیرد.
به هر حال در ایران، سیستم بانکی مقررات خاص خود را دارد و عقود اسلامی بر بانکداری کشورمان حاکم است و اصول بانکداری اسلامی باید رعایت شود. چقدر بانکهای خارجی میتوانند خود را با این سیستم تطبیق دهند؟
در حقیقت هر بانکی که بخواهد در کشور دیگری شعبه و بانک ایجاد کند یا توسعه شعبه بدهد، ناچار است مقررات آن کشور را رعایت کند. این یک اصل پذیرفتهشده در تمام دنیاست و الان شعب بانکهای ایرانی در کشورهای حاشیه خلیج فارس، تحت نظارت مقامات نظارتی آن کشور هستند و بعضاً حتی یک توافقنامههای نظارتی بین مقامات نظارتی کشورها در حوزه بانکی منعقد میشود که بر اساس آن ضوابطی تنظیم میشود که به چه شکلی باید امور بانکی در این کشورها انجام شود؛ ضمن اینکه حسابرسیهای شعب بانکی ایران هم تابع همان مقرراتی است که در آن کشور وضع میشود؛ بنابراین در توسعه شعب بانکهای ایرانی در خارج از کشور نیز حتماً این موارد مورد توجه قرار میگیرد و بالعکس، بانکهای خارجی اگر امکان حضور در ایران داشته باشند و به کشورمان بیایند، طبیعتاً مقررات نظارتی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران را رعایت خواهند کرد و ملزم به آن هستند.
با وجود بانکداری اسلامی، آیا برای بانکهای خارجی کار در ضوابط بانکی ایران جذاب است؟
بله، کاملاً. توسعه کسبوکار در ایران بسیار برای بانکهای خارجی میتواند واجد اهمیت باشد. به هر حال ایران هم یک بازار بزرگ و پرپتانسیل است. از جمله اینکه تجارت خارجی ایران به نسبت سایر کشورهای دنیا که در دنیا تجارت خارجی دارند، چشمگیر است و رتبه ایران، در این حوزه رتبه کمی نیست و در واقع قابل توجه است. درست است که اقتصاد در دنیا، به صورت کلی فعلاً در دست آمریکا، چین و کشورهای اروپایی است؛ ولی وقتی تنوع را نگاه میکنیم، در بین اقتصادهای دنیا، اقتصاد ایران هم الگوی کوچکی ندارد و رتبه آن در حدود 20 تا 30 است و این برای بانکهای خارجی میتواند جذابیت داشته باشد.
هماکنون یکسری بحثهایی مطرح است که خود بانکهای خارجی هم بر روی آن تاکید داشته و در دید و بازدید با مقامات ایرانی مطرح میکنند و آن، اینکه کفایت سرمایه بانکهای ایرانی پایین است یا مشکلات زیرساختی که وجود دارد، ممکن است مانع همکاری با ایران شود. در حالتی که اگر قوانین بینالمللی هم به بانکهای خارجی اجازه دهد که با ایران همکاری کنند، ارزیابی شما از آمادگی نظام بانکی ایران برای همکاری با بانکهای بینالمللی و بزرگ و مطرح دنیا چیست؟
باید توجه داشت که مسائل مربوط به ریسکها، همیشه وجود دارد. موضوع بالا بودن یا پایین بودن ریسکها مطرح است. اگر یک بانک، کفایت سرمایه پایینی داشته باشد، یعنی ریسک بیشتری دارد و این ریسک برمیگردد به تعهداتی که فیمابین بانکهای دو طرف شکل میگیرد. در واقع کارهایی که بینبانکی صورت میگیرد از جمله روابط کارگزاری و امور افتتاح حساب بانکی، ریسکهای بالایی ندارد و نیازی هم به سرمایهگذاری ندارد که ریسک آن مطرح باشد؛ اما وقتی قرار باشد بانکها اعتباری به یکدیگر بدهند، این موضوع بیش از هر زمان دیگری مورد توجه قرار میگیرد. یعنی زمانی که بانکها بخواهند اعتباردهی کنند، طبیعی
است که مساله ریسک برایشان اهمیت فوقالعاده بیشتری مییابد. به این معنا که وقتی رابطه کارگزاری با یک بانک دارید، خیلی در ریسک یکدیگر شراکت ندارد؛ حتی سایر امور بانکی مانند حواله صادره و حوالهای که تایید و صادر میشود یا حسابی افتتاح یا حساب دیگر بسته میشود؛ در صورتی که مقررات رعایت شود، اینها شاید مسائل خیلی پرریسک یا اثرگذاری نباشد؛ اما مثلاً حالتی که میخواهید اعتبار بدهید، ریسک اهمیت دارد. فرض کنید بانکی برای بانک دیگر، سقف اعتباری میگذارد. این مسائل ریسکش خیلی پراهمیت است و مسائل اصلی ما در حوزه روابط بانکی هم البته نشاتگرفته از مسائل سیاسی بوده است. بهخصوص بحث تحریم که یک کار ناجوانمردانه و غیراخلاقی علیه ملت ایران و فعالان اقتصادی ایرانی و تجار کشورمان صورت داد و به نوعی یک توطئه خارجی با ریشه سیاسی بود که انجام گرفت. این مسالهای است که نباید فراموش کنیم؛ ولی در حوزه رعایت مقررات، ما صرفنظر از این مسائل که بخواهیم ارتباط خارجی برقرار بشود یا تجارت خارجی مورد پشتیبانی قرار گیرد، نیاز داریم که یک بازسازی و بازنگری در ساختار مالی نهادهای مالی خود داشته باشیم؛ یعنی اینکه بانکهای ما بتوانند
استانداردهای بالاتری را از نظر کفایت سرمایه رعایت کنند و وضعیت بهتری بیابند. پس باید برای پرداخت معوقات، به آنها کمک کنیم که این مطالبات را دریافت کنند؛ بهخصوص برای بخش خصوصی، این موضوع بسیار اهمیت دارد. من تعجب میکنم که گاه از این موضوع حمایت میشود که فردی، پول خود را به بانک ندهد و این مسالهای است که بیانضباطی مالی را در جامعه زیاد میکند؛ ضمن اینکه دسترسی سایر فعالان اقتصادی و کسبوکارهایی را که میتواند به رشد اقتصادی کمک کند کاهش میدهد. پس همه باید به این مساله کمک کنیم تا ایفای تعهدات، به موقع و دقیق صورت گیرد و اگر بینظمی صورت گرفت، همه به صورت یکپارچه کمک کنند که این موضوع ساماندهی شود؛ در حالی که متاسفانه ما شرایط را در کشور بهگونهای پیش میبریم که همه نهادها از دولت گرفته تا مجلس و اتاق بازرگانی و دستگاههای مختلف، به دنبال استمهال و تمدید بدهیها هستند و مقرراتی گذاشته میشود که به بدحسابی و بیانضباطی مالی کمک میکند؛ پس ما باید این فرآیند را عوض کنیم تا تجارت خارجی کشور یک حالت عادیتری پیدا کند و بانکها بتوانند منابع خود را بازیافت کرده و مجدداً تزریق کنند؛ از سوی دیگر، بانکها هم
باید در چارچوبهای نظارتی بانک مرکزی حرکت کرده و به صورت شفاف عمل کنند. منابعی که در بانکها وجود دارد، باید با یک مدیریت درست، پیش رود و کار تجهیز و تخصیص آن صورت گیرد. در یککلام باید این اعتماد را برگردانند؛ در حالی که اکنون ما با مساله مشروعیت و بیاعتمادی به بانکها مواجه هستیم که باید اینها را اصلاح کرده و در آن تجدیدنظر کنیم.
به هر حال پیوستن نظام بانکی ایران به نظام بانکی جهانی، خود پیششرطهایی دارد که از جمله آن، پذیرش عضویت در برخی اتحادیهها و کنوانسیونهای بینالمللی است که هماکنون هم، موضوع الحاق ایران به اتحادیه بینالمللی مبارزه با پولشویی مطرح است. با این عضویتها باید چطور برخورد کرد؟
ما باید منافع ملی را اصل بگذاریم و پیوستن یا عدم پیوستن به یکسری مقررات را با این محور و مدار پیش ببریم. در این میان، خودباختگی در برخی از موضوعات، عدم اطلاع درست، بررسی نادرست و عدم ارائه نظرات کارشناسی صحیح و عجله کردن در برخی از اظهارنظرها، ممکن است اثرات ویرانگر و مخربی در آینده اقتصاد کشور داشته باشد. به هر حال چارچوبی که در کشور وجود دارد و نظمی که به چشم میخورد، ایجاب میکند که به مقررات بینالمللی احترام بگذاریم و در اتحادیهها و کنوانسیونهایی که میخواهیم عضو شده و برای این نوع عضویتها هزینه کنیم، همه شرایط و منافع ملی را در نظر بگیریم، اما باید از آن طرف هم مراقبت و دقت صورت گیرد که منافع و مصالح کشور لحاظ شده و بنابراین با تدبیر و احتیاط بیشتری در این زمینهها عمل کنیم.
در چند سالی که سیستم بانکی ما تحریم بوده است، خیلیها عنوان میکنند که عقبماندگی از سیستمهای بانکی دنیا وجود دارد، چقدر زمان لازم است که خود را آپدیت کنند؟
اظهارنظر کارشناسی من این است که سه تا پنج سال زمان لازم است که این چرخه به نتیجه برسد؛ ولی متاسفانه برخی از اقدامات و پیششرطهایی که نیاز بود طی مدت بعد از برجام اتفاق بیفتد، با تاخیر زمانی مواجه شد که البته بهتازگی مجلس به افزایش سرمایه بانکهای دولتی کمک کرده است و بانک مرکزی هم عزم خود را جزم کرده تا سرمایه بانکهای خصوصی را افزایش دهد. در این بین با جدیت بیشتری هم وارد عمل شده ولی نیاز است که فضای کسبوکار بانکی را برای بخش خصوصی حتماً مثبت ببینیم و این امیدواری را در سهامداران بانکها ایجاد کنیم که آنها نیز وارد شده و به افزایش سرمایه بانکها رای بدهند. این موضوع به کفایت سرمایه بانکها کمک میکند و در سایه آن بسیاری از موضوعات دیگری هم که وجود دارد، حل میشود؛ اما باید توجه داشت که هماکنون فضا برای آموزش و تبادل تجربیات انسانی فراهم است و این میتواند کمک کند که سریعتر این چرخه به نتیجه برسد.
دیدگاه تان را بنویسید