فرصتی برای ترزا می
آغازی جدید
نخستوزیر جدید بریتانیا خانم ترزا می وظیفه دشواری پیش رو دارد.
نخستوزیر جدید بریتانیا خانم ترزا می وظیفه دشواری پیش رو دارد. او باید کشور را به سمت آشتی همگانی پیش ببرد و زندگی افرادی را که احساس میکنند عقب ماندهاند بهبود بخشد. اخبار دریافتی از انگلستان لزوماً نگرانکننده نیستند. حتی در هفته گذشته نشانههایی برای خوشبینی دیده میشدند هرچند فاجعه خروج بریتانیا اتفاق افتاد و بوریس جانسون ناگهان در صدر وزارت امور خارجه قرار گرفت. یکی از دلایل خوشبینی خانم ترزا می است. پس از هفتهها هرج و مرج در لندن دولتی جدید در زمانی کمتر از آنچه انتظار میرفت شکل گرفت. این خود مایه آسایش خیال است. این دولت تحت رهبری خانمی قرار دارد که مهمترین ویژگیهایش کسالتبار بودن و خصوصیات اخلاقی پروتستان است. او تضادی آشکار با مردانی دارد که کشور خود را در آستانه گرداب قرار دادند. بریتانیا اکنون از سوی یک فنسالار عملگرا اداره میشود که در شش سال گذشته در مسند وزارت کشور یکی از دشوارترین وظایف را مدیریت کرد. این واقعیت که نه بوریس جانسون و نه آندریا لیدسون نتوانستند قدرت را به دست گیرند خود مثبتترین خبر این روزهاست. «ترزا می» توانست نخستوزیر شود چون از قتلعام سیاسی وستمینستر جان سالم
به در برد. سایر نامزدهای احتمالی یا خود را پنهان کردند یا به وسیله دوستان حسود خود در حزب حذف شدند. خانم می یکی از 16 میلیون بریتانیایی است که در 23 ژوئن به ماندن بریتانیا در اتحادیه اروپا رای دادند. این کار گفتوگوهای جدایی بریتانیا و اروپا را سادهتر نمیکند اما گفتوگوها حداقل نسبت به زمانی که یکی از طرفداران خروج بریتانیا در راس قرار گیرد بیشتر قابل پیشبینی خواهند بود.
بوریس جانسون در هفتههای قبل از همهپرسی همانند یک قطار درب و داغون ظاهر شد. مبارزان سرشار از دروغ او فاجعهبار بودند با این وجود مردم به طور کامل از او روی برنگردانند. به همین دلیل به رغم آسیبهای مضحکی که وارد کرد و با وجود بیاستعدادی دیپلماتیک، او به سمت وزیر امور خارجه منصوب شد. احتمالاً خانم می متوجه شد نمیتواند بدون او کار کند زیرا بخشهایی از جامعه و ارکان حزب هنوز به او علاقهمندند. اما شاید او نبایستی این مقام مهم را به جانسون واگذار میکرد. این اقدام به انزوای بینالمللی بیشتر بریتانیا منجر میشود. اکنون جانسون باید نشان دهد آیا همان آشتیدهنده زیرکی است که دوستانش میگویند یا اینکه یک بار و برای همیشه به باورهای اسطورهای درباره خود پایان میدهد. هر دو حالت میتوانند مفید باشند.
زنگ بیداری
به وجود مضار فراوان، خروج بریتانیا میتواند یک فرصت باشد. میتوان بر افرادی متمرکز شد که احساس میکنند توسط جامعه کنار گذاشته شدهاند. آن دسته از رایدهندگانی که از همهپرسی به عنوان ابزاری برای بیان خشم خود استفاده کردند. درست همانند سایر مناطق اروپایی، بریتانیا شاهد رشد طبقهای شکننده از کارگران بوده است که کارمندان پارهوقت و کارگران قرارداد ساعتی و بیکاران را دربر میگیرد. این طبقه احساس میکند که در میان طبقه سیاسی نمایندهای ندارد. خانم می به درستی تشخیص میدهد که رای به خروج بریتانیا یک زنگ بیداری برای دولت اوست تا برای استیفای حقوق کسانی که توسط جامعه کنار گذاشته شدهاند مبارزه کند، تا امکان پیشرفت اجتماعی را فراهم سازد و از این طریق اطمینان به دموکراسی را به کسانی بازگرداند که آن را از دست دادهاند. خانم می در سخنرانی خود قبل از عزیمت به داونینگاستریت از بیعدالتی نظام اقتصادی و بیتوجهی برخی رهبران تجاری انتقاد کرد. او به روشهای گریز مالیاتی آمازون، گوگل، و استارباکس طعنه زد و تقاضا کرد راهبرد صنعتی بهبود یابد و کارگران حق اظهارنظر بیشتری در شرکتها
داشته باشند. خانم می شکاف دستمزدی بین کارگران و مدیران شرکتها را ناسالم و غیرمنطقی خواند و بیان کرد قصد دارد شرکتها را وادار کند تا پرداخت پاداشها را شفاف ساخته و این امکان را برای سهامداران فراهم سازند تا سقفی برای پرداختهای شرکتی تعیین کنند. طرح خانم می در واقع تلاشی برای مهار سرمایهداری در کشور زادگاه آن است. کلمات او حیرتآور بودند چرا که از جانب رئیس حزبی مطرح میشدند که تمایلات بازاری نئولیبرال آن شرایطی را در بازار ایجاد کرد که بازندگان زیادی را به همراه داشت.
احتمالاً سالها طول میکشد تا این تصویر از جامعهای عادلانه به واقعیت تبدیل شود. بدبینی ناشی از ناتوانی همان چیزی بود که رای به خروج بریتانیا را باعث شد. درمان ایجاد احساس شنیده شدن و سهم داشتن در شکوفایی کشور است. این همان انقلابی است که انگلستان سالها منتظر آن بود. زمان نیز به نفع خانم می است. حزب کارگر در حال حاضر خود را نابود میکند و مخالفان خانم می در حزب محافظهکار نیز تضعیف شدهاند. همزمان سایر مناطق اروپا نباید دچار توهم شوند که خروج بریتانیا با کمک خانم می به نوعی متوقف خواهد شد. در مقابل، اتحادیه اروپا باید تلاش کند با وجود تصمیم بریتانیا برای ترک اتحادیه همچنان روابط نزدیکی با آن داشته باشد. عاقلانهتر آن است که اروپا رویکرد مذاکراتی عملگرایانهای را در پیش گیرد.
توانایی کسب اجماع حتی پس از بحثهای پرمناقشه یکی از نقاط قوت سیاست بریتانیا بوده است. ترزا می اکنون این فرصت را دارد که شاهد آغازی جدید در کشورش باشد. او باید از این فرصت استفاده کند.
منبع: اشپیگل آنلاین
دیدگاه تان را بنویسید